صرفهجویی 50 میلیارد لیتر بنزین با حذف تولید پیکان
به گزارش صدای ایران به نقل از فارس، نصرتالله سیفی مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت اظهار داشت: توسعه سی.ان.جی فقط یکی از طرحهای بهینهسازی بود. مثلاً موضوع تولید نصب پنجره دوجداره در بخش خانگی را در بخش ساختمان و لوازم خانگی پیگیری میشد یا مثلاً استانداردهایی برای جدارههای غیرشفاف ساختمان تعریف کردند. الان اجرای بسیاری دیوارها و سقفها با پلی یوریتان است که این اقدام ناشی از اجرای طرح ها و استاندارد بهینهسازی بود. یا در بخش صنعت ما تقریبا همه بخشها را ممیزی و آنالیز کردیم. صنعت سیمان، فولاد، آلومینیوم، داروسازی و حتی کشاورزی. بعد از این شدت کاری که شروع شد، در سالهای 82 به بعد نتیجه آن به مرور مشخص شد.
مثلا یک مورد دیگر این کارها حذف خط تولید پیکان بود. پیکان به طور طبیعی با روش تولید با تکنولوژی دهه 60 میلادی، هر 100 کیلومتر 12 الی 14 لیتر بنزین میسوزاند. همان موقع پراید به عنوان خودرو پیشرفته تر هر 100 کیلومتر 7-8 لیتر بنزین میسوزاند. الان خودورهای غیرهیبریدی روی عدد 5 الی 6 لیتر هستند که اگر هیبریدی شوند این رقم به 2 تا 2.5 لیتر به ازای هر 100 کیلومتر میرسد. پس شما مقایسه کنید که چقدر پیکان بنزینسوزی میکرد.
حالا این اختلاف مصرف بنزین بین پیکان و مثلا پراید (که خودروی در دسترس بود) را ضرب در 2 میلیون خودرو جدید کنید که قرار بود طی 5 سال توسط ایران خودرو تولید شود. این تعداد سالی 20 هزار کیلومتر پیمایش دارد و با محاسبات سالانه حدود 2.5 میلیارد لیتر بنزین صرفهجویی میشود (اگر عمر 20 ساله برای خودروها فرض شود 50 میلیارد لیتر بنزین صرفه جویی میشود). اگر ما سرمایهگذاری را به جای تولید نفت و انرژی و ساخت پالایشگاه به سمت درست مصرف کردن میبردیم، سه چهار برابر سود بیشتری داشت. یعنی مثلاً در این مورد مشکل خودکفایی بنزین را حل میکردیم. این حرف من پشتوانه مطالعاتی دارد.
همین بحث تولید خودروی کم مصرف با فناوری روز منجر به یک مناقصه بینالمللی شد که نهایتاً منجر به تولید خودروی ال 90 یا همان تندر90 به تعداد 600 هزار دستگاه در سال شد و خط تولید پیکان سواری برای همیشه تعطیل شد. اگر این کار انجام نمیشد، مشکل تامین بنزین از مشکلات لاینحل امروز کشور بود.
به نظرم مسیر اجرای طرحها و پروژههای بهینهسازی فراز و فرودهایی داشت و طوفانیترین دوره همان دوران اول بود که اقدامات قابل ملاحظهای در این حوزه انجام شد. مهمترین آن وضع استانداردهای بهینهسازی بود که در سال 82-83 این کار انجام شد و قرار بود از سال 83 هر سه سال یکبار این استانداردهای ابلاغی تجدیدنظر شود. یکی دو دوره این کار صورت گرفت ولی بعد رها شد.
از اواسط دهه 80 افول شرکت بهینهسازی شروع شد و از پیگیری و اجرای طرحهای بهینهسازی غافل شدهایم و فقط پروژههای قبلی ادامه پیدا میکرد. حتی سازماندهی آن هم بهم خورد. مثلا در سال 85 طرح سی.ان.جی را از بهینهسازی خارج و به شرکت ملی گاز دادند و در آن شرکت، شرکتی به نام گاز خودرو تاسیس کرد. اما آنجا هم دوام نیاورد و بعد از 3-4 سال به شرکت ملی پخش الحاق شد و الان مدیریت طرح سی.ان.جی با شرکت ملی پخش است. در این نقل و انتقالات بسیاری مشکلات پیش آمد، که هنوز هم لاینحل باقی مانده است.
نظر شخصی من این است که شرکتهایی مثل شرکت ملی گاز و شرکت ملی پخش، برای کارهای جاری طراحی شدهاند و برای امور توسعهای تاسیس نشدند. برای همین وقتی مدیریت طرح سی.ان.جی به شرکت ملی گاز منتقل شد به ناچار برای انجام امور مربوط به آن شرکت گاز خودرو را تاسیس کردند، چون ساختار سازمانی نمیتوانست مدیریت جدیدی را در خودش هضم کند. فی الواقع چارت سازمانی برای توسعه طراحی نشده بود.
برای همین شرکت بهینهسازی که کارش تجاریسازی ایدهها بود چابک طراحی شد. در آن زمان 90 یا 96 نفر پست سازمانی داشت. کم کم بزرگ شد و الان تصور میکنم به 140-150 نفر رسیده باشد ولی اصل قضیه این بود که قرار بود آنجا محل تولید و پرورش ایده باشد. بعد ایدهها اجرایی شود و بعد این پروژهها شرکت، پروژه بشوند یا در سازمانهای دیگر ادامه حیات دهند. چون خیلی میتوان ایده خلق کرد هیچ سازمانی به تنهایی نمیتواند متولی آن باشد.
من تاریخچه را از ابتدای تاسیس عرض کردم ولی بعدها کارهایی هم انجام شده که باید بیان شود. مثلا در اواخر دهه 80 یکی از کارهایی که انجام شد توسعه انرژی خورشیدی گرمایی بود. اما دیگر در آن زمان شرکت با کمترین هزینه کار کرد و تا سال 92 دیگر پروژه جدیدی به آن تعلق نگرفت. در سال 92 که بنده مجدداً قبول مسئولیت کردم آقای کاظمی چند ماهی بود به مدیرعاملی شرکت ملی پالایش و پخش منصوب شده بود و شرکت بهینهسازی دیگر متولی نداشت. آقای زنگنه به بنده ماموریت داد که بروم و شرکت را مدیریت کنم. قرار بود بودجهای هم نزدیک به 200 میلیون دلار تزریق شود و صندوقی تشکیل شود.
به طور کلی اقتصاد ما نقطه ضعفی دارد به اسم بهرهوری پایین که در همه جاها هست و حتی در بهرهوری نیروی انسانی هم ضعف داریم. بهرهوری پایین انرژی که ستون اقتصاد است، باعث میشود اقتصادمان رنجور باشد. ولی همین نقطه ضعف میتواند نقطه قوت اقتصاد ما نیز باشد. مثالی که عرض کردم سال 79 شما در صنعتی به اسم سی.ان.جی هیچی نیستید و در طول 10 سال تبدیل به شماره یک جهان میشوید.
ما الان یک دهه است که در حوزه سی.ان.جی یا اول یا دوم هستیم. روزی تقریبا معادل 20 میلیون لیتر بنزین، سی.ان.جی مصرف میکنیم. این صنعت بومی است تا جایی که ما در مقام انتقال فناوری هستیم. حتی بارها شده پیشنهاد صادرات تجهیزات به سایر کشورها مطرح شده است. مثلا برای ترکمنستان به وزارت نفت پیشنهاد دادیم که صنعت سی.ان.جی راه بیندازیم و به دولتش هم اطمینان بدهیم. این یک نمونه از دستاوردها و افتخارات فعالیتهای بخش انرژی کشور در بهینهسازی است.