درباره عزت الله نگهبان پدر باستان شناسی نوین ایران
عزتالله نگهبان را یکی از سرسختترین مدافعان برنامههای منظم کردن فعالیتهای مربوط به باستانشناسی میدانند، کسی که دشمن بزرگ قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران بود و نقشی اساسی در تصویب قطعنامهای برای محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت و برای آن تلاش کرد
به گزارش صدای ایران، عزتالله نگهبان را پدر باستانشناسی نوین ایران میدانند، باستانشناسی که نامش همیشه یک پای مجالس، نشستها و دورهمیهای همقطارانش است و حالا کمترین کاری که به یاد «نگهبان» تاریخ باستانشناسی انجام دادهاند، اختصاص نشانی برای همکارانش به نام اوست.
هر چند ۱۱ سال بیشتر از زمان درگذشت نگهبان نمیگذرد، اما در طول یکی دو سال گذشته چند روایت از روز درگذشتش با چند روز فاصله مطرح میشود، با این وجود جامعه باستانشناسی ایران در یازدهمین سالمرگ درگذشت «عزتالله نگهبان» نوشت: «عزتالله نگهبان، باستانشناس سرشناس و بنیانگذار موسسهی باستانشناسی دانشگاه تهران، در روز ۱۰ اسفند سال ۱۳۰۴ خورشیدی در اهواز به دنیا آمد. دو سال بیشتر نداشت که پدرش به عنوان نماینده مردم اهواز در مجلس شورای ملی انتخاب شد و همراه خانواده به تهران آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان جمشید جم (که بعدها ایرج خوانده شد) به پایان رساند.
برای دوره دبیرستان نخست با گذراندن کنکور وارد مدرسه فنی آلمانی (مشهور به مدرسه صنعتی) در تهران شد و در رشته مهندسی برق و مکانیک ثبت نام کرد. پس از یک سال تحصیل در این رشته، با اعلام بسته شدن مدارس خارجی توسط وزارت معارف وقت، وارد دبیرستان فیروز بهرام شد و تحصیلات متوسطه را در این مدرسه به پایان برد. در سال ۱۳۲۸ در رشته باستانشناسی از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی گرفت و یک سال بعد برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد.
وی پس از یادگیری تکمیلی زبان انگلیسی در دانشگاه میشیگان، در سال ۱۳۲۹ وارد موسسه شرق-شناسی دانشگاه شیکاگو شد و در سال ۱۳۳۳ با دفاع از رساله خود با عنوان «سیر سفال نخودی رنگ در خوزستان» زیر نظر و راهنمایی دونالد مک کان موفق به اخذ درجه کارشناسی ارشد از این دانشگاه شد. نگهبان در طول اقامتش در شیکاگو، با همسرش "میریام لویس میلر" که دانشجوی رشته کتابداری بود آشنا شد و ازدواج کرد.
پس از بازگشت به ایران، کلنل علینقی وزیری از اساتید دوره کارشناسی او، به وی پیشنهاد تدریس در دانشگاه تهران را میدهد که با استقبال نگهبان و موافقت دکتر علیاکبر سیاسی رئیس دانشکده ادبیات مواجه میشود. با موفقیت در آزمون کتبی و مصاحبه، نگهبان با درجه دانشیار پایه ۱ به استخدام دانشگاه تهران درآمد و دانشگاه شیکاگو نیز مدرک وی را معادل دکتری ارزشیابی کرد.
در سال ۱۳۴۵ نیز با اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه تهران به درجه استادی ارتقا یافت. از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶، دکتر نگهبان مدیریت گروه باستانشناسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را به عهده داشت. وی درسال ۱۳۳۶ طرح تاسیس "موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران" را پیشنهاد داد که با موافقت و پشتیبانی کلنل وزیری، موافقت دکتر سیاسی رئیس وقت دانشکده ادبیات و پیگیریهای مستمر خود او و علیرغم بودجه اندک دانشگاه، در نهایت با موافقت دکتر احمد فرهاد رئیس دانشگاه تهران عملاً در سال ۱۳۳۸ کار خود را آغاز کرد و دکتر نگهبان تا سال ۱۳۵۶ عهده دار ریاست آن بود. او در سال ۱۳۵۴ به ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران منصوب شد و تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۳۵۷ در این سمت باقی ماند.
نگهبان در طول فعالیت علمی خود در زمینه باستانشناسی گامهای مهم و اثرگذار بسیاری برداشت:
«تغییر ساختاری اردوهای علمی دانشجویی» تا زمان تدریس دکتر نگهبان هیچ برنامهای برای آموزش میدانی دانشجویان باستانشناسی وجود نداشت و تنها برنامه میدانی اردوهای علمی بودند که برای دانشجویان در نظر گرفته میشدند و از آنجایی که این اردوها - که بیشتر تفننی بودند - در روزهای تعطیلات نوروز برگزار میشدند، استقبال چندانی از آنها صورت نمیگرفت و دانشکده هزینه آن را صرف امور دیگری می کرد. او برای نخستین بار مسیرهای بازدید اردوها را که معمولا اصفهان و شیراز بود، به بررسی و بازدید آثار باستانی کمتر دیدهشده در سایر نقاط کشور هدایت کرد.
«تاسیس موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران» دومین گام اساسی او - همانطور که ذکر شد - بنیادگذاری موسسهی باستان شناسی دانشگاه تهران بود که از ارائه طرح در سال ۱۳۳۶ تا آغاز به کار عملی آن در سال ۱۳۳۸ نزدیک دو سال به طول انجامید. نخستین فعالیت این موسسه شرکت در برنامه بررسی و حفاریهای باستان شناسی موسسهی شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در منطقه شاهآباد و ماهیدشت کرمانشاه به سرپرستی رابرت بریدوود در سال ۱۳۳۸ بود. این هیئت در سال ۱۳۳۹ و در پایان کار، کلیه وسایل و تجهیزات خود را به موسسه باستانشناسی اهدا کرد.
«دعوت از باستانشناسان مطرح دنیا برای کار در ایران» دکتر نگهبان با دعوت از بریدوود، کارلوفسکی و کالدول، نقشی اساسی در گشودن فصلی جدید و علمی در باستانشناسی پیش از تاریخ ایران ایفا کرد.
«کاوش در مارلیک، نخستین کاوش مشترک با اداره کل باستانشناسی» کاوشهای باستانشناسی در مارلیک (چراغعلی تپه) رودبار، نخستین همکاری مشترک اداره کل باستانشناسی و موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران محسوب میشود که بدون شرکت باستانشناسان خارجی و به سرپرستی دکتر نگهبان به مدت ۱۴ ماه انجام شد.
«کاوشهای هفت تپه خوزستان» کاوشهای هفت تپه خوزستان علیرغم کارشکنیهای فرانسویان و شخص رومن گیرشمن که مایل به حفاری در آنجا بود، در سال ۱۳۴۴ به سرپرستی نگهبان انجام گرفت.
«تلاش برای تصویب قطعنامه محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه» دکتر نگهبان همواره یکی از سرسخت ترین مدافعان برنامههای منظم کردن فعالیتهای مربوط به باستانشناسی بود و برخی وی را دشمن بزرگ قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران میدانستند. در پنجمین کنگره بینالمللی باستانشناسی و هنر ایران در سال ۱۳۴۷، دکتر نگهبان، نقشی اساسی در تصویب قطعنامهای در محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت. افزون بر این، در سمت مشاور فنی باستانشناسی در اداره باستانشناسی وقت، سهم عمدهای در جلوگیری از برخی فعالیت های غیر قانونی در زمینه خرید و فروش و قاچاق اشیای باستانی به خود اختصاص داد.
«تاسیس نخستین پایگاه مستقل دائمی کاوش برای دانشجویان دانشگاه تهران» به اعتراف بیشتر باستانشناسان ایرانی، مهمترین سهم دکتر نگهبان در پیشبرد باستانشناسی کشور، ایجاد کارگاه دائمی در دشت قزوین برای فعالیتهای باستان شناختی دانشگاه تهران و تربیت دانشجو در این کارگاه است. وی در زمستان سال ۱۳۴۸ موفق به کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه «محمدآباد خره» در قزوین شد. این مکان سپس به کانونی برای پژوهشهای مستمر و درازمدت باستانشناختی دانشگاه تهران تبدیل شد که در آن دانشجویان، با شرکت در انواع فعالیتهای میدانی، جهت آموزش باستانشناسی کشور در آن شرکت می کردند. این برنامه پیشرو تا به امروز نیز در همین مکان ادامه دارد.
«تحول نظام آموزشی دانشجویان باستان شناسی» دکتر نگهبان در تابستان سال ۱۳۴۹ پیشنهادی را در گروه باستانشناسی دانشگاه تهران مطرح کرد که به موجب آن دروس عملی الزامی برای دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در برنامههای درسی دانشجویان باستان شناسی گنجانده میشد، به طوری که بدون گذراندن این دروس هیچ دانشجویی فارغالتحصیل شناخته نمیشد. اولین گروه دانشجویان باستانشناسی و تاریخ هنر برای کارآموزی در ترم اول سال تحصیلی ۵۰-۱۳۴۹ در بررسی و حفاری دشت قزوین شرکت کردند که این برنامه بدون وقفه تا سال تحصیلی ۵۹-۱۳۵۸ ادامه داشت.
عزتالله نگهبان در سال ۱۳۵۷ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و به فیلادلفیا نقل مکان کرد. وی فارغ از برنامه تدریس و امور اداری، تا آخر عمر اوقات خود را به چاپ گزارش نهایی فعالیتهای باستانشناختی اختصاص داد، به ویژه نتایج کاوشهای باستانشناختی در چراغعلی تپه مارلیک، تپه زاغه دشت قزوین، هفت تپه خوزستان و نیز مروری بر ۵۰ سال باستانشناسی ایران از جمله شاخصترین کارهای علمی او به شمار میروند.
علاوه بر شرکت، ارائه مقاله و سخنرانی در دهها همایش داخلی و بینالمللی، از وی نوشتههای زیادی در قالب گزارش، مقاله و یادداشت به زبان فارسی و انگلیسی برجای مانده است. در دوره مدیریت او در گروه باستانشناسی و موسسه باستانشناسی، «مجله تخصصی مارلیک» در دو شماره منتشر شد که شماره سوم آن با نام «کند و کاو» بعدها هم چاپ شد اما پس از آن به کلی تعطیل شد. به خاطر نقش بسیار مهم و تاثیرگذار نگهبان در تاریخ تحولات و ساختار باستانشناسی ایران از او در میان باستانشناسان ایرانی به عنوان «پدر باستانشناسی ایران» یاد میشود.
دکتر نگهبان در ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ پس از طی دورهای چندساله از عوارض بیماری ناشی از تصادف، در آمریکا درگذشت.»
هر چند ۱۱ سال بیشتر از زمان درگذشت نگهبان نمیگذرد، اما در طول یکی دو سال گذشته چند روایت از روز درگذشتش با چند روز فاصله مطرح میشود، با این وجود جامعه باستانشناسی ایران در یازدهمین سالمرگ درگذشت «عزتالله نگهبان» نوشت: «عزتالله نگهبان، باستانشناس سرشناس و بنیانگذار موسسهی باستانشناسی دانشگاه تهران، در روز ۱۰ اسفند سال ۱۳۰۴ خورشیدی در اهواز به دنیا آمد. دو سال بیشتر نداشت که پدرش به عنوان نماینده مردم اهواز در مجلس شورای ملی انتخاب شد و همراه خانواده به تهران آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان جمشید جم (که بعدها ایرج خوانده شد) به پایان رساند.
برای دوره دبیرستان نخست با گذراندن کنکور وارد مدرسه فنی آلمانی (مشهور به مدرسه صنعتی) در تهران شد و در رشته مهندسی برق و مکانیک ثبت نام کرد. پس از یک سال تحصیل در این رشته، با اعلام بسته شدن مدارس خارجی توسط وزارت معارف وقت، وارد دبیرستان فیروز بهرام شد و تحصیلات متوسطه را در این مدرسه به پایان برد. در سال ۱۳۲۸ در رشته باستانشناسی از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی گرفت و یک سال بعد برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد.
وی پس از یادگیری تکمیلی زبان انگلیسی در دانشگاه میشیگان، در سال ۱۳۲۹ وارد موسسه شرق-شناسی دانشگاه شیکاگو شد و در سال ۱۳۳۳ با دفاع از رساله خود با عنوان «سیر سفال نخودی رنگ در خوزستان» زیر نظر و راهنمایی دونالد مک کان موفق به اخذ درجه کارشناسی ارشد از این دانشگاه شد. نگهبان در طول اقامتش در شیکاگو، با همسرش "میریام لویس میلر" که دانشجوی رشته کتابداری بود آشنا شد و ازدواج کرد.
پس از بازگشت به ایران، کلنل علینقی وزیری از اساتید دوره کارشناسی او، به وی پیشنهاد تدریس در دانشگاه تهران را میدهد که با استقبال نگهبان و موافقت دکتر علیاکبر سیاسی رئیس دانشکده ادبیات مواجه میشود. با موفقیت در آزمون کتبی و مصاحبه، نگهبان با درجه دانشیار پایه ۱ به استخدام دانشگاه تهران درآمد و دانشگاه شیکاگو نیز مدرک وی را معادل دکتری ارزشیابی کرد.
در سال ۱۳۴۵ نیز با اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه تهران به درجه استادی ارتقا یافت. از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶، دکتر نگهبان مدیریت گروه باستانشناسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را به عهده داشت. وی درسال ۱۳۳۶ طرح تاسیس "موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران" را پیشنهاد داد که با موافقت و پشتیبانی کلنل وزیری، موافقت دکتر سیاسی رئیس وقت دانشکده ادبیات و پیگیریهای مستمر خود او و علیرغم بودجه اندک دانشگاه، در نهایت با موافقت دکتر احمد فرهاد رئیس دانشگاه تهران عملاً در سال ۱۳۳۸ کار خود را آغاز کرد و دکتر نگهبان تا سال ۱۳۵۶ عهده دار ریاست آن بود. او در سال ۱۳۵۴ به ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران منصوب شد و تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۳۵۷ در این سمت باقی ماند.
نگهبان در طول فعالیت علمی خود در زمینه باستانشناسی گامهای مهم و اثرگذار بسیاری برداشت:
«تغییر ساختاری اردوهای علمی دانشجویی» تا زمان تدریس دکتر نگهبان هیچ برنامهای برای آموزش میدانی دانشجویان باستانشناسی وجود نداشت و تنها برنامه میدانی اردوهای علمی بودند که برای دانشجویان در نظر گرفته میشدند و از آنجایی که این اردوها - که بیشتر تفننی بودند - در روزهای تعطیلات نوروز برگزار میشدند، استقبال چندانی از آنها صورت نمیگرفت و دانشکده هزینه آن را صرف امور دیگری می کرد. او برای نخستین بار مسیرهای بازدید اردوها را که معمولا اصفهان و شیراز بود، به بررسی و بازدید آثار باستانی کمتر دیدهشده در سایر نقاط کشور هدایت کرد.
«تاسیس موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران» دومین گام اساسی او - همانطور که ذکر شد - بنیادگذاری موسسهی باستان شناسی دانشگاه تهران بود که از ارائه طرح در سال ۱۳۳۶ تا آغاز به کار عملی آن در سال ۱۳۳۸ نزدیک دو سال به طول انجامید. نخستین فعالیت این موسسه شرکت در برنامه بررسی و حفاریهای باستان شناسی موسسهی شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در منطقه شاهآباد و ماهیدشت کرمانشاه به سرپرستی رابرت بریدوود در سال ۱۳۳۸ بود. این هیئت در سال ۱۳۳۹ و در پایان کار، کلیه وسایل و تجهیزات خود را به موسسه باستانشناسی اهدا کرد.
«دعوت از باستانشناسان مطرح دنیا برای کار در ایران» دکتر نگهبان با دعوت از بریدوود، کارلوفسکی و کالدول، نقشی اساسی در گشودن فصلی جدید و علمی در باستانشناسی پیش از تاریخ ایران ایفا کرد.
«کاوش در مارلیک، نخستین کاوش مشترک با اداره کل باستانشناسی» کاوشهای باستانشناسی در مارلیک (چراغعلی تپه) رودبار، نخستین همکاری مشترک اداره کل باستانشناسی و موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران محسوب میشود که بدون شرکت باستانشناسان خارجی و به سرپرستی دکتر نگهبان به مدت ۱۴ ماه انجام شد.
«کاوشهای هفت تپه خوزستان» کاوشهای هفت تپه خوزستان علیرغم کارشکنیهای فرانسویان و شخص رومن گیرشمن که مایل به حفاری در آنجا بود، در سال ۱۳۴۴ به سرپرستی نگهبان انجام گرفت.
«تلاش برای تصویب قطعنامه محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه» دکتر نگهبان همواره یکی از سرسخت ترین مدافعان برنامههای منظم کردن فعالیتهای مربوط به باستانشناسی بود و برخی وی را دشمن بزرگ قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران میدانستند. در پنجمین کنگره بینالمللی باستانشناسی و هنر ایران در سال ۱۳۴۷، دکتر نگهبان، نقشی اساسی در تصویب قطعنامهای در محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت. افزون بر این، در سمت مشاور فنی باستانشناسی در اداره باستانشناسی وقت، سهم عمدهای در جلوگیری از برخی فعالیت های غیر قانونی در زمینه خرید و فروش و قاچاق اشیای باستانی به خود اختصاص داد.
«تاسیس نخستین پایگاه مستقل دائمی کاوش برای دانشجویان دانشگاه تهران» به اعتراف بیشتر باستانشناسان ایرانی، مهمترین سهم دکتر نگهبان در پیشبرد باستانشناسی کشور، ایجاد کارگاه دائمی در دشت قزوین برای فعالیتهای باستان شناختی دانشگاه تهران و تربیت دانشجو در این کارگاه است. وی در زمستان سال ۱۳۴۸ موفق به کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه «محمدآباد خره» در قزوین شد. این مکان سپس به کانونی برای پژوهشهای مستمر و درازمدت باستانشناختی دانشگاه تهران تبدیل شد که در آن دانشجویان، با شرکت در انواع فعالیتهای میدانی، جهت آموزش باستانشناسی کشور در آن شرکت می کردند. این برنامه پیشرو تا به امروز نیز در همین مکان ادامه دارد.
«تحول نظام آموزشی دانشجویان باستان شناسی» دکتر نگهبان در تابستان سال ۱۳۴۹ پیشنهادی را در گروه باستانشناسی دانشگاه تهران مطرح کرد که به موجب آن دروس عملی الزامی برای دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در برنامههای درسی دانشجویان باستان شناسی گنجانده میشد، به طوری که بدون گذراندن این دروس هیچ دانشجویی فارغالتحصیل شناخته نمیشد. اولین گروه دانشجویان باستانشناسی و تاریخ هنر برای کارآموزی در ترم اول سال تحصیلی ۵۰-۱۳۴۹ در بررسی و حفاری دشت قزوین شرکت کردند که این برنامه بدون وقفه تا سال تحصیلی ۵۹-۱۳۵۸ ادامه داشت.
عزتالله نگهبان در سال ۱۳۵۷ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و به فیلادلفیا نقل مکان کرد. وی فارغ از برنامه تدریس و امور اداری، تا آخر عمر اوقات خود را به چاپ گزارش نهایی فعالیتهای باستانشناختی اختصاص داد، به ویژه نتایج کاوشهای باستانشناختی در چراغعلی تپه مارلیک، تپه زاغه دشت قزوین، هفت تپه خوزستان و نیز مروری بر ۵۰ سال باستانشناسی ایران از جمله شاخصترین کارهای علمی او به شمار میروند.
علاوه بر شرکت، ارائه مقاله و سخنرانی در دهها همایش داخلی و بینالمللی، از وی نوشتههای زیادی در قالب گزارش، مقاله و یادداشت به زبان فارسی و انگلیسی برجای مانده است. در دوره مدیریت او در گروه باستانشناسی و موسسه باستانشناسی، «مجله تخصصی مارلیک» در دو شماره منتشر شد که شماره سوم آن با نام «کند و کاو» بعدها هم چاپ شد اما پس از آن به کلی تعطیل شد. به خاطر نقش بسیار مهم و تاثیرگذار نگهبان در تاریخ تحولات و ساختار باستانشناسی ایران از او در میان باستانشناسان ایرانی به عنوان «پدر باستانشناسی ایران» یاد میشود.
دکتر نگهبان در ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ پس از طی دورهای چندساله از عوارض بیماری ناشی از تصادف، در آمریکا درگذشت.»
گزارش خطا
آخرین اخبار