خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی؛

گزارش ولایتی به آیت الله هاشمی از سفر به سازمان ملل

کد خبر: ۱۷۷۷۹۵
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۳
صدای ایران - خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی

سال60

علی‌ اکبر ولایتی‌ گزارش ‌سفر خود به‌ سازمان‌ ملل‌، آلمان‌ و یوگسلاوی‌ را داد. آقای‌ زورق‌ گزارش‌ خدمات‌ مدیریت جدید در صداوسیما و مشکلات‌ کار را داد. سپس‌ درجلسه‌ای‌ با حضور آقایان‌ محسن‌ رضائی‌،رئیس‌ جمهور و موسوی‌ اردبیلی‌، وضع‌جبهه‌ها را بررسی‌ کردیم‌. شب‌ به‌ خانه‌ آمدم‌.

سال61

عصر آقای‌ [خسرو] تهرانی‌ و همکاران‌ اطلاعاتی وی آمدند . از مشکلات‌ کار منجمله‌ تأخیر تصویب‌ طرح‌ [تأسیس‌ وزارت‌ اطلاعات‌] در مجلس‌ و ابهامات‌ شرعی‌ وقانونی‌ و اداری‌ گفتند.

شب‌ در جلسه‌ حزب‌ شرکت‌ کردم‌. بیشتر در شرح‌ وظایف‌ بحث‌ شد. امروز اطلاع‌ دادند که‌ سران‌حزب‌ توده‌ را به‌ اتهام‌ جاسوسی‌ دستگیر کرده‌اند. قرار نبود قبل‌ از روشن‌ شدن‌ وضع‌ عملیات‌ اقدام‌کنند ولی‌ گویا خوف‌ فرار داشته‌اند. اطلاع‌ دادند که‌ امشب‌ بنا است‌ حمله‌ شود. ساعت‌ یازده‌ تماس‌گرفتم‌، معلوم‌ شد عملیات‌ بنام‌ والفجر و با رمز ”یاا لله“ از قرارگاه‌ خاتم‌ النبیین‌ آغاز شده‌ و می‌گویند اول‌ کار نسبتا موفق‌ است.

سال62

عصر [اعضای‌] هیأت‌ مدیره‌ شرکت‌ قائم‌ آمدند و ده‌ میلیون‌ تومان‌ به‌ دانشگاه‌ آزاد اسلامی‌ دادند. آقای‌ دکتر زالی‌ [وزیر کشاورزی‌] به‌ ملاقات‌ آمد. گزارش هایی‌ درباره‌ وضع‌ کشاورزی‌ داد واستمداد کرد. با هیأت‌ کره‌شمالی‌ به‌ ریاست‌ معاون‌ نخست‌ وزیر ملاقات‌ داشتم‌. پیام‌ آقای‌ کیم‌ایل‌ سونگ‌ را داد. خواستار دادن‌ مهلت‌ برای‌ پرداخت‌ بدهی‌هایشان‌ شد. 180 میلیون‌ دلار عقب‌ هستند و در سال‌ آینده‌ می‌خواهند 220 میلیون‌ دلار نفت‌ ببرند.

سال63

عصر،مصاحبه‌ مطبوعاتی‌ و رادیو تلویزیونی‌ با خبرنگاران‌ داخلی‌ و خارجی‌ داشتم‌؛ طولانی‌ و جامع‌ بود.گروهی‌ از بچه‌های‌ جهاد [سازندگی‌] بافت‌ کرمان‌، برای‌ ملاقات‌ آمدند. شب‌، رؤسای‌ دانشگاه‌هاآمدند. نیازها و مشکلات‌ خود را مطرح‌ کردند. ساعت‌ نه‌ شب‌ به‌ خانه‌ آمدم‌. تا ساعت‌ یازده برنامه‌های‌ تلویزیون‌ را تماشا می‌کردم‌.

سال64

همشیره صدیقه آمد. از سوریه برگشته. از شرایط نوق و احوال بستگان سئوالات زیادی کردم. عفت به ملاقات خانمهای مهمان دهه فجر در هتل لاله رفت. 

به نخست‏وزیر تأکید کردم که مخارج ستاد نماز جمعه تهران را بدهد. قرار بود ماهانه چهار صد هزار تومان بپردازد. به حساب محمد تقی، کارگرمان در نوق رسیدم. اکثر پول پسته سال گذشته‏ مان صرف خود ملک و تجهیزات و نفقه شده است. وضع کشاورزان خوب نیست.

سال65

امروز هم چند شهر ما بمباران شده‌است. به آقای رفیق‌دوست گفتم برای گرفتن موشک زمین به زمین بیشتر از کره‌ای‌ها، برای مقابله با زدن شهرها جدیت کند. بناست سه‌شنبه به آنجا برود.

سایت موشک ضد‌هوایی که از چین گرفته‌ایم از دیروز در اصفهان عملیاتی شده و امروز اولین موشک را شلیک کرده‌است؛ گرچه اصابت نکرده، ولی احتمالاً باعث وحشت میگ‌های ۲۵ عراق که معمولاً بدون ترس از ارتفاع ۷۰ هزارپائی بمباران می‌کردند، خواهدشد. از اینکه افراد سپاه توانسته‌اند موشک را عملیاتی کنند، باید خوشحال بود.

سال66

عفت، فاطی و سارا به مجلس آمدند. برای بدرقه مهدی و یاسر که عازم جبهه بودند. دعای سفر در گوش آنها خواندم و وداع کردند. عفت آرامش خوبی دارد؛ جالب است که مادری دو فرزندش به جبهه بروند و این گونه آرام باشد. در شرایط معمولی، غیبت‌های کوتاه آنها را تحمل نمی‌کند. آهسته سرود "ای کاروان آهسته ران، کارام جانم می‌رود" را زمزمه می‌کرد. حال فاطی عادی بود.

شب همراه عفت و فاطی و سارا به دفتر آقای خامنه‌ای رفتیم و فیلم «کانی مانگا» را تماشا کردیم. جالب است. دیر وقت به خانه رفتیم. جای مهدی و یاسر خالی است. شام از منزل فائزه آورده‌اند.

سال67

آقایان فرجی و نوری از دادستانی انقلاب آمدند. وضع زندانیان و ضعف کارهای فرهنگی و تبلیغی را گفتند و خبر دادند که یکصدوسی ساعت فیلم از بحث آزاد و میزگرد سران گروهک های چپ را آماده دارند. به خاطر اینکه به شوروی خیلی حمله شده، درباره پخش آنها مشورت کردند.

ظهر کارهای عقب مانده را انجام دادم. عصر آقای صادقی مسئول اموال خیریه [مرحوم ابوالفضل] تولیت - که در اختیار جامعه الصادق [= دانشگاه امام صادق (ع)] است - آمد . گزارش وضع آنها را داد و نامه ای از مدرسه عالی قضایی قم آورد که برای اجازه استخدام رسمی فارغ التحصیلان در همه مراکز دولتی استمداد کرده بودند؛ آنها فعلا در آموزش و پرورش و امور قضایی می توانند استخدام شوند.

سال68

عصر به تالار وحدت رفتم ودر مراسم [انتخاب کتاب سال جمهوری اسلامی ایران] به صاحبان کتاب‌های سال لوح تقدیر دادم و برای آنها صحبت کردم . تلفنی از آقای [محمد] یزدی [رئیس قوه قضائیه] احوالپرسی کردم. به جلسه هیأت دولت نرفتم. کارها را تا ساعت هفت و نیم انجام دادم. به خانه آمدم. عفت تنها بود. بچه‌ها به مسافرت رفته‌اند

سال69

تا ساعت هشت و نیم شب، در دفترم کار کردم و به ‌خانه آمدم. دکتر ولایتى، [وزیرامورخارجه]، گفت که از عراق اطلاع داده‌اند، سعدون حمادى، [معاون نخست‌وزیر]، روز شنبه با پیام کتبى صدام به ایران مى‌آید؛ موافقت کردم.

سال70

تا ساعت ده و نیم صبح براى خطبه ها کار کردم. احمدآقا آمد که براى اقامه جمعه، با هم به مرقد مطهر برویم. به محوطه چمن سعدآباد رفتیم و با هلیکوپتر به مرقد رفتیم. در بین راه، احمدآقا از آقاى [محمد]عبایى[خراسانی، رییس دفتر تبلیغات اسلامی قم] نقل کرد که رهبرى گفته اند بعضی از افراد تند در دفتر تبلیغات نباشند. نماز جمعه را اقامه کردم و با هم برگشتیم. ساعت یک ونیم بعد از ظهر به خانه رسیدم. بعضى بچه ها اینجا بودند.

سال71

صبح از والده و همشیره احوال‌پرسى و خداحافظى کردم. براى استقبال از آقاى [رابرت] موگابه، رییس‌جمهور زیمبابوه، به فرودگاه [مهرآباد] رفتم. کمى زودتر از زمان مقرر رسیدند. مراسم و مصاحبه انجام شد. آنها به سعدآباد رفتند و من به دفتر آمدم.

گزارش‌ها را خواندم. ساعت ده و نیم میهمان‌ها آمدند. دو جلسه مذاکره داشتیم یکى غیررسمى و دیگرى رسمى. براى اولین بار از ساختمان تشریفات و کاخ مرمر استفاده کردیم. از زمان آیت‌الله خامنه‌اى، تغییرات آن براى تشریفات شروع شد. مدتى راکد بود و اخیراً تکمیل شده و تمیزتر و مرتب‌تر است. در مذاکرات، آقاى موگابه خواستار کمک براى ساخت پالایشگاه و دادن کمک‌هاى غذایى و آموزشى و تحرک تجارى شد.

پربیننده ترین ها