ماجرایی تلخ از قتل جنگل بان گیلانی!
به گزارش صدای ایران صبحگاه هفتم اردیبهشت ۱۳۸۴ رییس اداره منابع طبیعی ماسال هنگام عزیمت به محل کار خود با خودروی دولتی در بین راه توسط عدهای از خودرو پیاده و ربوده شد و جسد وی پس از 48 ساعت بدون سر در جنگلهای هفت دغنان صومعه سرا کشف شد. ماجرای کشته شدن او یکی از مهم ترین پرونده های قتل استان گیلان محسوب می شود که ابعاد مختلفی را در مبارزه با فساد اقتصادی و همچنین اجرای عدالت در بر می گرفت. به همین مناسبت 15 سال بعد از قتل این جنگلبان ابعاد مختلف این ماجرا را مورد بررسی قرار دادیم که در زیر می خوانید.
پرده اول: آدم ربایی و قتل
ناصر پیروی (۱۳۸۴-۱۳۳۸) جنگلبان و رئیس اداره منابع طبیعی ماسال بود که به دلیل امتناع از برآوردن خواستههای گروهی سودجو و زمین خوار بطرز هولناکی کشته شد. وی به شهید مبارزه با زمین خواری و مفاسد اقتصادی مشهور شدهاست.
قسمت هایی از لباس های او به دلیل مقاومت در زمان مرگ پاره شده و علف های کف جنگل در هر دو مشت گره کرده دستش دیده می شد. به گفته کارشناسان پزشکی قانونی سر این شهید از پشت با تیغ موکت بری از بدن جدا شده بود.
پرده دوم: انگیزه قاتلین
ناصر پیروی در ماههای آخر خدمت، با یک گروه چهارنفره برای جلوگیری از تصرف غیرقانونی ۵ هکتار جنگل درگیر شد. قاچاقچیان پس از بیاثر واقع شدن تطمیع وی، دست به کار تهدید او شدند وی پس از مواجه شدن با تهدیدها به سازمان قضایی نیروهای مسلح نیز شکایت برده بود که ظاهرا تا هنگام قتل وی پیگیری نشد.
دو سال بعد با پیگیریهای اداره کل منابع طبیعی گیلان و همکاری و مساعدتهای دستگاههای انتظامی و قضایی و بنیاد شهید و امور ایثارگران، شادروان ناصر پیروی در زمره شهیدان خدایی محسوب شد.
پرده سوم: بازداشت قاتلین
پس از دو ماه پلیس آگاهی تهران و رشت در اقدامی هماهنگ موفق به دستگیری قاتلان شدند. 40 روز پس از این حادثه سرانجام یکی از متهمان لب به اعتراف گشوده و متهمان پرونده شامل 6 نفر (دو نفر متهم به قتل و معاونت قتل و 3 نفر متهم به ربایش غیرقانونی مقتول و یک نفر هم به اتهام معاونت در ربایش) دستگیر شدند.
پرده چهارم: تشریح یک قتل هولناک
یکی از متهمان در تشریح قتل گفت: برای از بین بردن پیروی نقشهای طراحی کردیم و براساس همین نقشه، ۴ نفر از همدستان ما در جاده رشت- ماسال، با پوشیدن لباس نظامی و ایجاد پست جعلی ایست بازرسی، پیروی را درحالیکه از خانه عازم محل کار بود متوقف و سپس او را با زور به جنگلهای ضیابر صومعهسرا منتقل کردند. در آنجا پس از آنکه او را بهشدت مورد ضرب و شتم قرار دادند درحالیکه دیگر رمقی نداشت، سرش را بوسیله تیغ موکت بری از بدن جدا و جسدش را در نقطهای دیگر رها کردند تا به زعم خود کسی موفق به شناسایی وی نشود.
با این حال در دادگاه متهمان همه چیز را تکذیب و اعترافات اولیه خود را تحت فشار و شکنجه بازجویان اعلام می کنند. هرچند همه تقصیرات را به گردن دیگر متهمان می اندازند.
پرده پنجم: اعترافات
متهم ردیف اول پرونده قتل فردی ۴۳ ساله اهل ماسال و ساکن رشت بوده که دارای شغل آزاد بود.پرویز کاظمی در دادگاه خود را فعال صنعتی معرفی کرده و اتهامات وارده بر خود را پروژه بدخواهان می خواند و نصیری را نیز همکلاسی دوران دبیرستان خود معرفی می کند و می گوید صبح روز حادثه نصیری به وی زنگ زده تا در سه راه صومعه سرا ماشین خود را از او تحویل بگیرد ولی در آنجا نصیری می گوید که در صندوق عقب مهمان داریم و با تهدید کلت کمری مرا همراه خود برد تا به جنگل رسیدیم و بعد چند دقیقه با دستان خونین بازگشت و گفت" پیروی را کشته است " . این سخنان در حالی است که نامبرده در اعترافات اولیه گفته بود که با کمک نصیری پیروی را روی زمین خوابانده و نصیری پایش را نگه داشت تا کاظمی با تیغ، گردن مقتول را ببرد.
متهم ردیف دوم افراسیاب نصیری مردی ۴۶ ساله، یک سرهنگ نظامی، اهل ماسال و ساکن رشت بود. وی هم ضمن انکار اعترافات اولیه خود ، اتهامات وارده را جریان سازی افراد ساواکی و معلوم الحال و به منظور انتقام گرفتن از خدمات انقلابی خود دانست. او ادعای دژبان محل کارش مبنی بر درخواست نصیری از او برای ثبت تغییر ساعت ورود او از 9:10 به ساعت 8:10 و ثبت خودرو دیگری به جای خودروی ورودی به محل کارش (که به ادعای دژبان برای ادای احترام به درجه نظامی او انجام داده است) را تکذیب و تحت فشار افراد مافوقش بیان می کند. همچنین ادعای اجیر کردن سه نفر برای ربودن پیروی را هم رد می کند و دلیل تماسهای تلفنی با آنها را فروش خانه و دلیل 15 بار تماس با کاظمی در صبح حادثه را پیگیری بیمه خسارت دو گاو خود بیان می کند. همچنین کلیه ادعاهای متهم ردیف سوم و چهارم را درخصوص تجاوز به خواهرش و وجود حکم جلب جعلی را هم انکار می کند.
متهمان ردیف سوم تا پنجم با توجه به سوابق خود مدعی بودند که از قتل پیروی اطلاعی نداشتند. در دادگاه ادعای بسیجی بودن متهم ردیف سوم تا پنجم با توجه به استعلام صورت گرفته از سپاه رد شده و اعلام می گردد هر سه نفر از سال 83 به علت تندروی و حمل اسلحه از بسیج اخراج شده اند.
پرده آخر: پنجه عدالت و مجازات
سرانجام دادگاه پرویز کاظمی و افراسیاب نصیری متهمان ردیف اول و دوم را به اتهام قتل این جنگلبان به اعدام و به اتهام شرکت در آدم ربائی به ۵ سال حبس محکوم کرد. سه متهم بعدی به اتهام آدم ربایی به ۱۵ سال حبس محکوم شدند. با این حال متهم ردیف شش به علت عدم وجود دلایل کافی تبرئه شد. تأیید حکم دو اعدامی در دیوان عالی کشور با تأخیر فراوان همراه بود. نهایتاً در آذرماه ۸۷ قاتلان در زندان لاکان رشت اعدام و به دار مکافات آویخته شدند.
این اعدام، اولین مورد از اعدام افرادی است که اقدام به قتل یا جرح جنگلبانان و محیط بانان کرده بودند.
ضرورت نمادگرایی از پیروی به عنوان شهید مبارزه با مفاسد اقتصادی
ناصر پیروی جنگلبانی پاکدست و جسور بود که تراژدی مرگ وی بی شباهت با تراژدی مرگ میرزا کوچک جنگلی و بریده شدن سرش نبود. شاید بعد از کشته شدن ناصر پیروی بود که مسیر برای دفاع از حامیان منابع طبیعی بازتر شد و سلسله قوانینی در این رابطه وضع شد. هرچند به نظر می رسد در این زمینه آن طور که باید و شاید نسبت به شناخت چنین افرادی کوتاهی شده است. طوری که سال گذشته همسر این جنگلبان با گلایه از عدم حضور مسئولان منابع طبیعی گیلان گفت: هیچ تابلو، خیابان و یا ساختمانی تاکنون به نام شهید پیروی نامگذاری نشده است و از اداره کل منابع طبیعی حتی یک تماس در سالگرد شهادت شهید با من نگرفتند! شاید اگر در زمینه حمایت از مبارزان با فساد جدیت بیشتری صورت گیرد بسیاری از کارمندان و کارکنان دولتی سعی خواهند افرادی چون ناصر پیروی را همیشه الگوی خود قرار دهند و ما شاهد بسیاری از بزه های اقتصادی در سطوح مدیریتی نباشیم.