مخالفان توافق‌هسته‌ای به‌دنبال جنگ/جایگزین بد برای توافق خوب با ایران

کد خبر: ۵۶۲۳۸
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۸
اجازه بدهید صادق باشیم: بیش از 90 درصد حامیان چارچوب توافق از هرگونه چارچوبی که دولت اوباما به آن می رسید حمایت می کردند. نزدیک به 100 درصد کسانی که مخالف چارچوب توافق هستند، با هرگونه چارچوبی مخالف هستند. اینجا چه خبره؟ چرا ما چنین بحثی را درباره توافق داریم که براساس خطوط حزبی تعیین می شود حتی قبل از این اصلاً بحثی وجود داشته باشد؟

جرمی شاپیرو از بروکینگز می گوید: «برنامه هسته ای ایران آن چیزی نیست که موافقان و مخالفان درباره آن بحث می کنند.» شاپیرو معتقد است که بزرگترین سوال این است که ما چگونه در رابطه با «چالش ایران برای رهبری ایالات متحده» در کشورهای اطراف ایران و این که آیا ایران در نظم منطقه ای ادغام می شود، می خواهیم رفتار کنیم.

این عبارات به اندازه کافی ناراحت کننده است. به خصوص زمانی که ما در حال تلاش برای مشخص شدن بحث هستیم. براساس گفته های شاپیرو، طرفداران توافق فکر می کنند این مسئله به تغییر نیات ایران کمک می کند، این درحالی است که مخالفان توافق به دنبال فشار به ایران در اسرع وقت، تا جایی که ممکن است، هستند. من فکر می کنم که شاپیرو اساساً درباره مخالفان درست می گوید، اما در مورد طرفداران به موارد درستی اشاره نکرده است.

اول، تندروها را در نظر بگیرید. پس از برنامه اقدام مشترک، آنها نگران وقوع یک فاجعه بودند. در سال 2013، اولی هاینونن، مدیرکل سابق آژانس بین المللی هم درباره پروژه اسرائیل مبنی بر این که ایران دو هفته تا دستیابی به سلاح فاصله دارد (دو هفته!) هشدار داد. لیندسی گراهام هم از توافق موقت انتقاد کرد و آن را بذل و بخششی به ایران نامید. به طور مشابه بنیامین نتانیاهو هم این توافق را «توافق قرن» برای ایران نامید.

هم اکنون، همان افرادی که درباره تیک تیک ساعت نگران بودند، هنوز همان ادعاهایشان را تکرار می کنند. ده سال از ادعاهای آنها می گذرد و ایران بمب نساخته است. به همین دلیل گراهام در حال حاضر می گوید که برنامه اقدام مشترک باید تمدید شود چون بهتر از چارچوب توافقی است که با 1+5 به دست آمده است.

بسیاری از تندروها و جنگ طلبان مخالف اصولی توافق هستند. همان طور که یوال اشتاینیتز، وزیر امور استراتژیک کابینه بنیامین نتانیاهو اخیراً گفته است: «ما به صورت کلی مخالف هرگونه توافقی هستیم.» به طور مشابه، سناتور تام کاتن، نویسنده نامه شرم آور 47 سناتور جمهوری خواه به رهبران ایران هم قبل از نوشتن این نامه در سخنرانی خود در بنیاد هریتیج گفته است: «پایان این مذاکرات ختم به عمل کنگره نمی شود، این نتیجه احتمالی است و باید درباره آن صحبت کرد.»

برخلاف استدلال های آنها مبنی بر توافق خوب، کلماتی که آنها می گویند حقیقت را نشان می دهد: آنها مخالف هرگونه توافقی هستند. مکس فیشر درباره دلیل اصلی این اقدام می گوید که قصد اصلی آنها تغییر نظام ایران از طریق زور است و توافق دیپلماتیک چنین شرایطی را به وجود نمی آورد.

خوب درباره صلح طلبان چطور؟ اکثریت آنها از هرگونه توافقی که دولت اوباما به دست بیاورد، حمایت می کنند. چرا؟ چون آنها سیاست بین الملل را به رسمیت شناخته اند و می دانند که توافق با ایران در سال 2015، گزینه ای است که جایگزین بدی دارد. جفری لوئیس دلیل منطقی حمایت از چارچوب توافق به دست آمده در لوزان را اینگونه ذکر می کند: «مسئله این است که توافق خوب وجود ندارد. هر توافقی که به دست بیاید اسرائیل، همسایگان ایران و ایالات متحده را به خطر می اندازد. مهمترین مسئله تاخیر در طولانی تر کردن زمان رسیدن احتمالی ایران به بمب هسته ای است. هر توافقی زمان بیشتری در مقایسه با فروپاشی مذاکرات می خرد. هیچ دلیلی وجود ندارد که ثابت کند عدم دستیابی به توافق ایالات متحده را در موضعی بهتر در چند سال آینده قرار می دهد.»

حقیقت وحشتناکی که وجود دارد این است که هیچ راه حل خوبی در قبال برنامه هسته ای ایران وجود ندارد. همان گونه که لوئیس اشاره می کند هیچ راهی برای رسیدن غنی سازی ایران به صفر وجود ندارد. ایرانی ها به قابلیت هایی دست یافته اند که موجب نگرانی ما شده است. ماهیت مذاکره این است که شما به تمام چیزهایی که می خواهید نمی رسید. رویکرد دیک چنی مبنی بر این که «ما با شیطان مذاکره نمی کنیم، بلکه آن را شکست می دهیم» برای رسیدن به توافق خوب، غیرسازنده است.
پربیننده ترین ها