خنزر پنزرهای ورزشی در مدارس

کد خبر: ۲۱۳۷۹
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۸
فاصله طبقاتی و فقر و غنا را به همان وضوح که می‌توان در جامعه دید، در مدارس نیز می‌شود مشاهده کرد. مدارس برخوردار، جای خوب و راحتی برای درس خواندن است، اما مدارس محروم بیش از آن که جاذبه داشته باشد دافعه‌اش به چشم می‌آید.

به گزارش صدای ایران به نقل از جام جم، مدارس که تعطیل می‌شود سلسله مشکلات و کمبودها هم به خوابی موقت می‌رود، یعنی کمبودها برای مدت زمانی اندک بایگانی می‌شود تا دوباره با آغاز مهر از خواب تابستانی بیدار شود و نقل مجالس باشد.

فقر تجهیزات ورزشی مدارس که تقریبا مشکلی فراگیر و ملی است از این دست مشکلات است که پایتخت و حاشیه شهر و شهر کوچک و روستا را یکسان درگیر می‌کند. البته همان فاصله طبقاتی که مدارس را به دو دسته محروم و برخوردار تقسیم کرده، باعث شده مدارس غنی، از نظر تجهیزات و لوازم ورزشی وضع خوبی داشته باشند و در آنها ورزش نیز به اندازه درس‌های دیگر مورد توجه باشد، در حالی که مدارس محروم بیشتر وقت‌ها برای ابتدایی‌‌ترین امکانات لنگ می‌مانند و زنگ ورزش را صوری یا نمادین یا برای خالی نبودن عریضه برپا می‌کنند.

تا کمی بیش از دو هفته دیگر سال تحصیلی جدید آغاز می‌شود، اما نه نو شدن سال تحصیلی و نه وقفه تابستانی برای مدارس ارمغانی نداشته است، جز این که مدارس برخوردار، برخوردارتر شده‌اند و مدارس محروم (که تعداش چند برابر است) همچنان محروم مانده‌اند؛ محروم به اندازه‌ای که بجز چند خنزرپنزر ورزشی چیزی در بساط ندارند.

مدیران آمار می‌دهند

پیگیری را از تهران شروع کردیم، شهری که در مشکلات متعدد غوطه می‌خورد، اما به چشم مردم نقاط دیگر کشور، شهری مرفه است. یک مدرسه ابتدایی پسرانه در جنوب تهران، نخستین مدرسه‌ای بود که مدیرش از اوضاع نابسامان ورزش در آن خبر داد. این مدرسه 450 دانش‌آموز دارد و فقط هشت توپ فوتبال، دو راکت بدمینتون، دو توپ والیبال، دو توپ بسکتبال و یک تور نیمه سالم والیبال و ده طناب.

مدیر این مدرسه می‌گوید سه سال است سرانه دانش‌آموزی و ورزشی دریافت نکرده و همین تعداد لوازم ورزشی را هم از بودجه مدرسه که با کمک اولیا تامین می‌شود، خریده است. ورزش غالب در این مدرسه هم فوتبال است چون معلم ورزش با امکانات محدود، فوتبال را شدنی‌ترین ورزش در مدرسه تشخیص داده است.

مدرسه بعدی در مناطق میانی شهر تهران بود که مدیرش باز هم از نرسیدن سرانه‌ها گله می‌کرد و منبع تامین هزینه‌های مدرسه را مشارکت‌های مردمی و پولی می‌دانست که بابت فوق برنامه دریافت می‌شود. در این دبیرستان پسرانه سیصد نفره هم فقط شش توپ فوتبال و والیبال موجود است و یک میز پینگ‌پنگ که زهوارش دررفته است.

مدرسه سوم، دبستانی دخترانه در شهر رشت بود، مدرسه‌ای با دوشیفت و 600 دانش‌آموز که مدیرش ترجیح داد برای توصیف امکانات ورزشی مدرسه از واژه «افتضاح» استفاده کند. در این مدرسه پنج توپ بسکتبال، شش توپ والیبال، ده جفت راکت پینگ‌پنگ، پنج جفت راکت بدمینتون و 15 طناب موجود است که به اذعان مدیر مدرسه در زنگ‌های تفریح عده‌ای از این وسائل استفاده می‌کنند و عده‌ای تماشاچی می‌شوند و اگر روزی وسائل به همه برسد، زمانش آن قدر کم است که استفاده از لوازم بیشتر شبیه بازی است تا ورزش. مدرسه بعدی در حومه شهر سنندج بود، مدرسه‌ای مختلط با 70 دانش‌آموز که در آن به گفته مدیرش فقط چهار شطرنج، ده حلقه و پنج توپ پلاستیکی موجود است که در زنگ‌های ورزش کفاف دانش‌آموزان را نمی‌دهد و دختران و پسران دانش‌آموز به نوبت از این وسائل استفاده می‌کنند.

وضع مدرسه ابتدایی مختلط در روستایی از توابع شوشتر هم بهتر از این نبود و مدیرش توضیح داد که برای 24 دانش‌آموز فقط دو توپ فوتبال دارند و دو طناب که به صورت خودکار، پسرها دنبال فوتبال می‌روند و دخترها دنبال طناب. وضع این مدرسه البته وخیم‌تر از مدارس دیگری بود که از آن سراغ گرفتیم. در این مدرسه هم فقر خانواده‌ها و هم خودداری آنها از مشارکت در خرید تجهیزات مورد نیاز، دست مدیر را خالی کرده چون او می‌گوید مردم منطقه مرتب به قانون اساسی اشاره می‌کنند و انتظار تحصیل کاملا رایگان در مدرسه دولتی را دارند.

این مدارس که ما پیگیر دارایی‌ ورزشی‌شان شدیم مشتی است نمونه خروار، چون کمبود تجهیزات ورزشی، فضای فیزیکی محدود مدارس برای تحرک، به حاشیه رفتن ورزش در مدارس و تاکید معلمان ورزش بر رشته‌هایی خاص مثل فوتبال مشکلی ملی است نه منطقه‌ای و استانی اما همین نادیده گرفته‌شدن ورزش تاکنون برای کشور آسیب‌های جبران‌ناپذیری داشته، چه از نظر سلامت جسمی و روانی دانش‌آموزان که لطمه خورده و چه از بابت افت ورزش در کشور و پایین آمدن توان مدال‌آوری ورزشکاران که همیشه از ضعف ورزش در مدارس و سنین نوجوانی آب خورده است.

بازار داغ اختلالات اسکلتی

اگر خانواده‌های مرفه را که ورزش جزئی از زندگی آنهاست، کنار بگذاریم یا خانواده‌هایی را که چندان مرفه نیستند اما به ورزش به عنوان یک نیاز نگاه می‌کنند، استثنا بدانیم یا دانش‌آموزانی را که در مدارسی برخوردار تحصیل می‌کنند و به صورت خودکار در چرخه فعالیت‌های ورزشی قرار می‌گیرند، جدا کنیم، آنهایی که می‌مانند اغلب دانش‌آموزانی دور از ورزش‌اند که کم‌تحرکی عوارض بسیاری برایشان ایجاد کرده است. سال گذشته از سوی اداره سلامت مدارس وزارت بهداشت اعلام شد عیوب انکساری چشم و عوارض اسکلتی دو مشکل جسمی عمده دانش‌آموزان ایرانی است در حالی که چهار درصد کودکان و نوجوانان شش تا 18 سال کشور از چاقی رنج می‌برند و تحرک بدنی دانش‌آموزان نیز هر روز کمتر می‌شود.

دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز در سال تحصیلی 92 ـ‌ 91 نتایج معاینات پزشکی نوآموزان را در بدو ورود به دبستان منتشر کرد که اختلالات استخراج شده از آن قابل تامل و نگران‌کننده است. بر اساس این بررسی علاوه بر کم‌خونی، اختلالات بینایی، چاقی و اضطراب، اندام‌های غیرطبیعی بیشترین فراوانی را در میان دانش‌آموزان دختر و پسر دارد که گویای اختلالات اسکلتی، عضلانی و قامتی میان کودکان است. این تحقیق نشان داد کودکان پیش از سن مدرسه نیز به علت سبک غلط زندگی به این اختلالات دچار هستند که البته تحقیقات بعدی ثابت کرد در سال‌های تحصیل در مدرسه به علت تداوم این سبک غلط زندگی، اختلالات تشدید می‌شود.

در یکی از این تحقیقات که ناهنجاری‌های ساختار قامتی نوجوانان را بررسی کرده، ضعف‌های عضلانی، استاندارد نبودن ارتفاع میز و صندلی‌ها و شیوه‌های نادرست نشستن در کلاس درس را از علل مساعدکننده بروز ناهنجاری‌های ستون فقرات اعلام کرده که چون دانش‌آموزان مبتلا، از حرکات اصلاحی استفاده نمی‌کنند و از بی‌تحرکی و فقر حرکتی نیز رنج می‌برند، این ناهنجاری‌ها عمیق‌تر می‌شود.

پس ورزش نه کالایی لوکس و منحصر به گروهی خاص است و نه موضوعی که اگر به حاشیه رانده شود به جایی برنخورد. اهمیت ورزش در مدارس مثل حیاتی بودن آب برای ماهی، اکسیژن برای موجودات زنده و نور برای گیاه است، گرچه تاکنون کمبود امکانات و تجهیزات، مجال پر و بال گرفتن ورزش دانش‌آموزی را محدود کرده است.

سرانه ورزشی ناچیز، پروژه‌های نیمه‌تمام

اولین باری که وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم اعلام کرد بیش از 98 درصد بودجه این وزارتخانه صرف حقوق کارکنان می‌شود و کمتر از دو درصد برای فعالیت‌های عمرانی و کیفیت بخشی به آموزش می‌رسد و پس از آن چند بار این جملات را تکرار کرد، معلوممان شد علاوه بر ضعف مدیریتی که در همه حوزه‌ها به چشم می‌خورد، دست تنگ وزارتخانه نیز عاملی است برای به حاشیه رفتن و صوری برگزار شدن زنگ ورزش.

هم اکنون سه سال است سرانه‌های دانش‌آموزی به مدارس داده نمی‌شود که اگر می‌شد، مدیران می‌توانستند بخشی از وسائل ورزشی مورد نیاز را تامین کنند. هم اکنون صدها پروژه ورزشی نیز در گوشه و کنار کشور نیمه‌کاره است و باد می‌خورد که اگر افتتاح می‌شد سرانه فضای ورزشی دانش‌آموزان بالا می‌رفت و دست‌کم جا برای جست و خیز کودکانه باز می‌شد؛ اما نه آن اتفاق افتاده و نه این.

برای گفت‌وگو با مهرزاد حمیدی، معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش چند روز تلاش کردیم، ‌اما گفت‌وگو میسر نشد تا بدانیم این وضع قرار است تا چه زمانی ادامه یابد و ورزش دانش‌آموزی تا کی می‌خواهد به عقبگردش ادامه دهد برای همین بسنده می‌کنیم به تازه‌ترین اظهارات این مقام مسئول تا بدانیم سرانه فضای ورزشی برای دانش‌آموزان تا چه اندازه کم است و پروژه‌های نیمه‌تمام تا چه حد به ورزش مدارس آسیب رسانده است.

حمیدی این اواخر به 798 طرح ورزشی نیمه‌تمام اشاره کرده که 143 استخرسرپوشیده، 8 استخر روباز و 647 سالن ورزشی را شامل می‌شود، آن هم در شرایطی که به یک روایت، سرانه فضای ورزش دانش‌آموزی کمتر از نیم متر است و به روایتی دیگر یک و نیم متر.

حالا اگر این فضای محدود را که جای جم خوردن به دانش‌آموزان نمی‌دهد، اضافه کنیم به تجهیزات اندک، مستعمل و ابتدایی اغلب مدارس، مهجوریت ورزش آشکارتر می‌شود. پس عجیب نیست اگر قهرمانان ملی از دل مدارس بلند نمی‌شوند یا این که این مدارس نیستند که استعدادهای کودکان و نوجوانان را کشف می‌کنند. این که نقص‌های قامتی در میان دانش‌آموزان شایع است و سال به سال بر آمار آن افزوده می‌شود نیز با شرایطی که بیشتر مدارس کشور با آن دست به گریبانند، اتفاق متحیرکننده‌ای نیست. فقط می‌ماند این مشکل که اگر عقل سالم در بدن سالم است و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز به این اصل اعتقاد دارد و به دنبال پرورش همه ساحت‌های وجودی دانش‌آموزان است، در شرایط فعلی چطور به این هدف خواهد رسید؟
پربیننده ترین ها