به این سه دلیل روحانی یک اصولگرا نیست
مواضع رییس جمهور روحانی در این سالها به ویژه در طول عمر دولت یازدهم چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی و مسائل فرهنگی برخلاف اعتقادات اصولگرایان بوده است.
«زمانی که دکتر روحانی انتخاب شد بعد از مدت کوتاهی به یکی از روزنامههای اصلاحطلب گفتم آقای روحانی اصولگراست و حالا هم میگویم در اصولگرا بودن او هیچ تردیدی نیست و من نمیخواهم به آقای روحانی جسارتی بشود.
اما بالاخره اینکه آقای روحانی بگوید اصولگراها از من حمایت نکردند من میروم کاندیدای اصلاحطلبها میشوم، این در جریانات سیاسی اصیل رسم نیست.»
جملات بالا متعلق به محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری و نماینده 7 دوره مجلس شورای اسلامی است. این سیاست ورز اصولگرا بر این باور است که رییس جمهور ایران برخلاف آنچه گفته میشود یک اصولگراست.
برای پاسخ دادن به این سوال که آیا روحانی اصولگراست یا نه باید سه مقطع زمانی را مورد بررسی قرار دهیم. قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، انتخابات ریاست جمهوری و دوران ریاست جمهوری حسن روحانی.
روحانی قبل از اینکه وارد انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شود راه خود را از اصولگرایان جدا کرد. او که از اعضای برجسته جامعه روحانیت به عنوان یکی از نهادهای شناخته شده محافظه کاران بود در دولت اصلاحات دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده گرفت.
رئیس جمهور کنونی ایران که سابقه حضور در مجلس را در کارنامه خود دارد در مجلس تماما راستگرای چهارم و پنجم نایب رئیس مجلس بود. حتی در انتخابات مجلس ششم، که اصلاح طلبان فاتح اکثریت صندلیهای پارلمان بودند، روحانی به عنوان یک اصول گرا، نتوانست به مجلس ششم راه پیدا کند. اما حضور او در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و نزدیکی وی به هاشمی باعث شد تا روحانی از جریان اصول گرایی فاصله بگیرد و به اصلاح طلبان نزدیک شود. حملات محافظه کاران به مدیریت وی در پرونده هستهای و تغییر رفتار او باعث شد او کم کم به عنوان یک چهره نزدیک اصلاحات شناخته شود تا یک اصول گرا.
با بررسی رویکرد جریان اصول گرایی در انتخابات ریاست جمهوری میتوان به این نکته پی برد که روحانی جز هیچکدام از گروهها و دستههای اصول گرایی در انتخابات ریاست جمهوری نبوده است، همانطور که در روزهای ابتدایی انتخابات نامزد مورد نظر اصلاح طلبان نیز نبوده است.
اصول گرایان قبل از ثبت نام در انتخابات با دو ائتلاف عمده وارد انتخابات ریاست جمهوری شدند. ائتلاف پیشرفت با حضور « قالیباف، ولایتی و حداد عادل» اولین ائتلاف وحدتی اصول گرایان بود. ائتلافی که بسیاری آن را یک ائتلاف ناهمگون و نمایشی میدانستند، اعتقادی که با حضور هر سه این نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری و حضور ولایتی وقالیباف تا روز رای رای گیری خود به خوبی بیانگر ناهمگون بودن این ائتلاف بود.
دیگر ائتلاف با نام ائتلاف اکثریت اصول گرایان شکل گرفت. مصطفی پورمحمدی، یحیی آلاسحاق، سید محمدحسن ابوترابی، محمدرضا باهنر و منوچهر متکی در مقابل ائتلاف پیشرفت شکل گرفت. این ائتلاف با توافقی که میان خود انجام داده بودند یک نامزد از آنان به وزارت کشور رفت تا به عنوان نامزد ائتلاف اکثریت اصول گرایان ثبت نام کند و آن کسی نبود جز ابوترابی فرد. گرچه منوچهر متکی که برخلاف توافق به وزارت کشور رفت و ثبت نام کرد اما در نهایت منوچهر متکی رد صلاحیت شد و ابوترابی فرد نیز با توصیه نمایندگان مجلس از انتخابات انصراف داد تا این ائتلاف هیچ نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری 92 نداشته باشند.
همانطور که مشاهده میکنید در دو ائتلاف بزرگ اصول گرایان هیچ نامی از عضو جامعه روحانیت مبارز یعنی حسن روحانی وجود نداشت و « شیخ دیپلمات» به عنوان نامزد مستقل وارد انتخابات شد.
محمد رضا عارف به عنوان نامزد اصلاح طلبان، محمدباقر قالیباف، علی اکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، سعید جلیلی و محسن رضایی از جریان اصول گرایی و حسن روحانی و محمد غرضی به عنوان نامزدهای مستقل وارد انتخابات شدند.
از این میان حداد عادل و محمدرضا عارف از انتخابات ریاست جمهوری انصراف دادند تا یک نامزد از اصول گرایان کم و تغییر در مستقل بودن حسن روحانی ایجاد شود. انصراف عارف باعث شد تا روحانی رسما به عنوان نامزد اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری معرفی شود.
جبهه پیروان خط امام ورهبری، جامعه اسلامی مهندسین، حزب موتلفه، جامعه مدرسین و برخی ازاعضای جامعه روحانیت مبارز تهران که از جریانهای اصلی اصول گرایی بودند در بیانیه و موضع گیریهای انتخاباتی خود از علی اکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در سیاست خارجی و وزیر خارجه دولتهای میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی حمایت کردند.
اصول گرایان اصلاح طلب و آبادگران جهادی نیز در قامت حامیان قالیباف وارد میدان شدند و البته قالیباف در این میان آرا بخشی از اعضای جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز را نیز در اختیار داشت. جبهه پایداری از سعید جلیلی و جبهه ایستادگی نیز از محسن رضایی حمایت میکرد تا مشخص شود هیچ گروهی از اصول گرایان روحانی را نامزد خود در انتخابات 24 خرداد 92 نمیدانستند.
با توجه به این آرایش میتوان فهمید که حسن روحانی با پرچمی به غیر از اصول گرایی به ریاست قوه مجریه رسید.
حسن روحانی در عمر دولت یازدهم هم رفتاری نشان داد که بر اساس آن شاید بتوان گفت حسن روحانی یک اصلاح طلب تمام عیار نیست اما قطعا میتوان گفت او یک اصولگرا نیست. تمام مواضع رییس جمهور روحانی در این سالها به ویژه در طول عمر دولت یازدهم چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی و مسائل فرهنگی برخلاف اعتقادات اصولگرایان بوده است.
با تمام استدلالهایی که در بالا به آن اشاره شد بعلاوه تمام تلاشهایی که اصولگرایان برای تک دورهای کردن حسن روحانی انجام میدهند، میتوان گفت برخلاف نظر آقای باهنر روحانی دیگر یک اصولگرا نیست.
«زمانی که دکتر روحانی انتخاب شد بعد از مدت کوتاهی به یکی از روزنامههای اصلاحطلب گفتم آقای روحانی اصولگراست و حالا هم میگویم در اصولگرا بودن او هیچ تردیدی نیست و من نمیخواهم به آقای روحانی جسارتی بشود.
اما بالاخره اینکه آقای روحانی بگوید اصولگراها از من حمایت نکردند من میروم کاندیدای اصلاحطلبها میشوم، این در جریانات سیاسی اصیل رسم نیست.»
جملات بالا متعلق به محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری و نماینده 7 دوره مجلس شورای اسلامی است. این سیاست ورز اصولگرا بر این باور است که رییس جمهور ایران برخلاف آنچه گفته میشود یک اصولگراست.
برای پاسخ دادن به این سوال که آیا روحانی اصولگراست یا نه باید سه مقطع زمانی را مورد بررسی قرار دهیم. قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، انتخابات ریاست جمهوری و دوران ریاست جمهوری حسن روحانی.
روحانی قبل از اینکه وارد انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شود راه خود را از اصولگرایان جدا کرد. او که از اعضای برجسته جامعه روحانیت به عنوان یکی از نهادهای شناخته شده محافظه کاران بود در دولت اصلاحات دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده گرفت.
رئیس جمهور کنونی ایران که سابقه حضور در مجلس را در کارنامه خود دارد در مجلس تماما راستگرای چهارم و پنجم نایب رئیس مجلس بود. حتی در انتخابات مجلس ششم، که اصلاح طلبان فاتح اکثریت صندلیهای پارلمان بودند، روحانی به عنوان یک اصول گرا، نتوانست به مجلس ششم راه پیدا کند. اما حضور او در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و نزدیکی وی به هاشمی باعث شد تا روحانی از جریان اصول گرایی فاصله بگیرد و به اصلاح طلبان نزدیک شود. حملات محافظه کاران به مدیریت وی در پرونده هستهای و تغییر رفتار او باعث شد او کم کم به عنوان یک چهره نزدیک اصلاحات شناخته شود تا یک اصول گرا.
با بررسی رویکرد جریان اصول گرایی در انتخابات ریاست جمهوری میتوان به این نکته پی برد که روحانی جز هیچکدام از گروهها و دستههای اصول گرایی در انتخابات ریاست جمهوری نبوده است، همانطور که در روزهای ابتدایی انتخابات نامزد مورد نظر اصلاح طلبان نیز نبوده است.
اصول گرایان قبل از ثبت نام در انتخابات با دو ائتلاف عمده وارد انتخابات ریاست جمهوری شدند. ائتلاف پیشرفت با حضور « قالیباف، ولایتی و حداد عادل» اولین ائتلاف وحدتی اصول گرایان بود. ائتلافی که بسیاری آن را یک ائتلاف ناهمگون و نمایشی میدانستند، اعتقادی که با حضور هر سه این نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری و حضور ولایتی وقالیباف تا روز رای رای گیری خود به خوبی بیانگر ناهمگون بودن این ائتلاف بود.
دیگر ائتلاف با نام ائتلاف اکثریت اصول گرایان شکل گرفت. مصطفی پورمحمدی، یحیی آلاسحاق، سید محمدحسن ابوترابی، محمدرضا باهنر و منوچهر متکی در مقابل ائتلاف پیشرفت شکل گرفت. این ائتلاف با توافقی که میان خود انجام داده بودند یک نامزد از آنان به وزارت کشور رفت تا به عنوان نامزد ائتلاف اکثریت اصول گرایان ثبت نام کند و آن کسی نبود جز ابوترابی فرد. گرچه منوچهر متکی که برخلاف توافق به وزارت کشور رفت و ثبت نام کرد اما در نهایت منوچهر متکی رد صلاحیت شد و ابوترابی فرد نیز با توصیه نمایندگان مجلس از انتخابات انصراف داد تا این ائتلاف هیچ نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری 92 نداشته باشند.
همانطور که مشاهده میکنید در دو ائتلاف بزرگ اصول گرایان هیچ نامی از عضو جامعه روحانیت مبارز یعنی حسن روحانی وجود نداشت و « شیخ دیپلمات» به عنوان نامزد مستقل وارد انتخابات شد.
محمد رضا عارف به عنوان نامزد اصلاح طلبان، محمدباقر قالیباف، علی اکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، سعید جلیلی و محسن رضایی از جریان اصول گرایی و حسن روحانی و محمد غرضی به عنوان نامزدهای مستقل وارد انتخابات شدند.
از این میان حداد عادل و محمدرضا عارف از انتخابات ریاست جمهوری انصراف دادند تا یک نامزد از اصول گرایان کم و تغییر در مستقل بودن حسن روحانی ایجاد شود. انصراف عارف باعث شد تا روحانی رسما به عنوان نامزد اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری معرفی شود.
جبهه پیروان خط امام ورهبری، جامعه اسلامی مهندسین، حزب موتلفه، جامعه مدرسین و برخی ازاعضای جامعه روحانیت مبارز تهران که از جریانهای اصلی اصول گرایی بودند در بیانیه و موضع گیریهای انتخاباتی خود از علی اکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در سیاست خارجی و وزیر خارجه دولتهای میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی حمایت کردند.
اصول گرایان اصلاح طلب و آبادگران جهادی نیز در قامت حامیان قالیباف وارد میدان شدند و البته قالیباف در این میان آرا بخشی از اعضای جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز را نیز در اختیار داشت. جبهه پایداری از سعید جلیلی و جبهه ایستادگی نیز از محسن رضایی حمایت میکرد تا مشخص شود هیچ گروهی از اصول گرایان روحانی را نامزد خود در انتخابات 24 خرداد 92 نمیدانستند.
با توجه به این آرایش میتوان فهمید که حسن روحانی با پرچمی به غیر از اصول گرایی به ریاست قوه مجریه رسید.
حسن روحانی در عمر دولت یازدهم هم رفتاری نشان داد که بر اساس آن شاید بتوان گفت حسن روحانی یک اصلاح طلب تمام عیار نیست اما قطعا میتوان گفت او یک اصولگرا نیست. تمام مواضع رییس جمهور روحانی در این سالها به ویژه در طول عمر دولت یازدهم چه در سیاست خارجی و چه در سیاست داخلی و مسائل فرهنگی برخلاف اعتقادات اصولگرایان بوده است.
با تمام استدلالهایی که در بالا به آن اشاره شد بعلاوه تمام تلاشهایی که اصولگرایان برای تک دورهای کردن حسن روحانی انجام میدهند، میتوان گفت برخلاف نظر آقای باهنر روحانی دیگر یک اصولگرا نیست.
منبع: عصر ایران
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار