کد خبر: ۱۷۷۰۷۳
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۸
صدای ایران - خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی
 
سال60

گروهی‌ از فضلای‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ آمدند و از بی‌ نظمی‌ حوزه‌ شکایت‌ داشتند.می‌گفتند هیأت‌ مدیره‌ منصوب‌ از طرف‌ امام‌ و آقای‌ گلپایگانی‌ کاری‌ از پیش‌نبرده‌اند. خواستار هیأت‌مدیره‌ای‌ بودند که‌ انتخاب‌ طلاب‌ در آن‌ دخالت‌ داشته‌باشد. از من‌ خواستند که‌ موافقت‌ امام‌ را جلب‌ نمایم‌.

سال61

آقای‌ رئیس‌ جمهور آمدند و راجع‌ به‌ اختلاف‌ نظر فرماندهان‌ نیروی‌ زمینی‌ و سپاه‌ در کیفیت‌حمله‌ مذاکره‌ کردیم‌ و با جبهه‌ تماس‌ گرفتیم‌. قرار شد اگر اختلاف‌ دارند به‌ تهران‌ بیایند.

وزیر اطلاعات‌ سوریه‌ به‌ ملاقات‌ آمد. پیام‌ حافظ اسد را آورد و هدفش‌ گرفتن‌ اطمینان‌ از سوی‌ما برای‌ عربستان‌ سعودی‌ بود. سعودی ها مدعی‌اند هواپیماهای‌ ما به‌ حدود کشورشان‌ تجاوزکرده‌اند. گفتم‌ سیاست‌ ایران‌ تعرض‌ به‌ همسایگان‌ نیست‌ ولی‌ آنها هم‌ باید منافع‌ ما را در نظر داشته‌باشند.

سال62

شب‌، سران‌ قوا مهمان‌ من‌ بودند. خبر رسید که‌ در جبهه‌ غرب‌، نیروهای‌ ما به‌ طرف‌ سد دربندی‌خان‌ عراق‌، پانزده‌کیلومتر بدون‌ برخورد با مانع‌ پیشروی‌ کرده‌ و کنار دریاچه‌ سد و در ده‌ کیلومتری‌ جاده‌ سلیمانیه‌ ـبغداد و خود سد رسیده‌اند. خبر آن‌ را به‌ عنوان‌ عملیات‌ تحریرالقدس‌ به‌ صداوسیما داده‌ بودند.مشورت‌ کردیم‌؛ صلاح‌ ندیدیم‌ که‌ خبر پخش‌ شود. چون‌ برای‌ عراق‌ تحریک‌آمیز است‌ و ممکن‌است‌ دیوانه‌وار دست‌ به‌ پرتاب‌ موشک‌ به‌ شهرها بزند؛ گرچه‌ نفس‌ عمل‌ در این‌ جهت‌ بی‌اثر نیست‌.اگر بتوانند سد را تصرف‌ کنند، ارزش‌ دارد. به‌ هر حال‌ قرار شد صبر کنیم‌، تا وضع‌ روشن‌ شود.درباره‌ عملیات‌ آینده‌ هم‌ بحث‌ شد

سال63

به‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ تلفن‌ کردم‌ که‌ عقد معلول‌ انقلابی‌ را ببندند. ایشان‌ گفتند که‌ معمول‌ ایشان‌،این‌ است‌ که‌ عقدهای‌ با مهریه‌ کمتر از هفتاد هزار تومان‌ را می‌بندند و چون‌ مهر ایشان‌، سیصد هزارتومان‌ بوده‌، دفتر او را نپذیرفته‌ است‌. قرار شد، قبولش‌ کنند. راجع‌ به‌ هجوم‌ اخیر نیروهای‌ عراقی‌در سومار هم‌ صحبت‌ کردیم‌؛ بنا شده‌ افسر [سهل‌انگار] مسئول‌ [در این‌ جریان‌] را تنبیه‌ کنند.

برای‌ افتتاح‌ مراسم‌ دهه‌فجر، به‌ تالار وحدت‌ رفتم‌. درباره‌ مقایسه‌ وضع‌ بعد از انقلاب‌ و قبل‌ ازانقلاب‌ سخنرانی‌ کردم‌. ظهر، به‌ خانه‌ آمدم‌ و به‌ مطالعه‌ گزارشها پرداختم‌. دو سه‌ روزی‌ است‌ که‌باران‌ می‌بارد. امسال‌ بارندگی‌ خیلی‌ خوب‌ است‌.

سال64

در منزل بودم. دکتر ولایتی [وزیر امور خارجه] تلفنی درباره برنامه ملاقات [الکساندر کورنینکو] قائم مقام وزیر خارجه شوروی که فردا به ایران می‏آید، مشورت کرد. به صدا و سیما گفتم که مطالب ضد شوروی در این دو سه روز پخش نشود. با احمدآقا درباره ملاقات مهمانان خارجی دهه فجر با امام صحبت شد. برف سنگین از دیشب تاکنون ادامه دارد؛ مایه خوشحالی است. ظهر خانواده همشیره زاده محمد مهمانمان بودند. درباره ساختمان منزل مسکونیمان مشورت کرد.

سال65

بعد از نماز و استحمام و کمی ورزش، چمدان را برای سفر به خوزستان بستم. تلفنی به آقای خامنه‌ای، وضع نامطلوب جبهه را گفتم و تأکید کردم عقب‌نشینی از غرب کانال ماهی، بیانگر وضع نامطلوب نیروهای ماست. می‌روم که اوضاع را از نزدیک ارزیابی کنم.

ساعت هفت ونیم با مهدی، دکتر روحانی، آقای سنجقی و پاسداران با اتومبیل به سوی خوزستان حرکت کردیم. ناهار و نماز در کافه‌ای نزدیک بروجرد انجام شد. شام در حومه اندیمشک صرف شد. ساعت ده شب به اهواز رسیدیم و در محل گلف مستقر شدیم.

سال66

زود به مجلس آمدم. قبل از دستور درباره روز رحمت صحبت کردم. ساعت ده و ربع جلسه را ختم کردم و به شورای‌عالی پشتیبانی جنگ رفتم. چند مصوبه داشتیم و اجازه دادیم 160 میلیارد ریال، برای تأمین مخارج طرح به سوی کربلای 2 اسکناس چاپ شود. بعد از جلسه با آقای خامنه‌ای درباره نامه به امام برای تعیین مرجع تشخیص مصالح حکومتی مذاکره کردیم. تا ساعت دو در دفترم کارها را انجام دادم.

سال67

ساعت هشت و نیم صبح به مدرسه شاهد ایثار در خیابان میرداماد رفتیم. ساعت نه و سه دقیقه زنگ انقلاب را به صدا در آوردم. این مراسم در سراسر کشور به مناسبت سالگرد ورود امام به تهران در لحظه فرود هواپیما انجام شد. برای بچه ها صحبت کردم 1. از آنجا به محل سازمان انرژی اتمی رفتم. تا ساعت هفت و نیم شب از بخش های مختلف سازمان بازدید کردم. اشعه گاما، لیزر گریز از مرکز، راکتور و بخش های دیگر پیشرفت های خوبی دارند، ولی محدودیت در تأمین نیازها، کارها را کند می کند

سال68

با عفت و عذرا خانم [خواهر همسرم] صبحانه خوردیم. تا ساعت ده صبح کارها را انجام دادم. برای شرکت در مراسم افتتاح برنامه‌های دهه فجر، با هلی‌کوپتر به محل مرقد امام رفتیم. جمعیت زیادی جمع شده بودند. مهمانان خارجی هم بودند. حاج احمدآقا صحبت طولانی کرد. من مختصر صحبت کردم.

سال69

ساعت پنج صبح بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. بعد از نماز صبح و استماع اخبار، گزارش‌ها را مطالعه کردم. از گزارش‌ها برمى‌آید که عراقى‌ها از خفجى بیرون رانده شده‌اند؛ اگر این خبر درست باشد، تفسیرش این است که در نیروی زمینى هم، عراق مشکل دارد.

سال70

آقاى سید[محمدحسین] فضلالله از لبنان آمد و اوضاع این کشور را گفت. نگران وضع شیعه و حزب‌الله، پس از عادى شدن امور لبنان است. فکر مىکند سیاست فعلى حزبالله، مناسب این شرایط نیست و براى آینده برنامه‌ریزى ندارند. خواست که ما برنامه و طرح بدهیم. براى کارهاى فرهنگىاش کمک خواست و از سیاست دولت من و اظهاراتم و برخورد اخیر در سفر به آفریقا تمجید کرد.

سال71

ساعت نُه صبح براى کنفرانس مطبوعاتى، به سالن جدیدالاحداث آمفى‌تأتر در ساختمان نهاد[ریاست‌جمهوری] رفتم. حدود صد و هشتاد نفر از خبرنگاران داخلى و خارجى آمده بودند. با اینکه ترجمه هم زمان داشتیم، دو ساعت و نیم طول کشید. به همه سئوالات، با حوصله و سعه‌صدر جواب دادم. سئوالات هم جدى و پرمحتوا بود.شب میهمان آیت‌الله خامنه‌اى بودم. از مصاحبه امروز من خیلى راضى‌اند. دربارة سرمایه‌گذارى خارجى مذاکره کردیم؛ مخالفتى ندارند. قرار شد بررسى بیشترى بشود. دربارة سفر ایشان و سفر من و همچنین حذف شورا از جهادسازندگی مذاکره کردیم.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار