اتحاد حماقت و خیانت؛ بن‌بست توسعه در ایران

اتحاد حماقت و خیانت، توسعه را در ایران به بن‌بست کشانده است؛ جایی که عقلانیت خاموش شده و منافع ملی قربانی منافع شخصی و ایدئولوژیک شده‌اند.
کد خبر: ۳۰۸۸۲۲
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۴

صدای ایران/ حمید سعادتی- در ایران امروز، با ایده‌هایی مواجهیم که گویی نقطه شکست ندارند؛ برنامه‌های توسعه‌ای که نه‌تنها به اهداف خود نزدیک نمی‌شوند، بلکه فرصت‌ها را یکی‌یکی از دست می‌دهند و سرمایه‌ها را به تحلیل می‌برند. در این میان، واژه‌ای به نام «مقاومت» به ابزاری بدل شده که اجازه ورود هیچ تحلیل علمی، اقتصادی، اجتماعی یا روان‌شناختی را نمی‌دهد. هرگونه انعطاف یا بازبینی در ایده‌ها، به‌جای اصلاح، به‌عنوان شکست تلقی می‌شود؛ و واقع‌بینی، اگر فریاد رسوایی ما را بلند کند، باید در سکوت خفه شود.

ما هستیم با عهدی که بستیم حتی اگر غلط باشد. این وفاداری کورکورانه به ایده‌هایی شکست‌خورده، حاصل جهان‌بینی متوهمانه‌ای است که علی‌رغم شکست‌های پی‌درپی، همچنان بلندترین صدا را در فضای سیاسی و رسانه‌ای ایران دارد. این صدا، حاصل اتحاد خطرناک «حماقت و خیانت» است؛ اتحادی که نه‌تنها مانع رشد و توسعه می‌شود، بلکه عقلانیت را به حاشیه رانده و عقلا را یا حذف کرده یا منزوی ساخته است.

اگر هم صدایی از عقلانیت شنیده شود، با لکنت، در حاشیه، و پس از عبور از چندین فیلتر است—و تأثیرگذاری‌اش ناچیز. وقتی میدان‌داری سیاسی و اجرایی در اختیار متوهمان و ناآگاهان باشد، نفوذ و خیانت نه‌تنها آسان، بلکه اجتناب‌ناپذیر می‌شود.

ایران با فرهنگی غنی، موقعیت جغرافیایی استراتژیک، منابع زیرزمینی و روزمینی بی‌نظیر، و پتانسیلی عظیم برای توسعه، طبیعتاً مورد طمع رقبا و حسودان است. آنان یا می‌خواهند از این ثروت بهره‌برداری کنند، یا اگر نتوانند، آن را تخریب می‌کنند تا ایران نتواند از آن بهره‌مند شود و از آنان پیشی بگیرد.

ما خود نیز با رفتارهای‌مان آنان را ترسانده‌ایم؛ نشان داده‌ایم که اگر بخواهیم، با این ظرفیت‌ها می‌توانیم قدرت‌نمایی کنیم. اما به‌جای تعامل و اتحاد، شعار استقلال را به‌گونه‌ای تفسیر کرده‌ایم که گویی بی‌نیازی مطلق از جهان است—در حالی که در واقعیت، نیازمند تعامل و دادوستد هستیم. باید بدهیم تا بگیریم، باید بشنویم تا شنیده شویم.

در این میان، احمقان بر مسند قدرت نشسته‌اند و خائنان، با بیشترین شباهت به آنان، به کمک‌شان آمده‌اند. آن‌قدر حرفه‌ای بر ایده‌های شکست‌خورده و برنامه‌های ناکارآمد تأکید می‌کنند که گویی هدف‌شان نابودی همه چیز است—تا مبادا این منابع و پتانسیل‌ها به صلح، توسعه و رشد منجر شوند.

این تحلیل، دعوتی است به بازنگری، به بازگشت عقلانیت، و به شکستن اتحاد شومی که میان حماقت و خیانت شکل گرفته است. اگر این اتحاد ادامه یابد، نه تنها توسعه، بلکه خودِ ایران در معرض تهدید خواهد بود.

نظر شما
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار