بادامچیان:

عواقب رای مردم مربوط به خودشان است

نایب رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه با تاکید بر اینکه روحانی باید رییس‌جمهور همه باشد،گفت: اولین کار دولت این است که رییس‌جمهور و وزرا و ارگان‌ها از سلیقه‌های مختلف باشند و برای ملت کار کنند تا بشود استراتژی همه با هم صورت گیرد.
کد خبر: ۱۵۵۸۴۳
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۵

به گزارش صدای ایران سیاستمدار اصولگرایی که در کارنامه فعالیت خود دبیری اجرایی حزب جمهوری اسلامی را دارد به گفته خود تنها مرد عضو مؤسس جامعه زینب است و عضو هیئت عالی نظارت مجلس شورای اسلامی، معاون سیاسی و مشاور امور اجتماعی رییس قوه قضاییه را به ثبت رسانده است، در دفتر خود در حزب موتلفه اسلامی پذیرایمان بود و با تاکید بر اخلاق، معتقد است ۶۰ سال در این مملکت به طور سالم و پاک انجام وظیفه کرده است. او می‌گوید شخصیت‌هایی که طی ۵۰ سال در این انقلاب رنج کشیدند را نباید به چهره یک طرفه تبدیل کرد و باید این سیاه و سفید کردن‌ها‌ تمام شود،‌ در ادامه حاصل گفت‌وگوی خبرنگار سیاسی ایلنا با اسدالله بادامچیان را می‌خوانید: 

آقای بادامچیان برداشت شما از پیام رای مردم به روحانی چه بود؟ 

انتخابات در کشور ما یک امر مردم سالارانه است که بر مبنای مردم‌سالاری اسلامی و با حضور همه مردم تا آنجا که خود مایل باشند، شکل گرفته و می‌گیرد. انتخابات اردیبهشت ماه هم مانند دیگر انتخات‌ها بسیار پرشور برگزار شد، ۷۲ درصد رای دادند و با حضور آزادانه همه افراد و سلیقه‌ها که احساس داشتند در این انتخابات می‌توانند حضور جدی داشته باشند و رای آن‌ها کاملا محفوظ است و به آزادی رای و سلامت رای خود مطمئن بودند، شکل گرفت. 

فضایی که در انتخابات اردیبهشت و همچنین انتخابات‌های اخیر مشاهده کردیم نظیرش کمتر در دنیا مشاهده می‌شود، لذا در آن آرامش و امنیت، مردمی بودن و آزادی در آراء و حتی گاهی آزادی فرا‌تر از مبانی اخلاقی و قانونی را می‌بینیم و فکر می‌کنم باید قدر این فضای آزاد را همه بدانند و بیش از همه هم مربوط به ولی امرمان است که با ‌‌نهایت قدرت و اقتدار، رای و آزادی رای مردم را حفظ می‌کنند. این مساله بی‌نظیری است که رهبری فرمودند حتی اگر کسی نظام و یا من را قبول ندارد باز هم در سرنوشت خود شرکت کند تا بتواند حق رایی را که برای تک تک شهروندان محفوظ است، ادا کند و تضییع حقوقی از آن‌ها نشود.

عواقب رای مردم مربوط به خودشان است 

بنابراین ما باید بیش از همه سپاسگزار اصل ولایت فقیه و امامت باشیم و قدر‌شناس قانون اساسی که به گونه‌ای جلوی دیکتاتوری و استبداد‌ها و سوء استفاده‌‌ها را می‌گیرد و همچنین قدر‌شناس مردم که با حضور باشکوه خود مردم‌سالاری را تایید می‌کنند. 

منتخب انتخابات هر کسی که باشد ولی امر او را تنفیذ می‌کند و عواقب خوب و بد این انتخاب هم مربوط به مردم است؛ در انقلاب اسلامی چه در دوران امام و دوران انقلاب و چه در نظام جمهوری اسلامی دونوع حرکت داریم، یک حرکت مبتنی بر خط استمرار ارزش‌های اسلامی است و افرادی که ارزش‌گرای واقعی هستند، آن‌را پیگیری می‌کنند، البته کسانی را هم داریم که مدعی اعتقاد به ارزش‌ها هستند و می‌خواهند از این انقلاب، آرمان‌ها و ارزش‌های اصیلی که در ذهن مردم است، به نفع مقاصد مادی استفاده کنند و حساب آن‌ها جداست. 

 حرکت دوم خط اداره جامعه است که همه سلیقه‌ها و افراد در اداره امور جامعه حضور دارند و برآیند مشترک آن همین تصمیمات کلانی است که گرفته می‌شود و جامعه در‌‌ همان چارچوب نظام اسلامی ولایی با مردم اداره می‌شود؛ یعنی اگر مردم خواستند و به بنی صدر رای دادند امام هم تنفیذ می‌کنند و بعد هم عواقبش مربوط به خودشان است و اگر به شهید رجایی رای دادند عواقب آن هم نصیب ملت می‌شود. 

منظور شما از عواقب رای چیست؟ 

همان عواقبی که وقتی به بنی صدر رای دادند؛ عواقب ریاست جمهوری بنی صدر این بود که جنگ را با مشکل مواجه کرد و ارزش‌ها خدشه‌دار شد و سوءاستفاده‌ها شکل گرفت. در این شرایط، خط استکبار و نفوذ در ایران این سازش‌کار را فراری داد و با همکاری سی‌آی‌ای از فراز کشورهای گوناگون گذشت و بعد هم به فرانسه رفته و ماندگار شد. 

موتلفه مخالف ریاست جمهوری بنی‌صدر بود

بنابراین عواقب ریاست‌جمهوری بنی‌صدر عواقب کمی نیست، اما اگر مردم به فردی مانند رجایی رای دهند حسنات و برکاتش خیلی زیاد است؛ در زمان انتخاب بنی‌صدر برای ریاست‌جمهوری، موتلفه اعلام کرد این فرد مناسب اداره کشور نیست، اما آن زمان به دلیل اینکه جزو حزب جمهوری اسلامی بودیم و نمی‌توانستیم به اسم موتلفه بیانیه بدهیم، ۵۴ نفر از سران موتلفه متنی را امضاء کردند مبنی بر اینکه بنی صدر را واجد صلاحیت نمی‌دانند. 

مردم به هرکسی رای دادند خودشان باید حسنات و سیئاتش را چاره کنند 

در طول این ۳۸سال‌ هم همینطوراست مردم به هرکسی رای دادند، خودشان باید حسنات و سیئاتش را چاره کنند و ولی امر نمی‌آید بر مردم مسئله‌ای را تحمیل و اکراه و اجبار کند، پس دو خط مدیریت وجود دارد، یک مدیریت خط ارزش‌های اسلامی است که باید روز به روز تکامل یابد تا به آن حکومت نمونه جامعه اسلامی و دولت کریمه و در ‌‌نهایت هم به حکومت جهانی عدل و قسط امام زمان برسیم و بحث دیگر مدیریت مردم‌سالارانه جامعه که با حضور همه مردم و سلیقه‌ها که باز ولی امر آن را مدیریت می‌کند. توجه به این دونوع مدیریت برای مردم و تحصیل‌کرده‌‌ها لازم و پاسخ بسیاری از پرسش‌های آنان است.

برخی علاوه بر صلاحیت قانونی صلاحیت ارزشی دارند

بزرگ‌ترین دلیل عدم موفقیت اصولگرا‌ها در انتخابات چه بود؟ 

انتخابات در جامعه اسلامی را دوگانه پیروزی و شکست نمی‌یابم و علتش این است که ما تفکر غربی و انتخابات غربی نداریم؛ انتخابات در غرب بر مبنای منفعت محوری است و جناح‌ها و گروه‌ها می‌آیند حزب تشکیل می‌دهند و برای برآورده کردن خواسته‌هایشان می‌خواهند به قدرت دست ‌یابند، در حالی‌که در اسلام و انقلاب اسلامی ما برای انجام تکلیف الهی دور هم جمع می‌شویم تا وظیفه‌مان را در پیشگاه خدا و بندگان خدا انجام دهیم، در انتخابات تعدادی خود را مطرح می‌کنند و نامزدهایی مورد تایید صلاحیت قانونی قرار می‌گیرند و برخی هم علاوه بر صلاحیت قانونی صلاحیت ارزشی دارند، بنابراین کسانی که خود را در معرض آرای مردم قرار می‌دهند، از مردم می‌خواهند به آن کسی که بهتر می‌دانند، رای دهند و مردم هم از بین افرادی که واجد صلاحیت از نظر قانونی شناخته شده‌اند، یک نفر را برمی‌گزینند، یعنی ممکن است دو کاندیدا را خیلی خوب قبول داشته باشند اما به یک نفر باید رای دهند. 

رای در نظام جمهوری اسلامی‌ترجیحی است

رای در نظام جمهوری اسلامی برای حذف دیگران و یا غلبه بر دیگران نیست بلکه رای ترجیحی است؛ یعنی کاندیدای منتخب را بر کسی که رای دوم را می‌آورد، ترجیح می‌دهند، بنابراین رای ترجیحی اینگونه نیست که بگوییم طرف مقابل شکست خورده چون او هم آمده وظیفه‌اش را انجام داده است و انجام وظیفه، شکست نیست؛ پیروزی است. این حضور برای انجام تکلیف الهی و ارزش‌های انسانی در صحنه انتخابات است و به معنای عرضه داشتن خود به توده مردم و انتخاب ترجیحی مردم است و یک نفر را در انتخابات رجحان دادن دلیل حذف بقیه نیست و شکست محسوب نمی‌شود. 

یکی از چهار نامزد ریاست جمهوری شوخی بود

در انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت چهار نامزد داشتیم که یکی از آن‌ها شوخی انتخاباتی تلقی می‌شد چراکه خودش هم نظر نداشت که حضور جدی در صحنه داشته باشد و سه نامزد ریاست‌جمهوی مانند روحانی، رییسی، میرسلیم جدی بودند و خود را به مرم عرضه داشتند که باید از آن‌ها برای اینکه با هم رقابت کردند، تشکرکنیم زیرا انتخابات ذاتش رقابت است. رقابت سالم امر معقول و معروفی است اما رقابت ناسالم ربطی به انتخابات اسلامی ندارد. 

در نظام جمهوری اسلامی نامزد‌ها وقتی برای خدا و انجام وظیفه و تکلیف انسانی و الهی آمده‌اند از رقبای خود (اگر آن‌ها به وظیفه شرعی عمل کرده‌اند) تشکر می‌کنند نه مانند بازی سیاسی در غرب و دیگران که به فرد شکست خورده تبریک تعارفی می‌گویند. در نظام اسلامی رقیب به منتخب تبریک می‌گوید برای اینکه حضوریافته و اکنون که مسئول شده است به وظیفه خود عمل می‌کند. 

رییس جمهور باید کاری کند که دیگران به او کمک کنند

از طرفی رییس جمهور که برای انجام تکالیف عبادی رای آورده است، باید کاری کند که دیگران بتوانند به او کمک کنند و وارد رقابت‌های غربی نشود تا در چهار سال کاری او را مورد هدف قرار ندهند، در این شرایط اگر دیگران هم دعوا می‌کنند او باید با موازین شرعی و اخلاق اسلامی عمل کند، در مواردی هم که دعواهای باندی پیش می‌آید و جامعه ما از آن اخلاق اسلامی، ادب و تمدن ایرانی خارج می‌شود و جنگ و جدال پیش می‌آید و با یکدیگر دعوا می‌کنند، به جای اینکه فرد منتخب به‌ اداره کشور بپردازد، به نزاع و جناح‌بندی و اختلافات مشغول می‌شود و طرفین سعی در تخریب یکدیگر دارند ولو اینکه احترام هم را هم دارند، چون ادب ایرانی اجازه نمی‌دهد این دعواهای جناحی از حد ادب بیرون برود، بنابراین اکثرا به کنایه و طعنه روی می‌آوردند. 

پیام مردم ما در انتخابات اردیبهشت ماه این بود که رجحان دادند، تا آقای روحانی برای چهار سال دیگر رییس‌جمهور باشد و بخشی به آقای رئیسی رای دادند که او مسئولیت را برعهده گیرد، خب آقای رئیسی رای کمتر داشت اما باید قبول کنیم که ۱۶ میلیون رای آورد و روحانی دارای ۲۳ میلیون و نیم میلیون نفر به  میرسلیم رای دادند حال این سه نفر می‌توانند باهم و یا علیه یکدیگر کار کنند و همچنین می‌توانند هر سه نفر با یکدیگر به گونه‌ای رفتار کنند که همه طرفدارانشان به آن‌ها کمک کنند و یا رفتاری کنند که در این چهار سال ریاست جمهوری روحانی، هرسه با هم درحال جدال باشند. 

دولت روحانی، دولت یک طرفه شد

درست است که روحانی دعوت کرد تا نامزدها باهم همکاری کنند و گفت من دست نیازم را دراز‌ می‌کنم، اما این واقعیتی است که در دولت یازدهم هم این را فرمودند اما هیچ کاری نکردند و دولتشان، دولت یک طرفه شد در نتیجه کار به اینجا کشید که اکنون می‌بینید. کسانی که در محیط‌های ارزشی جمع می‌شوند با روحانی مقابله می‌کنند و ‌شرایط به گونه‌ای است که اگر بخواهند مانع آن‌ها شوند، جلوگیری از آزادی بیان است و اگر کار به دعوا و تنازع بیانجامد آن هم درست نیست. 

نشریات دولتی به جای تقابل با مداح روز عید فطر تذکر دهند 

البته در روزنامه‌های دولتی مکررا به این مسائل می‌پردازند و حساسیت به خرج می‌دهند که چرا یک مداح محترم در تریبون نماز عید‌فطر چنین حرفی را زده است؛ اگر دولتی در توده‌های مردم متنفذ باشد، ده مداح هم مطالبی را بیان کنند، از شعر کنایه‌آمیز یک مداح احساس نگرانی و رنج نمی‌کند و چنین وضعیتی پیش نمی‌آید. و اگر نشریات دولتی به جای تقابل با مداح روز عید فطر، تذکر دهند و بگویند آزادی بیان حق شما است اما بهتر بود این شعر در جای دیگر خوانده می‌شد، این نوع رفتار بهتر جواب می‌دهد. 

فکر نمی‌کنید این واکنش‌ها به دلیل بیان انتقادات جناح مقابل از تریبون ملی آن هم در چنین مراسمی با هدف دیگر بوده است؟ 

نه فرقی نمی‌کند از این مسائل زیاد است یه شعر کنایه‌آمیز خوانده شده است، برخی می‌گویند این خوب نیست اما در مقابل برخی معتقدند بهترین کار را کرده است و بهترین جا برای حفظ ارزش‌ها است. این‌ها سلیقه توده مردم است. اگر می‌خواهند به این مداح محترم تذکر دهند، خب تذکر داده شود اما می‌آییم جنگ و تقابل می‌کنیم. 

 نمی‌توان جلوی آزادی بیان افراد را گرفت

آیا برای طرف مقابل هم جایز می‌دانید که انتقادات خود را از رسانه ملی یا نماز جمعه بیان کنند؟ 

آن طرف هم دارد این کار را از تریبون عمومی و دولتی می‌کند، اما بحث من بر سر رفتار انجام شده و درست و غلط آن نیست، بلکه می‌گویم اگر اصل آن خوب نیست، برای همه خوب نیست. اگر اصلش اشکال ندارد، برای همه بدون اشکال است. اما اصل بحثم این است که نمی‌توان جلوی آزادی بیان افراد را گرفت. این مداح محترم خواستند شعر خود را بخوانند، حال اگر در این مکان نتوانست بخواند در بین مردم و یا در شبکه مجازی منتشر می‌کند، اگر می‌خواهد بگوید این تریبون مناسب نیست، می‌شود محبت‌آمیز تذکر داد، اما یک موج سیاسی جناحی بر می‌خیزد که نتیجه آن این می‌شود که حامیان و همفکران او جدی‌تر می‌شوند و در برخورد ناشی‌گری صورت می‌گیرد؛ به هر حال یا تذکر آن مداح درست است یا غلط. اگر درست است دولت استقبال‌ کند اگر درست نیست، تذکر محبت آمیز دهد و اصل قضیه مربوط به دولت و شخص آقای روحانی است. 

اگر دولت دوازدهم اصلاح‌طلب و اعتدالی شود، روحانی  انتظار نداشته باشد که دیگران با او همکاری کنند

به نظرم آقای روحانی دو راه دارد، یکی اینکه کشور را در ۴ سال آینده با نظر همه گروه‌های مختلف کشور اداره کند و دولتش، دولت همه مردم باشد و یا مثل دولت اول خود، دولت اصلاح‌طلب و اعتدالی شود؛ که در این صورت به طور طبیعی باید این انتظار را داشته باشد که دیگران با او همکاری نکنند و اگر در نظر داشته باشد همکاری دیگران را جذب کند باید دید چگونه می‌خواهد همکاری آن‌ها را جذب کند که در این حالت مخالفت پیش نیاید و این مربوط به دولت است. آقایان رئیسی و میرسلیم که نمی‌توانند این کار را انجام دهند. 

میرسلیم از سوی موتلفه در انتخابات یک شیوه خوب اخلاقی را مطرح کرد و از اول هم به دوستان دولتی گفتیم نامزد معرفی می‌کنیم و یک رقابت آرام، سالم، منطقی خواهیم داشت و تا آخر انتخابات هم این شیوه را انجام دادیم و اینکه مردم به آن رای دادند یا خیر، ترجیح مردم است. 

اکنون انتخابات انجام شده و فردی قانونا رییس‌جمهور شده است و وقتی ولی‌امر حکم او را تنفیذ کنند مشروعیت شرعی و مقبولیت قانونی دارد، پس مهم‌ترین مسئله این است که می‌خواهیم همکاری کنیم تا دولت مسائل کشور را حل کند، به شرط آنکه دولت خود را دولت همه بداند و ترکیبی باشد که همه احساس کنند برای کشور کار می‌کند، دراین صورت با دولت همراهی خواهند کرد، اما اگر ترکیب دولت جناحی، گروهی و دو قطبی که در انتخابات پدید آوردند، باشد نتیجه‌اش این است که دیگران با آن مخالفت می‌کنند و در این زمینه مقصر دولت است. 

انتظار دارند با رییس‌جمهوری که چند هزار مدیر را بیرون کرده ‌است، مقابله نشود؟ 

شما تاکید بر دعوت و تعامل دولت با جناح‌های گوناگون دارید در حالیکه شاهدیم در دولت نهم و دهم این تنوع سلیقه و جناحی وجود نداشت و فضای یک دستی بر دولت حاکم شد که همه اصولگرایان هم از آن حمایت کردند و این خواسته بیان نشد که می‌توان از جناح اصلاح‌طلب و معتدلان در دولت حضور داشته باشند، دلیل آن چیست که در این دوره حسیاست وجود دارد که آقای روحانی از همه جناح‌ها استفاده کند؟ 

اینکه دولت‌های گذشته چه کردند باید به قضاوت آن‌ها بنشینیم. اما درباره اینکه چرا در دولت نهم و دهم اینگونه شد، باید گفت در دولت‌های قبل تا دولت آقای هاشمی همه گروه‌ها همراه بودند و وزرا، جناحی یکدست نبودند و کار جمعی انجام می‌دادند و کسی هم دعوای گروهی با دولت‌ها نداشت. اما دولت دوم خرداد و اصلاح‌طلبان که بر سرکار آمدند، از‌‌ همان آغاز دوقطبی و جناح‌بندی را شروع کردند و به رای دهندگان به آقای ناطق گفتند شما پیام دوم خرداد را نفهمیدید یعنی به مردم گفتند نفهم! چرا؟ اما آقای ناطق نوری به جای برخورد با این رویکرد به رییس‌جمهور منتخب تبریک گفت و آن رییس دولت می‌توانست از این ظرفیت استفاده کند، اما چندین هزار مدیر را تسویه کردند و به جای آن مدیران گروهی و باندی جایگزین کردند. 

درآن زمان مدیر مسئول نشریه «شما» بودم حدود ۸۰۰ تن از اسامی آن‌ها را نوشتم با این رویکرد که مدیرانی که برکنار شدند چه کسانی جایگزینشان شدند؟ بعد مرحوم آقای عسگر اولادی گفت به این مسئله دیگر نپرداز. زشت است که بگوییم دولتی که سر کار آمده و دولت همه باید باشد، چند هزار مدیر را بیرون کرده ‌است. خوب حالا انتظار دارند با این رییس‌جمهور مقابله نشود؟ 

احمدی‌نژاد در دولت نهم و دهم از نیروهای‌ یک طرفه استفاده کرد

در دولت اصلاحات به بحث‌های سکولاریسم و مسائل اصلاح‌طلبانه پرداختند که نتیجه آن این شد که در دور بعدی که رییس‌جمهور انتخاب شد نمی‌توانست با این گروه‌های یک طرفه‌ای که باندی کار می‌کردند، کار کند. البته رییس دولت نهم می‌توانست دو کار انجام دهد یا این یک طرفه‌ها را کنار بگذارد و به جای آن یک دولت مجموعه‌ای و جمعی را فراهم کند، اما احمدی‌نژاد هم این کار را نکرد و آمد از نیروهای یک طرفه استفاده کرد. 

دیدار موتلفه با رییس جمهور؛ به روحانی گفتیم می‌خواهیم برای کشور کار کنیم

دولت یازدهم که برسرکار آمد به دیدار روحانی رفتیم و در آن زمان آقای عسگر اولادی با وجود کسالتی که داشتند حضور یافت و دور هم نشستیم و گفتیم شما رییس‌جمهور شدید و ما سال‌هاست با شما دوستیم و می‌خواهیم برای کشور کار کنیم و گفتیم آقای روحانی شما را «مِنّا» (از خود) می‌دانیم و توقع پست و مقام هم نداریم، زیرا موتلفه اهل این حرف‌ها نیست اما آماده همکاری هستیم و آقای روحانی هم گفتند ما هم شما را مِنّا می‌دانیم و قرار شد رابطی تعیین شود که آقای آل اسحاق تعیین شد اما جالب است که در طول این مدت روحانی یک دیدار هم با آقای ال اسحاق نداشت که به عنوان دیدار با این رابط باشد. 

اگر رییس جمهور در انتخاب دولت دوازدهم چنین چینشی داشته باشد که همه گروه‌های سیاسی احساس کنند می‌توانند در مسائل کلان نه خرد، چون در مسائل خرد هیچ‌گاه با هم یکی نمی‌شوند، به دولت کمک کنند دولتش موفق خواهد بود. در غیراین صورت «آن رود که بر او خواهد رفت» و این برخورد‌ها هم زیاد خواهد شد.

ناطق نوری اصولگرا است/اصلاح‌طلبان از ناطق و روحانی بهره برداری سیاسی می‌کنند

 اشاره به رقابت آقای ناطق نوری در سال ۷۶ با اصلاح‌طلبان داشتید و ایشان را اصولگرا می‌دانید پس چرا اکنون ایشان مورد حمایت اصلاح‌طلبان و جریان دوم خرداد است آیا نباید در بحث سیاست دید وسیع‌تری داشت؟ 

آقای ناطق نوری دارای شخصیت مشخص و ویژگی خاص خود و اصولگرا است؛ در دوران دولت دوم خرداد بهترین کار را کرد و بسیار خوب عمل کرد، اما دولت دوم خرداد با ناطق چه کرد؛ روش غیر صحیحی را داشت و از ظرفیت او استفاده نکرد. 

در دوران اخیر هم دوستان اصلاح‌طلب اعتقادی به آقای ناطق ندارند چون منش و کار و سابقه او مشخص است و آن‌ها از او بهره‌برداری سیاسی می‌کنند و حتی از روحانی هم که در ۷۸ آن سخنرانی را کرد بهره برداری سیاسی می‌کنند و این نوع بهره‌برداری‌ها در عالم سیاسی غیر ارزشی است ما از این نوع مسائل زیاد دیده‌ایم. 

شخصیت‌هایی که طی ۵۰ سال در این انقلاب رنج کشیدند را نباید به چهره یک طرفه تبدیل کرد

 مهم این است که آیا واقعا ناطق نوری یار اصلاح‌طلبان شده و مقابل اصولگرا‌ها؟ نه این نیست. آقای ناطق نوری شخصیت ارزشمندی برای آحاد جامعه است و کسانی که طی ۵۰ سال در این انقلاب رنج کشیدند را نباید به چهره یک طرفه تبدیل کرد، بلکه باید این چهره‌ها را برای مجموعه انقلاب بگذراریم. البته برخی خطا می‌کنند و مرتکب جرائم می‌شوند و ارزش‌ها را از دست می‌دهند؛ مانند کسی که اختلاس می‌کنند، سوءاستفاده از موقعیت داشته و از خط انقلاب خارج شده و مورد حمایت استکبار قرار می‌گیرند که این‌ها حسابشان جدا است.

 ناطق نوری از اصولگرایان روی  برنگردانده است/حضور  ناطق در جلسات موتلفه

 حمایت آقای ناطق‌نوری از اصلاح‌طلبان را هم بهره‌برداری می‌دانید؟ 

 آقای ناطق از اصلاح‌طلبان حمایت نمی‌کند بلکه به مواضع خود که به آن‌ها معتقد است عمل می‌کند و او از اصولگرایان روی برنگردانده است چرا باید از اصولگرایان رویگردان شود؟ 

به هر حال در جلسات اصولگرایان چندان حضور ندارند و در تصمیم‌گیری‌ها شرکت نمی‌کنند؟ 

چرا در بعضی جلسات موتلفه شرکت می‌کنند و با ایشان دیدار داریم و او نظرات خود را ارائه می‌دهد. آقای ناطق نوری اکنون متعلق به طرف اصولگرایان و طرف اصلاح‌طلب به این معنا که مقابل گروهی باشد، نیست. 

آقای هاشمی و ناطق نوری را نباید به یک طیف منحصر کرد

 اصولگرایان بعد از چند دهه چرا نتوانستند ظرفیت‌هایی مثل آقای روحانی و ناطق نوری و آیت الله هاشمی را در خود حفظ کنند تا بتوانند از ظرفیت آن‌ها استفاده کنند؟ 

من از این سوال تعجب می‌کنم. آقای هاشمی و ناطق نوری در این مملکت حضور و با همه سر و کار داشتند و نباید آن‌ها را به یک بخش منحصر کرد، لذا اصولگرایی و اصلاح‌طلبی دو جریان در کشور هستند که درون آن‌ها طیف‌های مختلف قرار دارد و همه یکی نیستند. 

باید این سیاه و سفید کردن‌ها‌ تمام شود

اما شما تاکید کردید که آقای ناطق اصولگرا است و اصلاح‌طلب نیست؟ 

جریان‌های‌سیاسی غیر از مسائل و خطوط و جناح سیاسی است، ‌ در یک جریان همه گونه آدمی قرار دارند و این دسته‌بندی‌ها درست نیست. فرض کنید من بادامچیان جزو کدام دسته به حساب می‌آیم؟ آیا من فقط برای جناح اصولگرا هستم و یا برای همه به حساب می‌آیم؟ من آدمی هستم که ۶۰ سال در این مملکت به طور سالم و پاک انجام وظیفه کردم و متعلق به این کشورم، خوب چرا اصلاح‌طلبان استفاده نمی‌کنند؟ یا چرا موضع‌گیری می‌کنند، برای من مهم نیست. من باید برای همه باشم چرا که یک تجربه برای همه هستم. همانگونه که یک دانشمند مانند پاستور و ابوعلی سینا در علم برای همه دنیا است، در مسائل سیاسی هم همینگونه است آدمی که ۶۰ سال فعالیت سیاسی می‌کند و حداقل ۳۸ سال در قدرت بوده و سالم مانده برای همه بهره‌دهی دارد و معتقدم باید این سیاه و سفید کردن‌ها‌ تمام شود.

موتلفه از ارزش‌‌های خود یک قدم هم عقب نمی‌رود و سازش نمی‌‌کند

 آیا بحث گفت‌وگوی ملی برای پایان دادن به قطب بندی‌های جریانی که به آن اشاره کردید را دنبال می‌کنید؟ 

تعریف گفتمان ملی چیست؟ گفتمان ملی یعنی گفتمان رهبری ملت، که گفتمان اسلامی - ایرانی را با هم دارند و گفتمان موتلفه در این راستا قرار دارد. موتلفه اسلامی با حفظ همه ارزش‌ها در تعامل ملی است؛ همانطور که آیت الله بهشتی اشاره می‌کنند ما روی ارزش‌هایمان یک قدم هم عقب نمی‌گذاریم و سازش هم نمی‌کنیم. اما با همه تعامل داریم. در طول این سال‌ها موتلفه اسلامی با همه رسانه‌‌ها و جریان‌ها تعامل دارد و نوع بحث‌های ما هم مشخص است و اهل موضع‌گیری منفی نیستیم و معتقد به یک تعامل جمعی هستیم و با هرکس که در حفظ ارزش‌ها در برآیند مشترک باشد، کار می‌کنیم. مانند ۲۲ بهمن که همه سلیقه‌ها با توجه به اینکه در مواردی هم اختلاف دیدگاه دارند، حضور یافته و هر کس در چارچوب وظایف خود عمل می‌کند و سعی می‌کند از تخاصم و درگیری خودداری کند. 

چرا حزب موتلفه‌ اسلامی در انتخابات اخیر آقای میرسلیم را علیرغم اجماع اصولگرایان بر روی آقای رییسی معرفی و بر حضور او در عرصه انتخابات اصرار کرد؟ 

در رابطه با انتخابات و معرفی میرسلیم این حق هر تشکلی است که بتواند نامزدی را معرفی کند. خب آقای میرسلیم را برگزیدیم اما نفی دیگران را نکردیم و او را با توجه به سوابق دانشگاهی و سلامت شیوه رفتار و تجربه به مردم عرضه داشتیم. 

جمنا نه حزب است نه جبهه

 آقای میرسلیم عنوان کردند سازوکار تشکیلاتی جمنا را قبول ندارد و موتلفه به عنوان احزاب ریشه‌دار اصولگرا حاضر به عضویت در جبهه مردمی نشد، دلیل آنچه بود؟ 

جمنا یک حرکت مجموعه‌ای است و یک بخش عظیمی از مردم کشور به آن توجه دارند و اگر این بخش عظیم با این عظمت نبود و یک بخش کوچک بودند، باز هم مورد احترام موتلفه بودند، اما اینکه چرا موتلفه جزء جمنا نمی‌شود به این دلیل است که جمنا یا حزب است یا جبهه اگر حزب است که حزب در حزب ادغام نمی‌شود پس باید موتلفه جدای از جمنا حرکت کند. مسئله دوم اینکه اگر جمنا جبهه بود و باید با احزاب دیگر با هم جمع می‌شدند و جبهه تشکیل می‌دادند موتلفه هم عضو می‌شد، اما جبهه نیست، بنابراین اینکه موتلفه عضو جبهه مردمی نشد برای این است که یک حزب مستقل با سابقه طولانی است، اگر عضو نشدیم تعامل و احترام داشتیم و در رقابت با گروه‌های دیگر حتی اصلاح طلبان احترام قائلیم و تاکنون بی‌اخلاقی نکردیم. 

به نظر می‌رسد در غیاب بزرگان و ریش سفیدهای این جریان سیاسی و با عدم اجماع بر سر محوریت جمنا اصولگرایان همچنان مشکل عدم اجماع بر یک محور واحد را دارند، نظر شما در این باره چیست؟ 

خاصیت جامعه آزاد همینگونه است، مگر جامعه ما کمونیستی است که تنها یک حزب داشته باشد، همه گرو‌ه‌ها و احزاب و طیف‌ها و جریان‌ها حضور دارند و کسی که انتخاب می‌شود باید به خواست عمومی مردم توجه داشته باشد تا بتواند همکاری مردم را جلب کند. 

اصولگرایان که روزی خود را تابع جامعتین می‌دانستند امروز بدون توجه به آن تصمیماتی را اتخاذ می‌کنند که چندان مورد حمایت دیگر طیف‌های اصولگرا قرار نمی‌گیرد، دلیل این مساله چیست؟ 

این ادعای شما است و واقعیت ندارد؛ در جبهه مردمی آیت الله موحدی کرمانی در راس آن قرار داشت. بنابراین اینکه روحانیت در این فضا با موتلفه و جبهه مردمی و سایر تشکل‌ها در طیف، مذاکره و همراهی داشتند و همه این تشکل‌ها احترام روحانیت محترم را داشته و دارند. 

موتلفه اکنون حزب دوم حکومتی کشور است

به نظر می‌رسد بعد از مرحوم عسگراولادی موتلفه و به طور کلی جبهه پیروان خط امام و رهبری محوریت خود را میان اصولگرایان از دست داده‌اند و حتی برخی معتقدند موتلفه از رویکرد آقای عسگراولادی فاصله گرفته است؟ این را چقدر قبول دارید و دلیل آن را چه می‌دانید؟ 

این موضوع درست نیست لذا موقعیتی که فوت این انسان مومن و خدوم پدید آورد، بر موفقیت موتلفه افزود، درست است که در حزب موتلفه مرحوم عسگراولادی یک فصل‌الخطاب بود، اما بعد از درگذشت ایشان موتلفه بیشتر مورد توجه قرارگرفت و هیچ مشکلی پیش نیامد و همه گروه‌ها احترام کردند و او فرزند و محور موتلفه بود و موتلفه جایگاه خود را از دست نداد و حتی توانست نامزد ریاست جمهوری معرفی کند و بدرخشد و به گفته برخی نامزد حزب موتلفه ستاره مناظرات شد و موتلفه اکنون حزب دوم حکومتی کشور است و تنها حزبی که فعالیت اینگونه دارد، موتلفه اسلامی است و موقعیت بسیار ممتازی را یافته و دوستان دیگر نیز جبهه و طیف هستند. 

در این بین بحث‌هایی برای آتش‌بس سیاسی مطرح شد نظر شما چیست؟ اینکه پیشنهاددهنده آتش‌بس دو روز بعد از پیشنهاد خود آن را نقض می‌کند نشان نمی‌دهد که در این جریان افرادی سعی دارند محوریت را بر عهده داشته که ظرفیت آن را ندارند؟

چرا دوستان اصلاح‌طلب اینقدر ضعیف هستند، که اگر کسی پیشنهادی می‌دهد ولو یک نفر اینطور حساس می‌شوند و در این مورد برادری در این کشور آمده توصیه خیری کرده است و گفته آتش‌بس دهید و اگر اصلاح‌طلبان، آن را صحیح می‌دانند خوب انجام دهند دیگر بحث و گفت‌وگو و هیاهو ندارد.

از این پیشنهاد آقای توکلی و دیگر اصولگرایان هم حمایت کردند....؟ 

دو شخص حمایت کردند، و به گفته شما فرد پیشنهاددهنده آتش بس سیاسی بعد از دو روز نظرش را برگرداند. البته خبر چندانی در این باره ندارم و اظهارنظر افراد آزاد است، خوب حالا مگر چه اتفاقی افتاده که این‌ها چنین واکنشی داشتند؟ این به نظرم یک ارزیابی لازم دارد باید دید چرا کسی توصیه‌ای می‌کند و بعد توصیه را پس می‌گیرد شاید این فرد به این نتیجه رسیده که مگر ما با هم جنگ داشتیم که آتش بس دهیم و نیازی به این پیشنهاد ندیده است. 

اصلاح‌‌طلبان دچار ضعف و پراکندگی و جنگ با دیگران هستند

 آتش بس یعنی دو طرف مواضع جنگ، در جایگاه خود بمانند و جنگ پایان نیابد. خوب ممکن است این عبارت دقیقی نباشد و طرفی که این موضوع را مطرح کرده ان‌شاالله با حسن نیت هم گفته است، برسد به اینکه عبارت کاملتری بگوید و مشکلی پیش نیاید، اما این نشانگر این است که دوستان اصلاح‌طلب در جامعه و مسئولیت‌ها، در اداره کشور دچار ضعف و پراکندگی و جنگ با دیگران هستند تا یک نفر می‌گوید آتش بس، فوری خوشحال می‌شوند، خب مگر جنگ داشته‌اید؟ اگر معلوم ‌شود که تاکنون جنگیده‌اند حالا از پیشنهاد آتش بس استقبال کنند و اگر جنگ نکرده‌اند دیگر نیاز به آن ندارند. اگر اینطور باشد که ان‌شا‌الله نباشد پس معلوم است اصلاح طلبان به جای تفاهم و تعامل، جنگ کرده‌اند با آنکه می‌گفتند با خشونت مخالف هستند و شعار زنده باد مخالف من را مطرح می‌کردند، در عمل در دولت دوم خرداد، مجلس ششم و در شورای شهر اول و چهارم کار اشتباه انجام دادند. این شیوه‌های‌ها اصلاح‌طلبانه شیوه غلطی است که به جای اینکه به دنبال تفاهم و تعامل باشند، جنگ کنند و حالا در پی آتش‌بس باشند جنگ را تمام کنند دیگر آتش بس نمی‌خواهد و با مردم مدارا کنند با مدارا به نتیجه می‌رسند. 

جبهه مردمی تلاش دارد محوریت اصولگرا را به دست گیرد آیا موتلفه محوریت را می‌پذیرد؟ 

تا اکنون خبری ندارم که جبهه مردمی به دنبال محوریت اصولگرایان است. آن‌ها مجموعه‌ای هستند که دارند تلاش می‌کنند و اگر توانستند گسترده کار کنند، آن وقت می‌شود روی آن بحث کرد. 

در انتخابات ۱۴۰۰ ممکن است موتلفه به این سمت پیش رورد؟ 

تا آن زمان ۴ سال دیگر مانده است. البته در هر انتخاباتی به محض اینکه انتخابات تمام می‌شود تمام نامزدهای ریاست جموری و مجلس، شورای شهر به فکر دوره بعد هستند چه آنهایی که رای آوردند و چه آنهایی که رای نیاوردند. حزب موتلفه هم معاونت انتخاباتی دائم دارد بنابراین همیشه در فکر انتخابات است و برنامه‌ها برای چهار سال آینده به موقع اعلام شود. 

از آقای می‌رسلیم هم درخواستی برای پیوستن به شورای مرکزی جمنا شده است؟ 

اطلاعی ندارم. 

برخی معتقدند در جریان اصولگرا شخصیت‌های اثرگذار مثل آقایان خاتمی، ناطق‌نوری و مرحوم‌آیت الله هاشمی که حول محور آن‌ها به وحدت برسند وجود ندارد این بحث را چقدر قبول دارید؟ 

اصل سوال غلط است. مگر ما شخص‌محور هستیم، مگر آیت الله مهدوی کنی شخص بود؟ این شخص محوری‌ها نادرست است؛ کشور ما ولایت‌محور و قانون‌محور و نظام جمهوری اسلامی محور است؛ بنابراین وقتی این محور شد همه شخصیت‌ها با سلایق متفاوت در آن هستند. 

حتی اگرفردی و جناحی رای اصلی هم آورده باشد باید ببیند کارش کامل است یا خیر

اصولگرایان برای بازسازی خود در آینده باید چه کاری انجام دهند؟ 

هر مجموعه‌ای ولو در حد کمال باشد باید برای تکامل نهایی خود همواره بررسی و محاسبه کند و منحصر به رای آوردن و نیاوردن در انتخابات نیست، حتی اگر فردی و جناحی رای اصلی هم آورده باشد، باید ببیند کارش کامل است یا خیر و برای تکامل‌ خود به بررسی بنشیند و ربطی به این ندارد که عده‌ای شکست خوردند و حالا می‌خواهند شکست خود را بررسی کنند. نگاه اسلامی این است که در جامعه اسلامی محاسبه می‌کنیم که کاری که انجام گرفته است را اگر دوباره می‌خواهیم انجام دهیم، چگونه می‌توانیم بهتر انجام دهیم تا امروزمان بهتر از دیروز شود. 

روحانی در دور دوم دولت خود باید چه مسائلی را در اولویت قرار دهد و از نظر شما چه وزارت‌خانه‌هایی کلیدی هستند؟ 

روحانی سعی کند در این دوره رییس‌جمهور همه باشد و در ترکیب دولت، مواضع و ارگان‌های‌ دولت تغییر ایجاد کند، به طورمثال اگر مشاهده می‌کند روزنامه دولت به عنوان ارگان دولتی روزنامه برخورد و جدال است، در حالیکه روزنامه ارگان دولت باید برای همه باشد آن را اصلاح و بازسازی کند. 

روزنامه‌های دولتی رعایت اخلاق را نمی‌کنند

آیا این واکنش‌ها به این دلیل نیست که منتقدان دولت اجازه پیدا نمی‌کنند از تریبون‌های رسمی مطالب خود را بیان کنند و رسانه‌های همسوی دولت هم این‌گونه حرف خود را بیان می‌کنند و واکنش نشان می‌دهند؟ 

آن مداح مودبانه صحبت کرد، اما در مطالب نشریات اصلاح‌طلب حتی روزنامه‌های دولتی رعایت اخلاق را نمی‌کنند، اگر کسی آمد به رییس جمهور سابق لقب دن‌کیشوت‌ داد اهانت است یا خیر؟ به هرحال این فرد چند سال رییس‌جمهور بوده است و حتی در مورد رییس دولت اصلاحات هم اینطور بحث نمی‌کنیم؛ در موتلفه اسلامی با احترام برخورد می‌کنیم و در جای خود نقد هم خواهیم داشت. 

 چرا در برار رسانه‌هایی که به رییس دولت اصلاحات بی‌احترامی می‌کنند، واکنشی نشان نداده‌اید؟ 

نباید درصدد مقابله برآییم، بی‌اخلاقی از سوی هر کسی مذموم است، جریانی که دولت را در دست دارد برای همه مردم است پس باید رفتار ارگان‌‌ها و روزنامه‌های وابسته به آن، مطالب و حتی طنز آن بر پایه احترام برای همه باشد. اما آقای روحانی حداقل در این دوره چهارساله‌اش اینگونه نبوده است. چون با همدیگر رفیق هستیم، می‌گویم. 

اولین کار دولت این است که رییس‌جمهور و وزرا و ارگان‌ها از سلیقه‌های مختلف باشند و برای ملت کار کنند تا استراتژی (همه با هم) صورت گیرد. در غیر این صورت می‌شود دولت یک طرفه که نباید انتظار داشت، دیگران حرف و انتقادی به آن نداشته باشند و اگر مورد تهاجم قرار می‌گیرد که اصل آن هم دست خودش است،  باید خود را ملامت کند نه مردم را. 

همه دستگاه‌ها و وزارت خانه‌ها کلیدی است. سازمان جوانان و هلال احمر کلیدی است اما این کلید‌ها را چگونه به هم وصل کنیم که بشود دولت کلید و تدبیری که این قدر مشکلات را زیاد کرد. 

چینش کابینه دولت دوازدهم را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ 

کابینه یازدهم که دسته گلی به سر آقای روحانی نزد. افرادی هم که برای کابینه دوازدهم مطرح هستند، گمانه‌زنی است لذا هنوز کسی را روحانی معرفی نکرده است. زمانی به شوخی گفتم آقای احمدی‌نژاد دوره اول خوب کار کرد اما در برخی قضایا افتاد و مشکل ایجاد کرد و آن را نفی نمی‌کنم، اعتقاد ندارم که همه چیز را سیاه وسفید ببینیم و بگوییم ما خوب کار کردیم و طرف مقابل بد کار کرد و یا بالعکس لذا این رویکرد اشتباه است. اما در دولت یازدهم نتوانستند آنطور که باید کار انجام دهند

مجلس نمی‌تواند همسو با دولت باشد

رای اعتماد بسته به این دارد که چه افردی معرفی شوند هر دولتی هر کسی را معرفی ‌کند مجلس این رعایت کلان را دارد که دولت را تضعیف نکند و در نتیجه سعی می‌کند به وزرا رای دهد. اما اینکه کسانی را معرفی کنند که مجلس نتواند به آن‌ها رای اعتماد دهد،تکلیف روشن است. 

مجلس نمی‌تواند همسو با دولت باشد، برای اینکه سه قوه مستقل هستند، اتفاقا دولت باید همسو با مجلس باشد چون مجلس است که رییس جمهور را استیضاح و به وزرا رای می‌دهد، بنابراین اینکه می‌گویند مجلس همسو با دولت، چنین بحثی مطرح نیست و دولت همسوی با مجلس و نمایندگان لازم است. البته مجلس هماهنگ با دولت بهتر است، در قانون اساسی آمده که سه قوه مستقل‌اند اما هماهنگی آن‌ها توسط ولی امر صورت می‌گیرد. 

آقای رییسی در انتخابات ۹۶ مورد حمایت جریان اصولگرا قرار گرفت اما پس از انتخابات بر خلاف رویه‌های موجود شاهد بودیم علی‌رغم پیام‌های تبریک دیگر نامزد‌ها از جمله میرسلیم به روحانی، آقای رییسی حتی از تبریک به رقیب خود هم خودداری کرد این رفتار سیاسی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

به رییس جمهور تبریک گفتند اما اختیار آن با خودشان است؛ در دیدار مسئولان با رهبری هم رییس‌جمهور بیان کردند دست نیاز به سوی همه دراز می‌کنیم حال باید دید عملی می‌شود یا خیر؟ باید، ‌بینیم آقای روحانی این دست نیاز را واقعا دراز می‌نماید، اگر همکاری با آقای میرسلیم شد بعد در مورد مابقی هم می‌شود کار کرد. 

حضور وزرای احمدی‌نژاد در کنار رییسی و طرفداری از یک خواننده زیرزمینی را در عدم اقبال مردم به رییسی تاثرگذار نمی‌دانید؟ 

 این بحث‌ها درست نیست لذا هرکسی در انتخابات کار می‌کند و سراغ یکی می‌رود این موضوع هم گذشته و سوال آن خاصیتی ندارد. 

برای اینکه چمران بالا نیاید شهردار را می‌خواهند از غیر شورای شهر انتخاب کنند

دلیل عدم پیروزی اصولگرایان در انتخایات شورا‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

رای ترجیحی دلیل عدم پیروزی اصولگرایان در انتخایات شورا‌ها است و در تهران اصلاح‌طلبان آمدند ردیف اول و دیگر دوستان مانند آقای چمران و غیره به اصطلاح در ردیف دوم قرار گرفتند و حتی برای اینکه آقای چمران بالا نیاید می‌خواهند شهردار را از غیر شورای شهر انتخاب کنند. 

محدودیت برای سران اصلاح‌طلب را چقدر قبول دارید و این محدودیت‌ها چقدر موجب شد تا مردم اقبال بیشتری به اصلاح‌طلبان نشان دهند؟ 

معمولا به این مباحث پاسخ نمی‌دهم. مملکت قانون خود را دارد و طبق قوانین عمل می‌شود و در یک حزب دلیلی ندارد به این مباحث بپردازیم. 

محدودیت شخصیت‌های اصلاح‌طلب برای سلیقه‌های متفاوت خاص خودشان است

چرا بر خلاف رویه مرحوم عسگراولادی که همواره درباره محدودیت‌ها حتی برای جناح رقیب صراحتا موضع‌گیری داشتند یک بار هم در مورد محدودیت ممنوع التصویری فردی که ۸ سال رییس جمهور این کشور بود و این محدودیت هم در قانون اساسی مطرح نشده در موتلفه موضع گیری صورت نگرفت؟ 

همه مسائل اکنون در دست دوستان اصلاح طلب و اعتدالی است، در مورد محدودیتی که دارند از آن نام می‌برند باید پرسید موتلفه محدودیت دارد و یا این دوستان. محدودیت‌ها برای سلیقه‌های متفاوت خاص خودشان است. 

هرکس  به دولت در سایه علاقه‌مند است، پیگیری کند

آقای جلیلی و برخی اصولگرایان اخیرا بحث تشکیل دولت در سایه را مطرح می‌کنند. این مساله را چقدر قبول دارید و آیا ساز و کار تشکیل آن در کشور ما فراهم است؟ 

نظر ایشان است، مگر قرار است ما هر کس نظری می‌دهد خوب یا بد به آن واکنش داشته باشیم. هرکس علاقه‌مند است به دولت در سایه، آن را پیگیری کند یکی هم نیاز به دولت در سایه ندارد و اگر بخواهد راه بندازد دولت حزبی راه می‌اندازد. 

رییس‌جمهور طوری رفتار کند که مخالفانش به او عشق بورزند

تشبیه روحانی به بنی صدر از سوی برخی جریان‌های تندرو را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

 وارد این نوع بحث‌ها نمی‌شوم. مطرح شدن این بحث‌ها از سوی طرفداران روحانی احترام به او نیست بلکه خود توهین به روحانی است مگر نمی‌گویند توهین‌کنندگان به رییس‌جمهور ۲۰ نفر بودند خوب رییس‌جمهور طوری رفتار کند که به او عشق بورزند. 

اینکه می گویند  به قوه قضاییه نقد نمی‌شود نادرست است

برخی معتقدند امکان نقد همه قوا به صورت یکسان وجود ندارد برای مثال آنطور که می‌توان قوای مقننه و مجریه را مورد نقد قرار داد، نمی‌توان به نقد قوه قضاییه پرداخت، این را چقدر قبول دارید؟ 

قوه قضاییه قوه فصل الخطاب است و حکم قاضی قابل نقد نیست و این مسئله جهانی است. مسئولیت اصلی کشور دست قوه قضاییه نیست اما اینکه نسبت به قوه قضاییه نقد نمی‌شود، نادرست است، اینکه نقد قوه قضاییه برابر با نقد قوه مقننه و مجریه نیست، روشن است. لذا مجلس کار قانون‌گذاری دارد و نقد او نقد محدود به مسئولیت‌ قانون‌گذاری است، یعنی در بخش نظارت نقد می‌شود که چرا مجلس نظارت نکرده است. 

به دولت کم انتقاد می‌شود

 کلیه مسائل کشور دست قوه مجریه است و دولت است که‌ باید قوانین مجلس را به خوبی اجرا کند؛ لذا بسیاری مواقع مجلس قانون را وضع می‌کند اما دولت اجرا نمی‌کند به طور مثال اکنون قانون امر به معروف و نهی از منکر، قانون عفاف و حجاب را دولت اجرا نمی‌کند و همچنین اصل سند بنیادین آموزش و پروش اجرا نمی‌شود، اداره کشور و سیاست‌گذاری و همه بر عهده دولت است و طبیعی است که انتقاد به آن زیاد‌تر از دیگر قوا باشد؛ البته در ایران به دولت کم انتقاد می‌شود چرا که ادب و احترام و نظر ولایت را دارا هستیم که با دولت مستقر برخورد غیرصحیح نداشته باشید. 

البته برخی برخورد خشن هم می‌کنند و از سوی دیگر هم حتی از بین اصولگرا‌ها از دولت حمایت می‌شود، اما تا یکی حرفی می‌زند می‌گویند که چرا اصولگرایان با دولت دعوا دارند؛ مسئله انتقاد از دولت مرسوم بوده است با این حال به برخی از دولت‌ها مانند مهندس بازرگان برمی‌خوریم که می‌گفت چرا مراکز متعدد قدرت از من انتقاد می‌کنند، برخی هم از انتقاد استقبال می‌کنند اما برخی هم تا کسی درباره یک فرد از دولت حرف می‌زنند و انتقاد‌ می‌کنند کنایه می‌زنند و عصبانی می‌شوند که به من توهین کردند. باید ظرفیت تحمل را بالا برد چراکه در جامعه آزاد هستیم.

گفتگو : سارا ابراهیمی

پربیننده ترین ها