معرفی کتاب «ایران، روسیه و چین در آسیای مرکزی تعامل و تقابل با سیاست خارجی آمریکا»
این کتاب تالیف آقای ولی کوزهگر کالجی با مقدمه سرگئی مارکدونف دانشیار دانشکده سیاست خارجی و مطالعات منطقهای دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه، در قطع وزیری و با جلد شومیز در 466 صفحه و به سفارش مرکز آموزش و پژوهشهای بینالمللی و توسط اداره نشر وزارت امور خارجه در سال 1394 به چاپ رسیده است.
سرگئی مارکدونف در مقدمه این اثر آورده است: کتاب جدید ولی کوزه گر کالجی بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی و پیامدهای آن بر سه کشور ایران، روسیه و چین متمرکز است. این کتاب، یک پژوهش به هنگام محسوب میشود و همچنین یک وظیفه بسیار دشوار را بر عهده گرفته است.
جنگ در افغانستان، موجب توجه غیر قابل انتظار آمریکا و متحدین واشنگتن به تعارضات منطقه¬ای و چالش های ثبات و امنیت در منطقه آسیای مرکزی شده است. آسیای مرکزی به دلیل قرار گرفتن در مجاورت قدرتهای بزرگ در پهنه پهناور اوراسیا، از دیرباز دارای موقعیت استراتژیک بوده است.
این منطقه هیچگاه برخوردار از یک جمعیت مسلط و ثابت نبوده است که بتواند امکان بهره¬برداری از منابع طبیعی آن را فراهم سازد. بنابر این، منطقه آسیای مرکزی در سرتاسر تاریخ خود تحت نفوذ قدرت¬ها و امپراطوری¬ها بوده است.
آسیای مرکزی در طول تاریخ، بارها شاهد تقسیم و تجزیه، یکپارچگی، تسخیر و فروپاشی بوده است. این منطقه، جولانگاه قدرتهای بیرونی بوده است که هر یک منافع خاص خود را مطالبه می¬کردند.
طی چندین قرن، موازنه قوا در طول زمان دچار تغییر شد و حاکمیت و تسلط بر منطقه در اختیار یک یا دو قدرت قرار گرفت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، چالش های جدیدی را برای منطقه آسیای مرکزی به همراه داشت. در اندک زمانی، جمهوری های پیشین اتحاد شوروی تبدیل به بازیگران بین المللی شدند که منافع ملی و اولویت-های سیاست خارجی خاص خود را تعریف می¬کردند.
به اعتقاد سرگئی مارکدونف مهم¬ترین ارزش این اثر، تجزیه و تحلیل پویایی¬های سیاست خارجی در حال تحول است. این موضوع با توجه به این که سیاست خارجی به عنوان یک پدیده متغیر، متاثر از عوامل اقتصادی و ژئوپوليتيكی است، بسیار خوب توصیف شده و با مقایسه استراتژی¬ها و ایدههای مختلف، مسیری از فرصت¬ها را برای کشورهای درگیر در منطقه آسیای مرکزی گشوده است.
مطالعه این اثر با توجه به داده های تجربی غنی و برخورداری از «زمینه روش¬شناسی»، برای کارشناسان تخصصی موضوع، محققان و دانشجویان مفید خواهد بود.
کتاب ایران، روسیه و چین در آسیای مرکزی نشان¬دهنده کوششی در جهت شناسایی ابعاد استراتژیکی ژئوپوليتيك کل منطقه، تعریف مجدد آن برای ایالات متحده و نیز پیامدهای آن برای منافع ایران، روسیه و چین است. اثر پیش رو، یک زمینه وسیعی از مشارکت و حضور آمریکا در روند تحولات امنیتی و منطقه¬ای آسیای مرکزی بدست می دهد. در نیمه نخست دهه 1990 میلادی، منافع ایالات متحده در منطقه نسبتاً اندک بود.
در این مقطع، واشنگتن با آرامش و به صورت مثبت نسبت به کوشش مسکو برای تداوم نقش مسلط خود در منطقه واکنش نشان می¬داد و از فعالیت¬های حفظ صلح در تاجیکستان حمایت می¬کرد. با وجود این، حضور اقتصادی ایالات متحده در حوزه دریای خزر موجب تقویت سطح نفوذ آمریکا در منطقه شد.
در این مقطع، هر یک از کشورهای منطقه انگیزه¬های خاص خودشان را برای افزایش سطح مناسبات با ایالات متحده داشتند. در این بین، وقوع 11 سپتامبر و متعاقب آن، عملیات نظامی آمریکا در افغانستان و عراق (2001- 2003 میلادی)، موجب افزایش اهمیت ژئوپولیتیکی آسیای مرکزی در سیاست خارجی آمریکا شد.
هر چند واشنگتن نتوانست به صورت کامل به همه اهداف خود در رابطه با فرایند دموکراتیزاسیون در افغانستان و تقویت نهادهای قانونی در این کشور جامعه عمل بپوشاند.
جنگ در افغانستان، موجب توجه غیر قابل انتظار آمریکا و متحدین واشنگتن به تعارضات منطقه¬ای و چالش های ثبات و امنیت در منطقه آسیای مرکزی شده است. آسیای مرکزی به دلیل قرار گرفتن در مجاورت قدرتهای بزرگ در پهنه پهناور اوراسیا، از دیرباز دارای موقعیت استراتژیک بوده است.
این منطقه هیچگاه برخوردار از یک جمعیت مسلط و ثابت نبوده است که بتواند امکان بهره¬برداری از منابع طبیعی آن را فراهم سازد. بنابر این، منطقه آسیای مرکزی در سرتاسر تاریخ خود تحت نفوذ قدرت¬ها و امپراطوری¬ها بوده است.
آسیای مرکزی در طول تاریخ، بارها شاهد تقسیم و تجزیه، یکپارچگی، تسخیر و فروپاشی بوده است. این منطقه، جولانگاه قدرتهای بیرونی بوده است که هر یک منافع خاص خود را مطالبه می¬کردند.
طی چندین قرن، موازنه قوا در طول زمان دچار تغییر شد و حاکمیت و تسلط بر منطقه در اختیار یک یا دو قدرت قرار گرفت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، چالش های جدیدی را برای منطقه آسیای مرکزی به همراه داشت. در اندک زمانی، جمهوری های پیشین اتحاد شوروی تبدیل به بازیگران بین المللی شدند که منافع ملی و اولویت-های سیاست خارجی خاص خود را تعریف می¬کردند.
به اعتقاد سرگئی مارکدونف مهم¬ترین ارزش این اثر، تجزیه و تحلیل پویایی¬های سیاست خارجی در حال تحول است. این موضوع با توجه به این که سیاست خارجی به عنوان یک پدیده متغیر، متاثر از عوامل اقتصادی و ژئوپوليتيكی است، بسیار خوب توصیف شده و با مقایسه استراتژی¬ها و ایدههای مختلف، مسیری از فرصت¬ها را برای کشورهای درگیر در منطقه آسیای مرکزی گشوده است.
مطالعه این اثر با توجه به داده های تجربی غنی و برخورداری از «زمینه روش¬شناسی»، برای کارشناسان تخصصی موضوع، محققان و دانشجویان مفید خواهد بود.
کتاب ایران، روسیه و چین در آسیای مرکزی نشان¬دهنده کوششی در جهت شناسایی ابعاد استراتژیکی ژئوپوليتيك کل منطقه، تعریف مجدد آن برای ایالات متحده و نیز پیامدهای آن برای منافع ایران، روسیه و چین است. اثر پیش رو، یک زمینه وسیعی از مشارکت و حضور آمریکا در روند تحولات امنیتی و منطقه¬ای آسیای مرکزی بدست می دهد. در نیمه نخست دهه 1990 میلادی، منافع ایالات متحده در منطقه نسبتاً اندک بود.
در این مقطع، واشنگتن با آرامش و به صورت مثبت نسبت به کوشش مسکو برای تداوم نقش مسلط خود در منطقه واکنش نشان می¬داد و از فعالیت¬های حفظ صلح در تاجیکستان حمایت می¬کرد. با وجود این، حضور اقتصادی ایالات متحده در حوزه دریای خزر موجب تقویت سطح نفوذ آمریکا در منطقه شد.
در این مقطع، هر یک از کشورهای منطقه انگیزه¬های خاص خودشان را برای افزایش سطح مناسبات با ایالات متحده داشتند. در این بین، وقوع 11 سپتامبر و متعاقب آن، عملیات نظامی آمریکا در افغانستان و عراق (2001- 2003 میلادی)، موجب افزایش اهمیت ژئوپولیتیکی آسیای مرکزی در سیاست خارجی آمریکا شد.
هر چند واشنگتن نتوانست به صورت کامل به همه اهداف خود در رابطه با فرایند دموکراتیزاسیون در افغانستان و تقویت نهادهای قانونی در این کشور جامعه عمل بپوشاند.
خبرهای مرتبط
نظر شما