آیا از دیدن این فیلم لذت می‌برید؟

کد خبر: ۴۸۹۲۵
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۵
«مرد پرنده» با نامزدی ۹ جایزه اسکار و کسب چهار جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی نام خود را بیش از پیش سر زبان‌ها انداخته است اما آیا مخاطبان از دیدن این فیلم لذت می برند؟

«مرد پرنده» جدیدترین ساخته «آلخاندرو گونزالس ایناریتو» است که فیلم‌هایی چون «عشق سگی»، «۲۱ گرم»، «بابل» و «زیبا» را در کارنامه سینمایی دارد.

ساخته جدید «ایناریتو» که فیلمی عجیب به نظر می‌رسد در حالی موفق به کسب دو اسکار بهترین فیلم و کارگردانی اسکار 2015 شد که هیچ یک از ساخته‌های پیشین این سینماگر مطرح مکزیکی علی‌رغم مخاطب پسندتر بودن، نتوانستند به چنین سطحی از موفقیت دست یابند.

«مرد پرنده» فیلمی آتشی مزاج و افسار گسیخته و یک کمدی - تراژدی با آمیزه‌ای از واقعیات و گریزهای خیال گونه است، بازیگران دیالوگ‌های خود را با سرعت عجیبی ادا می‌کنند، موضوعات و حوادثی که در طی داستان مطرح می‌شوند، هیچ گاه مانع یادآوری گذشته نمی‌شوند، موسیقی متن آن که جازی به شدت کوبه‌ای است، هیچگاه آرام نمی‌گیرد و به دلیل تدوین کم نظیر و فیلمبرداری خارق‌العاده و زبردستانه آن توسط «امانوئل لوبزکی»، فیلمبردار برنده اسکارمکزیکی، که فیلم‌های «جاذبه» را در کارنامه دارد، تمام فیلم همانند یک شات طولانی و ممتد جلوه می‌کند که به بیننده اجازه نمی‌دهد حتی یک لحظه نفس تازه کند.

فیلم «مرد پرنده» در ظاهر مجموعه‌ای از حوادث بیهوده و مسخره به نظر می‌رسد که در پشت صحنه یک تئاتر معروف در شهر نیویورک و در جنب میدان تایمز اتفاق می‌افتد.

در تمام مدت فیلم شما متوجه نمی‌شوید که موضوع مهم در این ماجراها دقیقا چیست و حتی شک می‌کنید که خود شخصیت‌های داستان هم دقیقا بدانند در مورد چه چیزی حرف می‌زنند اما شور و انرژی تحرک آفرین نهفته در فیلم و پرداخت تکنیکی آن سرگیجه آور است.

«مایکل کیتون»، هنرپیشه شصت وچهار ساله آمریکایی که دو دهه پیش نقش «بتمن» را بازی کرده بود، در فیلم «مرد پرنده» نقش بازیگری به نام «ریگان تامسون» را بازی می‌کند که سالها از دوران شهرتش در هالیوود گذشته و با کارگردانی و بازیگری در نمایشنامه‌ای براساس داستان کوتاه «ریموند کارور» با عنوان «وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم»، قصد دارد فعالیت هنری خود را احیاء کند.

«ریگان تامسون» هیچگاه روی صحنه تئاترهای بزرگ نیویورک بازی نکرده ولی با اجرای این نمایش قصد دارد از بردمن (مرد پرنده) یک شخصیت ابر قهرمان که دو دهه پیش او را به شهرت رسانده بود فاصله بگیرد اما هر چه او تلاش می‌کند، «بردمن» را فراموش کند،او حاضر نیست او را فراموش کند.

«ریگان تامسون» دچار این وهم است که گویا شخصیت تخیلی بردمن هنوز هم همه جا و حتی در اتاق رخت کن پشت صحنه تئاتر، همراه اوست. شخصیت تخیلی بردمن مرتب در گوش او می‌خواند، به او ناسزا می گوید و به هر وسیله‌ای از او می خواهد که دوباره به هالیوود برگردد.

پرسشی که «ریگان تامسون» باید به آن پاسخ دهد و بخشی از هیجان و توهم خیال گونه داستان را ایجاد می کند، این است که آیا باید به اجرای نمایشنامه در صحنه تاتر مهم نیویورک و آنچه که هنر فاخر تلقی می‌شود بچسبد و یا دوباره به هالیوود برگردد و لباس بردمن این ابرقهرمان پلاستیکی را به تن کند؟!

سرعت بیش از حد این فیلم باعث می‌شود که برخی از صحنه‌ها به جای اینکه هیجان انگیز و جذاب باشند، بیشتر خسته کننده می‌شوند. برخی از لطیفه‌های ظریف در داستان مجال بروز و هضم پیدا نمی‌کنند یا چند داستان کوچک تر پشت داستان اصلی، قربانی شکل آزاد و دیوانه وار پرداخت فیلم شده و به حاشیه رانده می‌شوند.

اما حتی در شرایطی که آشوب سرگیجه‌آور فیلم به مرزی می‌رسد که ممکن است بیننده را کاملا از داستان بیگانه کند، هنرنمایی جسورانه و پراحساس «مایکل کیتون» بیننده را به داستان برمی‌گرداند و با بازی خود در طول تقریبا دو ساعتی که این فیلم ادامه پیدا می‌کند به حق لیاقت نامزدی اسکار را دارد.
منبع: ایسنا
پربیننده ترین ها