بر پایه اسناد آرشیو وزارت امور خارجه ایران؛
کد خبر: ۹۶۴۵۷
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۲
کتاب بررسی و تحلیل روابط ایران و انگلستان (1332 - 1320) بر پایه اسناد آرشیو وزارت امور خارجه ایران تالیف آقای سجاد راعی گلوجه در قطع وزیری و با جلد شومیز  در 468 صفحه و با تیراژ 500 نسخه به سفارش مرکز آموزش و پژوهش‌های بین‌المللی و توسط اداره نشر وزارت امور خارجه در سال 1394 به چاپ رسیده است.

مقطع تاریخی شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332 یکی از پرتلاطم‏ترین و سرنوشت‏سازترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است که رخدادهای مهمی چون اشغال ایران از سوی متفقین، بحران آذربایجان و کردستان در دورة پس از پایان جنگ جهانی دوم، نهضت ملی شدن صنعت نفت، 28 ماه کشمکش دولت دکتر مصدق با دولت انگلیس و کودتای 28 مرداد 1332 در آن به وقوع پیوست.

روابط ایران و انگلیس نیز در این دوره دستخوش تغییرات مختلفی قرار گرفت. به طور مسلم در رخدادهای تاریخی این مقطع دولت انگلیس به صورت مستقیم و غیرمستقیم حضور پررنگی داشته، که برررسی زوایای ناشناختة آن بدون تردید حافظه تاریخی ملت ایران تأثیر گذاشته و به‏طور ضمنی هم می‏تواند به برخی از سؤالات و ابهامات دیپلمات‏ها، پژوهشگران و صاحب‏نظران پاسخ دهد و همین‏طورافق‏های جدیدی به روی پژوهشگران این عرصه بگشاید.



دربارة روابط ایران و انگلیس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم تا کودتای 28 مرداد 1332 باوجود اسناد و مدارک فراوان و البته پراکنده، تاکنون اثر مستقل پژوهشی منتشر نشده، اما چند اثر صرفاً سندی و مطالب زیادی در قالب مقاله، خاطره، گزارش و معرفی موردی اسناد برای مقاطعی از این دوره، در اختیار مخاطبان و پژوهشگران این بخش مهم از تاریخ ایران‏زمین قرار گرفته است. منبع اصلی نویسنده برای اثر حاضر، اسناد موجود و قابل دسترس در آرشیو مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه است که در کل تحقیق بهرة فراوانی از آنها گرفته شده است. در این زمینه بالغ بر 45000 هزار صفحه سند مورد مطالعه قرار گرفت.

نویسنده این اثر در پایان پس از واکاوی موضوع از ابعاد و زوایای مختلف ، چنین نتیجه گیری نموده است که در مقطع مورد پژوهش و بررسی کتاب حاضر، دست کم سه مسئله و رخداد مهم در سرنوشت کلی کشورمان اثرات زیادی به دنبال داشتند : اشغال ایران از 3 شهریور 1320 تا پایان جنگ جهانی دوم، ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد 1332. بر همین مبنا، نخستین نتیجة حاصل از پژوهش حاضر، کاهش محسوس ابهامات موجود در مورد تاریخ این مقطع، به‏ویژه در دورة اشغال ایران در طول جنگ جهانی دوم در مورد مناسبات ایران با متفقین به‏طور اعم و انگلیس به‏ طور اخص و مسئلة نفت می‏باشد.

نتیجة دیگر این است که روابط ایران و انگلیس در سال‏های جنگ جهانی دوم شاهد دگرگونی‏های زیادی در مقایسه با ادوار پیش از آن بود که سعی شد ابعاد آن  با استناد به اسناد تاریخی مورد واکاوی قرار گیرد. بخشی از دگرگونی مورد نظر، بی‏توجهی و بی‏واکنشی نسبت به بی‏ثباتی فزاینده در ایران و بازگذاشتن دست روس‏ها در مناطق اشغالی برای هرنوع اقدامی بود. در این مقطع، جایگاه ایران در مناسبات قدرت‏های بزرگ را بیش از هر عاملی، اهمیت ژئوپلتیکی آن در ارتباط با جنگ جهانی دوم تعیین می‏کرد. لذا، نگاه اقتصادی و ایدئولوژیکی به روابط دو کشور و حتی نقش حائل در مراتب بعدی قرار داشت. همچنین، نزدیکی انگلیس و شوروی به همدیگر، معنا و شکل خاص و جدیدی به روابط خارجی ایران می‏داد که عبارت از روی آوردن به شیوة استعمار قدیم در عصر استعمار نو بود. از دیگر نشانه‏های تغییر سیاست انگلیس در ایران در مقطع جنگ جهانی دوم، بی‏توجهی به سیاست تمرکزگرایی بود که از زمان کودتای 3 اسفند 1299 تا پایان حکومت رضا شاه بشدت از آن حمایت کرده بود. یکی از برون‏دادهای این سیاست، ناپایداری کابینه‏های ایران بود که البته بستر مناسب برای مداخله را فراهم می‏کرد.

یافتة دیگر تحقیق حاضر این است که انگلیسی‏ها و همچنین روس‏ها با وجود قرار داشتن در شرایط زمانی دشوار مرگ و زندگی، ضمن رعایت برخی اصول روابط دوستانه، همچنان نگاهی نیز به آیندة منافع و وضعیت خود در ایران داشتند و این سیاست را نیز به‏طور ضمنی به موازات سیاست‏های دیگر پیش می‏بردند. مصداق این سخن طرح مسئلة نفت شمال در شرایطی بود که جنگ جهانی دوم همچنان تداوم داشت.

 نقض بی‏طرفی و اشغال نظامی ایران در شهریور 1320 و بعد از آن تحمیل پیمان اتحاد سه‏گانه، گرچه با تبلیغات گسترده و چندجانبه و تمهیدات دیگر انجام گرفت و دهها دلیل و علت برای اشغال اعلام کردند و بر روی موضوع آلمانی‏های مقیم ایران تمرکز نمودند، اما همگی برای تحقق دو هدف بسیار مهم بود: در اختیار و سلطة خود نگهداشتن منابع نفتی و جلوگیری از شکست شوروی در برابر آلمان، که عدم موفقیت در هرکدام از دو هدف یادشده، به منزلة پایان حیات امپراتوری بریتانیا بود. در دورة اشغال، وادار کردن رضا شاه به استعفا و تبعید و روی کار آوردن دولت دست‏نشانده به منظور تحقق استراتژی همکاری تمام عیار و کامل، مهم‏ترین پیامد اشغال ایران بود که خود بستر و زمینة پیامدهای منفی گوناگونی در ادامة دورة اشغال شد. انگلیسی‏ها برای تکمیل این استراتژی، پیمان اتحاد سه‏گانه را طراحی و به تصویب دولت ایران رساندند.

این پیمان گرچه به‏عنوان پیمان اتحاد ایران با متفقین بود، اما آنچه عملاً اتفاق افتاد فقط تغییر نام «اشغال» به «اتحاد» بود، زیرا خواست‏های دولت و نمایندگان مجلس ایران در مفاد پیمان در کمترین حد ممکن گنجانده شد و در دوران اشغال، دولت ایران به تمام تعهدات و حتی در مواردی هم فراتر و بیشتر از تعهدات خود عمل کرد ولی متفقین به هیچ‏کدام از تعهدات مهم خود در پیمان، مثل مسائل اقتصادی، حفظ استقلال و تمامیت ارضی، تخلیة ایران شش ماه پس از پایان جنگ جهانی دوم، رفتار دوستانه و غیره پایبندی نشان ندادند و در طول دورة اشغال اقداماتی معادل اقدامات دشمن با دولت و مردم ایران انجام دادند، اما چون دولت و حکومت ایران دست‏نشانده بود، زشتی‏های اعمال و اقدامات متفقین را با اعمال سانسور و جعل واقعیت‏ها در حد کمی انعکاس می‏داد. امروزه با کنار رفتن موانع و پرده‏ها و انتشار اسناد و گزارش‏های محرمانه ابعاد مداخلات، تخلفات و تعدیات انگلیسی‏ها و سایر نیروهای متفقین روزبروز بیشتر نمایان می‏شود و در آینده، نمایان‏تر نیز خواهد شد.

کنفرانس تهران یکی از رخدادهای مهم و در نوع خود کم‏نظیر تاریخی بود که در پایتخت ایران برگزار شد و در طی آن برای تعیین سرنوشت جنگ جهانی دوم تصمیمات مهم و تأثیرگذاری گرفته شد. این کنفرانس هم از نظر محل تشکیل، هم از نظر هدف و هم از لحاظ معروفیت شخصیت‏هایی که در آن شرکت کردند از اهمیت ویژه‏ای برخوردار بود. برای کشور ما نیز اهمیتی که داشت این بود که سران سه کشور رهبری‏کنندة جنگ جهانی دوم و جهان آن روز با صدور اعلامیه‏ای بر حفظ استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی ایران تأکید کردند و از کمک‏های ایران علیه دشمن مشترک‏شان و مشکلاتی که دولت و مردم ایران تحمل کرده‏اند، تقدیر کردند.

البته در پایان جنگ، انگلیسی‏ها و آمریکایی‏ها براساس تعهداتی که در پیمان اتحاد سه‏گانه و اعلامیة تهران داده بودند، تمایل خود برای خارج کردن نیروهای خود از ایران را اعلام کردند، ولی شوروی تا 15 ماه پس از پایان جنگ حاضر به تخلیة ایران نشد و درصدد تجزیة بخش‏های مهمی از سرزمین ایران در پوشش حزب‏های دموکرات آذربایجان و کردستان برآمد. انگلیس و آمریکا نیز با استناد به رفتار شوروی خروج نیروهای خود را بیش از زمان مقرر به تعویق انداختند.

در مجموع، در نتیجة اشغال ایران و تداوم اشغال در لباس اتحاد ظاهری تا پایان جنگ جهانی دوم، خسارات گسترده‏ای در ابعاد گوناگون مادی و معنوی بر دولت و مردم ایران وارد شد که در این میان خسارات معنوی و روحی وارد شده، به‏مراتب مهم‏تر و اثرگذارتر از خسارات اقتصادی بودند.

بدین ترتیب که هزینة اساسی برای هویت ملی ایران ایجاد شد و ارادة ملی ایرانیان از نقش‏آفرینی بازماند. همچنین باعث تقویت دو گرایش روسوفیلی و انگلوفیلی در میان نخبگان و مقامات ایرانی شد که پیامدهای منفی آن تا چندین دهة آینده باقی ماند. در زمینة مادی نیز متفقین با استفادة بی‏رویه و فراتر از استانداردهای موجود، موجب ویرانی و از بین رفتن زیرساخت‏های اساسی کشورمان شدند و روند حرکت جامعة ایران را دچار کاستی و کندی کردند و دولت و مردم ایران در سال‏ها و دهه‏های آینده همچنان با پیامدهای منفی دوران اشغال دست و پنجه نرم کرد.

از پایان جنگ جهانی دوم ما شاهد جایگزینی تدریجی آمریکا به جای انگلیس در ایران هستیم ولی می‏توان گفت تا کودتای 28 مرداد 1332 نقش انگلیس همچنان پررنگ‏تر است. متغیر اصلی در روابط ایران و انگلیس از پایان جنگ جهانی تا کودتا، مسئلة نفت بود. نفت در این دوره تمام مناسبات داخلی و خارجی را تحت‏الشعاع خود قرار داده بود. مذاکرات مجلیسن سنا و شورای ملی، مصوبات هیأت وزیران و مبارزات و فعالیت‏های حزبی و سیاسی نیز مبین و مؤید این تأثیرگذاری هستند.

آخرین نکتة قابل ذکر دربارة یافته‏های پژوهش حاضر این است که دکتر مصدق دست به اقدام بسیار مهم ملی کردن صنعت نفت و خلع ید از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران زد ولی از یک سو، فرصت و امکانات کمی برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی داشت و از سوی دیگر، که مهم‏تر از موضوع اول بود، اقدام به نهادسازی و تأسیس نهادهای متناسب با یک حکومت و نظام دموکراتیک نکرد و به نهادهای متعلق به نظام حکومتی و کارگزاران قبل از دولت خودش اعتماد کرد و این اعتماد تا حدی حفظ شد که در آستانة کودتای 28 مرداد 1332، کودتاگران با نهادها و کارگزارانی که همگی در ظاهر در خدمت دولت دکتر مصدق بودند، در خفا در کنار کودتاگران قرار گرفتند و به سهولت دولت دکتر مصدق را ساقط کردند.

این کتاب در سه بخش : به روابط ایران و انگلیس در دورة اشغال و در بخش دوم به روابط ایران و انگلیس از پایان جنگ جهانی دوم تا ملی شدن  صنعت نفت و در بخش سوم و پایانی به روابط ایران و انگلیس از ملی شدن صنعت نفت تا کودتای 28  مرداد 1322 می پردازد.

پربیننده ترین ها
آخرین اخبار