شوخی های جالب شبکه های اجتماعی(21)
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
1- داییم می گه تا تحریما اثر مستقیم نداشته باشه مشکلی نیست! تصورش اینه که یه روز اوباما تو قطعنامه می نویسه فروش سنگک خاشخاشی به ممدآقا ممنوع.
2- آرزوی هر پدری اینه که پسرش رو تو لباس دامادی ببینه اما آرزوی من اینه که بابام رو تو شلوار جین ببینم.
3- رمز عدم موفقیت فقط دو کلمه است: حسش نیست، از فردا.
4- بعضی وقتا زن ها خودشونم نمی دونن برای چی قهر کردن، فقط حس می کنن لازمه قهر کنن.
5- بیاین چند لحظه سکوت کنیم
به خاطر کسایی که رفتن پالتو خزدار خریدن
به خاطر کسایی که چکمه تا زانو خریدن
به خاطر کسایی که چتر و کلاه و شال خریدن ولی نمی تونن بپوشن چون زمستون میگه
الکی مثلا من تابستونم!
6- مزخرف ترین خواب از ساعت شیش تا هشته! نه خواب ظهره، نه می تونی وصلش کنی به خواب شب، خستگی رو هم درنمیاره، قشنگ آواره میشه آدم
7- به قول پسرخاله، آدما نباس دوست پیدا کنن، چون وقتی میرن دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی...
نمیتونی درد دل کنی یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر میکنه، خفه ات میکنه...
آدما باس همیشه تنها بمونن
8- نمی دونم چرا هر وقت می خوام درِ مرسدس بنزمو باز کنم از تخت می افتم پایین! ماشینه شما هم اینجوریه؟
9- فقط یه دختر میتونه وسط جلسه کنکور به عکس کارتش نگاه کنه بگه چقدر بد افتادم
10- نوشته شده در سالن های ورزشی ژاپن:
قهرمانان، مادرزاد به دنیا نیامده اند، بلکه با تمرین و پشتکار به قهرمانی رسیده اند
نوشته شده در سالن های ورزشی ایران: مواظب وسایل شخصی خود باشید
11- بچه های مردم تو ناسا مدیرعاملن، بعد این رفیق من تنها افتخار زندگیش اینه که فاطما گل رو قبلا از کانال های ترکیه دیده و از ما جلوتره
12- چند وقته به طرز مشکوکی داره بهم خوش می گذره، دیگه الاناس که به فنا برم
13- من شیرجه زدن رو قبل از اینکه تو آب یاد بگیرم، موقعی که رو سر عروس و دوماد پول میریختن یاد گرفتم
14- من نبودم دستم بود... تقصیر آستینم بود... آستین مال کت ام بود.. کت ام مال بابام بود
این شعر نشون میده از همون دوران طفولیت اینجوری یادمون دادن که اشتباه خودمون رو گردن یکی دیگه بندازیم
15- از عید و عید دیدنی یه جمله یادم مونده. اونم اینه که «بذار برسیم خونه، من می دونم و تو!»
16- همچین می گن اگه پسرا برن سربازی مرد میشن، آدم میشن؛ انگار قبلش درنده بودن! این گوگولیا یه گوشه نشستن درگیر ابروهاشونن چیکارشون دارید آخه!
17- یارو دو روزه رفته خارج
عرق رسیدنش هنوز خشک نشده
تو اینترنت یه عکس فرستاده میگه: گرفتیش؟
میگم: نه! هنوز دانلود نشده
میگه: شِت! اونجا هنوز سرعت اینترنت درسته نشده؟
18- من نه اینکه بی پول باشم ها، نه... فقط جیبم رو با ریه ام ست کردم. توی جفتش هواست
19- قوانین رانندگی در ایران: اول نیسان میره، بعد من، بعد هر کی تونست
20- انقدری که بابام آهنگِ بی کلام گوش میده توی خونه: همش حس می کنم توی آسانسورم
21- زندگی رو زیاد جدی نگیرید. کسی تا حالا زنده ازش بیرون نیومده
22- وقتی قیمت شمع های روی کیکت از خود کیک بیشتر می شه، می فهمی دیگه پیر شدی
23- چالش جدید منو بابام:
«زمون ما بچه حق نداشت دست به کنترل بزنه»
الان سه روز دارم قانعش می کنم بابا زمان شما کنترل نبود
میگه خفه شو احترام که بود
24- آقا ما یه سری با رفیقمون رفتیم استخر دانشگاه شریف، ما شیرجه زدیم بقیه حجم آب از دست رفته رو حساب می کردن!
25- دو دسته آدم هستن که به شدت می خوان بقیه رو متقاعد کنن. یک دسته اونایی که تازه متاهل شدن و دسته دوم اون هایی که تازه ماشین چینی خریدن.
منبع: روزنامه هفت صبح
خبرهای مرتبط
نظر شما