چرا تخریب هاشمی بعد از مرگش هم ادامه دارد؟
پروژه کلید خورد؛ پروژهای که نقطه آغازش مربوط به سالهای اخیر نیست و رشتهاش سر دراز دارد؛ «آقای موسوی مردم هم میدانند. جنابعالی فرمودید افتخار میکنید به حمایت آقای هاشمی. معنایش چیست. بالاخره یک معنایی دارد.
پروژه کلید خورد؛ پروژهای که نقطه آغازش مربوط به سالهای اخیر نیست و رشتهاش سر دراز دارد؛ «آقای موسوی مردم هم میدانند. جنابعالی فرمودید افتخار میکنید به حمایت آقای هاشمی. معنایش چیست. بالاخره یک معنایی دارد.
به گزارش صدای ایران از اعتماد، باور ما این است که صحنهگردان اصلی آقای هاشمی است.» هنوز این جملات از ذهن مردم پاک نشده است، جملاتی که نیمه خرداد 88 در جریان مناظره انتخاباتی از دهان محمود احمدینژاد خارج شد، آن هم در صدا و سیمایی که قرار بود بیطرفانه فرصت تبلیغات در اختیار کاندیداهای ریاستجمهوری بگذارد. فرصتی که گویا یک طرفه و تنها برای تخریب یکی و تقویت دیگری بود و عملا تبدیل شد به بلندگوی یک جریان؛ شاهد این ادعا هم آن است که با وجود درخواستهای متعدد برای پاسخ به اتهامات مطرح شده حتی دقیقهای نه به هاشمیرفسنجانی و نه به هیچ فرد دیگری که رییس دولت نهم از آنها نام برد، فرصت دفاع داده نشد.
حتی سال 88 هم نقطه شروع سناریوی تخریب هاشمی نیست، چراکه کافی است نگاهی به قبل از 88 بیندازیم؛ به انتخابات 84 میرسیم، همان زمان که جریان رقیب برای سوار شدن بر موج انتخابات و نشاندن مهمترین مهرهشان بر کرسی ریاستجمهوری دست به دامن دو قطبی احمدینژاد - هاشمی شدند و هر آنچه از دستشان بر میآمد به کار بستند تا آن شود که میخواهند.
این پروژه ادامه پیدا کرد و حتی کسانی که دم از فصلالخطاب بودن رهبری میزدند از کنار خطبه 29 خرداد 88 ایشان یا عبور کردند یا تنها بخشی را که تمایل داشتند، شنیدند. ایشان در آن تاریخ درباره هاشمیرفسنجانی فرمودند: « آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسوولیتهای بعد از انقلاب نیست؛ آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزان جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از موثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزان میداد. اینها را جوانها خوب است، بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسوولیتهای زیادی داشت: هشت سال رییسجمهور بود؛ قبلش رییس مجلس بود؛ بعد مسوولیتهای دیگری داشت. در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشد. اینها یک حقایقی است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده. من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلافنظر دارم که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند.»
آسیابی تا لحظه مرگ
«این آسیاب به نوبت است، نوبت تو هم خواهد رسید»؛ وقتی هاشمیرفسنجانی این جمله را به نقل از شهید بهشتی در مقابل دوربین کمال تبریزی به زبان آورد، کسی تصور نمیکرد این آسیاب تخریب که حالا نوبت را به هاشمی داده قرار است تا آخرین ساعات زندگیاش ادامه داشته باشد. دیماه 95 یعنی تنها چند روز مانده به فوت هاشمیرفسنجانی ماهنامه همشهری وابسته به شهرداری تهران که آن زمان سکانداریاش در دست محمدباقر قالیباف بود تیتر شاه و گدا را برای طرح روی جلدش انتخاب کرد. به کارتونی که سراسر کنایه به هاشمیرفسنجانی بود.
قصه ادامهدار تخریب
«19 دی ماه 95» این روز برای همیشه در تاریخ ثبت شد؛ تاریخی که در آن به نام هاشمی و خداحافظی او رقم خورد. با فوت او همه تصور کردند این نقطه، همان نقطه پایان جریان تخریب هاشمی است اما واقعیت با این موضوع فاصله داشت، چرا که مخالفان هاشمی در زمان حیات او حتی بعد از فوتش هم بیکار ننشستند و پروژهای را که سالها پیش کلید زده بودند اینبار با دست فرمانی جدید به پیش بردند. مصداق عینی این ماجرا مستند «هاشمی زنده است» بود؛ مستندی که شروعش با روایت از شروع حضور هاشمیرفسنجانی در عرصه تحصیل و سیاست آغاز میشود تا به مخاطب این باور را بدهد که این مستند خالی از هر گونه حب و بغض است اما قبل از آنکه فیلم به نیمه برسد، عقدهگشاییها عیان میشود و نهایتا در پایان سعی میشود به بیننده القا کند که هاشمیرفسنجانی نمونه یک فرد اشرافی و حامی سیاست سرمایهداری است. آنها حتی نام مستند را هم در جهت مقابله با هاشمیرفسنجانی انتخاب کردند. به این معنا که اگر انحرافی امروز وجود دارد ناشی از تفکر هاشمی است و این تفکر همچنان زنده است.
نکته قابل توجه در این مستند این است که سازنده فیلم با صرف هزینههای گزاف برای ساخت یک مستند یک ساعته تلاش دارد خود را منتقد سرمایهداری نشان بدهد و البته در این میدان اکبر هاشمیرفسنجانی را نماد آن معرفی کند.
البته این مستند با واکنشهای مختلفی به ویژه از سوی خانواده هاشمی روبهرو شد. یاسر هاشمی پسر آیتالله هاشمیرفسنجانی اولین واکنش را نشان میدهد، او به روزنامه آرمان میگوید: «این مستند از سوی ارگانهای خاص بیشتر در جهت تخریب آیتالله هاشمی بود و جنبه انتقادی نداشت و متاسفانه صحنهها، تصاویر و اطلاعات دروغ در این فیلم بسیار زیاد بود و این فیلم مجوز وزارت ارشاد را هم نداشت.»
او درباره عدم حضور در مراسم رونمایی از این مستند نیز توضیحاتی ارایه داد و گفت« که: «از خانواده یعنی ما، دعوت کرده بودند که در مراسم پخش این مستند شرکت کنیم اما هنگامی که از محتوای این مستند باخبر شدیم، در این مراسم حضور پیدا نکردیم و با پخش آن هم به مخالفت پرداختیم.»
محسن هاشمیرفسنجانی نیز درباره طرح برخی ادعاهای تاریخی در خصوص مرحوم هاشمیرفسنجانی گفت: «اظهارنظر و انتقاد حق هر جریان و شخصی است و ما نه تنها مخالف اظهارنظر افراد نیستیم بلکه از آن استقبال هم میکنیم، اما باید مراقبت کنیم اگر اظهارنظرمان مربوط به تاریخ و گذشته است بر اساس مستندات و شواهد و قرائن قابل بررسی و تحقیق توسط پژوهشگران باشد. وی ادامه داد: اینطور تلقی نشود که ما تغییر کردهایم و دیگر عملکرد خود در دهههای گذشته را قبول نداریم اما برای اینکه مسوولیت آن را نپذیریم، با طرح ادعاهای غیر مستند میخواهیم آن را به گردن فرد دیگری مانند مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی بیندازیم. دستکاری در تاریخ و روایتهای مجعول و بیپشتوانه، اگرچه ممکن است برای برخی محبوبیتهای کوتاهمدت را به همراه داشته باشد اما در کلان به انقلاب و جامعه و قضاوت نسلهای آینده آسیب میزند.»
اتاق فکر علیه هاشمی
غلامعلی رجایی، مشاور آیتالله هاشمیرفسنجانی در دوران ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به اینکه فاز فعالیت علیه هاشمی پیش و پس از مرگ چه تفاوتی با هم دارد به «اعتماد» گفت: «جنس حملات و هجمهها به هاشمی تغییری نکرده اما دامنهاش تفاوت دارد. تفاوتی که مرحوم هاشمی با آیتالله بهشتی دارند، این است که دامنه مظلومیت شهید بهشتی با شهادت ایشان تمام شد. امام صحبتهایی در مورد شهید بهشتی داشت و جامعه متوجه شد چه دُر گرانبهایی را از دست داده است. اما آقای هاشمی زمان زیادی در آماج حملات مخالفان قرار داشت. شهید بهشتی از چند سال قبل از انقلاب تا نهایتا سال 60 که به شهادت رسید مورد هجمه قرار گرفت اما آقای هاشمی از 58 مورد حملات قرار داشت و تقریبا 35 سال بیش از شهید بهشتی درگیر این هجمهها بود. مخالفتها شاید کمتر شده باشد اما جنس این حملهها همان است که بود.»
او ادامه داد: «مشکل بعضی بزرگی آقای هاشمی است. برخی در مقابل این بزرگی احساس حقارت میکنند. نوعی انتقامگیری در این هجمهها وجود دارد. همانطور که شهید بهشتی هم به ایشان گفته بود، بعد از من نوبت شماست و آسیاب به نوبت است.»
رجایی در پاسخ به این سوال که چه جریانی پشت این هجمههاست و شامل چه طیفهایی هستند، توضیح داد: «مخالفان هاشمی چند دسته هستند. عدهای از انقلاب و اسلام ضربه خوردند و در خارج از کشور حضور دارند، کسانی چون سلطنتطلبان، منافقان و براندازان و... این گروهها بارها سعی کردند هجمههایی را علیه هاشمی مطرح کنند.»
او همچنین افزود: « اما در داخل کسانی که در درگیریهای سیاسی از هاشمی شکست خوردند، این راه را میروند. به هر حال هاشمی آمد و دولتی را که فکر میکردند حالا حالا بین خود دست به دست میکنند، با ائتلافی با اصلاحطلبان دولت را از دست آنها گرفت. به هر حال هر کس جنبه و توان شکست ندارد. الان با حمایت اصلاحطلبان دو دوره است که دولت دست اعتدالیون است و دور بعد هم احتمالا همین وضعیت خواهد بود. این چیزی است که نابخشودنی برای هاشمی به حساب میآید. »
مشاور فرهنگی آیتالله هاشمیرفسنجانی در دوران ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به فیلمها و مستندهایی علیه هاشمی توضیح داد: « در زمان آقای هاشمی هم بارها گفتهام که اتاق فکری علیه ایشان شکل گرفته که همه این کنشها را راهبری میکند. در دورهای تلویزیون تعمدی داشت که هر زمان دوربین به سمت آقای هاشمی میرفت، کات میکرد.»
او ادامه داد: « من خبر دارم که یکی، دو نفر مامور بودند تصویر آقای هاشمی را قطع کنند. از جمله در یکی از مراسماتی که برای بزرگداشت شهدا با حضور رهبری و در حسینیه امام خمینی برگزار شده بود، وقتی دوربین روی هاشمی میرود، برنامه قطع شد و بعد گفته شد آقای هاشمی در این مراسم حضور نداشته تا جایی که مجمع بیانیه میدهد که آقای هاشمی در این مراسم حضور داشته است.»
رجایی گفت: « از میان خاطرات آقای هاشمی دنبال بهانه میگردند. در خاطرات ناطقنوری نوشته شده که آقای هاشمی برای زمین نامهای نوشت که برخی نوشتند هاشمی از ناطق طلب زمین میکرده است. بعد آقای ناطق مصاحبه کرد که شهادت میدهم ایشان برای دیگران نامه مینوشت.»
رجایی همچنین در این مورد خاطرهای از آیتالله هاشمی را نقل کرد و گفت: « آقای هاشمی همان اوایل انقلاب زمینی وسیع را در قم خرید و قطعهبندی کرد و بعد به صورت رایگان به طلبهها دادند. از آقای هاشمی پرسیدم چرا این زمینها را نفروختید ولو به قیمت پایین که گفتند اصلا ارزشی نداشت. اصلا کاری را که کردند به حساب نمیآوردند.»
او ادامه داد: «کسی که 400 قطعه زمین را واگذار میکند، متهم میشود که به ناطق نامه نوشته و درخواست زمین داشته است. مدتی هم میگفتند ایشان حساب ارزی دارد. برخی مخالفان آن قدر نادان بودند که به اسم هاشمیرفسنجانی چک جعل میکردند. این فرد را گرفتند و پدرش برای حلالیت نزد آقای هاشمی آمد که ایشان هم بخشیدند. فکر میکردند که چک را به اسم اکبر هاشمیرفسنجانی امضا میکند.»
رجایی همچنین در پاسخ به این سوال که این اتاقهای فکر چگونه حمایت میشوند نیز توضیح داد: «پشتیبانی مالی و تبلیغاتی دارند. همین مستند هاشمی زنده است آن قدر تیره و تار است که انگار هاشمی هیچ کاری انجام نداده و کسی نبوده که امام به ایشان اعتماد داشته است.»
او ادامه داد: « در همین موضوع مترو - حتی آیتالله منتظری این کار را لوکس میدانست- آقای هاشمی یک تنه ایستاد و خطبه مترو را خواند و کار را انجام داد. پالایشگاهها، بنادر، سدها و... که زمان هاشمی ساخته شده است؛ در این فیلم هیچ ردی از این مسائل نمیبینید اما دایما تاکید میکنند که هاشمی اشرافیت را باب کرده و در کاخ مرمر ساکن شده است در حالی که قبل از هاشمی، محمد یزدی در کاخ مرمر ساکن بود، چرا کسی به ایشان نمیگفت که چرا در کاخ مرمر ساکن هستید. این افراد نتوانستند از پس تفکر هاشمی بر بیایند و در رقابت شکست خوردند پس ناچارا به سلاح تخریب روی آوردند.»
هتاکان به هاشمی از اندیشه او واهمه دارند
محمد هاشمیرفسنجانی برادر مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی که دل پری از رویه تخریب هاشمی دارد، وقتی از او پرسیدیم علت آغاز موج جدید تخریبی علیه آیتالله هاشمی چیست به «اعتماد» گفت: «دلیل موج جدید تخریب بنا بر گفته مخربان آن است که هیچ شخصیتی در جمهوری اسلامی ایران به اندازه مرحوم هاشمی موثر نبوده است. هدف از تخریبهای اخیر از بین بردن اندیشه و تفکر هاشمی در قلب جامعه است. مرحوم هاشمی یکی از یاران امام و از چهرههای تاثیرگذار در انقلاب بوده و دقیقا همین موضوع شرایط خاصی را پدید آورده است. در این شرایط خاص مخالفان داخلی و دشمنان خارجی به شکلی باورنکردنی با یکدیگر متحد شدهاند. نمونه این اتحاد را میتوان در مستندهایی که اخیرا چه در داخل و چه در خارج پخش شده است، مشاهده کرد. اخیرا تلویزیون بیبیسی فارسی مستندی با نام «بهتان» پخش کرد که کینه و بغض از انقلاب اسلامی در سراسر این مستند عیان بود.»
او ادامه میدهد: «بخش عمده این مستند علیه انقلاب و امام بود. امسال چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی است. از اینرو دشمن تمام توان خود را به کار گرفته تا شیرینی این سالگرد آن طور که باید برای مردم ملموس نباشد. از طرفی عدهای در داخل که معلوم نیست از کجا تغذیه شده و به کجا متصل هستند، مستندی به نام «هاشمی زنده است» تولید کردهاند. نام این مستند از جمله معروف حضرت امام خمینی درباره آیتالله هاشمی برداشت شده است. در اوایل انقلاب که مرحوم هاشمی ترور شد، حضرت امام فرمودند: بدخواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. حال امروز عدهای مستندی ساختهاند که در آن گفته میشود، هاشمی زنده است تا انحراف زنده است یعنی دقیقا جملهای بر خلاف نظر حضرت امام مطرح کرده و با بیبیسی همسو شدهاند.»
او به «اعتماد» میگوید: «اگر با این افراد هم صحبت هم شوید شاهد خواهید بود که خود را پیرو مکتب امام میبینند در حالی که حرف و عملشان با یکدیگر یکسان نیستند. این جماعت قطعا نفوذی انگلستان هستند و متاسفانه برخوردی نیز با آنها صورت نمیگیرد. رهبر معظم انقلاب بارها فرمودهاند باید مراقب نفوذیها بود اما ما که کارهای نیستیم بلکه افراد مسوول باید از نفوذ جلوگیری کنند.»
محمد هاشمی در پاسخ به این سوال که کینه و بغضها علیه آقای هاشمی ریشه در کجا دارد، گفت: «آقای هاشمی از سال 1342 مورد بغض و کینه دستگاه سلطنت قرار گرفت و سختترین شکنجهها را تا پیروزی انقلاب تحمل کرد. فاز بعدی تخریب از سال 1359 توسط منافقان آغاز شد. نکته جالب آن است که جنس اتهامات به آیتالله هاشمی از سال 1342 تا به امروز تغییری نکرده است. در دهه شصت منافقان تصمیم به حذف فیزیکی ایشان گرفتند که در این کنش موفق ظاهر نشدند. آیتالله هاشمی پس از پیروزی انقلاب تا همین امروز که دوسال از فوت ایشان میگذرد، همواره مورد کینه و نفرت بدخواهان قرار داشتند. علت این موضوع هم مشخص است. کینهتوزان از اندیشه هاشمی ترس و واهمه دارند. میترسند اندیشه هاشمی فراگیر شود که اگر چنین شود دیگر جایی برای تندروی وجود ندارد از این رو بازار بسیاری کساد خواهد شد.»
او ادامه میدهد: «هدف این افراد شاید در ظاهر آقای هاشمی باشد اما در باطن و ریشه به دنبال تخریب انقلاب و امام هستند. موج تخریب آقای هاشمی در انتخابات همواره شدت میگیرد. حال کاری به انتخابات که ایشان در آن حاضر بود، نداریم چون به هر حال فضای انتخابات مطرح کردن چنین موضوعاتی را طلب میکند اما در انتخابات هم که ایشان حضور نداشتند، به واسطه آنکه اندیشه ایشان دارای نماینده بود، شدیدترین تهمتها و تخریبها علیه ایشان شکل میگرفت؛ نکته جالب آن است که بازندگان انتخابات از پیشگامان عرصه توهین به مرحوم هاشمی بودند و به همین دلیل متصور هستم این بغض و کینه از ایشان ناشی از شکستهای سیاسی پی در پی از اندیشه مرحوم هاشمی است. این افراد از تفکر و اندیشه هاشمی هراس داشته و بارها اعلام کردهاند که باید با اندیشه هاشمی مقابله کرد نه جسم هاشمی.»
به گزارش صدای ایران از اعتماد، باور ما این است که صحنهگردان اصلی آقای هاشمی است.» هنوز این جملات از ذهن مردم پاک نشده است، جملاتی که نیمه خرداد 88 در جریان مناظره انتخاباتی از دهان محمود احمدینژاد خارج شد، آن هم در صدا و سیمایی که قرار بود بیطرفانه فرصت تبلیغات در اختیار کاندیداهای ریاستجمهوری بگذارد. فرصتی که گویا یک طرفه و تنها برای تخریب یکی و تقویت دیگری بود و عملا تبدیل شد به بلندگوی یک جریان؛ شاهد این ادعا هم آن است که با وجود درخواستهای متعدد برای پاسخ به اتهامات مطرح شده حتی دقیقهای نه به هاشمیرفسنجانی و نه به هیچ فرد دیگری که رییس دولت نهم از آنها نام برد، فرصت دفاع داده نشد.
حتی سال 88 هم نقطه شروع سناریوی تخریب هاشمی نیست، چراکه کافی است نگاهی به قبل از 88 بیندازیم؛ به انتخابات 84 میرسیم، همان زمان که جریان رقیب برای سوار شدن بر موج انتخابات و نشاندن مهمترین مهرهشان بر کرسی ریاستجمهوری دست به دامن دو قطبی احمدینژاد - هاشمی شدند و هر آنچه از دستشان بر میآمد به کار بستند تا آن شود که میخواهند.
این پروژه ادامه پیدا کرد و حتی کسانی که دم از فصلالخطاب بودن رهبری میزدند از کنار خطبه 29 خرداد 88 ایشان یا عبور کردند یا تنها بخشی را که تمایل داشتند، شنیدند. ایشان در آن تاریخ درباره هاشمیرفسنجانی فرمودند: « آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسوولیتهای بعد از انقلاب نیست؛ آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزان جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزی انقلاب از موثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزان میداد. اینها را جوانها خوب است، بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسوولیتهای زیادی داشت: هشت سال رییسجمهور بود؛ قبلش رییس مجلس بود؛ بعد مسوولیتهای دیگری داشت. در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش از انقلاب یک اندوختهای درست کرده باشد. اینها یک حقایقی است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده. من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلافنظر دارم که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند.»
آسیابی تا لحظه مرگ
«این آسیاب به نوبت است، نوبت تو هم خواهد رسید»؛ وقتی هاشمیرفسنجانی این جمله را به نقل از شهید بهشتی در مقابل دوربین کمال تبریزی به زبان آورد، کسی تصور نمیکرد این آسیاب تخریب که حالا نوبت را به هاشمی داده قرار است تا آخرین ساعات زندگیاش ادامه داشته باشد. دیماه 95 یعنی تنها چند روز مانده به فوت هاشمیرفسنجانی ماهنامه همشهری وابسته به شهرداری تهران که آن زمان سکانداریاش در دست محمدباقر قالیباف بود تیتر شاه و گدا را برای طرح روی جلدش انتخاب کرد. به کارتونی که سراسر کنایه به هاشمیرفسنجانی بود.
قصه ادامهدار تخریب
«19 دی ماه 95» این روز برای همیشه در تاریخ ثبت شد؛ تاریخی که در آن به نام هاشمی و خداحافظی او رقم خورد. با فوت او همه تصور کردند این نقطه، همان نقطه پایان جریان تخریب هاشمی است اما واقعیت با این موضوع فاصله داشت، چرا که مخالفان هاشمی در زمان حیات او حتی بعد از فوتش هم بیکار ننشستند و پروژهای را که سالها پیش کلید زده بودند اینبار با دست فرمانی جدید به پیش بردند. مصداق عینی این ماجرا مستند «هاشمی زنده است» بود؛ مستندی که شروعش با روایت از شروع حضور هاشمیرفسنجانی در عرصه تحصیل و سیاست آغاز میشود تا به مخاطب این باور را بدهد که این مستند خالی از هر گونه حب و بغض است اما قبل از آنکه فیلم به نیمه برسد، عقدهگشاییها عیان میشود و نهایتا در پایان سعی میشود به بیننده القا کند که هاشمیرفسنجانی نمونه یک فرد اشرافی و حامی سیاست سرمایهداری است. آنها حتی نام مستند را هم در جهت مقابله با هاشمیرفسنجانی انتخاب کردند. به این معنا که اگر انحرافی امروز وجود دارد ناشی از تفکر هاشمی است و این تفکر همچنان زنده است.
نکته قابل توجه در این مستند این است که سازنده فیلم با صرف هزینههای گزاف برای ساخت یک مستند یک ساعته تلاش دارد خود را منتقد سرمایهداری نشان بدهد و البته در این میدان اکبر هاشمیرفسنجانی را نماد آن معرفی کند.
البته این مستند با واکنشهای مختلفی به ویژه از سوی خانواده هاشمی روبهرو شد. یاسر هاشمی پسر آیتالله هاشمیرفسنجانی اولین واکنش را نشان میدهد، او به روزنامه آرمان میگوید: «این مستند از سوی ارگانهای خاص بیشتر در جهت تخریب آیتالله هاشمی بود و جنبه انتقادی نداشت و متاسفانه صحنهها، تصاویر و اطلاعات دروغ در این فیلم بسیار زیاد بود و این فیلم مجوز وزارت ارشاد را هم نداشت.»
او درباره عدم حضور در مراسم رونمایی از این مستند نیز توضیحاتی ارایه داد و گفت« که: «از خانواده یعنی ما، دعوت کرده بودند که در مراسم پخش این مستند شرکت کنیم اما هنگامی که از محتوای این مستند باخبر شدیم، در این مراسم حضور پیدا نکردیم و با پخش آن هم به مخالفت پرداختیم.»
محسن هاشمیرفسنجانی نیز درباره طرح برخی ادعاهای تاریخی در خصوص مرحوم هاشمیرفسنجانی گفت: «اظهارنظر و انتقاد حق هر جریان و شخصی است و ما نه تنها مخالف اظهارنظر افراد نیستیم بلکه از آن استقبال هم میکنیم، اما باید مراقبت کنیم اگر اظهارنظرمان مربوط به تاریخ و گذشته است بر اساس مستندات و شواهد و قرائن قابل بررسی و تحقیق توسط پژوهشگران باشد. وی ادامه داد: اینطور تلقی نشود که ما تغییر کردهایم و دیگر عملکرد خود در دهههای گذشته را قبول نداریم اما برای اینکه مسوولیت آن را نپذیریم، با طرح ادعاهای غیر مستند میخواهیم آن را به گردن فرد دیگری مانند مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی بیندازیم. دستکاری در تاریخ و روایتهای مجعول و بیپشتوانه، اگرچه ممکن است برای برخی محبوبیتهای کوتاهمدت را به همراه داشته باشد اما در کلان به انقلاب و جامعه و قضاوت نسلهای آینده آسیب میزند.»
اتاق فکر علیه هاشمی
غلامعلی رجایی، مشاور آیتالله هاشمیرفسنجانی در دوران ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به اینکه فاز فعالیت علیه هاشمی پیش و پس از مرگ چه تفاوتی با هم دارد به «اعتماد» گفت: «جنس حملات و هجمهها به هاشمی تغییری نکرده اما دامنهاش تفاوت دارد. تفاوتی که مرحوم هاشمی با آیتالله بهشتی دارند، این است که دامنه مظلومیت شهید بهشتی با شهادت ایشان تمام شد. امام صحبتهایی در مورد شهید بهشتی داشت و جامعه متوجه شد چه دُر گرانبهایی را از دست داده است. اما آقای هاشمی زمان زیادی در آماج حملات مخالفان قرار داشت. شهید بهشتی از چند سال قبل از انقلاب تا نهایتا سال 60 که به شهادت رسید مورد هجمه قرار گرفت اما آقای هاشمی از 58 مورد حملات قرار داشت و تقریبا 35 سال بیش از شهید بهشتی درگیر این هجمهها بود. مخالفتها شاید کمتر شده باشد اما جنس این حملهها همان است که بود.»
او ادامه داد: «مشکل بعضی بزرگی آقای هاشمی است. برخی در مقابل این بزرگی احساس حقارت میکنند. نوعی انتقامگیری در این هجمهها وجود دارد. همانطور که شهید بهشتی هم به ایشان گفته بود، بعد از من نوبت شماست و آسیاب به نوبت است.»
رجایی در پاسخ به این سوال که چه جریانی پشت این هجمههاست و شامل چه طیفهایی هستند، توضیح داد: «مخالفان هاشمی چند دسته هستند. عدهای از انقلاب و اسلام ضربه خوردند و در خارج از کشور حضور دارند، کسانی چون سلطنتطلبان، منافقان و براندازان و... این گروهها بارها سعی کردند هجمههایی را علیه هاشمی مطرح کنند.»
او همچنین افزود: « اما در داخل کسانی که در درگیریهای سیاسی از هاشمی شکست خوردند، این راه را میروند. به هر حال هاشمی آمد و دولتی را که فکر میکردند حالا حالا بین خود دست به دست میکنند، با ائتلافی با اصلاحطلبان دولت را از دست آنها گرفت. به هر حال هر کس جنبه و توان شکست ندارد. الان با حمایت اصلاحطلبان دو دوره است که دولت دست اعتدالیون است و دور بعد هم احتمالا همین وضعیت خواهد بود. این چیزی است که نابخشودنی برای هاشمی به حساب میآید. »
مشاور فرهنگی آیتالله هاشمیرفسنجانی در دوران ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به فیلمها و مستندهایی علیه هاشمی توضیح داد: « در زمان آقای هاشمی هم بارها گفتهام که اتاق فکری علیه ایشان شکل گرفته که همه این کنشها را راهبری میکند. در دورهای تلویزیون تعمدی داشت که هر زمان دوربین به سمت آقای هاشمی میرفت، کات میکرد.»
او ادامه داد: « من خبر دارم که یکی، دو نفر مامور بودند تصویر آقای هاشمی را قطع کنند. از جمله در یکی از مراسماتی که برای بزرگداشت شهدا با حضور رهبری و در حسینیه امام خمینی برگزار شده بود، وقتی دوربین روی هاشمی میرود، برنامه قطع شد و بعد گفته شد آقای هاشمی در این مراسم حضور نداشته تا جایی که مجمع بیانیه میدهد که آقای هاشمی در این مراسم حضور داشته است.»
رجایی گفت: « از میان خاطرات آقای هاشمی دنبال بهانه میگردند. در خاطرات ناطقنوری نوشته شده که آقای هاشمی برای زمین نامهای نوشت که برخی نوشتند هاشمی از ناطق طلب زمین میکرده است. بعد آقای ناطق مصاحبه کرد که شهادت میدهم ایشان برای دیگران نامه مینوشت.»
رجایی همچنین در این مورد خاطرهای از آیتالله هاشمی را نقل کرد و گفت: « آقای هاشمی همان اوایل انقلاب زمینی وسیع را در قم خرید و قطعهبندی کرد و بعد به صورت رایگان به طلبهها دادند. از آقای هاشمی پرسیدم چرا این زمینها را نفروختید ولو به قیمت پایین که گفتند اصلا ارزشی نداشت. اصلا کاری را که کردند به حساب نمیآوردند.»
او ادامه داد: «کسی که 400 قطعه زمین را واگذار میکند، متهم میشود که به ناطق نامه نوشته و درخواست زمین داشته است. مدتی هم میگفتند ایشان حساب ارزی دارد. برخی مخالفان آن قدر نادان بودند که به اسم هاشمیرفسنجانی چک جعل میکردند. این فرد را گرفتند و پدرش برای حلالیت نزد آقای هاشمی آمد که ایشان هم بخشیدند. فکر میکردند که چک را به اسم اکبر هاشمیرفسنجانی امضا میکند.»
رجایی همچنین در پاسخ به این سوال که این اتاقهای فکر چگونه حمایت میشوند نیز توضیح داد: «پشتیبانی مالی و تبلیغاتی دارند. همین مستند هاشمی زنده است آن قدر تیره و تار است که انگار هاشمی هیچ کاری انجام نداده و کسی نبوده که امام به ایشان اعتماد داشته است.»
او ادامه داد: « در همین موضوع مترو - حتی آیتالله منتظری این کار را لوکس میدانست- آقای هاشمی یک تنه ایستاد و خطبه مترو را خواند و کار را انجام داد. پالایشگاهها، بنادر، سدها و... که زمان هاشمی ساخته شده است؛ در این فیلم هیچ ردی از این مسائل نمیبینید اما دایما تاکید میکنند که هاشمی اشرافیت را باب کرده و در کاخ مرمر ساکن شده است در حالی که قبل از هاشمی، محمد یزدی در کاخ مرمر ساکن بود، چرا کسی به ایشان نمیگفت که چرا در کاخ مرمر ساکن هستید. این افراد نتوانستند از پس تفکر هاشمی بر بیایند و در رقابت شکست خوردند پس ناچارا به سلاح تخریب روی آوردند.»
هتاکان به هاشمی از اندیشه او واهمه دارند
محمد هاشمیرفسنجانی برادر مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی که دل پری از رویه تخریب هاشمی دارد، وقتی از او پرسیدیم علت آغاز موج جدید تخریبی علیه آیتالله هاشمی چیست به «اعتماد» گفت: «دلیل موج جدید تخریب بنا بر گفته مخربان آن است که هیچ شخصیتی در جمهوری اسلامی ایران به اندازه مرحوم هاشمی موثر نبوده است. هدف از تخریبهای اخیر از بین بردن اندیشه و تفکر هاشمی در قلب جامعه است. مرحوم هاشمی یکی از یاران امام و از چهرههای تاثیرگذار در انقلاب بوده و دقیقا همین موضوع شرایط خاصی را پدید آورده است. در این شرایط خاص مخالفان داخلی و دشمنان خارجی به شکلی باورنکردنی با یکدیگر متحد شدهاند. نمونه این اتحاد را میتوان در مستندهایی که اخیرا چه در داخل و چه در خارج پخش شده است، مشاهده کرد. اخیرا تلویزیون بیبیسی فارسی مستندی با نام «بهتان» پخش کرد که کینه و بغض از انقلاب اسلامی در سراسر این مستند عیان بود.»
او ادامه میدهد: «بخش عمده این مستند علیه انقلاب و امام بود. امسال چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی است. از اینرو دشمن تمام توان خود را به کار گرفته تا شیرینی این سالگرد آن طور که باید برای مردم ملموس نباشد. از طرفی عدهای در داخل که معلوم نیست از کجا تغذیه شده و به کجا متصل هستند، مستندی به نام «هاشمی زنده است» تولید کردهاند. نام این مستند از جمله معروف حضرت امام خمینی درباره آیتالله هاشمی برداشت شده است. در اوایل انقلاب که مرحوم هاشمی ترور شد، حضرت امام فرمودند: بدخواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. حال امروز عدهای مستندی ساختهاند که در آن گفته میشود، هاشمی زنده است تا انحراف زنده است یعنی دقیقا جملهای بر خلاف نظر حضرت امام مطرح کرده و با بیبیسی همسو شدهاند.»
او به «اعتماد» میگوید: «اگر با این افراد هم صحبت هم شوید شاهد خواهید بود که خود را پیرو مکتب امام میبینند در حالی که حرف و عملشان با یکدیگر یکسان نیستند. این جماعت قطعا نفوذی انگلستان هستند و متاسفانه برخوردی نیز با آنها صورت نمیگیرد. رهبر معظم انقلاب بارها فرمودهاند باید مراقب نفوذیها بود اما ما که کارهای نیستیم بلکه افراد مسوول باید از نفوذ جلوگیری کنند.»
محمد هاشمی در پاسخ به این سوال که کینه و بغضها علیه آقای هاشمی ریشه در کجا دارد، گفت: «آقای هاشمی از سال 1342 مورد بغض و کینه دستگاه سلطنت قرار گرفت و سختترین شکنجهها را تا پیروزی انقلاب تحمل کرد. فاز بعدی تخریب از سال 1359 توسط منافقان آغاز شد. نکته جالب آن است که جنس اتهامات به آیتالله هاشمی از سال 1342 تا به امروز تغییری نکرده است. در دهه شصت منافقان تصمیم به حذف فیزیکی ایشان گرفتند که در این کنش موفق ظاهر نشدند. آیتالله هاشمی پس از پیروزی انقلاب تا همین امروز که دوسال از فوت ایشان میگذرد، همواره مورد کینه و نفرت بدخواهان قرار داشتند. علت این موضوع هم مشخص است. کینهتوزان از اندیشه هاشمی ترس و واهمه دارند. میترسند اندیشه هاشمی فراگیر شود که اگر چنین شود دیگر جایی برای تندروی وجود ندارد از این رو بازار بسیاری کساد خواهد شد.»
او ادامه میدهد: «هدف این افراد شاید در ظاهر آقای هاشمی باشد اما در باطن و ریشه به دنبال تخریب انقلاب و امام هستند. موج تخریب آقای هاشمی در انتخابات همواره شدت میگیرد. حال کاری به انتخابات که ایشان در آن حاضر بود، نداریم چون به هر حال فضای انتخابات مطرح کردن چنین موضوعاتی را طلب میکند اما در انتخابات هم که ایشان حضور نداشتند، به واسطه آنکه اندیشه ایشان دارای نماینده بود، شدیدترین تهمتها و تخریبها علیه ایشان شکل میگرفت؛ نکته جالب آن است که بازندگان انتخابات از پیشگامان عرصه توهین به مرحوم هاشمی بودند و به همین دلیل متصور هستم این بغض و کینه از ایشان ناشی از شکستهای سیاسی پی در پی از اندیشه مرحوم هاشمی است. این افراد از تفکر و اندیشه هاشمی هراس داشته و بارها اعلام کردهاند که باید با اندیشه هاشمی مقابله کرد نه جسم هاشمی.»
گزارش خطا
آخرین اخبار