کد خبر: ۳۸۴۲
۲۸ / ۱۲ / ۱۳۹۲
پایان محمود
صدای ایران- تمام شد. هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تمام شد. دوره ای پر فراز و نشیب از تاریخ جمهوری اسلامی ایران که نجفقلی حبیبی پژوهشگر و سیاستمدار نزدیک به اصلاح طلبان، به کلی متفاوت از سایر دوره های حیات جمهوری اسلامی ایران می داند. ریاست جمهوری کسی تمام شد که غلامعلی حداد عادل، سیاستمدار اصولگرا به مزاح درباره اش گفته است: "خدا احمدي ن‍ژاد را خلق كرد، بعد پشيمان شد و قالب اش را هم شكست! بايد فراموش كنيد كه شخصي مانند احمدي ن‍ژاد وجود داشته و رويه اش چنين بوده يا چنان بوده." فردی که احمد توکلی نماینده اصولگرای مجلس درباره احتمال برگشتش می گوید: "پناه بر خدا".

پوتین، مددوف تکرار می شود؟
احمدی نژاد قدرت را به سادگی رها خواهد کرد؟ این سوالی است که ذهن خیلی از تحلیل گران عرصه سیاسی ایران را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به خود مشغول کرده است. پاسخ سوال اما در عصر روز بیست و یکم اردیبشت سال 1392 مشخص شد. هنگامی که احمدی نژاد دست در دست اسفندیار رحیم مشایی نزدیک ترین مشاور خود، برای ثبت نام وی به وزارت کشور می آید. دقایقی پیش از اتمام فرصت ثبت نام.














اما آرزوهای احمدی نژاد در مه گم می شود. زیرا همچنان که پیش بینی می شد صلاحیت یار صدیق او احراز نمی شود.





آخرین جلسه هیات دولت احمدی نژاد
احمدی نژاد به یاد نخستین جلسه هیات دولتش که در مشهد و در سال 1384 تشکیل شد، آخرین جلسه هیات دولت خود را نیز در مشهد و در نهم مرداد ماه سال 1392 تشکیل می دهد.

















سخنران پش از خطبه های نماز جمعه در آخرین روز ریاست جمهوری
در این نماز جمعه که در روز یازدهم مرداد 1392 برگزار می شود و مصادف با آخرین روز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد است، توسط حجت الاسلام تقوی رییس ائمه جمعه سراسر کشور از زحمات هشت ساله وی تقدیر می شود...

























استقبال از میهمانان تحلیف روحانی
احمدی نژاد در سیزدهم مرداد 1392 و در نخستین روز کاری اش پس از اتمام ریاست جمهوری با برخی مقام های کشورهای خارجی از جمله آصف علی زردادی رییس جمهور پاکستان، که برای مراسم تحلیف روحانی به تهران آمده بودند، دیدار می کند.

















دکتر به دانشگاه برگشت...
محمود احمدی نژاد در 17 شهریور سال 92 به اتاق خود در دانشگاه علم و صنعت باز می گردد و مورد استقبال برخی از اساتید و مسئولین این دانشگاه قرار می گیرد....
















غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
بابا طاهر یه لا قبا
|
GERMANY
|
۰۲:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۲
3
0
شرح عکسها:
1. اینقدر نگید محمود و اسفندیار، بگید "ما"
2. بالا بردن دست قهرمان نوجوانان غرب مازندران
3. تهدید "ما" با نشاندادن عکس 88 و به نیت "بگم بکم" به آنهاییکه یه روز "همه جوره" از او دفاع کردند و در پایان جلوی همه راه افتادند و آی دزد آی دزد میگفتند
4. اسی حال نگیر، همه می فهمند متولد کجام
5. عین الله با انگشت میزنم تو چشات ها
6. تهدید اولشون نگرفت دوباره دارند تکرار میکنند
7. یه چیزی رو کردند سر نیزه
8. رحیمی اعلام کرد که "ما" باید دیکته بنویسند
9. چنین گفت محمود به اسفندیار که
ای شازده احتجاب اسطرلابتو در بیار
10. محمود (با پای ضربدری) برعکس دیکته گفتن، دیکته نوشتنش خوب نیست. سؤالاتی در مورد تورم، خودکفایی، مسکن مهر، سیاست جهانی، یارانه، ... مطرح شده بود که پاسخ محمود بترتیب از اینقرارند: 40%- ، 100%+، همراه با اجاره بالاخونه، مدیریت جهان، نالوطی خودت بهتر میدونی، ... اسفندیار با کمک اسطرلاب در حال نوشتن. انگاری دست ضد انقلاب به اسطرلابش خورده باشه آن زبون بسته همش منفی میداد: زکی، زرشک، بزار دم کوزه آبشو بخور، خالی بند، (ح-ب، م-ج، ر-خ، ب-ز، ر-ض، ...)
11. چه پاسخی!
12. گرامرت صفره، چنین دیکته ای را تو اکابر هم نمی نویسند
13. هر کدام از این غلطها رو صد بار بنویس
14. جشن فارغ التحصیلی
15. به نوشته آماده شده نگاه میکنه
16. سخنرانی همراه با هاله نور
17. دوباره تهدید با انگشت
18. کاغذ پاره
19. مثل همیشه گل کاشتی
20. تصمیم گرفتیم نمره قبولی بهت بدیم
21. کارنامه قبولی
22. حالا برو دنبال کارت، نوبت یکی دیگه است
23. گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
24. من ار چه در نظر یار خاکسار شدم, رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
25. این دستم نمک نداره
26. یه زمانی تو این خونه زندگی میکردم، حالا به یکی دیگه اجاره دادند
27. در حال تنظیم کراوات
28. هنوز هم با حالی
29. "ما" را از مدرسه بیرون میرویم
30. این کاغذ پاره چیه، پس دلار ها کو!؟
31. بهت گفته بودم بپا نزنی به پاشوره
32. دانشگاه ایرانیانم آرزوست، زان دلارهای بی زبانم آرزوست
33. تفهیم راه های ازدیاد 40 درصدی جمعیت
34. به کجا چنین شتابان!؟
35. بگم، بگم
36. خس و خاشاک ها
37. عکس 8
38. نگاه به تفسیر نمونه، مؤلف م-ی
39. دستت بسته شد یا کوتاه!؟
40. اگر بار گران بودیم رفتیم
اگر نامهربان بودیم رفتیم
اگر این و هم آن بودیم رفتیم
اکر صاحبقران بودیم رفتیم
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۴
0
2
واقعا این مرد خدای اعتماد به نفسه بعد از بازگشت به دانشگاه هم دستشو به علامت ویکتوری بلند کرده !! واقعا خوبه ایشون توضیح بدن کی و کجا پیروز شدن ؟
نظر شما