چرا زنان افسرده ترند ؟
صدای ایران - به گزارش رسالت، طبق یافتههای آماری، 20 تا 25 درصد جمعیت جهان دچار افسردگی هستند. این آمار در ایران نیز تایید شده است. حدود 21 تا 25 درصد جمعیت کشور ما با مشکل «افسردگی» دست به گریبانند و بر اساس یک تحقیق، 35 درصد تهرانیها افسردگی دارند! طبق آمار دیگری، 30 درصد مراجعین پزشکان عمومی را افرادی تشکیل میدهند که به دلیل نوعی از بیماری روانی مراجعه کردهاند. اما گزارشهای تحقیقی در دنیا نشان میدهد که به طور کلی زنان، افسردهتر از مردان هستند. افسردگی یک اختلال روانشناختی است که به موجب آن فرد دچار غمگینی و فقدان لذت بردن میشود.
سوال این است، چرا زنان افسردهترند؟! و چه عواملی موجب افسردگی در زنان میشود؟ با توجه به نقش پر اهمیت زنان در کانون خانواده و به ویژه تربیت کودکان این موضوع پر اهمیتتر جلوه میکند.
در گفتگو با عاطفه کیانینژاد، کارشناس ارشد رواشناسی بالینی و مدرس دانشگاه علمی ـ کاربردی این موضوع را مورد توجه قرار دادیم.
وی معتقد است که عوامل مختلفی موجب میشود که زنان افسردهتر از مردان باشند. کیانی نژاد مرور خاطرات تلخ گذشته را توسط زنان عامل مهمی میداند و میگوید: یکی از دلایل این است که زنان بسیار نشخوار فکری میکنند، کمتر ناراحتیشان را بروز می دهند ... و نگران به هم خوردن روابط یا ایجاد ناراحتی در طرف مقابل هستند. روانشناس مرکز مشاوره رازی در کرج خاطرنشان میسازد موضوعاتی که عامل افسردگی در آقایان و خانمهاست، متفاوت است ولی در خود اختلال، تفاوتی با هم ندارند.
وی تاکید میکند که روابط عاطفی برای خانمها از حساسیت بالایی برخوردار است و طلاق، عامل افسردگی شدید در خانمهاست.
به گفته این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی «ژنتیک» عامل مهمی در ایجاد افسردگی در افراد است. وی می گوید: ژن تعیین میکند که سیستم عصبی چگونه کار کند و انتقال دهندههای عصبی
به چه میزان در بدن ترشح شوند.
کیانینژاد خاطرنشان میسازد که کاهش میزان «سروتونین» در بدن موجب افسردگی در فرد میشود. وی عامل مهم بسیاری از افسردگیها را مدلهای غلط فکری میداند. این گفتگو فرارویتان قرار دارد.
افسردگی چیست و کدام افراد جزء افسردگان قلمداد میشوند؟
"افسردگی" یک اختلال روانشناختی است که افکار، هیجانات و رفتارهای انسان را درگیر میکند، یک سری علائم مشخص دارد: 1- فرد خلق و خوی افسرده داشته باشد حالاتی مانند: غمگینی، غصه خوردن و گریه کردن داشته باشد (حالتی است که فرد آن را میفهمد) ممکن است در ظاهر نشان ندهد ولی خود فرد و نزدیکانش آن را میفهمند 2- فرد از انجام هیچ کاری لذت نمیبرد. کارهایی که قبلا از آن لذت میبرده دیگر برایش لذتبخش نیست. مثلا آشپزی میکرده خوشحال میشده و لذت میبرده ولی اگر این کار را انجام بدهد، دیگر لذت نمیبرد.
یکی از این دو علائم حتما باید وجود داشته باشد تا مطمئن شویم که فرد "افسرده" است، البته یک سری علائم دیگری هم باید مشاهده بشود مثل: تغییر قابل توجه اشتها (کم یا زیاد) که باعث لاغری یا چاقی فرد میشود. دیگری هم، عدم توازن و تعادل خواب است.
افراد افسرده معمولا به راحتی نمیتوانند بخوابند و موقع به خواب رفتن خیلی فکر میکنند و صبح خیزی دارند. معمولا صبح زود از خواب بیدار میشوند و دیگر خوابشان نمیبرد. یک علامت دیگر، کاهش انرژی است. افراد افسرده، احساس بیانرژی بودن و خستگی می کنند، فرد اظهار میکند که دست و دلم به کاری نمیرود و حوصله انجام هیچ کاری را ندارم. این افراد به دلیل فقدان انرژی خیلی تنبل میشوند و خیلی از کارها را نمیتوانند انجام بدهند. افراد افسرده از نظر فعالیت بدنی افت پیدا میکنند. ممکن است از خانه خارج نشوند و معمولا تمایل به سفر ندارند.
عوامل افسردگی در زنان چیست؟
عوامل متعددی در افسردگی زنان دخیل است. مهمترین آنها شامل ژنتیک است. ژنتیک میتواند تا حد زیادی در ایجاد افسردگی دخیل باشد.
چطور ژنتیک میتواند عامل افسردگی باشد آیا فرزندان افسردگی را به ارث میبرند؟!
بله، توجه داشته باشید سیستم عصبی انسانها به شکل خاصی کار میکند. انتقال دهندههای عصبی بر فعالیت این سیستم اثرگذارند. میزان انتقالدهندههای عصبی و کم و زیاد شدن آنها در بدن افراد مختلف، گوناگون است. برای همین افراد دارای روحیات و خلق و خوهای متفاوت هستند. مشاهده عینی آن در مورد نوزادان امکان پذیر است. نوزادان دارای خق و خوی متفاوت هستند. بعضیها شاد و سرحال هستند، بعضیها مرتب گریه میکنند، بعضیها بد اخلاق هستند و همکاری نمیکنند. اینها نشان دهنده تفاوت خلق و خوهایی است که منشأ ژنتیک دارد. ژن عاملی است که تعیین میکند، سیستم عصبی نوزاد چگونه کار کند. اگر پدر و مادری افسردگی شدید داشته باشند یا یکی از اقوام درجه یک آنها دارای افسردگی باشند، میتواند به طور ژنتیک به فرد رسیده باشد. به این ترتیب، بدن فرد یکسری از انتقالدهندههای عصبی را کمتر ترشح کند و یکی از انتقال دهندههای عصبی که در افسردگی موثر است میزان سروتونین در بدن است. وقتی میزان سروتونین در بدن فرد کاهش پیدا کند، دچار "افسردگی" میشود. ممکن است، بدن یک فرد به طور خودکار کمتر سروتونین ترشح میکند و افرادی که افسردگی با عامل ژنتیکی دارند ممکن است در بچگی دچار آن شده باشند. علائم افسردگی در کودکان با بزرگسالان متفاوت است. کودکان افسرده معمولا منزوی هستند و ممکن است پرخاشگری داشته باشند و این اختلال، به شکل افت انگیزه و افت تحصیلی خود را نشان بدهد. البته ممکن است کاهش سروتونین با عامل ژنتیک در بزرگسالی ایجاد بشود. گاهی "ژن" تعیین میکند که فرد در چه سنی افسرده بشود. ممکن است مادری بعد از 30 سالگی افسردگی بگیرد و دخترش هم درست بعد از 30 سالگی دچار افسردگی بشود.
آیا بدون عامل ژنتیک هم ممکن است عملکرد انتقالدهندههای عصبی در فرد مختل باشد؟
بله، ممکن است عدم تعادل در میزان ترشح انتقال دهندههای عصبی در فرد بدون عامل ژنتیک ایجاد شود. ممکن است فردی به طور خودکار سروتونین بدنش کم باشد.
مهمترین دلیل ایجاد افسردگی در خانمها چیست؟
یکی از مهمترین عوامل ایجاد افسردگی در افراد و به ویژه زنان، "تجربه فقدان" است. مخصوصا فقدانهای دوران کودکی بسیار اثرگذارند. هر چقدر فرد در دوران کودکی، فقدانهای بیشتری را تجربه کرده باشد، احتمال اینکه در بزرگسالی دچار افسردگی بشود، زیادتر است. فقدانهایی مثل: از دست دادن والدین، خصوصا قبل از 11 سالگی میتواند عامل مهم افسردگی در بزرگسالی باشد. گاهی فقدانهای روابط در خانمها عامل افسردگی است. وقتی خانمی را به عاطفی خود رابطه همسرش از دست میدهد، دچار افسردگی میشود. این مسئله میتواند در مورد رابطه عاطفی با والدین یا خواهر و برادرها هم باشد. مسئله روابط عاطفی برای خانمها از حساسیت بالایی برخوردار است. این در حالی است که معمولا فقدانهای شغلی مردان را دچار افسردگی میکند.
البته مسائل اجتماعی هم در ایجاد افسردگی در زنان میتواند اثرگذار باشد. گاهی تبعیض والدین بین فرزند دختر و پسر در خانواده یا اجتماع میتواند باعث افسردگی در خانمها بشود.
آیا افسردگی در زنان بیشتر از مردان است؟
بله، اختلال افسردگی در زنان بیشتر از مردان است.
چرا؟!
یکی از دلایل آن این است که زنان بسیار نشخوار فکری میکنند! کمتر ناراحتیشان را بروز میدهند و در خودشان به اصطلاح میریزند. خانمها معمولا آنطور که باید مسائلشان را مطرح نمیکنند، زیرا نگران به هم خوردن روابط یا ایجاد ناراحتی در طرف مقابل هستند. گاهی خانمها از مطرح کردن مسائلی که ناراحتشان میکند حتی به همسرشان خودداری میکنند یا آن را به تعویق میاندازند در حالیکه مردان معمولا خیلی راحت در مورد چیزی که ناراحتشان کرده حرف میزنند و حتی با خشم و صدای بلند آن را مطرح میکنند.
البته ابراز ناراحتی به شکل خشم از سوی مردان روش بسیار غلطی است و از نظر شکل هیجانی در این زمینه حتما اشکالی وجود دارد.
منظورتان از نشخوار فکری در خانمها چیست؟
"نشخوار فکری" به معنی مرور کردن مداوم اتفاقات ناراحت کننده در ذهن است. دیده شده که خانمها این کار را بیشتر انجام میدهند! مردان معمولا زیاد مسائل را بررسی و کنکاش نمیکنند ولی خانمها تلاش میکنند خیلی دقیق به آن مسئله فکر کنند و موضوعاتی را کشف کنند. آنقدر یک موضوع ناراحت کننده
را در ذهن خود مرور میکنند که باعث افت روحیهشان میشود. جالب است که معمولا به جوابی هم نمیرسند.
عامل مهم دیگر چیست؟
یک عامل خیلی مهم در ایجاد افسردگی، نوع طرز فکر انسان است. این مسئله میتواند به شدت در ایجاد افسردگی اثرگذار باشد. به طور مثال، یکی از مدلهای فکری افسردهها این است که موفقیت خود را به عامل بیرونی نسبت میدهند. مثلا میگویند چون آن فرد کمکم کرد موفق شدم یا اینکه شانس آوردم. نمیگوید که خودم تلاش کردم و خداوند کمکم کرد، ولی به محض اینکه اشتباه یا شکستی پیش بیاید فورا عامل آن را به خود نسبت میدهد.
"تقصیر من بود"، "من نباید آن کار را میکردم" و.... به طور کلی، سرزنش مداوم خود باعث افسردگی میشود.
اصطلاحا میگوییم دارای اعتماد به نفس نیستند. یک مدل دیگر فکری در ایجاد افسردگی موثر است، فرد نسبت به اتفاقات خوب در آینده ناامید است. احساس میکند، مشکلات حل نخواهد شد! زندگی روز به روز بدتر میشود. مشکلات زیادی وجود دارد که در آینده با آن روبهرو میشود. نمیتواند امید به خودش بدهد که احتمال دارد، مشکلات حل بشود. به عبارتی ناامید است. مسئله "امید" بسیار در موضوع افسردگی مهم است. فرد اگر امیدش را از دست بدهد به سمت افسردگی پیش میرود.
یکی دیگر از مدلهای فکری افراد افسرده، گفتن "چراهاست" مدام میپرسند: چرا این اتفاق برای من افتاد؟ چرا من باید این اتفاق را تجربه کنم؟ چرا من باید چنین خانوادهای داشته باشم؟ چرا این بیماری باید سراغ من بیاید؟ این چراها دقیقاً مکالمههای افراد افسرده است. این چراها اصلا جواب ندارد و چون این چراها را تکرار میکنند و جوابی برای آن نمییابند مرتباً افسردهتر میشوند.
درمان افسردگی در مراحل اولیه چگونه است؟
و آیا نحوه درمان در مورد خانمها و آقایان متفاوت است؟
خیر، نحوه درمان افسردگی در خانمها و آقایان مشترک است تفاوت فقط در میزان افسردگی خانمهاست که بیشتر است و دیگر، موضوعاتی که عامل افسردگی در خانمها و آقایان است، با هم تفاوت دارد. ولی در خود اختلال، تفاوتی با هم ندارند. اگر چه وقتی مردان افسرده میشوند علائم متفاوتتری دارند مثلا پرخاشگر میشوند، ولی زنها بیشتر شکوه و گریه میکنند.
برای درمان افسردگی باید علت آن را پیدا کرد. باید در نظر گرفت که کدام تغییر و اتفاق، فقدان، شکست، تجربه و آسیب، فرد را دچار افسردگی کرده است. گاهی بافتن عامل افسردگی نیاز به روانکاوی دارد زیرا فرد به خاطر نمیآورد و مربوط به دوران کودکی اوست. در بسیاری از افراد علت افسردگی کاملا مشخص است. مثلا طلاق عامل افسردگی شدید در خانمهاست.
یافتن عامل افسردگی بهتر است که از سوی یک روانشناس صورت گیرد. چون این عوامل با صحبت کردن فرد کشف میشوند. روانشناسان با طرح پرسشهایی میتوانند عامل حقیقی افسردگی را مشخص کنند. وقتی علت و ریشه مشخص شد، اگر مسئله قابل حلی است باید آن را حل کرد و روانشناسان میتوانند با ارائه راهحلهایی به فرد در حل آن مشکل کمک کنند. اگر راه حل ندارد مثل اینکه فرد دچار بیماری لاعلاجی است که باعث افسردگیاش شده است. مشکل اصلی در واقع، عدم پذیرش شرایط فعلی در فرد است. در اینجا "درمان" یعنی "پذیرش"! فرد باید بتواند کم کم با بیماریاش کنار بیاید. در اکثر افرادی که افسردگی دارند مدلهای فکری وجود دارد که به آنها در سوالات قبلی اشاره شد. باید این مدلهای فکری تغییر کند.
بعضیها دنیا را سیاه و سفید میبینند و حد وسط را نمیتوانند قبول کنند که یکی از ویژگیهایی است که افراد افسرده دارند و مبحث خیلی مهم "کمالگرایی" است. کمالگرایی باعث ایجاد افسردگی میشود. فرد کمالگرا ایدههایی در ذهنش دارد. ایدههایی مبتنی بر اینکه "من باید چگونه باشم"، "دیگران باید چگونه باشند"، "دنیا باید چگونه باشد" و... وقتی ایدهآلها برآورده نمیشود که هیچ وقت نمیشود، فرد دچار افسردگی میشود. این طرز فکر اشکال دارد.
گاهی برخی انسانها "باید"هایی در ذهن خود دارند و چون این بایدها محقق نمیشود، افسرده میشوند!
دقیقا همین طور است. این هم یک مدل فکری است که باعث افسردگی میشود، "من باید این طوری بشوم!"، "تو نباید این حرف را میزدی!" "تو باید بفهمی!"، "تو باید فکر من را میخواندی!" این بایدها و نبایدهایی که برای خودشان میگذارند عاملی برای افسردگی است.
روانشناسان چگونه اختلال افسردگی را درمان میکنند؟
آنها ابتدا عامل را پیدا میکنند. در نظر میگیرند که مدل فکری فرد طبیعی است یا غیرطبیعی! منظور از غیرطبیعی، غیر واقع بینانه بودن است. هرجا دیدیم که طرز فکر فرد با واقعیتها نمیخواند، آنجا سعی میکنیم که با چالش کردن، مسئله را روشن کنیم. به فرد گفته میشود، بخشی از دلایل افسردگی شما به دلیل افکار اشتباهی است که دارید! و اگر فرد، کشف کند که طرز فکرش اشتباه است و انتظارات و توقعاتش از خود و دیگران غلط است، بخش مهمی از درمان انجام شده است و میتواند تاثیر زیادی در درمان اختلال افسردگی داشته باشد.
آیا این شیوه درمان در مورد همه افراد کفایت میکند؟!
یکی از روشهای درمان افسردگی، درمانهای "میان فردی" است که مثلا فرد به واسطه نوع ارتباطی که با همسرش دارد، افسرده شده است. مثلا، همسر اجازه معاشرت با خانوادهاش را به خانم نمیدهد! در این موارد، باید افرادی که نقشی در ایجاد افسردگی در فرد دارند را بخواهیم و به آنها آموزشهایی بدهیم تا تغییراتی در رفتارشان بدهند.روش دیگر، "فعالسازی رفتاری" است. فرد را تشویق کنیم که فعالیتش را خیلی زیاد کند. این فعالیت لزوما نباید بیرون از منزل باشد. مثلا هر روز یک غذای جدید درست کند، مدتهاست سبزی پاک نکرده یا مجله و روزنامه نخوانده است این کارها را در منزل انجام بدهد. زود به زود حمام برود و لباسش را عوض کند. روانشناسان باید برای افراد افسرده برنامه ریزی کنند تا از صبح تا شب فعالیتهایی را داشته باشند. اینکه فرد در طول روز فعال باشد به شدت در کاهش افسردگی نقش دارد. درمان دیگری که در مورد افسردگیهای شدید کارساز است، درمان دارویی است. درمان دارویی در مورد اختلال افسردگی خصوصاً در نوع شدید آن بسیار موثر است. البته پیشنهاد میشود افرادی که افسردگی دارند ابتدا به روانشناسان مراجعه کنند تا با تغییر در سبک زندگی، نوع نگرشها، سیستم فکری، سیستم رفتاری و روابط، افسردگی رفع بشود که معمولا هم این اتفاق میافتد، اما اگر اختلال افسردگی خیلی شدید باشد و فرد نتواند راهکارها را انجام بدهد باید در کنار روان درمانی، دارو هم مصرف کند، داروهایی که در مورد افسردگی تجویز میشود مستقیما بر افزایش سروتونین و انتقال دهندههای عصبی که در افسردگی موثرند، اثرگذار است. این داروها، خواب و اشتهایشان را تنظیم میکند و موجب کاهش غصه خوردن در فرد میشود.
متشکرم.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار