جشن باستانی امردادگان/ نخستین منشور زیست محیطی جهان بنام ایران است

نیاکا‌ن‌مان هزاران سال پیش خردمندانه دریافتند چرخه‌ی هستی بر پایه چهار آخشیج آب٬ آتش٬ خاک و هوا استوار است که اگر به هر شوندی (دلیلی) یکی از آن دچار کاستی یا آلودگی شود٬ زندگی انسان تیره و تار می‌گردد. بنابراین تلاش خود را برای پاسداری از داده‌های خداوندی در باورها٬ آیین‌ها و آموزش به فرزندان خویش به کار بستند٬ چنان‌که رویدادنگاران یونانی مانند هردوت٬ کتزیاس٬ گزنفون و استرابون از این آموزه‌ها یاد کرده‌اند. از این رو ایرانیان را می‌توان پدید آورنده نخستین منشور زیست ‌محیطی جهان دانست.
کد خبر: ۲۵۳۱۷۱
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۱
به گزارش صدای ایران از انتخاب/ اشکان زارعی: آمارهای جهانی و سخن کارشناسان محیط زیست نشان از خشک‌سالی و ویرانی زیست‌بوم ایران در آینده‌‌یی نه چندان دور دارد.

این جستار (موضوع) را باید بزرگترین چالش پیش‌روی هازمان (جامعه) ایرانی به شمار آورد. بی‌گمان زمینه‌ی این نابه‌سامانی را باید در نداشتن برنامه‌یی روشن و بومی از سوی دست‌اندرکاران در سال‌های گذشته و نبود یک فرهنگ زیست محیطی در نزد مردم که بر پایه‌ی آن رفتار کنند٬ جستجو کرد.

این در حالی است که نیاکا‌ن‌مان هزاران سال پیش خردمندانه دریافتند چرخه‌ی هستی بر پایه چهار آخشیج آب٬ آتش٬ خاک و هوا استوار است که اگر به هر شوندی  (دلیلی) یکی از آن دچار کاستی یا آلودگی شود٬ زندگی انسان تیره و تار می‌گردد.

بنابراین تلاش خود را برای پاسداری از داده‌های خداوندی در باورها٬ آیین‌ها و آموزش به فرزندان خویش به کار بستند٬ چنان‌که رویدادنگاران یونانی مانند هردوت٬ کتزیاس٬ گزنفون و استرابون از این آموزه‌ها یاد کرده‌اند. از این رو ایرانیان را می‌توان پدید آورنده نخستین منشور زیست ‌محیطی جهان دانست.

یکی از روش‌های آنان در راستای آموزش همگانی پیرامون نگه‌داشت جهان هستی٬ ویژه کردن جشن‌ها و روزهای بسیار در ارج‌گزاری٬ آفریده‌های اهورایی بوده است٬ که می‌توان افزون بر جشن‌های «گهنبار» که چگونگی آفرینش جهان را در ۶ گاهان (بخش) بازگو و ستایش می‌کند از جشن‌های ماهانه مانند خردادگان٬ آذرگان٬ اردبیهشتگان٬ شهریورگان٬ بهمنگان نام برد.

از آن‌جا که ایرانیان به خوبی می‌دانستند «هستی» آنان در گرو ماندگاری و باشندگی «گیتی» است که همچو آدمی تن و جانش نیاز به پرستاری دارد٬ برای پاکیزگی هوا٬ باروری زمین و شادابی روان خود به کاشت درختان و گیاهان پرشمار پرداخته٬ با برپایی جشن امردادگان کارسازی رستنی‌ها را در زندگی گوشزد می‌کردند.

امردادگان در جرگه‌ی جشن‌‌های ماهانه‌ای است٬ که در پیش از اسلام در پی برابری نام روز و نام ماه در هفتم امرداد برگزار می‌‌گردید اما اینک از سوی هم‌میهنان زرتشتی بر پایه‌ی گاه‌شماری خورشیدی در سوم ماه گرامی داشته می‌شود.

این واژه در اوستا به گونه‌ی امرتات، در زبان پهلوی امردات و در فارسی امرداد آمده٬ که از دو بخش «الف» به چم (معنی) نه و «مر» به چم مرگ و نیستی درست شده و چون در زبان فارسی باستان «الف» پیشوندی است که کاربرد واژه‌ها را وارونه می‌ساخت٬ امرداد می‌شود جاودانگی و‌ بی‌مرگی که نماد آن نیز گل زنبق است.

با پدیداری قانون اساسی در دوره مشروطه و بازگشت نام‌ ما‌ه‌های پارسی به گاه‌شماری ایران٬ ناخواسته «ا» از نام خجسته امرداد جدا افتاد تا بوی مرگ و نیستی دهد. شوربختانه در همه‌ی سال‌های گذشته دستگاه‌های فرهنگی٬ مجلس و رسانه‌ها نیز کوششی درخور برای جابجایی این واژگان انجام ندادند.

امرداد در جهان مینوی نمودار نامیرایی خداوند و یکی از امشاسپندان و ویژگی‌های اوست اما در جهان گیتوی (مادی) نگاهبانی درختان و گیاهان را بر دوش می‌کشد.

از این‌رو ایرانیان باستان در روز امرداد به میان جنگل‌ها٬ دشت‌ها وباغ‌ها رفته همراه با شادی و پایکوبی به سپاسگزاری از خداوند و ارج‌گذاری درختان و گیاهان می‌پرداختند.

ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه و خیام در کتاب نوروز نامه درباره جشن امردادگان گزارش داده‌اند.

نگاه ستایشگرانه‌ و زیباشناسانه‌ی انسان ایرانی به گل وگیاه افزون بر جشن امردادگان در هنر٬ مهرازی( معماری)٬ گاهنما و ادبیات نیز بازتاب داشته است.

چنان‌که در تخت‌جمشید٬ سنگ‌نگاره‌یی داریوش بزرگ هخامنشی را نشان می‌دهد که یک سرشاخه‌ی انار با یک گل شکفته و دو غنچه را پیشکش می‌کند. هم چنین نگاره‌های بسیاری در تخت جمشید از درخت سرو٬ گل نیلوفر و زنبق٬ در تاق بستان درخت بلوط و در گچ‌بری‌های کاخ تیسفون انگور و تاک آشکارا دیده می‌شود.

کاشی‌های لعاب‌دار٬ فرش٬ پارچه٬ نگارگری و مینیاتور ایرانی نیز همواره به گل و گیاه آراسته بوده است.

در ادبیات پارسی و فرهنگ مردم هم کارکرد رستنی‌ها به روشنی دیده می‌شود٬ درخت سرو نماد آزادگی٬ استواری و ایستادگی بوده که بته‌ی جقه در هنر٬ پوشاک وصنایع دستی ریختی دیگر از آن است.

گل نیلوفرآبی یا سوسن شرقی نیز یادآور خورشید است زیرا مانند او سپیده‌دم‌ها باز و پسین ‌هنگام بسته شده٬ همچون خورشید نشانه‌ی زندگی دوباره٬ بی مرگی و دوستی به شمار آمده‌ است.

به گفته‌ی بهرام گرامی در کتاب «گل وگیاه در هزار سال شعر فارسی» بیش از ۱۵۶ چکامه‌سرا تا آغاز مشروطه در چامه‌های خود از نام درختان وگل‌های گوناگونی بهره برده‌اند.

نگرش سبز و سپاسمندانه‌ی ایرانیان باستان در گاه‌شماری آنان نیز نمایان است. روزهای هر ماه در برگیرنده یکی از ویژگی‌های خداوند بوده که هریک نام گلی رو برخود داشت.

چنان‌که نخستین روز ماه را هرمزد ‌گفته٬ نشانه‌ی آن گل «مورد» بود و واپسین روز «انارام» با نماد گل بومادران شناخته می‌شد.

به گواه تاریخ ایرانیان نخستین کسانی بودند که هنگام زایش فرزندان‌شان به نام آنان درختی می‌کاشتند.

باغ‌ وبوستان‌های ایرانی که به آن پردیس می‌گفتند آن‌چنان پردرخت و زیبا بود که در نگاه انیرانیان همچون بهشت پدیدار گشته٬ به گونه‌ی فردوس و پارادایز به زبان عربی و یونانی راه یافته است.

امردادگان مانند دیگر جشن‌های ایرانی تنها یک جشن ساده نیست٬ که بازگو‌کننده اندیشه٬ گفتار و کردار نیک مردمانی کهن در ستایش خداوند٬ جهان‌ آفرینش و زیست بوم ایران از یک‌سو و نشان دادن تلاش خستگی‌ ناپذیر آنان در هزارتوی تاریخ این سرزمین برای آبادانی آب و خاک‌شان از سوی دیگر است.

امردادگان برآیند اندیشه‌ ناب ایرانی است که از هستی و جاودانگی در برابر نیستی و ویرانی سخن رانده٬ به زیبایی پیروزی خوبی بر بدی را بار دیگر نه درفداکاری آرش و نه در رویارویایی آپوش و تیشتر که در قامت تنومند درختان وچهره گل‌ها به نمایش می‌گذارد.

پاسداشت جشن امردادگان و دیگر جشن‌های ایرانی راز نامیرایی این فرهنگ دیرپا و درخشان را بر ما آشکار می‌سازد .
پربیننده ترین ها