شوخی های جالب شبکه های اجتماعی(19)
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
1- از شنیدن کلمه «عزیزم» از زبون خانم ها ذوق نکنین. اونا نسبت به عطسه گربه، پارس سگ و باد معده نوزاد هم همین واکنش رو نشون میدن
2- وقتی با خودم میگم کاش می شد به گذشته برگشت، سریع بعدش یاد شبای امتحان می افتم و می گم غلط کردم!
3- همین که هواپیماهای ما جای مشخصی سقوط می کنن و مثل سایر کشورها گم نمی شن، سندی بر توانمندی و قدرت متخصصین داخلی ماست
4- طوری شده که دیگه باید بگیم:
من معذرت می خوام، غلط کردم که شما اشتباه کردی
5- دارو دارم برای شب امتحان؛
سه بسته خاک
هر هشت ساعت می ریزی رو سرت
6- اینقدری که این کشورهای آسیایی جنوب شرقی امسال هواپیما گم کردن من معداد پاک کن گم نکردم
7- شانس یه بار در خونه رو میزنه ولی بدشانسی با پیژامه میشینه تو خونه میگه خب امشب شام چی داریم؟
8- خدایا نه اراده رژیم گرفتن دارم و نه حال ورزش کردن. یا خودت یه جوری لاغرم کنیا دوستام رو اونقدر چاق کن که بترکن
9- دانش آموزای الان چه می فهمن سختی چیه؟ ما پدرمون در می اومد اینقدر دفتر خط کشی می کردیم. یه خطه، دو خطه، یه طرفه، دو طرفه! الان بچه دفتر می خره توش از قبل مشقاشم نوشتن
10- وجدانا اگه تو ورودی منجیل و رودبار این همه پنکه نصب نکرده بودن، اینقدر باد نمیومد
11- واقعا یه سریا فکر می کنن آبی که از شیر دستشویی میاد با آبی که از شیر آشپزخونه شون میاد بیرون فرق داره
12- پنج ساعت یه بند پای نت بودم هیچیم نشد...
تا کتابمو باز کردم گشنم شد
کلیه هام به کار افتاد
خوابم گرفت
حالت تهوع گرفتم
کم مونده بود سرطان بگیرم که دیگه کتابمو بستم.
والا! از سلامتیم که واجب تر نیست!
13- پسر: بابا واسم دوچرخه می خری؟ پدر: اگه پسر خوبی باشی، زیاد شیطونی نکنی، انقدر با کامپیوتر بازی نکنی، معدلت 20 شه و به حرفم گوش کنی می خرم. پسر: می خوای تحریما رو هم وردارم؟
14- به قول آقام:
به اندازه پولی که داری زن بگیر
15- یه خنده هایی رو صاحب خنده یادش نیست اما تو خوب یادته
16- مردم دارن از گرسنگی می میرن، نصف برنامه های تلویزیون شده آشپزی. خب چهارتا برنامه آموزش اختلاس پخش کنین ملت فنون اختلاس رو یاد بگیرن شیکم هفت جدشون رو سیر کنن
17- یه مسواک خریدم سی و هشت هزار تومان
حالا سوالم اینه که دندونام برای مسواک ضرر نداشته باشه یه وخت؟
18- یه جوری گند گوشی بازی رو درآوردن که باید مثل دادگاه، دم در مهمونی ها گوشی ها رو جمع کنن
19- دوستای بابام اومده بودن خونمون همزمان با رسیدن اونا بابام که رفته بود شیرینی بخره رسید اما شیرینی فروشی بسته بوده و اون شیرینی نخریده بود. مهمونا با خودشون شیرینی آورده بودن گذاشته بودن رو اپن آشپزخونه. مامانمم رفت شیرینیا رو چید تو شیرینی خوری آورد تعارف کرد به مهمونا حالا هی میگه تو رو خدا ببخشیدا ما هیچ وقت از این شیرینی آشغالیا نمی خریدیم نمی دونم چی شده علی آقا از این شیرینیا خریده؛ شرمندم!
20- کاش من سه تا بودم. یکی رو می فرستادم دانشگاه، یکی می رفت سر کار، خودمم می موندم خونه عشق و حال می کردم
21- به بعضیا هم باس بگی من روغنم و تو آب. خودتو بکشی هم با هم قاطی نمی شیم
22- درسته پول شخصیت نمیاره
ولی بی پولی گند میزنه تو شخصیت آدم
23- مورد داشتیم پسره تو صف نونوایی از دختره پرسیده چند نفر جلوی شما هستند؟ دختره گفته دوتا خواهر بزرگتر از خودم هستند ولی من برای ازدواج مشکلی ندارم، ما تو خانواده مون اصلا از این رسم ها نداریم!
میگن نونواهه رفته نشسته تو دستگاه همزمن خمیر، سه روزه داره می چرخه دستگاهو خاموش می کنن جیغ می زنه
24- روی سند ازدواج پنج میلیون وام می دن
روی سندگاوداری 100 میلیون
همین؛ فقط گفتم در جریان باشید
25- یارو از کوبا تا فلوریدا شنا کرده که پیغام صلح و دوستی به مردم بده
اونوقت من کنترل ازم دوره سه ساعته دارم برنامه آشپزی می بینم
آقا یکی زنگ بزنه صدا و سیما بگه فیلم کانال پنج رو تو کانال سه پخش کنن
ایشالا تو عروسیتون جبران میکنم
26- هیچ وقت وارد گذشته هیچ آدمی نشو و زیر و روش نکن حتی عزیرترینت؛
زیباترین باغچه را هم که بیل بزنی، حداقل یه کرم توش پیدا می کنی!
27- خارجیا تو توالت با روزنامه و تبلت سرشونو گرم می کنن ما با مورچه ها؛ هی دورشون آب میریزیم بعد نجاتشون میدیم.
منبع: روزنامه هفت صبح
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار