خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی؛

ماجرای اختلاف‌ بین‌ سران‌ سپاه‌ و نیروی‌ زمینی‌

کد خبر: ۱۷۷۶۳۵
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۶
صدای ایران - خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی
 
سال 60

آقای‌ [احمد صدر] حاج‌ سید جوادی‌ و خانم‌ تولیت‌ آمدند و برای‌ رفع‌ توقیف ‌اموال ‌شرکت‌ طاهر چاره‌جویی‌ می‌کردند . دادگاه‌ انقلاب‌ قم‌، به‌ اتهام‌ کمک‌ به ‌منافقین‌ از این‌ شرکت‌ وهم‌ به‌ خاطر ماندن‌ مبلغ‌ هنگفتی‌ پول‌ آقای‌ [ابوالفضل‌]تولیت‌ در انگلستان‌، ( به‌ ادعای‌ خانم‌تولیت‌، نزدیک‌ چهار میلیون‌ پوند و به‌ادعای‌ دیگران‌ در حدود سیصد میلیون‌ تومان ‌)، شرکت‌ را توقیف‌ کرده‌ است‌.

احمدآقا آمد و برای‌ تکمیل‌ مشورت‌ صبح‌، مشورت‌ کردیم‌. امام‌ اگر بخواهد اعلان‌ عفوکنند، باید از طرف‌ دیوان‌ عالی‌ کشور پیشنهاد شود؛ طبق‌ ماده‌ 110قانون‌ اساسی‌. امروز نمازجمعه‌ را به‌ عهده‌ آقای‌ محمد یزدی‌ نایب‌ رئیس‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ گذاشتم‌.

سال 61

اسرای‌ عراقی‌ و مهمان‌های‌ دهه‌ فجر و سه‌ هزار بسیجی‌ عازم‌ جبهه‌ درنماز [جمعه‌] شرکت‌ کرده‌ بودند. خطبه‌ای‌ در کفارات‌ و خطبه‌ای‌ در دستاوردهای‌ انقلاب‌ ایراد کردم. ظهر مهمان‌ داشتیم‌؛ بستگان‌ عفت‌ و اول‌ شب‌ همشیره‌ فاطمه و بستگان‌ دیگر آمدند.مقداری‌ هم‌ مطالعه‌ کردم‌. سریال‌ شاه‌ دزد و اخبار و نماز جمعه‌ را از تلویزیون‌ تماشا کردم‌. اطلاع‌دادند که‌ زمان‌ حمله‌ معین‌ شده‌. اخوی‌ محمد تلفن‌ کرد و گفت‌ آقای‌ [غلامحسین‌] کرباسچی‌ رامی‌خواهند از سیمای‌ جمهوری‌ [اسلامی‌] به‌ استانداری‌ اصفهان‌ منتقل‌ کنند و خودش‌ راضی‌ نیست‌.

سال 62

در دفتر رئیس‌ جمهور در جلسه‌ ستاد مرکزی‌ عملیات‌ آینده‌ شرکت‌ کردم‌. بعد از جلسه‌ با فرماندهان‌ سپاه ‌صحبت‌ کردم‌. اختلاف‌ بین‌ سران‌ سپاه‌ و نیروی‌ زمینی‌ وجود دارد. کار تمام‌ نشد و بقیه‌ جلسه‌ به‌ شب‌ موکول‌ شد. به‌ خاطر کار زیاد، در جلسه‌ شورای‌ مرکزی‌ حزب‌ [جمهوری‌ اسلامی‌] شرکت‌ نکردم‌ وکارهایم‌ را تا اول‌ شب‌ در دفترم‌ انجام‌ دادم‌. شب‌ برای‌ کارهای‌ جنگ‌ به‌ دفتر آقای‌ خامنه‌ای‌ رفتم‌. بحث ها انجام‌ شد. آخر شب‌ به‌ خانه‌ آمدم‌.


سال 63

شب‌، جلسه‌ شورای‌ [عالی‌] انقلاب‌ فرهنگی‌ داشتیم‌. درباره‌ روش‌ گزینش‌ دانشجو، تصمیم‌گیری‌ شد. سپس‌ جلسه‌ای‌ با آقایان‌ [واعظ] طبسی‌ و خامنه‌ای‌ داشتیم‌. درباره‌ حزب‌ [جمهوری‌ اسلامی‌] و بنیاد تدوین‌ تاریخ‌ و چگونگی‌ حفاظت‌ از اجناس‌ عتیقه‌ای‌ مصادره‌ای‌، مذاکره‌ کردیم‌.

سال 64

اول وقت آقای صیاد [شیرازی] آمد. مقداری از مشکلات عملیات گفت و احکام را برای امضا آورد. دلیلی برای این سفر و این ملاقات ندیدم، آن هم در شرایطی که وجود ایشان در جبهه لازم است. گرچه به نظر می‏رسد تصمیم جدی بر عمل دارد، ولی این حرکت اخیر برایم قابل فهم نیست.

سال 65

اول وقت آقایان محسن رضایی و رحیم صفوی آمدند. برنامه و مانور عملیات آینده را گفتند و تاکید بر تحویل ابراز جنگ از ارتش نمودند. ساعت نه و نیم از راه [استان چهارمحال و] بختیاری و اصفهان به سوی تهران حرکت کردیم. در مسیر از شهرهای رامهرمز و ایذه در استان خوزستان گذشتیم.

بعضی از همراهان از جمله دکتر روحانی با رفتن از این راه مخالف بودند، چون در گردنه‌های بعد از ایذه تا دهدز و از آنجا تا سرخون، راه غیر قابل عبور اعلام شده بود. پیشرو که برای بررسی راه رفته بود، در جاده برفی گیر کرده بود و خبری از او نداشتیم.

سال 66

آقای رازینی تلفنی گفت که آقای طاهری اصفهانی تحت تاثیر ناراحتی‌هایی، بنا دارد امروز در نماز جمعه اصفهان، استعفای اعتراضیه‌ای را مطرح کند و به فرماندهان سپاه تاخته است. از دفتر امام خواستم که جلوگیری کنند. شب محسن و بستگان مهمانمان بودند. عصر فیلمی از تلویزیون به نام «شیلات» تماشا کردم؛ جالب است.

سال 67

منافقین که افراد خودشان را در مرصاد از دست داده اند، برای توجیه اشتباه خود، مسئله اعدام ها را بزرگ کرده اند که تلفات خودشان را که عمدتاً زندانی های سابق، آنها را که پس از آزادی از زندان به عراق رفته و در این عملیات کشته شده اند، توجیه نمایند.

سال 68

عصر [آقای بویل سیبی] فرستاده مخصوص [آقای موسی تراوره] رئیس جمهور مالی آمد. نامه او را آورد، با هدف میانجیگری در اجرای قطعنامه و تأکید بر روی اسرا؛ گفتم صدام، حسن نیت ندارد والا مثلاً بایستی ابتدا اراضی اشغالی را تحویل دهد.

سال 69

[آقای تورگوت اوزال]، رییس‌جمهور ترکیه، تلفنى صحبت کرد. از طرح ما براى صلح که با آن صدام جان سالم بدر ببرد، نگران بود. عصر وزیر مشاور در امورخارجه کویت آمد. نامه امیر کویت را آورد. از مواضع ما تشکر کرد و خواستار عدم پیگیرى آتش‌بس در جنگ عراق، قبل از خروج عراق از کویت، در اجلاس جنبش عدم‌تعهد شد.

دکتر [حسن]روحانى خبر داد که امروز هم تعدادی هواپیماى جنگى و یک ایرباس عراقى آمده‌اند. دکتر [حسن]حبیبى، براى امور جارى و مشورت براى سفر به ترکیه آمد. شب، شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. در این جلسه اعضای شورای فرهنگ عمومی و همچنین اعضای هیأت مؤسس دانشگاه پزشکى قم براى خانم‌ها، تصویب شد.

سال 70

شوراى عالى ادارى جلسه داشت. موضوع سازمان تأمین اجتماعى در دستور بود. وزیر کار و امور اجتماعی مىخواهد که به آن وزارتخانه منتقل شود و وزیر بهداشت مخالف است؛ اکثریت به بقای آن در وزارت بهداشت رأى دادند.
عصر در جلسه هیات دولت شرکت کردم. عیدى کارکنان دولت مشخص شد. شب تا ساعت هشت و نیم کار کردم. به خانه آمدم. کسى نبود. تخممرغ نیمرو کردم و شام خوردم.

سال 71

به دفتر آمدم. از ساختمان مرمر که براى تشریفات آماده شده است، بازدید کردم. وزیر آموزش عربستان آمد. [آقای شیخ عبدالعزیز الخویطر]، نامه ملک فهد را آورد. در نامه روى همکارى‌هاى اقتصادى، در جواب نامه سابق من تکیه شده است. احتمالاً این تحرک به خاطر شرایط جدید منطقه و وضع آمریکا و احتمال کوتاه آمدن آنها در عراق باشد. پیغام دادم که لازم است براى قیمت درست نفت، همکارى کنیم. حرفى غیر از مطالب نامه نداشت. از بارندگى‌هاى زیاد در عربستان خوشحال‌اند. پیش‌بینى کرده‌اند که براى یک دوره سى‌ساله، باران زیاد خواهند داشت
پربیننده ترین ها