درباره «ميرزاده عشقي» به بهانه سالمرگ او

من‌ آن نيم كه به مرگ طبيعي شوم هلاك

کد خبر: ۱۳۴۰۱
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۵
ميرزاده عشقي شاعر و روزنامه‌نگار مبارزي بود، كه جانش را بر سر عقيده مبارزاتي‌اش با رژيم پهلوي اول و مخالفت با رضا خان ميرپنج گذاشت. شاعري كه شعرهاي سياسي- اجتماعي‌اش بخشي از ادبيات سياسي كلاسيك ما محسوب مي‌شود.

سرانجام كار، رضا شاه پهلوي كه در حال تثبيت قدرت بود و طاقت انتقاد نداشت، جان شيفته و بي‌قرار و زبان سرخ عشقي را تاب نياورد و دستور به ترور اين شاعر و روزنامه‌نگار شورشي داد. نقل است كه نعش عشقي را پس از ترور به خانه‌اش آوردند و در آنجا شسته و كفن كردند، شب جنازه‌اش را در مسجد سپهسالار به امانت گذاشتند و روز بعد تشييع كردند. همان شب «سيد حسن مدرس» و دسته اقليت مجلس اعلاميه‌يي در شهر منتشر كردند كه فردا هر كس مي‌خواهد از جنازه يك «سيد غريب و مظلوم» تشييع نمايد صبح در مسجد سپهسالار حاضر شود. صبح جمعيت بي‌نظيري- مي‌گويند در حدود 30 هزار نفر در تشييع جنازه شركت كرده بودند- در مسجد جمع آمده بود، جنازه را حركت داده و تشييع فوق‌العاده پر ازدحامي كه تاكنون نظير آن ديده نشده، به عمل آمد. جنازه اين شاعر شهيد را در شمال غربي ابن بابويه برده مدفون كردند. عاقبت عشقي همان‌طوري شد كه خودش پيش‌بيني كرده بود: «من آن نيم كه به مرگ طبيعي شوم هلاك».
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار