بررسی تهمت واشنگتن درباره نفوذ منطقه ای ایران
رحمان قهرمانپور| رییسجمهور اسلامی ایران در شرایطی برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد به امریکا سفر میکند که موضوع فعالیتهای منطقهای ایران از سوی واشنگتن به صورت گستردهای به عنوان یک اتهام عمده علیه تهران مطرح شده است.
رحمان قهرمانپور| رییسجمهور اسلامی ایران در شرایطی برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد به امریکا سفر میکند که موضوع فعالیتهای منطقهای ایران از سوی واشنگتن به صورت گستردهای به عنوان یک اتهام عمده علیه تهران مطرح شده است.
به گزارش صدای ایران از اعتماد، هرچند اتهامزنی به ایران در قالب فعالیتهای منطقهای امری نوظهور و بیسابقه نیست، اما شدت حملات واشنگتن به تهران به انگیزه فعالیتهای منطقهای در ماههای اخیر بسیار گسترش یافته است و امریکا تلاش میکند جامعه جهانی را با خود در مقابله با نفوذ ایران در منطقه همراه کند. اما چرا این شکل از اتهامزنی به ایران تا این اندازه گسترش یافته است؟
برای واشنگتن، مساله اقدامات و نفوذ منطقهای ایران به عنوان زیرمجموعهای از استراتژی از بین بردن برجام محسوب میشود. در حال حاضر دولت دونالد ترامپ با این سوال افکار عمومی جهان مواجه است که چرا واشنگتن از توافق هستهای ایران عقبنشینی کرده. بسیاری از متحدان ایالات متحده امریکا، این اقدام دونالد ترامپ را غیرمنطقی و مخرب تلقی میکنند.
در برابر واشنگتن مدعی است که برجام قرار بود بنیانی برای افزایش ثبات و امنیت در خاورمیانه باشد. واشنگتن ادعا میکند که برجام قرار بود ابزاری باشد که نهایتا نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در خاورمیانه مهار کند. مبنای این ادعا دقیقا مشخص نیست و چیزی در برجام وجود ندارد که چنین ادعایی را تایید کند. با این حال امریکاییها مدعی میشوند که انگیزه انعقاد برجام چنین هدفی بود و برخلاف خواست امریکا این هدف محقق نشد؛ در نتیجه امریکا دیگر لزومی به باقی ماندن در این توافق احساس نکرد. بزرگنمایی در مورد آثار حضور ایران در منطقه خاورمیانه در واقع تامینکننده بهانه برای دولت امریکا است تا خروج خود را از برجام توجیه کند. امریکا مدعی است نفوذ ایران در خاورمیانه باعث تهدید مستقیم منافع این کشور میشود. در نتیجه میتوان اصل مطرح شدن جدی فعالیتهای منطقهای ایران توسط دولت ایالات متحده امریکا را توجیهی برای خروج این کشور از برجام عنوان کرد. برخلاف امریکا، بسیاری از کشورهای دیگری که روسای آنها در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت میکنند، چنین استدلالهایی را نپذیرفتهاند و چنین دغدغهای در مورد ایران ندارند. در واقع حتی نزدیکترین متحدان واشنگتن در اروپا هم همچنان مساله برجام را یک موضوع کلیدی ارزیابی میکنند و بهانهجوییهایی مانند نفود ایران در کشورهای منطقه را برای خروج امریکا از برجام یا نقض این توافق کافی نمیدانند. در نتیجه امریکا همچنان مجبور است تلاش کند تا روایت غالب در جامعه جهانی را از محکومیت خروج امریکا از برجام، به محکومیت ایران به دلیل فعالیتهای ادعایی منطقهای تغییر دهد.اصرار واشنگتن بر این روایت و تاکید مکرر مقامهای امریکایی با اظهارات اغراقآمیز و غلوشده، نشان میدهد که هنوز جامعه جهانی این شیوه استدلال امریکا را نپذیرفته است و همچنان روایت غالب در بین رهبران جهان، به خصوص نزدیکان امریکا، روایت محکومیت امریکاست. دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا بارها ادعا کرده است که بعد از خروج امریکا از برجام رفتار ایران کاملا تغییر کرده و در حال کاهش دادن فعالیتهای منطقهای خود است. اما هر ناظر آگاه و بیطرفی که به شرایط منطقه نگاه کند، متوجه میشود که سیاستهای منطقهای ایران در طول شش ماه گذشته و از زمان خروج امریکا از برجام تغییر چندانی نکرده است.
فقدان یک پیوند واقعی میان خروج امریکا از برجام و فعالیتهای منطقهای ایران، باعث شده است تا استدلال امریکاییها در این زمینه حتی از نظر متحدانشان هم موهوم به نظر برسد.طبیعتا جمهوری اسلامی ایران در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در گفتوگوها و رایزنیهای دیپلماتیک باید تلاش کند تا با این استراتژی امریکا در تغییر روایت غالب، مقابله کند. رییسجمهور و دیپلماتهای ایرانی باید همچنان بر این نکته پافشاری کنند که اصلیترین و فوریترین مساله کنونی در مورد ایران، چرایی خروج امریکا از برجام است، نه فعالیتهای منطقهای ایران. خواست اجرای تعهدات ایالات متحده امریکا بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، اصلیترین مسالهای است که باید از سوی هیات ایرانی مورد تاکید قرار گیرد.ضرورتی وجود ندارد که ایران به هر ادعایی که امریکاییها میکنند پاسخ دهد؛ هر دولتی مسوول کنشها و اقدامهای خودش است، امریکا باید در برابر اقدام خود برای خروج از توافق هستهای با ایران پاسخگو باشد. در مقابل جمهوری اسلامی ایران لزومی به پاسخگویی در مورد اقدامات منطقهای خود ندارد، چرا که در غالب مواقع اقدامات و کنشهای ایران در منطقه با مبنای مشروع، قانونی و حقوقی انجام میشود.
ایران به عنوان یک کشور مهم خاورمیانه به صورت طبیعی در منطقه نفوذ دارد و نه تنها از این قدرت خود به شکل مشروع استفاده میکند، بلکه به عنوان یک قدرت موثر و مثبت در خاورمیانه در مبارزه با تروریسم و افراطیگری، نقش روشن و بارزی دارد.امریکا برای پیشبرد اهداف خود اکنون در بین متحدان خودش و قدرتهای جهانی نیز از جایگاه خوبی برخوردار نیست. جنگ تجاری که واشنگتن علیه پکن آغاز کرده است و فشارهایی که به متحدان اروپایی امریکا در مورد ناتو و همچنین مسائل اقتصادی و تجاری وارد میشود، باعث شده که این کشورها به شکل طبیعی در جبهه مقابل امریکا قرار بگیرند. فقدان پیشرفت در استراتژی واشنگتن در خلع سلاح هستهای و رویارویی گسترده امریکا با روسیه، چین، اروپا و کانادا در مسائل مختلف، میدان مانور ایالات متحده امریکا در جامعه جهانی را بهشدت محدود کرده است. بسیاری از حرفها و شعارهای دونالد ترامپ، نه تنها در داخل مرزهای امریکا، بلکه در سراسر جهان جدی شمرده نمیشوند. افشاگریهای اخیر در مورد به هم ریختگی و فقدان انسجام در کاخ سفید و در میان اطرافیان ترامپ، به خصوص مطالبی که در کتاب اخیر باب وودوارد با عنوان «وحشت» منتشر شده است، نشان میدهد که دستکم شخص ترامپ مواضع ثابت و قابل اعتمادی ندارد و انسجام و وحدت کافی در واشنگتن برای اجرای سیاستهای امریکا وجود ندارد. چنین ضعفی در سیاست خارجی امریکا، این فرصت را در اختیار ایران قرار میدهد تا از فرصت مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای جذب کشورهای بیشتر به روایت محکومیت امریکا در خروج از برجام استفاده کند.
پیشبینی من این است که در نشست امسال مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شاهد حمایت گسترده کشورهای جهان از مواضع جمهوری اسلامی ایران در مورد محکومیت امریکا در خروج از برجام باشیم، هرچند که برخلاف مجمع عمومی، ایالات متحده امریکا در شورای امنیت به عنوان یک عضو دائم و صاحب حق وتو و رییس دورهای شورا از قدرت مانور و اثرگذاری بیشتری برخوردار است و ممکن است بتواند تا حدی روایت حاکم بر جلسات شورای امنیت را مهار کند اما در نهایت فضای کلی مجمع عمومی به نفع ایران خواهد بود. باید به این نکته توجه کرد که محکومیت جهانی اقدامات واشنگتن، به تنهایی باعث نمیشود که ایالات متحده امریکا و دولت دونالد ترامپ از سیاستهای خود دست بکشد و پیشبینی میشود که فشارهای واشنگتن بر ایران بدون توجه به واکنشهای جهانی ادامه پیدا کند.
به گزارش صدای ایران از اعتماد، هرچند اتهامزنی به ایران در قالب فعالیتهای منطقهای امری نوظهور و بیسابقه نیست، اما شدت حملات واشنگتن به تهران به انگیزه فعالیتهای منطقهای در ماههای اخیر بسیار گسترش یافته است و امریکا تلاش میکند جامعه جهانی را با خود در مقابله با نفوذ ایران در منطقه همراه کند. اما چرا این شکل از اتهامزنی به ایران تا این اندازه گسترش یافته است؟
برای واشنگتن، مساله اقدامات و نفوذ منطقهای ایران به عنوان زیرمجموعهای از استراتژی از بین بردن برجام محسوب میشود. در حال حاضر دولت دونالد ترامپ با این سوال افکار عمومی جهان مواجه است که چرا واشنگتن از توافق هستهای ایران عقبنشینی کرده. بسیاری از متحدان ایالات متحده امریکا، این اقدام دونالد ترامپ را غیرمنطقی و مخرب تلقی میکنند.
در برابر واشنگتن مدعی است که برجام قرار بود بنیانی برای افزایش ثبات و امنیت در خاورمیانه باشد. واشنگتن ادعا میکند که برجام قرار بود ابزاری باشد که نهایتا نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در خاورمیانه مهار کند. مبنای این ادعا دقیقا مشخص نیست و چیزی در برجام وجود ندارد که چنین ادعایی را تایید کند. با این حال امریکاییها مدعی میشوند که انگیزه انعقاد برجام چنین هدفی بود و برخلاف خواست امریکا این هدف محقق نشد؛ در نتیجه امریکا دیگر لزومی به باقی ماندن در این توافق احساس نکرد. بزرگنمایی در مورد آثار حضور ایران در منطقه خاورمیانه در واقع تامینکننده بهانه برای دولت امریکا است تا خروج خود را از برجام توجیه کند. امریکا مدعی است نفوذ ایران در خاورمیانه باعث تهدید مستقیم منافع این کشور میشود. در نتیجه میتوان اصل مطرح شدن جدی فعالیتهای منطقهای ایران توسط دولت ایالات متحده امریکا را توجیهی برای خروج این کشور از برجام عنوان کرد. برخلاف امریکا، بسیاری از کشورهای دیگری که روسای آنها در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت میکنند، چنین استدلالهایی را نپذیرفتهاند و چنین دغدغهای در مورد ایران ندارند. در واقع حتی نزدیکترین متحدان واشنگتن در اروپا هم همچنان مساله برجام را یک موضوع کلیدی ارزیابی میکنند و بهانهجوییهایی مانند نفود ایران در کشورهای منطقه را برای خروج امریکا از برجام یا نقض این توافق کافی نمیدانند. در نتیجه امریکا همچنان مجبور است تلاش کند تا روایت غالب در جامعه جهانی را از محکومیت خروج امریکا از برجام، به محکومیت ایران به دلیل فعالیتهای ادعایی منطقهای تغییر دهد.اصرار واشنگتن بر این روایت و تاکید مکرر مقامهای امریکایی با اظهارات اغراقآمیز و غلوشده، نشان میدهد که هنوز جامعه جهانی این شیوه استدلال امریکا را نپذیرفته است و همچنان روایت غالب در بین رهبران جهان، به خصوص نزدیکان امریکا، روایت محکومیت امریکاست. دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا بارها ادعا کرده است که بعد از خروج امریکا از برجام رفتار ایران کاملا تغییر کرده و در حال کاهش دادن فعالیتهای منطقهای خود است. اما هر ناظر آگاه و بیطرفی که به شرایط منطقه نگاه کند، متوجه میشود که سیاستهای منطقهای ایران در طول شش ماه گذشته و از زمان خروج امریکا از برجام تغییر چندانی نکرده است.
فقدان یک پیوند واقعی میان خروج امریکا از برجام و فعالیتهای منطقهای ایران، باعث شده است تا استدلال امریکاییها در این زمینه حتی از نظر متحدانشان هم موهوم به نظر برسد.طبیعتا جمهوری اسلامی ایران در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در گفتوگوها و رایزنیهای دیپلماتیک باید تلاش کند تا با این استراتژی امریکا در تغییر روایت غالب، مقابله کند. رییسجمهور و دیپلماتهای ایرانی باید همچنان بر این نکته پافشاری کنند که اصلیترین و فوریترین مساله کنونی در مورد ایران، چرایی خروج امریکا از برجام است، نه فعالیتهای منطقهای ایران. خواست اجرای تعهدات ایالات متحده امریکا بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، اصلیترین مسالهای است که باید از سوی هیات ایرانی مورد تاکید قرار گیرد.ضرورتی وجود ندارد که ایران به هر ادعایی که امریکاییها میکنند پاسخ دهد؛ هر دولتی مسوول کنشها و اقدامهای خودش است، امریکا باید در برابر اقدام خود برای خروج از توافق هستهای با ایران پاسخگو باشد. در مقابل جمهوری اسلامی ایران لزومی به پاسخگویی در مورد اقدامات منطقهای خود ندارد، چرا که در غالب مواقع اقدامات و کنشهای ایران در منطقه با مبنای مشروع، قانونی و حقوقی انجام میشود.
ایران به عنوان یک کشور مهم خاورمیانه به صورت طبیعی در منطقه نفوذ دارد و نه تنها از این قدرت خود به شکل مشروع استفاده میکند، بلکه به عنوان یک قدرت موثر و مثبت در خاورمیانه در مبارزه با تروریسم و افراطیگری، نقش روشن و بارزی دارد.امریکا برای پیشبرد اهداف خود اکنون در بین متحدان خودش و قدرتهای جهانی نیز از جایگاه خوبی برخوردار نیست. جنگ تجاری که واشنگتن علیه پکن آغاز کرده است و فشارهایی که به متحدان اروپایی امریکا در مورد ناتو و همچنین مسائل اقتصادی و تجاری وارد میشود، باعث شده که این کشورها به شکل طبیعی در جبهه مقابل امریکا قرار بگیرند. فقدان پیشرفت در استراتژی واشنگتن در خلع سلاح هستهای و رویارویی گسترده امریکا با روسیه، چین، اروپا و کانادا در مسائل مختلف، میدان مانور ایالات متحده امریکا در جامعه جهانی را بهشدت محدود کرده است. بسیاری از حرفها و شعارهای دونالد ترامپ، نه تنها در داخل مرزهای امریکا، بلکه در سراسر جهان جدی شمرده نمیشوند. افشاگریهای اخیر در مورد به هم ریختگی و فقدان انسجام در کاخ سفید و در میان اطرافیان ترامپ، به خصوص مطالبی که در کتاب اخیر باب وودوارد با عنوان «وحشت» منتشر شده است، نشان میدهد که دستکم شخص ترامپ مواضع ثابت و قابل اعتمادی ندارد و انسجام و وحدت کافی در واشنگتن برای اجرای سیاستهای امریکا وجود ندارد. چنین ضعفی در سیاست خارجی امریکا، این فرصت را در اختیار ایران قرار میدهد تا از فرصت مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای جذب کشورهای بیشتر به روایت محکومیت امریکا در خروج از برجام استفاده کند.
پیشبینی من این است که در نشست امسال مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شاهد حمایت گسترده کشورهای جهان از مواضع جمهوری اسلامی ایران در مورد محکومیت امریکا در خروج از برجام باشیم، هرچند که برخلاف مجمع عمومی، ایالات متحده امریکا در شورای امنیت به عنوان یک عضو دائم و صاحب حق وتو و رییس دورهای شورا از قدرت مانور و اثرگذاری بیشتری برخوردار است و ممکن است بتواند تا حدی روایت حاکم بر جلسات شورای امنیت را مهار کند اما در نهایت فضای کلی مجمع عمومی به نفع ایران خواهد بود. باید به این نکته توجه کرد که محکومیت جهانی اقدامات واشنگتن، به تنهایی باعث نمیشود که ایالات متحده امریکا و دولت دونالد ترامپ از سیاستهای خود دست بکشد و پیشبینی میشود که فشارهای واشنگتن بر ایران بدون توجه به واکنشهای جهانی ادامه پیدا کند.
آخرین اخبار