شوخیهای جالب شبکههای اجتماعی(18)
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
1- طرف پیش خودش فکر می کنه اسپارتاکوسه، رفقاش هم لشگر پشتش. نمی دونه ما فوق فوقش یوگی و دوستان صداشون می کنیم.
2- کاش تو درسامون به جای دیفرانسیل و انتگرال، بهمون اندروید و IOS یاد می دادند. بیشتر به دردمون می خورد والا
3- تو اتوبوس نشسته بودم پیرزنه پرسید مادر کجا درس می خونی؟ گفتم گرگان مادرجان، گفت کرمان؟ گفتم نه گرگان. گفت آهان کجای کرمان؟ گفتم گرگان. گفت گفتی کجای کرمان؟ دیدم زشته، صدامو بلند کردم گفتم آره کرمان می خونم. گفت پس غلط می کنی هی می گی گرگان!
4- دوستانی که مایلند روزی دو ساعت کار کنند و هفته ای سه روز، با حقوق حداقل یک میلیون، لطفا با من تماس بگیرن. با هم بگردیم زودتر پیدا می شه.
5- بی همگان به سر شود، تو هم روش
6- قیمت نفت به جایی رسیده که در هر بشکه نفت، قیمت بشکه از خود نفت بیشتره
7- اون تفریحاتی که تو فرجه امتحانا به ذهنم می رسه توی تابستون به مغزم هم خطور نمی کنه
8- قبلنا تو کار یکی دخالت می کردیم می گفتن مگه تو رو با اون تو یه قبر می ذارن؟ ولی الان با این قبرای دو نفره و سه نفره فک کنم دیگه اجازه دخالت داریم.
9- آیا می دانید اگر بیژن بیرنگ را با یک شلوار آبی و تی شرت قرمز داخل ماشین لباسشویی بیندازید، بیژن بنفشه خواه بیرون می آید؟ تا اکتشافات بعدی خدا نگهدار
10- به نامزدم زنگ زدم می گم کجایی؟ میگه صف نون سنگک. گوشی رو قطع کردم اس ام اس دادم ما به هم نمی خوریم، اختلاف طبقاتی مون زیاده
والااااا! پس فردا ازم املت بخواد از کجا بیارم
11- وقتی یه روز دیدی دیگه زنت بهت غر نمی زنه خوشحال نشو. یعنی دیگه براش مهم نیستی. تموم شدی واسش بدبخت!
12- اگر استراحت کافی داشته باشید، ورزش کنید، روغن مصرف نکنید و سیگار نکشید و از استرس دور باشید، باز هم خواهید مرد. پس هر کاری دوست دارید بکنید!
13- شاید وجودم به کسی آرامش نده اما همین که وجودم رو اعصاب کسی نیست خودش کلی بهم انگیزه می ده
14- دقت کردین شیرینی فروشا عمدا یه جوری گره می زنن که نشه تو راه باز کرد!
15- سوار تاکسی شدم بعد من دو نفر دیگه سوار شدن عقب کنارم نشستن، نگا کردم دیدم رفیق بابامه... گفتم سلام آقای فلانیو اینا. با هم احوالپرسی کردیم، داشت پیاده می شد پول رو داد به راننده و گفت آقا دو نفر حساب کن... منم گفتم بابا این چه کاریه؟ خواهش می کنم... شرمندم کردین و این حرفا... که دیدم با یه لبخند ملیح به راننده گفت: آقا سه نفر حساب کن!
تازه فهمیدم اون دومی پسرش بوده.
16- نمی دونم قدما کوتاه بود یا اون وقتا بیشتر برف می یومد؟ نمی دونم دل ما خوش بود یا اون وقتا بیشتر خوش می گذشت؟ نمی دونم اون وقتا حوصله داشتیم یا الان وقت نداریم؟
17- تا حالا دقت کردید، هر چی به اواخر پاییز نزدیک می شیم از اوایلش دور میشیم؟
جلل الخالق!
دنیا دنیای عجیبیه!
18- فرمودن که خمیر مرغ موردی نداره، واکس میوه هم همینطور. چند روز دیگه می گن اسید واسه پوست خوبه، چاقو خوردن هم یه جور حجامته، پارازیت هم ضد آلزایمره لابد!
19- دقت کردین روزایی که بابای آدم خونه ست، حتی اگه وسط هفته باشه شبیه جمعه ست؟
20- اون دنیا چه جوریه، جای خوبیه وقتی همین آدمای اینجا می خوان برن اون ور؟
21- داشتم تاریخ انقضای روی تن ماهی رو می دیدم، فروشنده میگه داری تاریخ انقضاشو نگاه می کنی؟ گفتم نه دارم می بینم تولد ماهیه کی بوده واسش آکواریوم بخرم.
22- بعضا رو هم انگار تو بچگی سه بار انداختن بالا، دو بار گرفتن؛ آنقدر که مشکل مغزی دارن!
23- مشکل ما ایرونی جماعت اینه که وقتی با یکی مشکل داریم به خودش نمی گیم، در عوض می ریم به همه می گیم.
24- اختلاف طبقاتی رو وقتی حس کردم که یکی استاتوس گذاشت: اولین برف تهران. بعد من دستم رو بردم بیرون از پنجره دیدم خشکه خشکه
25- آدم باید یکیو داشته باشه نصفه شب بهش اس ام اس بده دلم گرفته، اونم بگه خفه شو
26- شما یادتون نمیاد، منم یادم نمیاد ولی می گن قدیما یکی بوده بهش می گفتن مرد زندگی؛ به حق چیزهای ندیده و نشنیده! کی بوده یعنی؟
27- طرف مثل سگ از سوسک می ترسه، بعد رفته اژدها تتو کرده
28- نصف عمرمون به فکر کردن راجع به یکی دیگه گذشت، نصف دیگه اش هم به پیدا کردن سر چسب نواری!
29- در جواب ابلهان آنقدر خاموش ماندیم که گفتند حرف حساب جواب نداره!
30- ما یه عمو داریم فقط خبر مرگ و میر می ده. هر وقت زنگ می زنه، اول یه پیرهن مشکی می پوشیم بعد جواب تلفنش رو می دیم.
31- من احساس می کنم تو خونمون یک جن تک پا داریم چون همیشه یک لنگه جوراب من نیست.
منبع: روزنامه هفت صبح
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار