محور اتّحاد؛ عامل اختلاف
احسان کياني در سرمقاله مردم سالاری نوشت:
روز شنبه همايش «همگرايي اصولگرايان» برگزار شد. سخنران ويژه همايش نيز آيتالله مصباحيزدي بود. پيش از او آقاي تقوي(مأمور پيگيري وحدت اصولگرايان) تأکيد کرد که گزارشهاي مربوط به اين فعاليّتها را به جامعه روحانيت، جامعه مدرّسين و آقاي مصباح ارائه خواهد کرد. اين سخن مشخّص کرد که با وجود عضويت آقاي مصباح در جامعه مدرّسين به دبيري آيتالله يزدي؛ نظراتش در جمعبندي نظرات اين نهاد دينيسياسي جايي ندارد و پيش از اين هم آيتالله يزدي نقل کرده بود که خودمحوري آقاي مصباح در يازدهمين انتخابات رياستجمهوري، جامعه مدرّسين را تا مرز انشعاب پيش برد. بنابراين آقاي مصباح؛ خود به تنهايي به يک ضلع جديد در مجموعههاي مرجع اصولگرا تبديل ميشوند و مشخّص نميشود که افزودن به اين اضلاع چگونه با تاکتيک وحدت و جامعيّت همخواني دارد؟
شخصيّتهاي نسبتا برجسته اصولگرا که در اين نشست حاضر بودند عبارت بودند از آيتالله موحديکرماني(دبير جامعه روحانيت)؛ محمّدنبي حبيبي(دبير هيئتهاي مؤتلفه)؛ حجتالاسلام آقاتهراني(دبير جبهه پايداري)؛ حسين فدايي(دبير جمعيّت ايثارگران)؛ عليرضا زاکاني(دبير جمعيّت رهپويان)؛ حجتالاسلام رجبي(عضو برجسته جامعه مدرّسين) و همچنين تني چند از وزيران و معاونان دولتهاي نهم و دهم در کنار دو تن از نامزدهاي ناکام اصولگرايان در رياستجمهوري يازدهم يعني آقايان حدّادعادل و جليلي. به جز آقاي موحديکرماني که در غياب آيتالله مهدويکني، دبيري جامعه روحانيت را عهدهدار شدهاند؛ محور اتّحاد جريانهاي حاضر را يک چيز تشکيل ميدهد: حمايت از احمدينژاد.
درواقع بايد گفت فصل مشترک اين جمع حمايت از رياستجمهوري احمدينژاد در نهمين يا دهمين دوره رياستجمهوري و همچنين حمايت از عملکرد کلّي دولتهاي نهم و دهم است. هرچند که پس از وقايع مربوط به عزل و سپس نصب دوباره آقاي مصلحي(وزير وقت اطّلاعات) برخي از اين احزاب با تبيين گروهي تحت عنوان «جريان انحرافي» تلاش کردند راه پيشين خود را از دکتر احمدينژاد جدا کنند و ساز ديگري بنوازند. جالب اينکه غايب بزرگ اين همايش نيز کسي نبود جز دکتر احمدينژاد که خود روزي محور اتّحاد همگي اين جريانها بوده و اين غيبت نشانگر وجود اختلافات سابق اين جريانها با آقاي احمدينژاد است. با اين حال اين همايش، غايبان ديگري نيز داشت که شايد مهمترين آنان؛ محمدباقر قاليباف؛ ديگر نامزد ناکام اصولگرايان و شايد مهمترين نامزد آنان در رياستجمهوري يازدهم بود که شخصاً و بدون تعلّق خاطر حزبي؛ جريان اصولگرايان عملگرا را نمايندگي ميکند.
نکته ديگر اينکه به جز اعضاي هياتهاي مؤتلفه و جامعه روحانيت که مدّتي است تصميم گرفتهاند به هر قيمتي توافق و ائتلافي ميان جريانهاي اصولگرا رقم بزنند؛ ديگر جريانها و شخصيّتهاي برجسته محافظهکار همچون آقاي باهنر(دبير جبهه پيروان خطّ امام و رهبري)، علي لاريجاني و علي اکبر ولايتي در اين همايش حضور نداشتند. اين مسئله ناشي از همان محور اتّحاد يعني دولتهاي احمدينژاد است. زيرا اين افراد از ابتداي تشکيل دولت اصولگرا در سال 1384 انتقادات اصلي و مهمّي به سياستهاي کلّي آن در عرصههاي اقتصادي و ديپلماتيک و حتّي سياست داخلي داشته و در مواردي به تقابل صريح با احمدينژاد و حاميانش رسيدند.
با اين حال اصلاحطلبان و اعتدالگرايان بايد به استقبال اين وحدت بروند. زيرا وحدت جريانهاي حامي دولتهاي نهم و دهم اين فرصت را به منتقدان اين دولتها ميدهد که هم بتوانند ائتلاف بهتر و منطقيتري در مقابل آن ايجاد کنند و هم اينکه با يادآوري و بازخواني اشتباهات و بحرانهاي اين دولتها در عرصههاي مختلف به خصوص اقتصاد و سياست خارجي، مانع از فراموشي اين مسائل از سوي مردم شوند و اصولگرايانِ همگرا را وادار به پاسخگويي در قبال حمايتشان از دولت سابق کنند تا نتوانند از گذشت زمان براي بازگشت دوباره به قدرت استفاده کنند. گويا فعلاً اين جريان به اين نتيجه رسيده که «هر وحدتي بهتر از عدم وحدت است!» امّا زمان ثابت خواهد کرد که چه چيزي از اين وحدت عايد آنان خواهد شد.
روز شنبه همايش «همگرايي اصولگرايان» برگزار شد. سخنران ويژه همايش نيز آيتالله مصباحيزدي بود. پيش از او آقاي تقوي(مأمور پيگيري وحدت اصولگرايان) تأکيد کرد که گزارشهاي مربوط به اين فعاليّتها را به جامعه روحانيت، جامعه مدرّسين و آقاي مصباح ارائه خواهد کرد. اين سخن مشخّص کرد که با وجود عضويت آقاي مصباح در جامعه مدرّسين به دبيري آيتالله يزدي؛ نظراتش در جمعبندي نظرات اين نهاد دينيسياسي جايي ندارد و پيش از اين هم آيتالله يزدي نقل کرده بود که خودمحوري آقاي مصباح در يازدهمين انتخابات رياستجمهوري، جامعه مدرّسين را تا مرز انشعاب پيش برد. بنابراين آقاي مصباح؛ خود به تنهايي به يک ضلع جديد در مجموعههاي مرجع اصولگرا تبديل ميشوند و مشخّص نميشود که افزودن به اين اضلاع چگونه با تاکتيک وحدت و جامعيّت همخواني دارد؟
شخصيّتهاي نسبتا برجسته اصولگرا که در اين نشست حاضر بودند عبارت بودند از آيتالله موحديکرماني(دبير جامعه روحانيت)؛ محمّدنبي حبيبي(دبير هيئتهاي مؤتلفه)؛ حجتالاسلام آقاتهراني(دبير جبهه پايداري)؛ حسين فدايي(دبير جمعيّت ايثارگران)؛ عليرضا زاکاني(دبير جمعيّت رهپويان)؛ حجتالاسلام رجبي(عضو برجسته جامعه مدرّسين) و همچنين تني چند از وزيران و معاونان دولتهاي نهم و دهم در کنار دو تن از نامزدهاي ناکام اصولگرايان در رياستجمهوري يازدهم يعني آقايان حدّادعادل و جليلي. به جز آقاي موحديکرماني که در غياب آيتالله مهدويکني، دبيري جامعه روحانيت را عهدهدار شدهاند؛ محور اتّحاد جريانهاي حاضر را يک چيز تشکيل ميدهد: حمايت از احمدينژاد.
درواقع بايد گفت فصل مشترک اين جمع حمايت از رياستجمهوري احمدينژاد در نهمين يا دهمين دوره رياستجمهوري و همچنين حمايت از عملکرد کلّي دولتهاي نهم و دهم است. هرچند که پس از وقايع مربوط به عزل و سپس نصب دوباره آقاي مصلحي(وزير وقت اطّلاعات) برخي از اين احزاب با تبيين گروهي تحت عنوان «جريان انحرافي» تلاش کردند راه پيشين خود را از دکتر احمدينژاد جدا کنند و ساز ديگري بنوازند. جالب اينکه غايب بزرگ اين همايش نيز کسي نبود جز دکتر احمدينژاد که خود روزي محور اتّحاد همگي اين جريانها بوده و اين غيبت نشانگر وجود اختلافات سابق اين جريانها با آقاي احمدينژاد است. با اين حال اين همايش، غايبان ديگري نيز داشت که شايد مهمترين آنان؛ محمدباقر قاليباف؛ ديگر نامزد ناکام اصولگرايان و شايد مهمترين نامزد آنان در رياستجمهوري يازدهم بود که شخصاً و بدون تعلّق خاطر حزبي؛ جريان اصولگرايان عملگرا را نمايندگي ميکند.
نکته ديگر اينکه به جز اعضاي هياتهاي مؤتلفه و جامعه روحانيت که مدّتي است تصميم گرفتهاند به هر قيمتي توافق و ائتلافي ميان جريانهاي اصولگرا رقم بزنند؛ ديگر جريانها و شخصيّتهاي برجسته محافظهکار همچون آقاي باهنر(دبير جبهه پيروان خطّ امام و رهبري)، علي لاريجاني و علي اکبر ولايتي در اين همايش حضور نداشتند. اين مسئله ناشي از همان محور اتّحاد يعني دولتهاي احمدينژاد است. زيرا اين افراد از ابتداي تشکيل دولت اصولگرا در سال 1384 انتقادات اصلي و مهمّي به سياستهاي کلّي آن در عرصههاي اقتصادي و ديپلماتيک و حتّي سياست داخلي داشته و در مواردي به تقابل صريح با احمدينژاد و حاميانش رسيدند.
با اين حال اصلاحطلبان و اعتدالگرايان بايد به استقبال اين وحدت بروند. زيرا وحدت جريانهاي حامي دولتهاي نهم و دهم اين فرصت را به منتقدان اين دولتها ميدهد که هم بتوانند ائتلاف بهتر و منطقيتري در مقابل آن ايجاد کنند و هم اينکه با يادآوري و بازخواني اشتباهات و بحرانهاي اين دولتها در عرصههاي مختلف به خصوص اقتصاد و سياست خارجي، مانع از فراموشي اين مسائل از سوي مردم شوند و اصولگرايانِ همگرا را وادار به پاسخگويي در قبال حمايتشان از دولت سابق کنند تا نتوانند از گذشت زمان براي بازگشت دوباره به قدرت استفاده کنند. گويا فعلاً اين جريان به اين نتيجه رسيده که «هر وحدتي بهتر از عدم وحدت است!» امّا زمان ثابت خواهد کرد که چه چيزي از اين وحدت عايد آنان خواهد شد.
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار