شوخیهای جالب شبکههای اجتماعی(22)
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
1- امسال هر کی اومد خونه مون عیددیدنی، بهش میگم وااااای چقد چاق شدی... طرفم از همون خونه ما شروع کنه به رژیم گرفتن...
کلی به اقتصاد خانواده کمک می کنم
2- دنیا مالِ خوشگلا و پولداراست، ما اومدیم که استادیوم بدون تماشاچی نباشه
3- به مرغه می گن بلدی تخم دو زرده حاوی اُمگا 3 بذاری؟ میگه این قرتی بازی ها مال دافای تلاونگه
4- بابام هر روز صبح ساعت 6 میره دو ساعت توی صف نون صبر می کنه نون می گیره میاره. بعد می بینی شروع می کنه برش دادن نون ها و قرار دادنشون توی کیسه. در مرحله آخر یهو می بینی در فریزر رو باز کرد و نون ها رو گذاشت توش و یه کیسه نون قدیمی فریز شده رو آورد بیرون گذاشت سر سفره!
تمام عمرمون نون دو روز قبل رو خوردیم با اینکه هر روز نون تازه می خریم
5- دو نفرو سخت می شه پیدا کرد
یکی کسی که درکت کنه و دومی کسی که بدونه کجای کمرت می خاره
6- دخترا بعد از امتحان:
بچه ها x رو چند به دست آوردید؟
نازی: 23.5 / گلی: 23.5/ مهناز: 23.54
پسرا بعد امتحان:
بچه ها x رو چند به دست آوردید؟
علی: 574 / مهرداد: 0.29 / سامان: 138
سعید: مگه x هم داشتیم؟
7- به مادرم می گم روآندا تو کدوم قاره س؟ میگه آفریقا. میگم از کجا می دونستی؟ میگه از اسمش معلومه، مثل زلاندنو!
اطلاعات عمومیت تو حلقم
8- به بابام می گم از این دنیا خسته شده ام می خوام خودمو از پنجره پرت کنم پایین
میگه نه، اینکارو نکنیا
توری پاره می شه پشه میاد تو!
9- داماد چیست؟
از اعضای مفت خور خانواده که در مواقع ضروری پدرزن را بابا صدا می زند
10- به بابام میگم امشب تولدمه، چی می خوای بهم کادو بدی؟
برگشته میگه: دیشب رفتی ماست خریدی، بقیه پولش واسه خودت
11- راستی نتیجه اون تحقیقاتی که درباره ماهیت درهم تنیدگی کوانتوم داشتیم چی شد؟
الکی مثلن اینجا محیط علمیه، اصلا هم علاف نیستیم
12- کاش زندگی از آخر به اول بود.
پیر به دنیا می آمدیم
آنگاه در رخداد یک عشق جوان می شدیم
سپس کودکی معصوم می شدیم و در نیمه شبی با نوازش های مادر آرام می مردیم
13- دقت کردین وقتی در یخچال رو باز می کنی
اگر بخوای چیزی توش بذاری، تا خرخره پره
اگه گرسنت باشه بخوای چیزی بخوری، فقط کمی برفک موجوده
14- برای مامانا کشیدن قاشق ته قابلمه هاشون توسط ما مثل فرو کردن خنجر تو قلبشون می مونه...
بیایید با قلب مادرانمان مهربان باشیم
15- طرف تو خیابون ازم پرسید آقا خیابون ولیعصر می خوام برم. بهش گفتم اشکال نداره برو فقط زود برگرد!
اوه اوه یه فحشی داد الان تو گوگل دنبال معنی شم!
16- پیرمرده دم عابربانک کارتشو داده به من می گه برام موجودی بگیر. چک کردم دیدم موجودیش رو نوشته 5 هزار تومن. بهش گفتم، گفت خاک تو سرت با اون موجودی گرفتنت! رفت.
17- پسر داییم میگه خوش به حالت تک فزندی. میگم چرا؟
میگه همه ته دیگ ها مال خودته!
تا حالا خودم به این سعادت پی نبرده بودم
18- توپر کیست؟
همون چاقِ خودمونه ولی نمی خواد با واقعیت کنار بیاد.
19- هیچی بدتر از این نیست که شام خوشمزه داشته باشید، مهمونای خوب داشته باشید، فیلم عالی هم داشته باشه اما تو؛
مشقات مونده باشه! یادتونه؟
20- داشتیم تو پاساژ دور می زدیم دیدیم مادر دختره چنان با مشت زد تو کمرش
دختره با پشتک و وارو از پله ها افتاد و با دماغ کف آسفالت کشیده شد.
بلند شد به مادره گفت چرا می زنی؟ مادره گفت صد بار بهت گفتم قوز نکن!
21- دیروز دیدم ساک یه پیرزنه خیلی سنگینه. به خودم گفتم مرام و معرفتت کجا رفته مرد؟ ساکش رو گرفتم، وسط های راه بهم گفت: دستت درد نکنه مادر. الاغم نمی تونست اینو تا اینجا بیاره
22- مامانم داره تو غذا دارچین می ریزه
من: دارچین نریز دوست ندارم
مامان: تاثیری تو مزه ش نداره!
من: پس چرا می ریزی؟
مامان: خوشمزه ش می کنه!
با این توجیه سال هاست غذاهامون مزه دارچین می ده ولی دارچین تاثیری تو مزه ش نداره
23- سطح تصورات فامیل از رشته من (بیهوشی) مال زمان فعالیت پزشک دهکه س! همون نیگه داشتن دستمال اِتر روی دماغ مریض
24- دخترخاله ام تصادف کرده 10 میلیون دیه واسه ش بریدن، هنوز پلاتین واسه پاش نذاشتن با خوشحالی میگه: آخ جون! پول عمل دماغم جور شد
25- مکالمه خواهرزاده کلاس اولم با مامان همکلاسیش:
- منزل آقای اشکوری؟
- بله بفرمایید.
- اشکوری هست؟
منبع: روزنامه هفت صبح
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار