اولجامجم، بعد پاستور و بهارستان!
درست فردای روزی که آیتا...هاشمی از برنامههای صداوسیما انتقاد کرد، یکی از اعضای رسانهای تیم سعید جلیلی، معاون سیاسی صداوسیما شد. اتفاقی که از نظر بعضی پاسخ به افرادی بود که معتقد بودند با ورود سرافراز رویکرد برنامهسازان صداوسیما تغییر میکند و متعادلتر میشود. انتقادها به این انتصاب تا جایی پیش رفت که برخی دوستان «پیمان جبلی» در مقام دفاع از او برآمدند و وی را یک چهره رسانهای و نه سیاسی معرفی کردند. اما سرافراز در حکمی که برای جبلی صادر کرد نام معاونت سیاسی را به معاونت خبر تغییر داده و «بیطرفی و پرهیز از جانبداری از جریانی خاص» را از وی خواسته است. حسامالدین آشنا نیز در گفتوگویی از این تغییر استقبال کرد و گفت: «درمورد معاونت سیاسی اتفاق بسیار مهمی رخ داد و آن هم تغییر نام و عنوان معاونت سیاسی به معاونت خبر بود. خود این تغییر عنوان، نشان از تغییر رویکرد دارد، به این معنا که سیاست، محور اخبار نخواهد بود بلکه داشتن ماهیت خبری، ملاک اصلی برای انتشار اخبار در سازمان صداوسیما خواهد بود. انتصاب آقای دکتر جبلی که فرزند صداوسیماست و تمام سالهای جوانی خود را در پستهای متعدد در سازمان صداوسیما و در بخش خبری طی کرده است نشان از هوشمندی و زمانشناسی آقای دکتر سرافراز دارد... میتوان امید داشت اعتمادی که به یک عضو جامعه خبری شد بتواند اعتماد ملی به سازمان صداوسیما را تقویت کند.»
جامجم، پاستور، بهارستان و فراتر از آن!
اما در واقع بدبینی معدودی نسبت به عملکرد سرافراز، ریشه در رفتار سیاسی مدیران قبلی صداوسیما دارد. شاید به جرات بتوان گفت مدیران سابق صداوسیما بیشتر چهرههایی سیاسی بودهاند تا چهرههای خبری و همین مسئله سبب شده تا از دیدگاه بسیاری از مردم، صداوسیما تریبون یک جناح خاص باشد. چنانچه دکتر علی لاریجانی یک سال بعد از پایان دوران ریاست بر صداوسیما سودای سیاست به سرش زد و وارد عرصه رقابتهای ریاست جمهوری سال 84 شد. دانشآموخته دانشگاه شریف هرچند در رسیدن به پاستور ناکام بود اما خیلی زود جایگزین حسن روحانی در شورایعالی امنیت ملی شد و اتفاقا در آن زمان توافقات هستهای را مبادله «درّ غلتان و آبنبات» توصیف کرد. با این حال روزگار دوستی لاریجانی و احمدینژاد زود به آخر خط رسید و لاریجانی از شورای عالی امنیت ملی به صدر مجلس رفت و الان هشت سال است که ریاست مجلسی را بر عهده دارد که اکثریت آن را اصولگرایان تشکیل میدهند و این روزها خبر از تشکیل حزب او نیز به گوش میرسد. البته گذشته از حزبی که این روزها صحبت آن است لاریجانی مدیران سیاسی فراوانی را بهعنوان همکار در کنار خود داشت. از علیکردان، وزیر کشور فقید احمدینژاد که اتفاقا کتابهایی در نفی جریان اصلاحات در انتشارات سروش منتشر کرده بود تا رحمانی فضلی وزیر کشور دولت روحانی و حتی اسفندیار رحیممشایی که در زمان مدیریت لاریجانی، رئیس شبکه پیام رادیو بود. «عزتا... ضرغامی» نیز البته از مسئولیتی سیاسی(معاون پارلمانی صداوسیما) به ریاست صداوسیما رسید و جمعی از شخصیتهای سیاسی را به مرور وارد صداوسیما کرد. ازجمله مدیران اصولگرایی که در دوران ضرغامی وارد صداوسیما شدند میتوان به علی دارابی، قائممقام سازمان و رئیس سیما؛ مقدم، مدیرمسئول روزنامه جامجم و موسویمقدم، معاون امور مجلس و استانهای این سازمان اشاره کرد. نکته جالب توجه اینکه گویی ضرغامی نیز قصد دارد راه لاریجانی را برود. این روزها وبسایت تازه متولد شده «متین نیوز» مرتب اخباری در حمایت «جبهه سوم تیر» از عزتا... ضرغامی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آینده میدهد. موضوعی که اگر صحت داشته باشد میتواند ملاک مناسبی برای ارزیابی مدیریت 10ساله ضرغامی بر رسانه ملی دانسته شود. اما پیش از «ضرغامی» و «لاریجانی» نیز یک چهره سیاسی بر صندلی مدیریت صداوسیما نشسته است. در واقع اگر مصاحبههای معدود نبود کمتر کسی به یاد میآورد مهندس «محمد هاشمیرفسنجانی» نیز مدتی مدیر صداوسیما بوده است.هاشمی اگر چه این روزها بیشتر وقتش را در مجمع تشخیص مصلحت نظام میگذراند اما عضویت در شورای مرکزی کارگزاران سازندگی از ابتدا تا چندی قبل و ریاست دفتر سیاسی این حزب، او را بدل به چهرهای سیاسی کرده است. پیش از محمدهاشمی نیز «صادق قطبزاده» رئیس سازمان صداوسیما بود که البته سیاسی بازی او از همان زمان مدیریت شروع شد و در نهایت سرنوشت تلخی برای او رقم زد.
از سرگرمی تا سیاست؛ از آفریقا تا جام جم!
اما به نظر میرسد سرافراز قصد دارد جمعی از افراد مورد اعتماد خود را به صداوسیما بیاورد و به سیاست خارجی و رسالت بینالمللی رسانه بیش از همه توجه کرده است. چنانچه در روزهای گذشته نیز دو شبکه تلویزیونی «جامجم» و «تماشا» که به نمایش برنامههای تکراری اما سرگرمکننده میپرداختند از آنتنهای دیجیتال حذف شدند و در مقابل «شبکه افق» که سیاسیترین شبکه صداوسیماست جایگزین یکی از این شبکهها شد. هرچند آماری از کمبینندهترین شبکههای تلویزیون وجود ندارد، اما مقایسه تعداد جستوجوی آنها در سایت گوگل، تعداد بیننده وبسایتهای آنان، تعداد و طرفداران باشگاه مخاطبان این شبکهها نشان میدهد صداوسیما اگر بنا بود شبکههای کم بیننده را حذف کند اولویتهای دیگری داشت. همه این اتفاقات درحالی رخ داد که در برنامههای بلندمدت صداوسیما نیز تداوم این شیوه پیشبینی شده است چنانچه قرار است شبکه تهران(شبکه 5) که پیش از این برنامههایش در رده برنامههای سرگرم کننده طبقهبندی میشدند تبدیل به شبکه «اقتصاد» شود. در واقع صداوسیما در دوره 10ساله ضرغامی با مسائلی از سوی مخاطبان مواجه شد که برای نگهداشتن مردم پای جعبه جادو، به سراغ آرشیو خود رفت. منتخب ساختههای 30سال گذشته صداوسیما به قدری قوی و غنی بود که موجب استقبال مخاطبان ایرانی از شبکههای «آیفیلم» و «تماشا» در ابتدای کار شود به شکلی که به اعتراف صداوسیما آیفیلم پربینندهترین شبکه دیجیتال بود. اما به مرور با تکراری شدن تکراریها و تمام شدن سریالهای «خیلیخوب» آرشیو، کفگیر صداوسیما به ته دیگ خورد. هرچند مدیران سابق شبکه تماشا خبر از دوبله چند سریال غیر تکراری برای این شبکه میدادند اما درنهایت عمر شبکهشان به نمایش این آثار نرسید.
منبع: روزنامه آرمان
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار