ناگفته های آیت الله از جزئیات زندگی خصوصی و سیاسی:

امام 200 تومان به من پول داد و گفت برو رادیو بخر/ برای خانه ام در جماران اجاره می پردازم / آیت الله خامنه ای گفتند که شما از جریان جنگ، قهرمان بیرون می آیید

کد خبر: ۱۵۸۹۴۳
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۷
 کتاب «در آینه» با عنوان فرعی «چهار گفت و گوی صریح و صمیمی با آیت الله هاشمی رفسنجانی» توسط انتشارات کویر منتشر شد.

به گزارش صدای ایران، این کتاب حاصل چهار گفت و گوی شفاهی غلامعلی رجایی استاد دانشگاه در رشته تاریخ و مشاور آیت الله هاشمی رفسنجانی با وی، طی دو سال اخیر است.
پرسش های بی شمار و بسیار جزئی رجایی، کندوکاوی تازه در زندگی شخصی آیت الله هاشمی است؛ این سوال ها صریح و مبتنی بر زوایای ناگفته یا کمتر گفته شده از هشت دهه زندگی خصوصی و مسئولیت های اجتماعی هاشمی رفسنجانی است.
از آیت الله هاشمی طی این مصاحبه ها درباره موضوعات مختلفی اعم از تبار و خاندان، دوره نوجوانی، مهاجرت به قم، شرح یک روز کاری و یک روز تعطیل و برخی مطالب ویژه شخصی پرسیده شده است که با صراحت به همه پرسش ها پاسخ شده است.
گفت و گوی اول این کتاب به آباء و اجداد، روزهای کودکی، محیط زندگی، نحوه درس خواندن، مهاجرت آیت الله هاشمی به قم و حضور در حوزه علمیه اشاره دارد و دوره نوجوانی وی را در بر می گیرد.
از خاطرات جالب این بخش می توان به حضور امام در مراسم تشییع پدر آیت الله هاشمی و اقامه نماز میّت بر پیکر او (بر خلاف روال همیشگی ایشان) اشاره کرد.
در بخش دوم این کتاب به دوره نوجوانی و جوانی آیت الله می پردازد که در آن از دغدغه های دوره نوجوانی، نحوه اشنایی با امام، جو بسته آن روزهای قم، سالهای پر التهاب دهه سی و مبارزات آن دوران، نظر آیت الله العظمی بروجردی درباره سازمان فداییان اسلام و... می پردازد.
اولین جرقه های فکری سیاسی- اجتماعی من با تجاوز استعمار و سلسله بیگانه شکل گرفت... و اولین جرقه ای که شخصیت سیاسی ام را ساخت امام بود و به حق جرقه درستی بود.
بخش هایی از این کتاب را ادامه می خوانید :
در ابتدا حالات این گونه (استفاده از وسایل جدید) داشتم تا این که کم کم قبح استفاده از اینها شکست و من جزء اولین طلبه هایی بودم که رادیو خریدم، البته با پول امام خمینی. چون قضیه کاپیتولاسیون مطرح بود و معلوم شد که باید از مسائل مطلع باشیم و مبارزه را نیز شروع کرده بودیم. ایشان 200 تومان پول به من دادند و گفتند برو رادیو بخر. من هم رفتم و در خیابان ارگ، یک رادیو ارس به مبلغ 400 تومان خریدم که 200 تومانش را از جیب خودم دادم و آن را قسطی می پرداختم

زمانی که از قم به تهران آمدم مدتی دنبال ساختمان سازی رفتم و هفت ، هشت خانه ساختم و آن ها را فروختم. (از پول آن ها) دو پاساژ در خیابان گرگان و یکی هم در کرج ساختم که بعد ها آن ها را هم فروختیم و خرج زندگیمان کردیم. زمین بایری در قم خریدم که هیچ قیمتی نداشت در آن شهرک ساختیم که بعد ها زمین ها قیمت پیدا کردند... عمده زمین ها را مجانی به طلبه های فقیر یا افراد فقیر واگذار کردیم

برای آنهایی که می خواهند در تاریخ درباره من قضاوت کنند آثار گفتاری، نوشتاری، دیداری و شنیداری فراوانی دارم. دشمننان و مخالفان هم به اندازه کافی انگیزه دارند که درمورد من قضاوت های بد بکنند چون آثار من وجود دارد اگر بخواهند قضاوت کنند از روی این آثار قضاوت می کنند

روحیه من اینگونه است که اصلا از کشتار و زندان خوشم نمی آید، هرچه می خواهد باشد. هیچ وقت خوشحال نمی شوم که مثلا دشمنی را زندانی کرده ایم و یا کشته ایم...از روحیه بعضی ها که می روند و موقع اعدام، اعدامی را تماشا می کنند، تعجب می کنم که اینها دیگر چه آدمهایی هستند...ختم جنگ برای من بسیار مهم بود، واقعا از کشته شدن عراقی ها ناراحت می شدم و دلم نمی خواست در سخنرانی هایم آمار تلفات آنها را بگویم، اما ناچار بودم و باید گزارش می دادم. از جاهایی که در زندگی من این موضوع پیش آمد که گفتم از جنگ بیزارم؛ یکبار آیت الله خامنه ای به من گفتند که شما از جریان جنگ، قهرمان بیرون می آیید. من گفتم نمی خواهم قهرمان جنگ باشم، می خواهم قهرمان صلح باشم؛ روحیه من اینگونه است.
منبع: جماران
پربیننده ترین ها