ماجرای هدیه احمدی‌ نژاد به «بان کی مون»

کد خبر: ۱۹۹۴۵
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۲
احمدی‌نژاد قالی امانتی یک زن 60 ساله را به دبیرکل سازمان ملل هدیه داده بود و پیگیری‌های امانت‌دهنده فرش به ریاست جمهوری نیز تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده است.

«قالیچه ایرانی از سوی دخترخانم نوجوان ایرانی به‌عنوان نماینده کودکان و نوجوانان هنرمند کشورمان به‌عنوان نماد فرهنگ و تمدن ملت ایران و صلح و دوستی به دبیر‌کل سازمان‌ملل‌متحد اهدا شد.»

این خبری بود که به همراه عکس‌هایش چهارم‌ مهر 91 روی خروجی سایت‌های خبری قرار گرفت. حالا بعد از سه‌سال معلوم‌شده آن قالیچه‌ای که رئیس دولت دهم به بان‌کی‌مون اهدا کرد، هدیه‌ای از کیسه خلیفه بود. کسی از پیرزن 60 ساله بافنده فرش خبر نداشت که حق‌الزحمه‌اش بر زمین مانده بود و تولید‌کننده هم وجهی بابت آن نگرفته‌ بود.

«اصغر تسلیمی» آن را یکی - دو سال قبل، به امانت نزد مرکز ملی فرش ایران سپرده بود تا در صورت موافقت، تسهیلات بگیرد و در حجم انبوه، تولید کند. ایده طراح این بود که قالیچه‌ها، هدایای دوستی رؤسای جمهوری ایران به شخصیت‌های سیاسی کشورهای دیگر شوند. در آخر اما نه‌تنها تسهیلاتی به تولید‌کننده داده نشد، بلکه تنها قالیچه بافته‌شده هم سر از اتاق کار بان‌کی‌مون یا مرکز هدایای سازمان ملل درآورد؛ آن‌هم بدون پرداخت هزینه طرح و بافت بافنده.

سال 91 که رئیس دولت قصد داشت برای نهمین و آخرین‌بار به نیویورک برود، تصمیم می‌گیرد فرشی با نقشه ایران به رئیس سازمان ملل هدیه دهد. در بازار فرش ایران خبر پخش می‌شود و همه برای یافتن فرش موردنظر به تکاپو می‌افتند. دست آخر قالیچه موردنظر در مرکز ملی فرش ایران پیدا می‌شود. قالیچه‌ای را که به طور امانی به این مرکز واگذار شده‌ بود به نهاد ریاست‌جمهوری می‌برند و همراه تیم ریاست‌جمهوری سوار پرواز نیویورک می‌شود. قالیچه منقوش به نقشه ایران و شعر «ایران‌ ای مرز پرگهر» در یک مراسم رسمی با حضور احمدی‌نژاد، الهام و ثمره‌هاشمی به بان‌کی‌مون اهدا می‌شود.

«اصغر تسلیمی» تولید‌کننده اصفهانی این فرش می‌گوید: «سال 80 بود که توسط اداره صنعت، معدن و تجارت اصفهان (بازرگانی سابق) از دکتر فرجی، رئیس وقت مرکز ملی فرش ایران برای من وقتی گرفته ‌شد. آمدم تهران ایشان را دیدم و نمونه فرش را به ایشان نشان دادم. قرار شد برای تولید انبوه تسهیلات دهند حتی برگه‌های فرم تسهیلات را هم گرفتم و تکمیل کردم. بعد گفتند بروم و بقیه کار را از اصفهان پیگیری کنم.»

تسلیمی می‌گوید: «مدتی گذشت و خبری نشد تا اینکه احمدی‌نژاد به سازمان‌ملل رفت. من تهران بودم که خانواده‌ام با من تماس گرفتند و گفتند از تلویزیون دیده‌اند که قالیچه من به بان‌کی‌مون هدیه شده ‌است. همه اقوام تماس می‌گرفتند و تبریک می‌گفتند حتی در بازار اصفهان هم برای این رخداد جشنی گرفتند.»

این تولید‌کننده فرش می‌گوید بعد از این قضیه برای پیگیری ماجرا به نهاد ریاست‌جمهوری نامه می‌نویسد، اما پاسخی نمی‌گیرد. «تسلیمی» می‌گوید: «مساله این بود که هیچ‌کس باور نمی‌کرد من پولی بابت این فرش نگرفته‌ام. نه شرکایم و نه حتی همسرم. همه معتقد بودند من پول کلانی گرفته‌ام و کتمان می‌کنم. همسرم هر از گاهی می‌گوید حقیقت را بگو، چقدر پول گرفتی؟»

در نهایت، او امسال شخصاً به منزل «احمدی‌نژاد» مراجعه می‌کند: «از ساعت سه عصر تا 10 شب جلو در منزلش منتظر ماندم تا بالاخره آمد. محافظان ابتدا مانع شدند اما وقتی «احمدی‌نژاد» قالیچه‌ای که همراهم بود را دید، اجازه داد نزدیک‌تر بروم. داستان فرش را برایش تعریف کردم و گفتم هیچ‌کس باور نمی‌کند که پولی نگرفته‌ام.

گفت: «می‌خواهی بنویسم با مهر و امضا که من پولی به شما نداده‌ام؟» گفتم: «دیگر فرقی برایم ندارد، چه کسی خسارت من را می‌دهد؟» احمدی‌نژاد گفتک «من نامه‌ای برای بانک کشاورزی می‌نویسم؛ شما بروید آنجا پیگیری کنید». نامه هم نوشت، از بانک هم تماس گرفتند اما در نهایت به من گفتند اگر اینطور که می‌گویی ورشکست شده‌ای، تسهیلاتی به تو تعلق نمی‌گیرد.

تسلیمی می‌گوید: «از اداره صنعت و معدن اصفهان هم نامه‌ای به مرکز ملی فرش تهران ارسال شده و قضیه را استعلام کرده‌اند اما جوابی نیامده است. من با آقای فرجی رئیس وقت مرکز ملی فرش تماس گرفتم و گفتم آیا می‌توانید رسیدی مبنی بر دریافت فرش به من تحویل بدهید اما او گفت که الان بازنشسته شده و سمتی ندارد. حتی گفت که از جریان ارسال فرش به آمریکا هم اطلاعی ندارد.

حالا پرسش این است که قالیچه امانی چرا و چطور سر از نهاد ریاست‌جمهوری درآورد. «مرتضی فرجی»، رییس وقت مرکز ملی فرش به کل منکر امانی‌بودن قالیچه است و به «شرق» می‌گوید: «آن‌را یک بافنده به مرکز هدیه کرد اما در زمان ریاست «محمدباقر علیخانی» برای سفر رئیس دولت به نهاد ریاست‌جمهوری داده شد. از ایشان پیگیری کنید.

«علیخانی» اما نمی‌داند که این فرش دقیقاً چطور سر از مرکز ملی فرش درآورده است. او به «شرق» می‌گوید: «احتمالا این قالیچه که خیلی پیش‌تر بافته شده ‌است، ‌متعلق به یکی از اتحادیه‌های تولید‌کننده فرش بوده که به مرکز ملی فرش داده شده و همان اتحادیه هم آن را به نهاد ریاست‌جمهوری داده است.»

او در پاسخ به این سوال که آیا قالیچه هدیه شده بود، می‌گوید: «نه. جایی در مرکز ملی فرش است که فرش‌ها را به‌عنوان نمونه کار ارسال می‌کنند و این مورد هم از سوی یک اتحادیه به ما داده شد.» این شبهه وجود دارد که قالیچه از سوی مرکز ملی فرش به نهاد ریاست‌جمهوری فروخته ‌شده ‌است. «علیخانی» اما این موضوع را تکذیب می‌کند و می‌گوید: «ما وجهی دریافت نکردیم. چون در آن زمان نهاد ریاست‌جمهوری به چنین قالیچه‌ای نیاز داشت ما این اتحادیه را معرفی کردیم و خودشان قالیچه را به نهاد فروختند.»

او می‌گوید: «نهاد ریاست‌جمهوری همان زمان به تعداد محدود دیگری از این فرش‌ها نیاز داشت، ما همان زمان هم به تیم بافنده و هم به خیلی‌های دیگر سفارش دادیم، اما چون تیراژ محدود بود، کسی نپذیرفت.»

همه اینها در حالی است که تولید‌کننده قالیچه هدیه داده‌شده منکر همه این قضایاست. او می‌گوید نه کسی سراغ او رفته و نه پولی بابت قالیچه به او داده شده است، آن‌هم درحالی‌که نام و نام‌خانوادگی او پایین قالیچه، بزرگ بافته‌شده و دسترسی به او هم از طریق اتحادیه تولیدکنندگان فرش ممکن بوده‌است.

در نهایت اینکه پاسخ آخر رئیس وقت مرکز ملی فرش بعد از شنیدن همه به توضیحات «شرق» این است: «اگر تولیدکننده آن قالیچه معترض است، به مرکز ملی فرش اعلام کند تا رسیدگی شود. ایشان با تلفن من تماس بگیرد به او پاسخ می‌دهم.» اگرچه تولید‌کننده قالیچه می‌گوید مراجعه‌اش به مرکز ملی فرش تاکنون بی‌نتیجه بوده است.
پربیننده ترین ها