به بهانه زادروز خسرو آواز ایران؛
هزاران نكته غيرحسن ببايد تا شجریان شوی...
صدای ایران در سالروز تولد اسطوره موسیقی ایران استاد محمدرضا شجریان مطلبی را که سال گذشته در نکوداشت ایشان منتشر نمود، باز نشر می نماید. صدای ایران همراه وهمصدا با همه مردم هنردوست ایران برای "ربناخوان سفره های رمضان" آرزوی سلامتی وعافیت می نماید.
توضیح: صدای
ایران در سالروز تولد اسطوره موسیقی ایران استاد محمدرضا شجریان مطلبی را
که سال گذشته در نکوداشت ایشان منتشر نمود، باز نشر می نماید. صدای ایران
همراه وهمصدا با همه مردم هنردوست ایران برای "ربناخوان سفره های رمضان"
آرزوی سلامتی وعافیت می نماید.
هزار نكته غيرحسن ببايد كه تا كسي
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
صدای ایران؛ محمدرضا صمدی مقدم؛ سخن
گفتن از شخصیتها و مفاخر ملی و هنری بسیار دشوار است چرا زبان ما برای
توصیف از آنان الکن است اما مناسبتها بهانه ای است تا یادی از آنان
نمائیم...
وقتی
سخن از موسیقی و اول مهر به میان می آید ناخوداگاه ذهن به سوی محمدرضا
شجریان پر می کشد؛ چرا که خسرو آواز ایران در چنین روز در سال 1319 در مشهد
دیده به جهان گشود
علاقه
به شجریان نه تنها در دل و جان مردم کوچه و بازار رسوخ کرده است بلکه
سیاسیون نیز او را می ستایند. دکتر حسن روحانی در مصاحبه خود با چلچراغ در
اولین ماه بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 می
گویند:«تعداد ایرانیانی که صدای شجریان را نشنیده باشند زیاد نیست و شاید
اصلا کسی نباشد که صدای او را نشنیده باشد. حداقل همه ایرانیان صدای ربنای
او را بارها بر سفره افطار شنیدهاند. من نیز به نوای موسیقی او گوش
دادهام. هم شکوه و گلایه او در «بیداد» را شنیدهام، هم به «دستان» او گوش
دادهام، هم شعر سعدی را در «نوا» و مرکبخوانی او شنیدهام. هنرمند بزرگی
است و عصاره دو قرن موسیقی ماست، با هنرمندان بزرگی کار کرده و آثار
ماندگاری خلق کرده است. باید به او و خدماتش احترام گذاشت. هر چند برخی از
سلایق سیاسی او خوششان نیاید.»1
پس
از برگزاری کنسرت شجریان در ونکوور کانادا، گلوب اند میل، شجریان را
افسانه موسیقی شرق معرفی کرد. به بیان بهتر می توان گفت که شجریان فراتر از
مرزهای ملی است. شاهد این امر را می توان در سیویکمین جشنواره
بینالمللی فیلم کوتاه تهران و روایتی که خبرنگار شرق از کریستیان براد
تامسن درباره شجریان کرده، یافت. تامسن، کارگردان، نویسنده و تهیهکننده
دانمارکی است که یکی از اعضای هیات داوران بخش بینالملل این جشنواره بود و
کارگردانی بیش از 10عنوان فیلم مستند را در کارنامه هنری دارد که از آن
جمله میتوان به مستندهای صدای ایران، محمدرضا شجریان 2006 و فاسبیندر
ودوستداشتن بیادعا 2014 اشاره کرد. وقتی تامسن درباره محمدرضا شجریان
صحبت میکرد، اشک در چشمانش جمع شد و نسبت به او ادای احترام می کرد وقتی
خبرنگار شرق از او می پرسد محمدرضا شجریان برای ایرانیها هنرمند بزرگی
است، چه شد که شما علاقهمند به صدای شجریان شدید و درباره ایشان فیلم
ساختید؟ وی در جواب می گوید «یادم نمیآید برای اولینبار چه وقت صدای
شجریان را شنیدم. چنان محو صدایش شدم، انگار کلماتش برایم اهمیتی نداشت.
درواقع فرقی نمیکرد چه میگوید، بلکه صدای او مرا به اعماق میبرد.
همانجا یاد یکی از شعارهای زندگیام افتادم که از نیچه برگرفتم. او
میگوید در مقایسه با موسیقی، تمام ابزارهای ارتباط بشری پیشپاافتاده و
بیارزشاند. شاید برای همین است که سه فیلم آخرم را درباره موسیقی ساختم
که یکی از آنها درباره شجریان خواننده مشهور است. دو فیلم دیگر درباره
موسیقی جاز هست. الان که در تهران هستم بهتر است بگویم من یک کلمه زبان
فارسی متوجه نمیشوم، ولی از موسیقی زبان شما؛ خیلی لذت میبرم»2
دو شوالیه در یک قاب
شاید
بهترین تعبیر را در مورد استاد شجریان؛ شهرام ناظری در جشن هفتاد و سه
سالگی ایشان بکار بردند هنگامی که گفتند « ایشان(محمدرضا شجریان) از خودش
چهرهای را به وجود آورد که به نظر من تنها آوازخوان نیست. چون صداهای خوب
بسیار است. صدایی آمیخته با دوران و تاریخ میشود که بتواند متعهدانه خودش
را به خاطر مردم و اجتماع فدا کند. چنین هنرمندانی کم هستند و این رمز
ماندگاری هنرمندی است که استاد بیبدیل ماست»
سوال
اینجاست که چرا شجریان یگانه است و شاید هم تکرار ناپذیر و به قول استاد
حسن كسايي که در محفلی گفته بود «شجريان پايش را در جايي گذاشته كه دست هيچ
كس به آن نمي رسد». و یا هوشنگ ابتهاج، حافظ زمانه در کتاب «پیر پیرنیان
اندیش» خاطره ای ذکر می کند که « درشبی شب سه نسل خواننده ادیب خوانساری و
قوامی و شجریان حضور داشتند و استاد قوامی در آنجا می گوید که: در آواز هر
کاری که ما آرزو داشتیم و نتوانستیم انجام بدیم، آقای شجریان کرده است».
براستی
بايد پرسيد چرا عام و خاص، چنين از وی استقبال كرده اند و به قول یکی از
اساتید ،«چنان كه امروزه از پي چهار دهه حيات هنريش، از او در مقام اسطوره
ياد ميكنند. تمامي اسطورههاي تاريخ بعد از قرنها در حافظه جمعي ملتها
به اسطوره تبديل ميشوند؛ اما شجريان تنها كسي در تاريخ فرهنگ ماست كه در
زمان حيات خودش اسطوره شده است.»
آيا محبوبيت يك هنرمند تنها به درجه توانایی و قدرت او در حرفه اش باز می گردد؟
عدهاي
ميگويند كه « ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كار بودند تا شجريان،
شجريان شود» و معتقدند که بعد از انقلاب حداقل تا يكدهه به هيچ خوانندهاي
از خوانندگان مشهور قبل از انقلاب، اجازه عرض اندام داده نشد. اين فرصتي
مغتنم براي يكهتازي شجريان بود.»
عده
ای راز موفقیت وی را در تواضع و فروتنی و کم حاشیه بودن زندگی خانوادگی و
هنری او می دانند. محمدرضا درویشی در جایی گفته بود که «آنهایی که به
شجریان نزدیکند میدانند که چقدر این آدم فروتن است و چقدر کم و به ضرورت
اظهار نظر میکند و وقتی اظهار نظر میکند این کار را درست انجام میدهد.
مثل برخی نیست که زیاد حرف میزنند و در آخر فقط 5 درصد آن مفید است.
شجریان کمحرف است. چنین شخصیتی مایة مباهات یک فرهنگ و فخر یک جامعه
است»3
عده
ای هم راز موفقیت او را این می دانند که هیچوقت وارد حوزة سیاست به شکل
مستقیم یا غیر مستقیم نشد. هرگز از هیچ حزب و گروه و دستهای حمایت نکرده و
همیشه مستقل بوده است.
این
دیدگاه که شجریان تنها به دلیل داشتن صدای خوش خانوادگی یا یک صدای موروثی
خدادادی به چنین جایگاهی دست پیدا کرده است به نظر کمی دور از انصاف به
نظر می رسد. اینکه شجریان در خانوادهای متولد شده که دارای صدای خوش است،
بر کسی پوشیده نیست. اما بسیاری از خوانندگان دیروز و امروز ما هم صدای خوش
داشتهاند. چرا به چنین جایگاهی نرسیدند؟
براستی چرا شجریان توانسته است به چنین جایگاهی دست پیدا کند
وی
در مصاحبه ای در سالیان پیش گفته بود که به هر حال هیچ آدمی تکرار
ندارد،در هر زمینه ای.این است که مثل من هیچ وقت بوجود نمی آید.بهتر از من
خواهد شد،ولی مثل من نه...4
برای پاسخ گویی به این سوال باید مسئله را از هم از لحاظ هنری و هم منش زندگی وی بررسی کرد تا بتوان به این سوال پاسخ داد:
1.پشتکار و تلاش فراوان و یادگیری در همه حال
وقتی
که انسان استعداد داشت و عشق هم با آن همراه بود باید با پشتکار و سرسختی
آن را دنبال کند.این راز موفقیت در هر کاری ست. صدای خوش را بسیاری از مردم
هم دارند اما تحت راهنمایی و تربیت و تعلیم قرار نگرفتهاند. شجریان صدایی
خدادادی و موروثی دارد، اما او این موهبت خدادادی را تحت تعلیم قرار داد.
از آن حفاظت و مراقبت کرد و آن را پرورش داد .
در
نگاه اول می توان گفت که بدون تلاش هیچ کس به جایگاه نخواهد رسید اما در
جای جای زندگی شجریان تلاش دو چندان را می توان دید. وی در مصاحبه ای گفته
بود «یکی از دوستانم هم بهعنوان معلم به رادکان آمد. از قضا با
خود یک سنتور آورد که بنوازد. اما او هم مثل من، مطلقا چیزی از سنتور
نمیدانست. درحالیکه هر دو اشتیاق داشتیم از رمز و
راز آن سر دربیاوریم. شب اول که سنتور را باز کرد، دیدیم هر سیمی یک صدا
میدهد و با بدبختی و سرسختی هرطور که بود آنرا کوک کردیم. دوستم
خیلی زد. من هم ترغیب شدم مضراب دستم بگیرم و ببینم میشود یا
نه؟ دیدم عجب کار مشکلی است. آن شب بعد از یکی دو ساعت ابوالحسن خسته شد و
خوابید. اما من تا گرگومیش صبح نشستم و تمرین کردم. آنقدر تمرین
کردم تا توانستم آهنگ را دست و پا شکسته اجرا کنم. اما آنچنان شدم که از
آن به بعد سنتور یارِ غار من شد.»
شجریان با استاد قنبر مهر؛ در کارگاه سازسازی - منزل شجریان سال 1363
یا
در جای دیگری می گوید:« من یک سنتور مشقی خیلی بد داشتم و تصمیم گرفتم یک
سنتور خوب بسازم. چون کمی نجاری میدانستم. بعد از تکمیل ابزار و
وسایل نجاری، به دنبال چوب توت خشک قدیمی، همه کاروانسراها و
چوبفروشی های مشهد را زیر و رو کردم تا سرانجام یک
باربر چوبفروشی گفت یک الوار پهن توت از بیست سال پیش در قسمت
عقب انبار زیر چوبها سراغ دارم. به او گفتم اگر آنرا پیدا کند، انعام خوبی
از من خواهدگرفت. بهاتفاق یک ساعتی چوبها را زیر و رو کردیم و
بالاخره آنرا یافتیم. واقعا کهنه بود. پنج تومان به او انعام دادم. الوار
را بغل کردم و به یک چوببری رفتم و مطابق اندازهها
بریدم. حالا باید فکری به حال گوشیها میکردم، چون در
آن روزگار در مشهد کسی گوشی سنتور نمیفروخت. لاجرم مجبور شدم
صد عدد میخ نمره ۶ بخرم و آنها را با سوهان دستی درست کنم. مشکل تنها
ساییدن آنها با سوهان نبود، باید یکنواخت ساییده می شدند، خدا
میداند چهها کشیدم. ۱۲ خرک هم برای آن ساختم. با
اینکه درمورد پلگذاری سنتور تجربه نداشتم، اما صدای دلنشینی
داشت و من شیفتگی خاصی به آن پیدا کردم.»
با فرهاد فخرالدینی و فریدون مشیری
یا
زنده یاد فریدون مشیری، شاعر توانای معاصر در مطلبی که برای ایشان به
نگارش درآورده اند ذکر می کند که «در اوایلی که شجریان وارد رادیو شده بود
هر روز شجریان را در واحد تولید موسیقی در اتاقی می دیدم که تنها پای
دستگاهی می نشست و به صفحات آواز خوانندگان قدیمی مثل قمر، ظلی، تاج،
طاهرزاده و ادیب گوش می داد. بعضی از آن صفحات صدای پاک و روشنی نداشتند و
با خش خش بسیار همراه بودند اما شجریان برای اینکه جزئیات حالات همان صدای
ضعیف و دور را خوب تر بشنود و درک کند گوشش را تا نزدیک صفحه پایین می آورد
و من شاهد بودم که تا چند ساعت به همان حالت صفحه را دوباره و دوباره گوش
می داد واین کار را چندماه ادامه داد و من از شوق یادگیری و همت و پشتکار
او حیرت می کردم. مثل اینکه او هرگز از آموختن و تحقیق و پژوهش خسته نمی
شد»5.
در
مورد تلاش و پشتکار و میل به آموختن ایشان نه تنها اساتید موسیقی بارها و
بارها در ذکر خاطرات خود آنرا به زبان آورده اند بلکه هنرمندان سایر عرصه
ها نیز او را در این مورد تحسین کرده اند. به عنوان مثال داوود رشيدي
هنرمند ارزنده سینما و تلویزیون در مصاحبه ای میگوید: «اولين بار محمدرضا
شجريان را حدود 40سال پيش در شیراز ديدم. او زندگي هنري خود را با نام
سياوش و در كنار بزرگاني مانند استاد برومند و هوشنگ ابتهاج آغاز كرد. در
آن سفر ميديدم كه با تمام توان جواني سعي ميكند از اساتيد بياموزد. او در
يكي از روزها كنسرت داشت. به خوبي به ياد دارم كه مدام با استاد
نورعليخان برومند در گفتوگو بود و نكاتي را يادداشت ميكرد».6
2. ارزش قائل شدن برای هنر خود
تلاش
و میل به اموختن تنها یکی از عوامل موفقیت خسرو آواز ایران است. یکی از
مهمترین مسائلی را که می توان راز موفقیت هر هنرمندی نه تنها در موسیقی
دانست این است که هنرمند برای هنر خود ارزش و احترام قائل باشد. هنرمند
باید مدام این نکته را رعایت کند که هنرخود را دست کم نگیرد و در هر محفلی
هنر خود را عرضه نکند.باید هنر یک هنرمند به گونه ای عرضه شود که ارزش خودش
را پیدا کند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه رفتار خود هنرمند هم
هنرمندانه باشد. در واقع هنرمند نباید گوهر هنر را به پاي ثروت و قدرت و
شهرت بياعتبار و خوار کند.
با درویش رضا منظمی در جشن هنر طوس
برای اثبات این جمله در زندگی شجریان می توان به انبوه خاطرات سایر اساتید از وی مراجعه کرد و بر آن صحه گذاشت.
خود
وی سالیان قبل در مصاحبه ای گفته بود: «هیچگاه به موسیقی به عنوان یک حرفه
ی تجاری نگاه نکردم،چون اگر می خواستم این کار را بکنم،همان چهار،پنج سال
اول،بارم را بسته و رفته بودم دنبال کارم».7
شهرام
ناظری در هفتاد و سومین جشن تولد شجریان می گوید: «در همان روز اولی که
ایشان را دیدم متوجه شدم که با خیلی از هنرمندان دیگر فرق میکنند. ایشان
یک ذهنیت متعالی دیگری داشت و به اجتماع فکر میکرد. یک حس متعهدانه بسیار
زیبایی در درونش وجود داشت و آدمی اهل استغنا و تزکیه نفس هستند. در
دورهای که شاید به استثنای چند هنرمند بقیه دنبال مجالس و کارهای خاص
بودند ایشان با عشق و تزکیه نفس و استغنا این هنر را دنبال میکرد. واقعا
زحمت میکشید.»
یا عطااله خرم در جای دیگری گفته بود: «شجريان به همان حقوق اندك دبيري قناعت نمود و هرگز صدايش را نفروخت.» 8
یا
محمد موسوی، نوازنده یگانه نی در مصاحبه ای گفته بود از آقاي شجريان اين
را ديده ام كه سالهاي قبل، مدير شكوفه نو حاضر بود شبي سي هزار تومان به
ايشان بپردازد كه در كاباره آواز بخواند. ولي ايشان چنين پيشنهادي را
نپذيرفتند و نخواستند كه هنر خود را به ماديات بفروشند. در همان شرايط آقاي
شجريان خط هم مي نوشت و شايد از طريق خطاطي امرار معاش مي كرد.9
3. زندگی سالم
ارزش
قائل شدن برای هنر در واقع در ذهن هر هنرمندی می باشد و بسیاری از
هنرمندان نیز این گونه باشند، اما فکر در واقع مقدمه ای است برای رسیدن به
عمل و تا در عمل هر شخصی متجلی نشود محلی از اعراب نخواهد داشت. این فکر و
ارزش هنری سالم شجریان در زندگی وی نمود بارز پیدا کرده است و یکی از
بزرگترین عوامل موفقیت اوست. زنده یاد فریدون مشیری که رایطه ای عمیق و
دوستی چندین ساله با شجریان داشته است در جایی می گوید: « شجریان هرگز لب
به سیگار نزده و هیچ یک از آلودگی هایی که متاسفانه بعضی اهل هنر دارند
ندارد. شجریان برای حفظ صدا و تندرستی اش غالبا به کوه می رود و در هوای
پاک کوهستان صدای بلندش را از ژرفای دره به بالای ابرها می فرستد. او بدون
تردید یکی از تندرست ترین و پاک ترین هنرمندان این سرزمین است»..10
نفر دوم مسابقات جهانی قرآن در مالزی سال 1357
در
گفتگوی شجریان با چلچراغ در سال 89 هنگامی که از او سوال می شود که
دربارهی شما همیشه گفته شده که سلامت زندگی کردهاید. این «سلامت زندگی
کردن» چه نشانههایی دارد؟ در پاسخ می گوید: «سلامت زندگی کردن دربارهی یک
هنرمند ابعاد مختلف دارد. از سلامت جسم بگیرید تا سلامت فکر، سلامت گفتار
سلامت رفتار. وقتی دارای این سلامت باشی، قدر و مقامت پیش مردم بالا
میرود. هرجا میروی، با دیدهی احترام به تو نگاه میکنند. من بالاترین
سرمایه را دارم و آن محبتی است که مردم به من دارند. این شعار نیست، یک
اعتقاد قلبی است. این که مردم مرا دوست دارند را با هیچ چیز دیگری عوض
نمیکنم. به مادیات توجه دارم در حدی که زندگی مرا تأمین کند و همینقدر
برایم کافی است». در ادامه مصاحبه شونده از او سوال می کند که برای سلامت
جسم چه میکنید؟ استاد آواز ایران در پاسخ به وی می گوید: «در این روزهای
۷۰سالگی؟ من آدم پرخوری نیستم. از آن دسته آدمها نیستم که هرچه دم دستشان
بیاید، بخورند. سیگار نمیکشم، اهل هیچ دودی نیستم ،هیچ اعتیادی ندارم. یک
زمانهایی کوه میرفتم که الآن دیگر نمیشود. اما پیادهروی میکنم. در
همهی این سالها سعی کردهام سالم زندگی کنم. این سلامت به تنهایی کافی
نیست، باید در کنارش صداقت هم داشته باشی. اینکه ریاکاری نکنی، چون مردم
زودتر از هر کس دیگری میفهمند. دست آدمهای ریاکار زود رو میشود»11
تا
جایی که ذهن یاری می کند زندگی شخصی استاد شجریان بر خلاف بسیاری از
هنرمندان بدون کوچکترین حاشیه ای بوده است. ایشان در مقابل بسیاری از تهمت
ها و غرض ورزیها از جانب اشخاص مختلف سعی کرده است کوچکترین واکنشی ندهد و
با هنر و عمل خود داوری را به مردم واگذرد. در مقابل سنگین ترین انتقادات
با متانت برخورد کرده است. بارها در مکان ها و زمانهای مختلف گفته است:
«شاگردان من زمانی کسی خواهند شد که به قول شما بر شجریان تمرد کنند. اگر
از شجریان گذر نکنند، همان تکرار من هستند. من ناراحت نمی شوم که شاگردانم
از من جلو بروند، برعکس خشنود خواهم شد!»12 به بیان دیگر بر خلاف بسیاری در
آموختن خست به خرج نمیدهد و گواه من در این زمینه سخنان شاگردان کلاس وی
از جمله حسام الدین سراج می باشد که بارها در مناسبتهای مختلف به زبان
آورده است.
4.توانایی و مهارت
تمامی
عوامل وقتی با هم ترکیب شوند، اما شخص فاقد مهارت و توانایی باشد در واقع
کار بدون ثمره بوده است. ترکیب ویژگیهای نیکو با توانایی فوق العاده شجریان
وی را از دیگران متمایز کرده است.
کنسرت راست پنجگاه با لطفی و فرهنگ فر در حافظیه - سال 1355
تسلط
وی به مقامها و گوشههای کلاسیک آواز ایران و همچنین آشنایی اش با ادبیات
فارسی او را از دیگران متمایز کرده است. در آواز او هیچ حرکتی جنبه نمایشی
ندارد و انتخاب بم و زیرها در خدمت بهبود موسیقی است.
حمید
متبسم در مورد آثار وی می گوید: «در موسیقی ایران رسم بر آن است که
آهنگساز اثر قطعاتی را آماده میکند و خواننده اثر در میان قطعات آواز
میخواند. در غالب آثار محمدرضا شجریان نیز این شیوه بهکار رفته ولی او در
بسیاری از موارد از آهنگساز پیشی گرفته و در جذب شنونده موفقتر از خالق
قطعات ظاهر شده است. البته این خود به یکپارچگی این مجموعهها صدمه زده،
لیکن در مواردی نیز این تقابل به زیباترین شکل خویش انجام شده، که اثر
«بیاد عارف» ، «بیداد» یا «دستان» از نمونههای بارز آن است»13
همیشه
از روی تفکر اشعار را انتخاب میکند. در مصاحبه ای گفته بود من بیشتری
وسواس و دقّت را روی انتخاب اشعار و تلفیق آنها با موسیقی دارم. هربار که
کنسرتی دارم معمولاً چندین بار کتابها را زیر و رو میکنم تا غزلی که
مناسب میدانم پیدا کنم .
در
البوم نوا (مرکّبخواني) هنگامی که بیت غم زمانه خورم يا فراق يار کشم؟ را
می خواند گویی او در اين آواز آنگونه درد دل سعدي را فرياد ميزند
یا
سایه در کتاب «پیر پیرنیان اندیش» چه زیبا می گوید که «وقتی شجریان این
بیت را در آلبوم عشق داند می خواند: «مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم/ آه
اگر خرقه پشمین به گرو نستانند.» من خیال می کنم حافظ اگه بود، پا می شد و
دست می انداخت گردن شجریان و وی را می بوسید.
استاد
کامل علیزاده در مورد وی می گوید که «يکي از نکات جالبي که در همکاري با
شجريان ديدهام، اين است که خيلي وقت آهنگساز را نميگرفت و اگر قرار بود
چيزي را بخواند خيلي سريع آن را فرا ميگرفت. علاوه بر اين، نکته مهم ديگري
که وجود داشت اين بود که به غير از حسي که به عنوان آهنگساز به خواننده
القا ميکني، شجريان هم به عنوان خواننده آن را پرداخت ميکرد که اين
مساله، تنها از يک خواننده خيلي خوب و حرفهاي بر ميآيد. براي مثال شايد
50 درصد آهنگهايي که شجريان تا امروز خوانده، فينفسه آهنگهاي خيلي جالبي
نباشند؛ اما شجريان آنها را در حد يک آهنگ يا تصنيف خيلي قوي از آب
درآورده است. درست مثل اين است که بخواهيد يک ملودي را با يک ساز بدصدا يا
يک ساز خوب بزنيد. شجريان هم با حس و جوهري که در وجود خودش دارد، آن ملودي
را زنده ميکند. خيلي از آهنگها بودهاند که حد متوسط داشتهاند، اما
وقتي شجريان آنها را خوانده، جان گرفته و پرداخت شدهاند.»
توان
و تسلط شجریان بر رموز و دانش آوازى در موسیقى ایران بىنظیر و مثالزدنى
است. او با بهرهگیرى از اساتید بزرگى نظیر «عبدالله دوامى» و «نورعلى
برومند» و با دقت و پشتکار در شناخت مکاتب آوازى مختلف، به توانایى
قابلتوجهى در آواز دست یافته است. شاید در روزگار ما کمتر کسى چون او به
دانش آواز، شناخت مکاتب مختلف و توانایى ارائهی آواز در سبکها و حالات
مختلف دست یافته باشد. او بهخوبى امکانات و نحوهی ارائهی هر شیوه و سبکى
را شناخته و در آواز خود از آنها بهره گرفته است.
با پیرنیاکان در کنسرت آمریکا
داریوش
پیرنیاکان نوازنده برجسته تار در خاطره ای می گوید: «سال 67 بود، سال
بزرگداشت حافظ، سهشب در تالار وحدت اجرا داشتيم كه بايد هرشب دو ساعت
برنامه اجرا ميشد. شب اول با استاد ذوالفنون بود، شب دوم با من و شب سوم
با استاد محمد موسوي. اين برنامهها قرار بود كاملا به صورت بداهه انجام
شود، از اين قرار كه با هم روي صحنه ميرفتيم و بنا به اقتضاي زمان و مكان
من ساز را كوك ميكردم و شروع به نواختن و براساس دستگاه انتخابي من،
شجريان با تورق در ديوان حافظ غزل مناسب را انتخاب و شروع به خواندن
ميكرد. صبح روز اجرا كه به ديدن شجريان رفتم با كمال تعجب ديدم كه شديدا
دچار آنژين شده و حتي نميتوانست حرف بزند. گفتم شب چهكار ميكني؟ گفت: يه
كاريش ميكنم! شب وقتي روي صحنه رفتم با كمال حيرت و تعجب ديدم شروع به
آوازخواندن كرد، چه آوازي! بدون كوچكترين گير و گرفتي، آنتراك كه شد و
پشتصحنه رفتيم باز ديدم صدا، صداي سرماخوردگي است، و حرف زدن با زحمت!
بخشي از اين اجرا كه در دستگاه شور بود در نوار «جان عشاق» به بازار عرضه
شده و سندي است بر اين گفته من. » یا داود گنجه ای در خاطره ای می گوید:
«استاد من نورعليخان برومند، براي جشنی، در مركز تحقيقات و اشاعه موسيقي،
مسوول تست گرفتن از هنرمندان بود. به خاطر دارم، من بودم و محمدرضا لطفي و
نورعليخان برومند. محمدرضاشجريان براي تست آمد و خواند. وقتي رفت،
نورعليخان گفت: اين صدا استثنا بود. او به ندرت از كسي تعريف ميكرد و
وقتي كوچكترين تعريفي از كسي ميكرد، يعني واقعا كار آن فرد بينظير بوده
است».15
مثال
دیگر را می توان از زبان فریدون مشیری شنید که می گوید: «قرار بود شبی
شجریان همراه گروه پایور کنسرت "شب نیشابور" را بر مزار خیام در هوای آزاد
اجرا کردند جمعیتی مشتاق و هنردوست بر روی زمین، سکو ها، پله ها و نیمکت ها
نشسته بودند. استاد فرامرز پایور بر روی دوازده رباعی خیام، در گوشه های
مختلف ابوعطا که هریک با درآمدی زیبا آغاز می شد آهنگی تنظیم کرده بود.
معمولا نوارهایی که به بازار یا ترانه هایی که از رادیو پخش می شوند ساعت
ها در استودیو های ضبط برای تهیه آن زحمت می کشند و بعضی قسمت های آن چند
بار تکرار میشوند تا بهترین حالت ممکن بدست آید. گاه در میان ضبط لحظه ای
پیش می آید که خواننده ناگزیر است صدای خود را صاف کند یا به علت سرفه
قسمتی از آنچه ضبط شده ناچار باید تجدید شود. شجریان در "شب نیشابور"
رباعیات خیام را از حفظ، هر کدام درجای خود و در گوشه ی خود با بهترین حالت
و خوش ترین صدا، بدون کمترین وقفه، بدون کمترین سرفه یا صاف کردن صدا همه
چیز را درست و کاملا در جای خود خواند. ما همه نفس هایمان را در سینه حبس
کرده بودیم و دل هایمان می تپید که مبادا کمترین لغزشی یا اشکالی مثلا در
فراموش کردن یک مصرع، حتی یک کلمه، مشکلی در برنامه پیش بیاورد . ولی او با
قدرتی فوق العاده و تسلطی بی مانند از عهده برآمد.»
این
ها تنها نمونه ای است که که بگوییم رسیدن به این جایگاه در موسیقی و شهرت و
محبوبیت استاد شجریان تصادفی نبوده و نیست و تنها با پشت سرگذاشتن مراحل
بسیاری است که شخصی می تواند به جایگاه رفیعی دست یابد.
اول
مهر سالروز تولد محمدرضا شجريان است. ما هر قدر به اين مناسبت استاد
شجریان را تحسين كنيم و بزرگيهاي او را برشمريم، بزرگتر نميشود؛ چرا كه
بزرگ هست و خدا دوستاش دارد. برايش طول عمر با عزت و سلامتی توامان از
خداوند خواهانیم.
پی نوشت
1. مصاحبه دکتر حسن روحانی با هفتهنامه «چلچراغ» شماره 522 پنجشنبه, ۶ تیر, ۱۳۹۲
2. روزنامه شرق 29 مهر 1393
3. ماهنامه تجربه - شماره دو ، شماره پیاپی هفتاد و هفت ، تیر ۱۳۹۰
4. کتاب راز مانا – دیدگاه ها، زندگی و آثار استاد آواز ایران
5. مقاله مرحوم فریدون مشیری ، فصلنامه آوا چاپ آلمان، زمستان 70
6. روزنامه شرق – 7 مهر 1390
7. کتاب راز مانا - دیدگاه ها، زندگی و آثار استاد آواز ایران
8. مجله موسيقي قرن 21 - دو هفته نامه تخصصي موسيقي - شماره اول - مرداد 1382 - ويژه نامه محمدرضا شجريان
9. مجله عنوان-شماره پانزده خرداد 1373 - مصاحبه با محمد موسوی
10. مقاله مرحوم فریدون مشیری ، فصلنامه آوا چاپ آلمان، زمستان 70
11. هفتهنامه «چلچراغ»، شمارهی ۴۰۵، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹
12. کتاب راز مانا - دیدگاه ها، زندگی و آثار استاد آواز ایران
13. مجله فرهنگ و آهنگ – مهر 1387
14. روزنامه شرق – 31 شهریور 1390
15. روزنامه شرق – 7 مهر 1390
گزارش خطا
آخرین اخبار