علی شکوری راد:

سال ۸۸ ما اصلاح‌طلب‌ها که به‌دنبال اعتراضات خیابانی نبودیم

قبل از حوادث دی‌ماه به محض اینکه ما دامنه فعالیت خودمان را گسترده می‌کردیم، طیف برانداز وارد مجموعه ما می‌شدند و شعارهای خودشان را مطرح می‌کردند
کد خبر: ۱۸۸۲۰۰
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۱

دبیرکل حزب اتحاد ملت می گوید:قبل از حوادث دی‌ماه به محض اینکه ما دامنه فعالیت خودمان را گسترده می‌کردیم، طیف برانداز وارد مجموعه ما می‌شدند و شعارهای خودشان را مطرح می‌کردند و سعی می‌کردند که مجموعه را به نفع خود مصادره کنند.


به گزارش صدای ایران، مشروح این گفتگو در ادامه آمده است؛

در مشارکت که حزب بزرگ‌تر و جدی‌تری بود هم این مشکل وجود داشت که البته در اتحاد به‌صورت یک سندروم در‌آمده است؛ محفلی‌عمل‌کردن. اگر سال ۷۸ بعد از انتخابات مجلس ششم درِ حزب باز می‌شد و بدنه فربه می‌شد شاید آن وضعیتی که ۸۲ رخ داد، اتفاق نمی‌افتاد. به ‌نظر می‌رسید سران آن موقع مشارکت از هراسِ در‌رفتن سررشته حزب از دستشان، جلوی عضوگیری گسترده و آمدن بدنه تازه‌نفس را گرفتند و ترجیح دادند با یک هسته مرکزی منسجم کار خودشان را ادامه دهند. به ‌نظر می‌رسد این شرایط در اتحاد هم وجود دارد و خیلی هم تشدید شده است. حلقه‌های بسته و خانوادگی و آقا‌زادگی، البته خانم‌ها هم در این زمینه به برابری رسیده‌اند و خانم‌زادگی هم مسئله شده است. این حلقه‌های بسته در خود بدنه اصلاح‌طلب هم بازخورد منفی ایجاد کرده است. شاید اگر این‌طور عمل نمی‌کردید، بسیاری از این چالش‌ها هم وجود نمی‌داشت و مطالبات به‌راحتی از پایین به بالا می‌آمد. اگر شاخه دانشجویی حزب، واقعی بود شما نباید با اعتراضات دی‌ماه شوکه می‌شدید. مشکلات ساختاری احزاب اصلاح‌طلب به آنها اجازه بازنگری و اصلاح نمی‌دهد...
بحث تحزب و گسترده‌شدن حزب بحث مفصلی است که اگر بخواهید می‌توانیم در زمانی به آن بپردازیم. موضوع این نیست که ما نمی‌خواهیم. زمانی مشارکت ضربه خورد که بیش‌ازحد مؤثر شده بود. مشارکت در حالی ضربه خورد که بالنده بود. ما می‌دانیم که در مملکت ما نه فقط در سیاست که در همه زمینه‌ها هر پدیده‌ای که از یک حد بیشتر رشد ‌کند با آن برخورد می‌شود. حتی اگر یک هنرپیشه هم بیش‌ازحد طرفدار پیدا کند، حساسیت رویش زیاد می‌شود، یک ورزشکار هم همین‌طور. این مشکلی است که وجود دارد و ما را با چالش جدی مواجه می‌کند. ما می‌دانیم که اگر از یک مقداری بزرگ‌تر و مؤثرتر بشویم، باید آماده ضربه‌های سنگین باشیم.

‌ برای همین نمی‌خواهید بزرگ و فراگیر شوید؟
دو مسئله وجود دارد؛ یکی همان که گفتم و دوم چیزی است که در گذشته تجربه کردیم. قبل از حوادث دی‌ماه به محض اینکه ما دامنه فعالیت خودمان را گسترده می‌کردیم، طیف برانداز وارد مجموعه ما می‌شدند و شعارهای خودشان را مطرح می‌کردند و سعی می‌کردند که مجموعه را به نفع خود مصادره کنند. این همیشه برای ما نگرانی ایجاد می‌کرد که اگر جمع بزرگی را فراهم کنیم، ممکن است به‌این‌صورت مورد سوءاستفاده قرار گیرد. حوادث دی‌ماه، براندازانی را که هیچ‌گاه در انتخابات شرکت نمی‌کردند و البته مدعی «رأی من کو؟» هم بودند، به این توهم انداخت که به اندازه کافی بزرگ شده‌اند و خودشان صفشان را جدا کردند. این برای ما فرصت خوبی است تا بتوانیم با این فاصله‌ای که خودشان با اصلاح‌طلبان ایجاد کرده‌اند، راحت‌تر فعالیت اصلاح‌طلبانه داشته باشیم و آن را گسترش دهیم.

‌ پس همه هراس به ‌خاطر برخورد نبوده است؟
بله، بخشی از آن نیز این بود. ما می‌دانستیم که هر راهپیمایی یا تجمعی که برگزار کنیم، می‌آیند و شعار می‌دهند و در یک جمعیت ‌هزار‌نفره اگر ۵۰ نفر شعاری بدهند، به اسم آن‌ هزار نفر نوشته می‌شود و برخورد را نیز تسهیل می‌کند. البته این را هم می‌دانم که «اپوزیسیون دست‌نشانده و جعلی» وجود دارد و آن اپوزیسیون دست‌نشانده برای بهانه‌جویی وارد گروه‌های اصلاح‌طلب و منتقد می‌شوند تا تعادل آنها را برهم بزنند.

کمااینکه در سال ۸۸ هم این اتفاق افتاد. آن‌ کسی که عکس امام را در ۱۶ آذر 88 پاره کرد، بیش از اینکه احتمال بدهیم برانداز یا سلطنت‌طلب بوده باشد، احتمال می‌دهیم از این نوع اپوزیسیون بوده باشد. حتی درباره همین حوادث دی هم من نمی‌توانم با اطمینان بگویم که افرادی که اعتراضات را به خشونت کشاندند، همه برانداز بوده‌اند. ممکن است بخشی از آنها از این دست افرادی باشند که گفتم. ما در شرایط راحت و شفاف نیستیم. فعالیت سیاسی ما درحال‌حاضر مثل راه‌رفتن روی طناب است. باید همه این‌ جنبه‌ها را در نظر بگیریم تا بتوانیم به حرکت ادامه دهیم. کار بسیار دشوار و سختی است. درحالی‌که ما داریم با این دشواری و سختی حرکتی را پیش می‌بریم، باید برخی از افرادی را که دوست هستند یا دوست‌نما هستند و دائما دارند ضربه می‌زنند و مشکل‌ ایجاد می‌کنند، هم تحمل کنیم.

‌ این مسائل را متوجه می‌شوم؛ اما باز هم باید بر تنگ‌نظری‌ها و روابط محفلی... .
ببینید، تجربه کار حزبی ما همیشه ناقص بوده است. هیچ‌وقت تجربه یک کار حزبی تمام‌عیار را نداشته‌ایم.

‌ حزب مشارکت در سال 77 ایجاد شد. شما میراث‌دار حزب مشارکت هستید و 20 سال تجربه داشته‌اید.
ببینید مشارکت هم هیچ‌گاه تبدیل به یک حزب تمام‌عیار نشد.

‌ حزب‌ترین حزب بعد از حزب جمهوری اسلامی بود.
حزب‌ترین حزب بود؛ ولی حتی حزب جمهوری اسلامی هم حزب نبود. تجربه کار حزبی در ایران خیلی ضعیف است. بنده نوعی هم که الان دبیرکل حزب اتحاد ملت هستم، جایی آموزش ندیده‌ام و از تجربیات خودم دارم استفاده می‌کنم. تجربیات ۳۰ سال فعالیت تشکیلاتی-سیاسی خودم را استفاده می‌کنم تا بتوانیم حرکتی را سروسامان بدهیم.... بسیاری از کارهایی که ما می‌کنیم، برای اولین‌بار است که انجام می‌شود. آموزش حزبی در کشور ما وجود ندارد. تنها امکان آموزش از راه مطالعه است. آقای میردامادی دبیرکل حزب مشارکت بودند. بعدا که در زندان بودند، مطالعات گسترده‌ای درباره تحزب در دنیا داشتند و کتاب‌‌های خوبی را ترجمه و منتشر کردند. حالا ما باید اینها را بخوانیم و استفاده کنیم و این در حالی است که شرایط کشور ما منطبق با هیچ کشوری نیست. ما باید تجربه خودمان را داشته باشیم. در ایران سقف کار حزبی رسیدن به قدرت ریاست‌جمهوری است که قدرت محدودی است. ما اساسا با هر کشور دیگری تفاوت داریم.

اینکه نباید توجیه‌ باشد تا محفل خانوادگی به‌وجود آورید. اینکه همه بگویند حزب یک محفل خانوادگی شده است، برای حزبی که می‌خواهد روش دموکراتیک را در پیش بگیرد، واقعا ضربه بزرگی است. هیچ‌کدام از این شرایط پذیرفتنی نیست. به‌ نظر می‌رسد عده‌ای ژنرال هستند که به سرباز نیاز دارند. اسم این، کار حزبی نیست.

من قبول دارم که ما با کار حزبی خیلی فاصله داریم. اما اینکه شما می‌گویید محفل خانوادگی، نمی‌گویم که مطلقا نیست؛ افرادی هستند که با هم نسبت دارند. ببینید همان‌هایی که در شرایط دشوار سالیان پیش پای کار ماندند، اینجا هم پای کار هستند. منتها بله، در یک خانواده دو، سه نفر پای کار بودند و الان هم هستند. مثلا آقای تاجزاده و خانم محتشمی‌پور زن و شوهر هستند ولی وقتی آقای تاجزاده زندان بودند، خانم محتشمی‌پور بیرون داشتند جور ایشان را می‌کشیدند. یا به همین ترتیب آقای دکتر میردامادی و خانم مجردی.

‌ اتفاقا اشاره‌ام اصلا به این جنس آدم‌ها نیست. چند تا سؤال کوتاه مشخص بپرسم تا بحث را کم‌کم جمع کنیم. در بحثتان به دختران «خیابان انقلاب» اشاره کردید اما مشخصا موضع حزب شما در قبال این پدیده چه بود؟
ما از حقوق شهروندان دفاع می‌کنیم ولی لزوما به این معنا نیست که با هرکاری همراهی کنیم. ما به‌دلیل اینکه در یک چارچوب قرار داریم، نمی‌توانیم مؤید بعضی از حرکت‌ها باشیم؛ ولی می‌توانیم مدافع حقوق کسانی باشیم که روشی متفاوت با ما دنبال می‌کنند اما قانونی رفتار می‌کنند. حتی اگر کسی قانون را نقض می‌کند، می‌گوییم باید در حد همان نقض قانون با او برخورد شود.

این را خیلی سفت و محکم می‌گوییم و پای آن هستیم، حاضریم از حقوق دیگران دفاع کنیم و پای آن هم بایستیم و هزینه آن را هم بپردازیم اما معنای آن این نیست که دنباله‌روی این حرکت‌ها باشیم. ما برای خودمان چارچوب، ایده و فکر داریم و در آن چارچوب حرکت می‌کنیم. هدفمان این است که بتوانیم دایره شمول اصلاح‌طلبی را گسترش بدهیم تا بتوانیم در انتخاباتی که به آن معتقد هستیم، اکثریت را به‌دست آوریم. برای افزایش دایره شمول نیاز به مقداری تسامح وجود دارد. در حال اعمال این تسامح هستیم تا دایره شمول افزایش پیدا کند. ما به دلیل اینکه یک حزب رسمی هستیم، باید موارد مربوط به احزاب را رعایت کنیم که این کار را هم می‌کنیم. کمااینکه مطبوعات ما که رسمی هستند، ملاحظاتی دارند. خیلی از حرف‌ها در فضای مجازی مطرح می‌شود؛ در‌حالی‌که در روزنامه قابل درج نیست. در سطح جامعه هم خیلی از حرف‌های سیاسی زده می‌شود که در سطح حزب قابل بیان یا پیگیری نیست. بنابراین این تمایز با فضای عمومی جامعه را می‌دانیم و انکارش هم نمی‌کنیم.

‌ فکر نمی‌کنید که در حال جاماندن از جامعه هستید؟
چرا، این را که جامعه جلوتر از ما حرکت می‌کند، می‌فهمیم اما اینکه آیا ما باید با حرکت خودبه‌خودی جامعه هم‌نوا شویم...

‌ قرار نیست که شما هم کار دختران خیابان انقلاب را ادامه دهید، بحث من این است که چرا در این راستا تلاش قانونی صورت نمی‌گیرد. طبیعتا یک حزب اصلاح‌طلب منادی بی‌حجابی نیست. پرسشی که شما با آن روبه‌رو هستید، این است که اگر شهروندی بخواهد از روش قانونی به دنبال تغییر قانونی باشد که به آن اعتراض دارد، موضع شما چیست؟
هیچ اشکالی ندارد که نمایندگان مجلس پیگیری کنند. برای حجاب قانون وجود دارد. ممکن است ما هم درباره ملاحظاتی قانون داشته باشیم اما وجود دارد.

‌ آیا از روش قانونی می‌توان این مسئله را پیگیری کرد؟ این دنبال مطالبات مردم راه‌افتادن نیست، این کانالیزه‌کردن و قانونی و به مسیر آوردن مطالبات است.
ما منکر این نیستیم که نیروهای سیاسی جامعه می‌توانند با روش‌های متفاوتی اهداف خودشان را دنبال کنند. لزومی ندارد همه مثل هم باشیم. می‌توان تقسیم وظیفه کرد. برخی را عده‌ای انجام دهند و برخی دیگر را عده‌ای دیگر. ما به‌عنوان حزب قانونی چارچوب مشخصی داریم و در آن چارچوب مسائل را دنبال می‌کنیم. ولی شهروندان می‌توانند از انواع روش‌ها استفاده کنند. ما به‌ آنها خرده نمی‌گیریم که چرا از اصلاحات ناامید شده‌اید و روش‌های دیگری را دنبال می‌کنید ولی خودمان این‌کار را نمی‌کنیم.

‌ پس شما آلترناتیو قانونی این کار را ندارید؟
در سال ۸۸ ما اصلاح‌طلب‌ها که به‌دنبال اعتراضات خیابانی نبودیم، وقتی شرایط اقتضا کرد که اعتراضات خیابانی صورت‌ گیرد، مخالفت نکردیم. علت برخوردی هم که با ما شد همین بود.
‌ حرف من ناظر بر روش قانونی بود. مثلا شما طرحی را به مجلس ببرید. حالا رأی می‌آورد یا نه، بحث من نیست ولی شما متولی بردن این قانون به مجلس شوید. این می‌شود کانالیزه‌کردن و قانونی‌کردن و اصلاح‌طلبانه‌کردن آن مطالبه.

بله باید این کار را انجام دهیم. علت اینکه این اقدام تا به‌حال انجام نشده، این است که امیدی به اصلاح ‌قانون نیست. اگر فکر می‌کردیم می‌شد قانونی در مجلس تصویب شود و بعد هم از شورای نگهبان عبور کند، حتما این کار را می‌کردیم. البته باز هم با‌وجود‌این باید این‌کار را بکنیم و بگذاریم دستگاه‌های متولی آن را رد کند تا مسئله مطرح شود.

 

پربیننده ترین ها