تجربه گذشته، چشم انداز آینده
نگاهی به روابط تاریخی و سیاسی ایران و فرانسه
مرتضی دامن پاک* - سال ۲۰۱۵ میلادی در حالی هفتههای پایانی خود را با شتاب تحولات جهانی پشت سر گذاشت که قرار بود در میانه یازدهمین ماه آن، دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران اولین سفر اروپایی خود پس از دستیابی ایران به توافق هستهای تاریخی با کشورهای ۱+ ۵ را به دو کشور فرانسه و ایتالیا انجام دهد. اما با وقوع حوادث تروریستی ۱۳ نوامبر در پاریس، این سفر به تاریخ دیگری موکول شد.
اکنون رئیس جمهور در ادامه سفر به ایتالیا، روز چهارشنبه این هفته وارد پاریس شده تا در نتیجه مذاکرات او و هیات همراهش با مقامات فرانسوی، دو کشور آغاز فصل جدیدی از روابط تاریخی خود را شاهد باشند. انتخاب فرانسه به عنوان دومین مقصد سفر اروپایی رئیس جمهور پس از برجام – که اکنون وارد مرحله اجرا شده است- و همراهی هیات 100 نفره اقتصادی میتواند پیامی متفاوت داشته باشد. از این روی، باید این سفر را فراتر از چارچوبهای مرسوم تشریفاتی و رسمی تلقی كرد.
سال ۲۰۱۵ اما یک ویژگی مهم دیگر در روابط ایران و فرانسه را نیز با خود به همراه داشت؛ پایان سیصدمین سال روابط تاریخی میان دو کشور و ملت ایران و فرانسه درست از زمانی که محمدرضا بیک به عنوان اولین فرستاده دولت ایران به دربار فرانسه، حامل نامه سلطان حسین صفوی برای لويی چهاردهم بود. در طول سه قرن پس از این رویداد، روابط سیاسی و تجاری دو کشور با فراز و فرودهای فراوانی همراه بوده، اما مشخصه دائمی و همیشگی آن، حفظ ارتباط فرهنگی میان نخبگان و فرهیختگان دو کشور بوده است.
طی این مدت، ایران به مثابه سرزمینی کهن و رازآلود، توجه مستشرقین، سیاحان و پژوهشگران فرانسوی را به خود جلب کرد و اولین گروههای دانشجویی و علمی ایران نیز از طریق فرانسه با شاخههای متنوع علم نوین آشنا شدند. اکنون، ایران و فرانسه با این سفر در صددند تا روابطی جدید را در دوره پساتحریم بنیان نهند، اما بدون شناخت گذشته تاریخی روابط نمیتوان به تصویر دقیقی از روابط معاصر دو کشور دست یافت و چشم اندازی روشن از تعاملات آینده را ترسیم کرد. مطلب حاضر در تلاش است تا با بررسی مقاطع مهم و برجسته در روابط ایران و فرانسه، به روشن شدن ابعادی از این گذشته تاریخی کمک نماید.
۱-پیشینه روابط در دوران باستان
براساس برخی از گزارشها و اقوال تاریخی، ارتباط بین پارسیان و بخشهایی از جنوب فرانسه در دوران باستان، از طریق فینیقیهای دریانورد برقرار شده است. از سوی دیگر، وجود آثاری از یک پرستشگاه مربوط به آيین میترا در جنوب فرانسه، بیانگر ارتباط بین مردم سرزمین گل و ساکنان فلات ایران در دوران قبل از اسلام است. ورود مسلمانان به اروپا از طریق شبهجزیره ایبری در دهه آخر قرن اول هجری و چندین قرن حاکمیت آنها بر اندلس، امکان تاثیر نظام اداری و دیوانی، فرهنگ، ادبیات، معماری و دیگر جنبههای تمدن دیرپای ایرانی بر اسپانیا و سرزمینهای همسایه آن از جمله فرانسه را فراهم ساخت.
۲- ارتباطات در قرون میانه
قرائن و شواهد بسیاری، تماسها و مناسبات ایرانیان و فرانسویان را در قرون میانه نشان میدهد. نخستین کوششها در تاریخ روابط خارجی ایران برای برقراری ارتباط با فرانسه به سال ۱۲۶۲م. / ۶۶۰ق. و دوران حکومت ایلخانان مغول برمی گردد. در این سال، هولاکو با ارسال نامهای به لويی نهم پادشاه فرانسه، از فروپاشی خلافت عباسی و فتح بغداد خبر میدهد.
جانشینان وی از غازان خان تا الجایتو (سلطان محمد خدابنده) نیز کوشیدند با اعزام هیاتهایی به کشورهای اروپايی، خصوصاً انگلیس و فرانسه، آنها را به جنگ مشترک علیه مصر و سارابنها ترغیب کنند. در طول قرن شانزدهم میلادی تا به قدرت رسیدن شاه عباس اول در ایران، به دلیل آنکه شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی درگیر جنگهای داخلی و تثبیت پایههای قدرت و رویارویی با هجمههای عثمانی بودند و از طرفی شاهان سلسله والوا در فرانسه متحد عثمانی محسوب میشدند، عملاً روابطی بین ایران و فرانسه وجود نداشت اما به رغم این مشکلات، در دوران صفویه پای سیاحان فرانسوی به ایران باز شد.
لذا یکی از وجوه مهم ارتباطات بین دو کشور در این دوره، سفرهای متعدد سیاحان فرانسوی نظیر تاورنیه، شاردن، ونسان لو بلان، الکساندر رود، ژان دوترنو و دیگران به ایران و ارائه توصیفها و گزارشهایی (بعضاً مصور) از زندگی اجتماعی مردم شهرهای مختلف ایران به ویژه شیراز، تبریز و اصفهان بود که اغلب آنها به زبانهای مختلف اروپایی در همان زمان چاپ و منتشر شدند.
این سفرنامهها اطلاعات ارزشمندی را از تاریخ، جغرافیا، مردمشناسی و فرهنگ و هنر مردم ایرانزمین در اختیار اروپائیان قرار میداد. از دوره حکومت شاه عباس اول به بعد که سیاست گسترش روابط با اروپا در دستور کار قرار گرفت، اگر چه آمد و شد سفیران و فرستادگان دو کشور وارد مرحله جدی تری شد، اما تا مدتها سفیران فرانسه عمدتاً از میان راهبان و مبلغان مسیحی یا تجار سرشناس انتخاب میشدند که علاوه بر ایفای نقش سفارت، وظیفه میسیونری یا تسهیل مبادلات تجاری را نیز بر عهده داشتند.
در پاسخ به ابراز تمایل دولت صفوی برای برقراری روابط تجاری با فرانسه، در سال ۱۷۰۸ فرستاده ویژه دولت فرانسه به دربار شاه سلطان حسین صفوی اعزام و طی مذاکرات با فتحعلی خان داغستانی صدراعظم، قرارداد «اقامت و بازرگانی» بین ایران و فرانسه را امضا کرد. اما این قرارداد علیرغم تصویب از سوی پادشاهان دو کشور، در اجرا با مشکلاتی مواجه شد و دلیل عمده آن این بود که طرفین برداشت واحدی از محتوای آن نداشتند.
در سال ۱۷۱۴ و با گسترش دست اندازیهای سلطان مسقط به بنادر ایرانی، شاه صفوی، کلانتر ایروان به نام محمدرضا بیک را برای پیگیری اجرای این قرارداد به دربار لويی چهاردهم فرستاد. مذاکرات اولین فرستاده دربار ایران با مقامات فرانسوی برای جلب کمک نظامی آنها علیه سلطان مسقط به نتیجهای نرسید و سرانجام پس از پنج ماه در ۱۳ اوت ۱۷۱۵ به انعقاد یک قرارداد بازرگانی منجر شد که به موجب آن به ایرانیان حق آزادی تجارت در فرانسه و تاسیس کنسولگری در مارسی داده شد.
در پی آن یعقوب خان ارمنی به عنوان کنسول ایران در مارسی و گاردان و پادری به عنوان کنسولهای فرانسه در اصفهان و شیراز منصوب و اعزام شدند. با اشغال اصفهان توسط افغانها و مراجعت گاردان به فرانسه، مقطع مهمی از روابط ایران و فرانسه که به شکل خوب شروع شده بود، بدون دستیابی به نتایج مثبت و پایدار خاتمه یافت. به دنبال آن روابط ایران و فرانسه به علت سقوط سلسله صفویه و درگیریهای داخلی افشاریه و زندیه به مدت ۶۰ سال قطع و دورهای از فطرت روابط آغاز شد.
۳- روابط در دوره قاجاریه (۱۹۲۱- ۱۷۸۱)
با استقرار حکومت قاجاریه و تحولاتی که در منطقه اروپا رخ داد، بار دیگر ایران مورد توجه قدرتهای اروپایی قرار گرفت. در این زمان، انگلستان برای حفاظت از منافع خود در هندوستان به هر سیاستی متوسل میشد و روسیه نیز سودای دستیابی به آسیای گرم خلیج فارس و رقابت با انگلستان را در سرمیپروراند. دو قدرت وارد یک بازی بزرگ در منطقه شده و به دنبال بهره برداری از شرایط جغرافیایی ایران به نفع خود بودند. از سوی دیگر، ایران نیز با توجه به شرایط خاص خود به ویژه جنگهای ایران و روس در دوره فتحعلی شاه و تشدید رقابتهای روس و انگلیس در ایران، به دنبال متحدان قدرتمندی در اروپا برآمد.
در این زمان، فرانسه تحت رهبری ناپلئون بخشهای زیادی از اروپا را تسخیر و تا مرزهای روسیه- یعنی قدرتمندترین دشمن ایران پیشروی کرد. این تحولات، ایران را به سمت اتحاد با فرانسه به عنوان یک نیروی سوم متمایل کرد. در راستای این سیاست، در دهه اول قرن نوزدهم هیاتهای متعددی بین دربار ایران و فرانسه رد و بدل شد و مکاتبات متعددی در سطح فتحعلی شاه و ناپلئون برای رسیدن به اتحاد علیه روس و انگلیس مبادله شد.
نهایتاً، اعزام میرزا رضاخان قزوینی، بیگلربیگی قزوین به دربار ناپلئون و مذاکرات وی با فرانسویها به انعقاد عهدنامه فین کنشتاین در ۴ مه ۱۸۰۷ منجر شد. به موجب این عهدنامه، استقلال ایران تضمین و گرجستان نیز متعلق به ایران دانسته شد. فرانسه متعهد شد تسلیحات لازم را به ایران واگذار و تعدادی مستشار نظامی را برای آموزش افسران و سربازان ایرانی اعزام کند. در مقابل، دولت ایران متعهد شد بدون فوت وقت روابط سیاسی و بازرگانی خود را با انگلیس قطع و در صورت حمله ناپلئون به هندوستان، به ارتش فرانسه راه عبور بدهد.
بلافاصله پس از این قرارداد، ژنرال گاردان در رأس یک هیأت 200 نفره برای تجهیز و آموزش قشون ایران اعزام شد. اما با امضای معاهده تیلسیت بین ناپلئون و تزار روسیه در ۷ ژوئیه ۱۸۰۷، شرایط اروپا به یک باره تغییر کرد و ایران در سختترین موقع و در حالی که به حمایت فرانسه در مقابل تجاوزات روسیه امیدوار شده بود، به حال خود رها شد.
نتیجه آن قراردادهای خفت بار گلستان و ترکمانچای بود که به موجب آنها بخشهای زیادی از خاک ایران جدا شد. این اوضاع، ایران را به سمت اتحاد با انگلستان سوق داد. ژنرال گاردان هم که شرایط را برای ادامه حضور در ارتش ایران مناسب نمیدید در ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ تهران را ترک کرد و روابط دو کشور قطع شد. بعد از آن، تا قریب 30 سال رابطه مستقیمی بین ایران و فرانسه وجود نداشت. با این حال، گاهگاهی به مناسبتهایی سفرایی به دربار یکدیگر اعزام میشدند.
دولت فرانسه پس از به سلطنت رسیدن ناپلئون سوم بار دیگر نسبت به ایران علاقهمند شد. با اعزام هیاتی از سوی ناپلئون سوم به ریاست بوره و همراهی گنت دوگوبینو به ایران در ژوئیه سال ۱۸۵۵، نخستین عهدنامه مودت و تجارت بین ایران و فرانسه منعقد شد که در آن طرفین از امتیاز کامله الوداد برخوردار شدند و فرانسه اجازه تاسیس کنسولگری در تهران، تبریز و بوشهر و ایران در شهرهای مارسی و جزیره بوربان را بهدست آوردند.
دو سال بعد در ۱۸۵۷ با میانجیگری و دخالت ناپلئون سوم، عهدنامه پاریس مبنی بر جدایی هرات از ایران بین فرخ خان امین المللک فرستاده ناصرالدین شاه و سفیر کبیر انگلیس در پاریس به امضا رسید. در ۲۵ ژانویه همین سال فرخ خان سفارت ایران در پاریس را تاسیس کرد. تاسیس سفارت در پاریس نقش مهمی در گسترش روابط ایران با اروپا داشت و فرخ خان با بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله حوزه اسکاندیناوی قرارداد مودت امضا کرد. در واقع، اعمال فشار انگلستان موجب شد تا ایران به دنبال یافتن دوستانی در بین کشورهای اروپایی باشد و این وظیفه را سفارت ایران در پاریس بر عهده گرفت.
در سالهای بعد شاهان قاجار (ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و احمدشاه) در سفرهای اروپایی خود بارها از پاریس بازدید کردند و در خاطرات خود به وصف این مسافرتها پرداختند. تاسیس سفارت و سفرهای شاهانه ناصری باب جدیدی را در روابط خارجی ایران و فرانسه گشود و به مناسبات اقتصادی و فرهنگی بیشتری منجر گشت. اعزام اولین گروه دانشجویان ایرانی به سوربن و تاسیس اولین مدارس خارجی فرانسوی زبان نمونههایی از ارتباطات فرهنگی دو کشور در اواخر دوره قاجاریه و اوایل سلطنت پهلوی اول است. ضمن آنکه روح آزادیخواهی نشأت گرفته از انقلاب کبیر فرانسه، الهام بخش توجه به ضرورت قانون و آزادیهای مدنی در جریان انقلاب مشروطه شد.
۴- روابط در دوران پهلوی
روابط ایران و فرانسه در دوره پهلوی اول، نسبتا آرام بود. استقبال فرانسه از لایحه لغو کاپیتولاسیون در سال ۱۹۲۷ به تحکیم روابط کمک کرد. در ۳۰ ژوئن ۱۹۲۹ عهدنامه جدید مودت بین دولتهاي ایران و فرانسه در تهران به امضا رسید که در آن طرفین علاقه خود را به تشدید روابط مودت آمیز دیرینه اظهار داشتند. همچنین، اولین قرارداد فرهنگی رسمی بین ایران و یک کشور خارجی نیز در سال ۱۹۲۹ بین وزیر مختار ایران در پاریس و وزیر فرهنگ فرانسه به امضا رسید.
در دوران جنگ دوم جهانی و اشغال فرانسه، روابط ایران با دولت ویشی تحت حمایت آلمان برقرار بود اما پس از اعمال فشار متفقین و قطع روابط ایران و آلمان، ایران مناسبات سیاسی خود را با دولت ویشی فرانسه در ۳۰ مارس ۱۹۴۲ قطع و در ژوئن ۱۹۴۴ حکومت موقت جمهوری فرانسه به ریاست ژنرال دوگل در الجزیره را به رسمیت شناخت.
در اکتبر همان سال و پس از استقرار حکومت مزبور در پاریس، سفارت ایران نیز بازگشایی و یکسال بعد به سفارت کبری ارتقا یافت. در دوران پس از جنگ جهانی دوم با سفرهای متقابل رهبران دو کشور، روابط ایران و فرانسه از شرایط خوب و رو به رشدی برخوردار بود. در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا وقوع انقلاب اسلامی، دو کشور در زمینه توسعه روابط فرهنگی و بازرگانی قراردادهای بسیاری را امضا کردند.
۵- روند کلی روابط در دوران پس از انقلاب
از بهترین دوران روابط ایران و فرانسه را میتوان همان روزهایی دانست که انقلاب اسلامی در حال شکل گیری بود و دولت ژیسگاردستن عقاید انقلابی مردم ایران را محترم میشمرد. از سوی دیگر، با استقرار رهبر کبیر انقلاب اسلامی در فرانسه در سال ۱۹۷۸، این کشور به صورت جدی با مسائل انقلاب درگیر شد. اقامت کوتاه ولی بسیار حساس امام خمینی (س) در شهرک نوفل لوشاتو و نقش مثبت رسانههای گروهی فرانسه در انعکاس نظرات رهبر انقلاب از جمله مصاحبه مفصل لوموند با ایشان و مقایسه انقلاب اسلامی با انقلاب کبیر فرانسه، در جریان پیروزی انقلاب حائز اهمیت تلقی میشود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت فرانسه سعی کرد در قبال تحولات ایران خود را بیطرف نشان دهد. اما به فاصله چند ماه پس از انقلاب، نتوانست جریان سریع و تند آن را تحمل و هضم کند.
به همین دلیل، روابط دو کشور علیرغم اینکه میتوانست به واسطه نقش حمایتی فرانسه از فرآیند انقلاب و میزبانی امام خمینی(س) و علايق تاریخی و سوابق کهن ارتباطات گذشته وارد دوران ثمربخشی شود، به دلیل اقدامات غیردوستانه این کشور از جمله در پناه دادن به شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاه و فراهم آوردن شرایط اقامت و فعالیت منافقین و مخالفان جمهوري اسلامي ايران دچار فراز و نشیبهایی شد.
بهعلاوه، حمایت سیاسی و نظامی از رژیم صدام در جریان جنگ تحمیلی تقریباً همه آن دیدگاههای مثبت گذشته نسبت به فرانسه را از بین برد و حافظه تاریخی مثبت این کشور نزد ایرانیان را خدشه دار کرد. نکته مهم دیگر در روابط ایران و فرانسه در سالهای پس از انقلاب، تاثیرپذیری این روابط از عضویت فرانسه در اتحادیه اروپا و ناتو بوده است که با توجه به مواضع متناقص و پر فراز و نشیب آنها در قبال ایران در مقاطع مختلف از جمله در ۱۰ سال گذشته و اعمال تحریمهای ظالمانه مرتبط با برنامه هستهای ایران، روابط دو کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
جمع بندی
۱- بررسی سیر تحولات تاریخی روابط میان ایران و فرانسه نشان میدهد که در بسیاری از فرازهای تاریخی، فرانسه به عنوان کشوری با نیات غیر استعماری در روابط خارجی ایران شناخته میشود که بیشتر بر مبنای تبادلات علمی، فرهنگی و تجاری بر بستر روابط مردمی در تاریخ ایران نقش داشته است.
۲- وقوع انقلاب اسلامی و حضور کوتاه مدت امامخمینی(س) در فرانسه و برخورد مثبت فرانسه در برخورد با جریان انقلاب باعث شد که آن کشور برای مدتی به کانون هدایت و رهبری انقلاب تبدیل شود. این موضوع جایگاه فرانسه را در افکار عمومی ایران بسیار بالا برد و پرستیژ بین المللی آن کشور را نیز تقویت کرد.
با این حال، پیروی فرانسه از سیاستهای اتحادیه اروپا و ناتو در جریان جنگ تحمیلی، موضوع سلمان رشدی، پناه دادن به مخالفان جمهوري اسلامي ايران و همراهی با اعمال فشارها و تحریمهای غرب علیه ایران در رابطه با برنامه هستهای، ضمن کاهش اعتبار تاریخی فرانسه نزد ایرانیان، فراز و نشیبهایی را در روابط دو کشور طی دهههای پس از انقلاب بهوجود آورد.
۳- اما به هر حال، به شهادت پیشینه روابط، تفاوتهای ویژهای در چگونگی روابط میان ایران و فرانسه نسبت به سایر دول اروپایی وجود داشته که بیشتر ریشه در اشتراکات فرهنگی و تاریخی دو کشور دارد. بواقع، حافظه تاریخی ایرانیان، فرانسه را به عنوان کشوری با کمترین سابقه استعماری در ایران، مهد آزادیخواهی در اروپا، دروازه معرفی تمدن کهن ایرانی به اروپائیان و منشأ بسیاری از تبادلات فرهنگی ایران و اروپا در عصر جدید تلقی میکند و به همین دلیل، در مقاطع مختلفی مثل دوران دولتهای سازندگی و اصلاحات و اکنون در دولت تدبیر و امید، این فرصت را برای فرانسه فراهم آورده تا ضمن جبران کاستیها و اشتباهات گذشته، از پشتوانه مثبت تاریخی برای ساختن روابطی مستحکمتر در سالهای پیش رو استفاده نمایند. شرایط بسیار مثبت فراهم شده پس از توافق هستهای، آزمون مناسبی برای فرانسه و دیگر اروپايیان است تا به جای تکیه بر سیاستهای شکست خورده تحریم و فشار، مسیر دیپلماسی و تعامل را برای ارتباط خود با دولت و ملت بزرگ ایران برگزینند.
۴- باوجود تجربیات تلخ گذشته در روابط دو کشور، باید به این مسئله امیدوار بود که تغییر شرایط بین المللی و دستیابی به توافق تاریخی برجام، شکل دیگری از چگونگی تامین منافع متقابل را در قالب رویکرد برد- برد پیش روی جامعه بین المللی قرار داده است که فرانسه به ویژه میتواند با بهره گیری از این فرصت و با نگاهی به گذشته، این بار برای همیشه در صحنه روابط خارجی ایران به عنوان شریکی قابل اعتماد باقی بماند. علاوه بر اهمیت همکاریهای اقتصادی، مسائل مهمی در حوزه روابط دوجانبه، مسائل منطقهای و مبارزه با افراط گرایی وجود دارند که همکاری در این زمینهها میتواند پیوند دهنده منافع مشترک دو کشور باشد. سفر دکتر حسن روحانی به فرانسه میتواند آغازگر این فصل جدید از روابط باشد.
* مديركل مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت خارجه
اکنون رئیس جمهور در ادامه سفر به ایتالیا، روز چهارشنبه این هفته وارد پاریس شده تا در نتیجه مذاکرات او و هیات همراهش با مقامات فرانسوی، دو کشور آغاز فصل جدیدی از روابط تاریخی خود را شاهد باشند. انتخاب فرانسه به عنوان دومین مقصد سفر اروپایی رئیس جمهور پس از برجام – که اکنون وارد مرحله اجرا شده است- و همراهی هیات 100 نفره اقتصادی میتواند پیامی متفاوت داشته باشد. از این روی، باید این سفر را فراتر از چارچوبهای مرسوم تشریفاتی و رسمی تلقی كرد.
سال ۲۰۱۵ اما یک ویژگی مهم دیگر در روابط ایران و فرانسه را نیز با خود به همراه داشت؛ پایان سیصدمین سال روابط تاریخی میان دو کشور و ملت ایران و فرانسه درست از زمانی که محمدرضا بیک به عنوان اولین فرستاده دولت ایران به دربار فرانسه، حامل نامه سلطان حسین صفوی برای لويی چهاردهم بود. در طول سه قرن پس از این رویداد، روابط سیاسی و تجاری دو کشور با فراز و فرودهای فراوانی همراه بوده، اما مشخصه دائمی و همیشگی آن، حفظ ارتباط فرهنگی میان نخبگان و فرهیختگان دو کشور بوده است.
طی این مدت، ایران به مثابه سرزمینی کهن و رازآلود، توجه مستشرقین، سیاحان و پژوهشگران فرانسوی را به خود جلب کرد و اولین گروههای دانشجویی و علمی ایران نیز از طریق فرانسه با شاخههای متنوع علم نوین آشنا شدند. اکنون، ایران و فرانسه با این سفر در صددند تا روابطی جدید را در دوره پساتحریم بنیان نهند، اما بدون شناخت گذشته تاریخی روابط نمیتوان به تصویر دقیقی از روابط معاصر دو کشور دست یافت و چشم اندازی روشن از تعاملات آینده را ترسیم کرد. مطلب حاضر در تلاش است تا با بررسی مقاطع مهم و برجسته در روابط ایران و فرانسه، به روشن شدن ابعادی از این گذشته تاریخی کمک نماید.
۱-پیشینه روابط در دوران باستان
براساس برخی از گزارشها و اقوال تاریخی، ارتباط بین پارسیان و بخشهایی از جنوب فرانسه در دوران باستان، از طریق فینیقیهای دریانورد برقرار شده است. از سوی دیگر، وجود آثاری از یک پرستشگاه مربوط به آيین میترا در جنوب فرانسه، بیانگر ارتباط بین مردم سرزمین گل و ساکنان فلات ایران در دوران قبل از اسلام است. ورود مسلمانان به اروپا از طریق شبهجزیره ایبری در دهه آخر قرن اول هجری و چندین قرن حاکمیت آنها بر اندلس، امکان تاثیر نظام اداری و دیوانی، فرهنگ، ادبیات، معماری و دیگر جنبههای تمدن دیرپای ایرانی بر اسپانیا و سرزمینهای همسایه آن از جمله فرانسه را فراهم ساخت.
۲- ارتباطات در قرون میانه
قرائن و شواهد بسیاری، تماسها و مناسبات ایرانیان و فرانسویان را در قرون میانه نشان میدهد. نخستین کوششها در تاریخ روابط خارجی ایران برای برقراری ارتباط با فرانسه به سال ۱۲۶۲م. / ۶۶۰ق. و دوران حکومت ایلخانان مغول برمی گردد. در این سال، هولاکو با ارسال نامهای به لويی نهم پادشاه فرانسه، از فروپاشی خلافت عباسی و فتح بغداد خبر میدهد.
جانشینان وی از غازان خان تا الجایتو (سلطان محمد خدابنده) نیز کوشیدند با اعزام هیاتهایی به کشورهای اروپايی، خصوصاً انگلیس و فرانسه، آنها را به جنگ مشترک علیه مصر و سارابنها ترغیب کنند. در طول قرن شانزدهم میلادی تا به قدرت رسیدن شاه عباس اول در ایران، به دلیل آنکه شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی درگیر جنگهای داخلی و تثبیت پایههای قدرت و رویارویی با هجمههای عثمانی بودند و از طرفی شاهان سلسله والوا در فرانسه متحد عثمانی محسوب میشدند، عملاً روابطی بین ایران و فرانسه وجود نداشت اما به رغم این مشکلات، در دوران صفویه پای سیاحان فرانسوی به ایران باز شد.
لذا یکی از وجوه مهم ارتباطات بین دو کشور در این دوره، سفرهای متعدد سیاحان فرانسوی نظیر تاورنیه، شاردن، ونسان لو بلان، الکساندر رود، ژان دوترنو و دیگران به ایران و ارائه توصیفها و گزارشهایی (بعضاً مصور) از زندگی اجتماعی مردم شهرهای مختلف ایران به ویژه شیراز، تبریز و اصفهان بود که اغلب آنها به زبانهای مختلف اروپایی در همان زمان چاپ و منتشر شدند.
این سفرنامهها اطلاعات ارزشمندی را از تاریخ، جغرافیا، مردمشناسی و فرهنگ و هنر مردم ایرانزمین در اختیار اروپائیان قرار میداد. از دوره حکومت شاه عباس اول به بعد که سیاست گسترش روابط با اروپا در دستور کار قرار گرفت، اگر چه آمد و شد سفیران و فرستادگان دو کشور وارد مرحله جدی تری شد، اما تا مدتها سفیران فرانسه عمدتاً از میان راهبان و مبلغان مسیحی یا تجار سرشناس انتخاب میشدند که علاوه بر ایفای نقش سفارت، وظیفه میسیونری یا تسهیل مبادلات تجاری را نیز بر عهده داشتند.
در پاسخ به ابراز تمایل دولت صفوی برای برقراری روابط تجاری با فرانسه، در سال ۱۷۰۸ فرستاده ویژه دولت فرانسه به دربار شاه سلطان حسین صفوی اعزام و طی مذاکرات با فتحعلی خان داغستانی صدراعظم، قرارداد «اقامت و بازرگانی» بین ایران و فرانسه را امضا کرد. اما این قرارداد علیرغم تصویب از سوی پادشاهان دو کشور، در اجرا با مشکلاتی مواجه شد و دلیل عمده آن این بود که طرفین برداشت واحدی از محتوای آن نداشتند.
در سال ۱۷۱۴ و با گسترش دست اندازیهای سلطان مسقط به بنادر ایرانی، شاه صفوی، کلانتر ایروان به نام محمدرضا بیک را برای پیگیری اجرای این قرارداد به دربار لويی چهاردهم فرستاد. مذاکرات اولین فرستاده دربار ایران با مقامات فرانسوی برای جلب کمک نظامی آنها علیه سلطان مسقط به نتیجهای نرسید و سرانجام پس از پنج ماه در ۱۳ اوت ۱۷۱۵ به انعقاد یک قرارداد بازرگانی منجر شد که به موجب آن به ایرانیان حق آزادی تجارت در فرانسه و تاسیس کنسولگری در مارسی داده شد.
در پی آن یعقوب خان ارمنی به عنوان کنسول ایران در مارسی و گاردان و پادری به عنوان کنسولهای فرانسه در اصفهان و شیراز منصوب و اعزام شدند. با اشغال اصفهان توسط افغانها و مراجعت گاردان به فرانسه، مقطع مهمی از روابط ایران و فرانسه که به شکل خوب شروع شده بود، بدون دستیابی به نتایج مثبت و پایدار خاتمه یافت. به دنبال آن روابط ایران و فرانسه به علت سقوط سلسله صفویه و درگیریهای داخلی افشاریه و زندیه به مدت ۶۰ سال قطع و دورهای از فطرت روابط آغاز شد.
۳- روابط در دوره قاجاریه (۱۹۲۱- ۱۷۸۱)
با استقرار حکومت قاجاریه و تحولاتی که در منطقه اروپا رخ داد، بار دیگر ایران مورد توجه قدرتهای اروپایی قرار گرفت. در این زمان، انگلستان برای حفاظت از منافع خود در هندوستان به هر سیاستی متوسل میشد و روسیه نیز سودای دستیابی به آسیای گرم خلیج فارس و رقابت با انگلستان را در سرمیپروراند. دو قدرت وارد یک بازی بزرگ در منطقه شده و به دنبال بهره برداری از شرایط جغرافیایی ایران به نفع خود بودند. از سوی دیگر، ایران نیز با توجه به شرایط خاص خود به ویژه جنگهای ایران و روس در دوره فتحعلی شاه و تشدید رقابتهای روس و انگلیس در ایران، به دنبال متحدان قدرتمندی در اروپا برآمد.
در این زمان، فرانسه تحت رهبری ناپلئون بخشهای زیادی از اروپا را تسخیر و تا مرزهای روسیه- یعنی قدرتمندترین دشمن ایران پیشروی کرد. این تحولات، ایران را به سمت اتحاد با فرانسه به عنوان یک نیروی سوم متمایل کرد. در راستای این سیاست، در دهه اول قرن نوزدهم هیاتهای متعددی بین دربار ایران و فرانسه رد و بدل شد و مکاتبات متعددی در سطح فتحعلی شاه و ناپلئون برای رسیدن به اتحاد علیه روس و انگلیس مبادله شد.
نهایتاً، اعزام میرزا رضاخان قزوینی، بیگلربیگی قزوین به دربار ناپلئون و مذاکرات وی با فرانسویها به انعقاد عهدنامه فین کنشتاین در ۴ مه ۱۸۰۷ منجر شد. به موجب این عهدنامه، استقلال ایران تضمین و گرجستان نیز متعلق به ایران دانسته شد. فرانسه متعهد شد تسلیحات لازم را به ایران واگذار و تعدادی مستشار نظامی را برای آموزش افسران و سربازان ایرانی اعزام کند. در مقابل، دولت ایران متعهد شد بدون فوت وقت روابط سیاسی و بازرگانی خود را با انگلیس قطع و در صورت حمله ناپلئون به هندوستان، به ارتش فرانسه راه عبور بدهد.
بلافاصله پس از این قرارداد، ژنرال گاردان در رأس یک هیأت 200 نفره برای تجهیز و آموزش قشون ایران اعزام شد. اما با امضای معاهده تیلسیت بین ناپلئون و تزار روسیه در ۷ ژوئیه ۱۸۰۷، شرایط اروپا به یک باره تغییر کرد و ایران در سختترین موقع و در حالی که به حمایت فرانسه در مقابل تجاوزات روسیه امیدوار شده بود، به حال خود رها شد.
نتیجه آن قراردادهای خفت بار گلستان و ترکمانچای بود که به موجب آنها بخشهای زیادی از خاک ایران جدا شد. این اوضاع، ایران را به سمت اتحاد با انگلستان سوق داد. ژنرال گاردان هم که شرایط را برای ادامه حضور در ارتش ایران مناسب نمیدید در ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ تهران را ترک کرد و روابط دو کشور قطع شد. بعد از آن، تا قریب 30 سال رابطه مستقیمی بین ایران و فرانسه وجود نداشت. با این حال، گاهگاهی به مناسبتهایی سفرایی به دربار یکدیگر اعزام میشدند.
دولت فرانسه پس از به سلطنت رسیدن ناپلئون سوم بار دیگر نسبت به ایران علاقهمند شد. با اعزام هیاتی از سوی ناپلئون سوم به ریاست بوره و همراهی گنت دوگوبینو به ایران در ژوئیه سال ۱۸۵۵، نخستین عهدنامه مودت و تجارت بین ایران و فرانسه منعقد شد که در آن طرفین از امتیاز کامله الوداد برخوردار شدند و فرانسه اجازه تاسیس کنسولگری در تهران، تبریز و بوشهر و ایران در شهرهای مارسی و جزیره بوربان را بهدست آوردند.
دو سال بعد در ۱۸۵۷ با میانجیگری و دخالت ناپلئون سوم، عهدنامه پاریس مبنی بر جدایی هرات از ایران بین فرخ خان امین المللک فرستاده ناصرالدین شاه و سفیر کبیر انگلیس در پاریس به امضا رسید. در ۲۵ ژانویه همین سال فرخ خان سفارت ایران در پاریس را تاسیس کرد. تاسیس سفارت در پاریس نقش مهمی در گسترش روابط ایران با اروپا داشت و فرخ خان با بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله حوزه اسکاندیناوی قرارداد مودت امضا کرد. در واقع، اعمال فشار انگلستان موجب شد تا ایران به دنبال یافتن دوستانی در بین کشورهای اروپایی باشد و این وظیفه را سفارت ایران در پاریس بر عهده گرفت.
در سالهای بعد شاهان قاجار (ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و احمدشاه) در سفرهای اروپایی خود بارها از پاریس بازدید کردند و در خاطرات خود به وصف این مسافرتها پرداختند. تاسیس سفارت و سفرهای شاهانه ناصری باب جدیدی را در روابط خارجی ایران و فرانسه گشود و به مناسبات اقتصادی و فرهنگی بیشتری منجر گشت. اعزام اولین گروه دانشجویان ایرانی به سوربن و تاسیس اولین مدارس خارجی فرانسوی زبان نمونههایی از ارتباطات فرهنگی دو کشور در اواخر دوره قاجاریه و اوایل سلطنت پهلوی اول است. ضمن آنکه روح آزادیخواهی نشأت گرفته از انقلاب کبیر فرانسه، الهام بخش توجه به ضرورت قانون و آزادیهای مدنی در جریان انقلاب مشروطه شد.
۴- روابط در دوران پهلوی
روابط ایران و فرانسه در دوره پهلوی اول، نسبتا آرام بود. استقبال فرانسه از لایحه لغو کاپیتولاسیون در سال ۱۹۲۷ به تحکیم روابط کمک کرد. در ۳۰ ژوئن ۱۹۲۹ عهدنامه جدید مودت بین دولتهاي ایران و فرانسه در تهران به امضا رسید که در آن طرفین علاقه خود را به تشدید روابط مودت آمیز دیرینه اظهار داشتند. همچنین، اولین قرارداد فرهنگی رسمی بین ایران و یک کشور خارجی نیز در سال ۱۹۲۹ بین وزیر مختار ایران در پاریس و وزیر فرهنگ فرانسه به امضا رسید.
در دوران جنگ دوم جهانی و اشغال فرانسه، روابط ایران با دولت ویشی تحت حمایت آلمان برقرار بود اما پس از اعمال فشار متفقین و قطع روابط ایران و آلمان، ایران مناسبات سیاسی خود را با دولت ویشی فرانسه در ۳۰ مارس ۱۹۴۲ قطع و در ژوئن ۱۹۴۴ حکومت موقت جمهوری فرانسه به ریاست ژنرال دوگل در الجزیره را به رسمیت شناخت.
در اکتبر همان سال و پس از استقرار حکومت مزبور در پاریس، سفارت ایران نیز بازگشایی و یکسال بعد به سفارت کبری ارتقا یافت. در دوران پس از جنگ جهانی دوم با سفرهای متقابل رهبران دو کشور، روابط ایران و فرانسه از شرایط خوب و رو به رشدی برخوردار بود. در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا وقوع انقلاب اسلامی، دو کشور در زمینه توسعه روابط فرهنگی و بازرگانی قراردادهای بسیاری را امضا کردند.
۵- روند کلی روابط در دوران پس از انقلاب
از بهترین دوران روابط ایران و فرانسه را میتوان همان روزهایی دانست که انقلاب اسلامی در حال شکل گیری بود و دولت ژیسگاردستن عقاید انقلابی مردم ایران را محترم میشمرد. از سوی دیگر، با استقرار رهبر کبیر انقلاب اسلامی در فرانسه در سال ۱۹۷۸، این کشور به صورت جدی با مسائل انقلاب درگیر شد. اقامت کوتاه ولی بسیار حساس امام خمینی (س) در شهرک نوفل لوشاتو و نقش مثبت رسانههای گروهی فرانسه در انعکاس نظرات رهبر انقلاب از جمله مصاحبه مفصل لوموند با ایشان و مقایسه انقلاب اسلامی با انقلاب کبیر فرانسه، در جریان پیروزی انقلاب حائز اهمیت تلقی میشود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت فرانسه سعی کرد در قبال تحولات ایران خود را بیطرف نشان دهد. اما به فاصله چند ماه پس از انقلاب، نتوانست جریان سریع و تند آن را تحمل و هضم کند.
به همین دلیل، روابط دو کشور علیرغم اینکه میتوانست به واسطه نقش حمایتی فرانسه از فرآیند انقلاب و میزبانی امام خمینی(س) و علايق تاریخی و سوابق کهن ارتباطات گذشته وارد دوران ثمربخشی شود، به دلیل اقدامات غیردوستانه این کشور از جمله در پناه دادن به شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاه و فراهم آوردن شرایط اقامت و فعالیت منافقین و مخالفان جمهوري اسلامي ايران دچار فراز و نشیبهایی شد.
بهعلاوه، حمایت سیاسی و نظامی از رژیم صدام در جریان جنگ تحمیلی تقریباً همه آن دیدگاههای مثبت گذشته نسبت به فرانسه را از بین برد و حافظه تاریخی مثبت این کشور نزد ایرانیان را خدشه دار کرد. نکته مهم دیگر در روابط ایران و فرانسه در سالهای پس از انقلاب، تاثیرپذیری این روابط از عضویت فرانسه در اتحادیه اروپا و ناتو بوده است که با توجه به مواضع متناقص و پر فراز و نشیب آنها در قبال ایران در مقاطع مختلف از جمله در ۱۰ سال گذشته و اعمال تحریمهای ظالمانه مرتبط با برنامه هستهای ایران، روابط دو کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
جمع بندی
۱- بررسی سیر تحولات تاریخی روابط میان ایران و فرانسه نشان میدهد که در بسیاری از فرازهای تاریخی، فرانسه به عنوان کشوری با نیات غیر استعماری در روابط خارجی ایران شناخته میشود که بیشتر بر مبنای تبادلات علمی، فرهنگی و تجاری بر بستر روابط مردمی در تاریخ ایران نقش داشته است.
۲- وقوع انقلاب اسلامی و حضور کوتاه مدت امامخمینی(س) در فرانسه و برخورد مثبت فرانسه در برخورد با جریان انقلاب باعث شد که آن کشور برای مدتی به کانون هدایت و رهبری انقلاب تبدیل شود. این موضوع جایگاه فرانسه را در افکار عمومی ایران بسیار بالا برد و پرستیژ بین المللی آن کشور را نیز تقویت کرد.
با این حال، پیروی فرانسه از سیاستهای اتحادیه اروپا و ناتو در جریان جنگ تحمیلی، موضوع سلمان رشدی، پناه دادن به مخالفان جمهوري اسلامي ايران و همراهی با اعمال فشارها و تحریمهای غرب علیه ایران در رابطه با برنامه هستهای، ضمن کاهش اعتبار تاریخی فرانسه نزد ایرانیان، فراز و نشیبهایی را در روابط دو کشور طی دهههای پس از انقلاب بهوجود آورد.
۳- اما به هر حال، به شهادت پیشینه روابط، تفاوتهای ویژهای در چگونگی روابط میان ایران و فرانسه نسبت به سایر دول اروپایی وجود داشته که بیشتر ریشه در اشتراکات فرهنگی و تاریخی دو کشور دارد. بواقع، حافظه تاریخی ایرانیان، فرانسه را به عنوان کشوری با کمترین سابقه استعماری در ایران، مهد آزادیخواهی در اروپا، دروازه معرفی تمدن کهن ایرانی به اروپائیان و منشأ بسیاری از تبادلات فرهنگی ایران و اروپا در عصر جدید تلقی میکند و به همین دلیل، در مقاطع مختلفی مثل دوران دولتهای سازندگی و اصلاحات و اکنون در دولت تدبیر و امید، این فرصت را برای فرانسه فراهم آورده تا ضمن جبران کاستیها و اشتباهات گذشته، از پشتوانه مثبت تاریخی برای ساختن روابطی مستحکمتر در سالهای پیش رو استفاده نمایند. شرایط بسیار مثبت فراهم شده پس از توافق هستهای، آزمون مناسبی برای فرانسه و دیگر اروپايیان است تا به جای تکیه بر سیاستهای شکست خورده تحریم و فشار، مسیر دیپلماسی و تعامل را برای ارتباط خود با دولت و ملت بزرگ ایران برگزینند.
۴- باوجود تجربیات تلخ گذشته در روابط دو کشور، باید به این مسئله امیدوار بود که تغییر شرایط بین المللی و دستیابی به توافق تاریخی برجام، شکل دیگری از چگونگی تامین منافع متقابل را در قالب رویکرد برد- برد پیش روی جامعه بین المللی قرار داده است که فرانسه به ویژه میتواند با بهره گیری از این فرصت و با نگاهی به گذشته، این بار برای همیشه در صحنه روابط خارجی ایران به عنوان شریکی قابل اعتماد باقی بماند. علاوه بر اهمیت همکاریهای اقتصادی، مسائل مهمی در حوزه روابط دوجانبه، مسائل منطقهای و مبارزه با افراط گرایی وجود دارند که همکاری در این زمینهها میتواند پیوند دهنده منافع مشترک دو کشور باشد. سفر دکتر حسن روحانی به فرانسه میتواند آغازگر این فصل جدید از روابط باشد.
* مديركل مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت خارجه
گزارش خطا
خیلی ممنون از این مطلب
آخرین اخبار