چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 02

معرفی کتاب «اسلام‌ گرایان تونس از معارضه تا حکومت»

کد خبر: ۱۶۲۵۸۹
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۶ - ۲۰:۴۸



کتاب «اسلام‌گرایان تونس از معارضه تا حکومت» ترجمه آقای محمد عربشاهی در سال 1395 از سوی اداره نشر وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران منتشر گردیده است.

كتاب حاضر از جمله آثاری است كه به بررسی جريان اسلام سياسی در منطقه شمال آفريقا می‌پردازد. محدوده جغرافيایی پردازش سياسی-تاريخی اين كتاب تونس است كه به عنوان بخشی از اين منطقه، يكی از تأثيرگذارترين جريان‌ها يا حركت‌های اسلامی را در خود جای داده است. اين كتاب اساساً يك پ‍ژوهش آكادميك است كه تلاش كرده در چارچوبی علمی و بی‌طرفانه به روند پيدايش و تحول جريان اسلام‌گرايی در تونس از حدود سال 1970 تا بعد از تحولات ژانويه 2011 و سقوط حكومت زين‌العابدين بن علی بپردازد و سير تحولات و نحوه فعاليت اين جنبش را در چند دهه فعاليت مخفيانه و آشكار در قالب معارضه يا اپوزيسيون تا موفقيت اين جريان در تشكيل حكومت پس از سال 2011 تبيين كند. اين كتاب جريان اسلام‌گرايی را به عنوان جريان اسلام سياسی و با هدف تبيين تحركات سياسی آن بررسی می‌كند، اما در خلال آن ناگزير به تبيين انديشه‌های سياسی، دينی و اجتماعی اين جريان و رهبران آن و تحليل رهيافت‌ها و مواضع گوناگون آنها نیز می‌پردازد. همچنين گفتمان سياسي و خط ايدئولوژيك و روابط آن با ديگر جريان‌هاي اسلامي را مورد مطالعه قرار داده و به دستاورد حكومتي جريان اسلام سياسي در تونس پس از بهار عربي اشاره مي‌كند.

تأثيرپذيری جريان اسلام‌گرایی تونس از انقلاب اسلامی ايران ‌به‌ویژه در نخستين سال‌های وقوع آن كه با اوج تحركات اسلام‌گرايان در تونس در قالب يك جنبش اسلامی مخالف حكومت همزمان بود، از موارد قابل توجهی است كه در اين كتاب بدان‌ها اشاره شده است. انقلاب اسلامي ايران به عقيده نويسنده، در تعامل جنبش با رويدادهاي عصر خود در آن دوره و توسعه گفتمان آن تأثيرگذار بود و به تبع آن، بازتاب‌هاي انقلاب اسلامي بر گفتمان سياسي و ايدئولوژيك حركت‌هاي اسلامي از جمله حركت اسلامي تونس، اميدواري‌ها را براي سياست‌گذاري‌هاي جنبش اسلامي تونس بيشتر كرد و اين همزمان با ريشه‌گرفتن بيشتر آن جنبش در درون بافت‌ نهادهاي جامعه بود. تأثيرپذيری اين جريان از انديشه‌های دكتر علی شريعتی از ديگر نكات قابل ذكر در خصوص انديشه‌های جريان اسلام‌گرايی در تونس به‌ویژه در سال‌های حضور در قالب معارضه يا اپوزيسيون است كه در كنار تأثير انقلاب اسلامی از سوی نويسنده چند بار بدان اشاره می‌شود. نويسنده معتقد است جریان اسلام سیاسی در تونس و منطقه عربی استرات‍ژي و برنامه لازم را براي حكومت پس از تحولات بهار عربي نداشت، زیان اصلی را در اين تجربه به سبب همين فقدان برنامه و استراتژی متحمل شد و زمان زیادی لازم است تا زمینه‌های برگشت‌پذيري آن فراهم شود.

نویسنده در این کتاب که نگارش آن در سال 2014 به پایان رسیده است در خصوص تاریخ فعالیت اسلام‌گرایان در قالب اسلام اعتراضی، به حاشيه‌رانده شدن آن از سوی حكومت‌های تونس، نوع عملكرد يا تعامل دوسويه جنبش و حكومت در طول اين دوران و نیز حضور جریان اسلام سیاسی در حکومت پس از انقلاب، دیدگاهی را ترسیم کرده‌است که می‌تواند راهگشایی برای تبیین تحولات و سیاست‌های این جریان در دوره حاضر باشد. علاوه بر آن، بخشی از اين كتاب به سلفی‌گری و جريان‌های اسلامی سلفی و تكفيری در تونس به‌ویژه در سال‌های گذشته پرداخته‌است.

نویسنده در بخش مقدمه، سخن خود را با این پرسش آغاز می کند که آيا راشد الغنوشي توانست رؤياي حسن البناء را تحقق بخشد و پس از ناتواني محمد مُرسي، رئیس‌جمهور سابق مصر، در تحقق اين رؤيا، در تشكيل حكومتی كه اخوان المسلمين طرفِ اصلی آن باشد موفق عمل كند؟ و آيا بخش‌هاي مختلف جريان‌ اسلام سياسي سنّي از جهت تجارب و نتايج و پيامدها همگون بودند؟

نگارنده معتقد است، اين سؤالات و نظاير آن باعث می‌شود به ضرورت اطلاع از فلسفه اين جريان توجه کنیم. ما تلاش كرديم گفتمان و روند تاريخي اين جريان را از دريچه تجربة آن در تونس- كه همچنان در جست‌وجوي مسير خود در بحبوحة روند سريع رخدادهاي داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي پس از تحولات بهار عربی است- تفكيك و بررسي كنيم. شكی نيست كه حركت اسلامی در تونس كه به‌طور ويژه با جنبش النهضه شناخته مي‌شود، به‌طور نسبي در توسعه گفتمان سياسي خود موفق عمل كرد، اما با توجه به تعدّد انشعاب‌ها در داخل خود (از جمله جريان‌هاي اخواني، سلفي و محافظه‌كار و اصلاحگرا که همه جزء جريان اسلام سياسي بودند) نتوانست در تبلور گفتمان ايدئولوژيك خود موفق عمل كند.

رهبران جنبش اظهار مي‌كنند كه در پي جبران اين نقيصه هستند. در اين ميان، بسياري از ناظران معتقدند راشد الغنوشي از درس مصر و ليبي استفاده كرده و از اين رو است كه تقريباً تأكيد مي‌كند جريان اسلام سياسي سنّي از جهت شرایط زمانی و مکانی دچار بحران نبود بلکه وارد يك بحران ساختاري شده و تجربه جنبش وي در حكومت هم يك تجربه طلايي نبود، ولي در عقلانيت‌بخشی به گفتمان و تناسب افكار آن تأثيرگذار بود. بسياري از صاحب‌نظران دانشگاهي معتقد هستند اگر جنبش النهضه تفکیک بين اقدام دعوت‌گرايانه و اقدام سياسي را بپذيرد، گامي در مسير درست برداشته است. اما اين كافي نيست.

چرا كه جنبش تا اين لحظه به مرحله‌ای نرسیده است که الزامات اقدام سياسي و مقتضيات عمل دعوت‌گرايانه را از هم جدا کند. حتی موافقت اوليه آن درباره طرح اين مسئله در كنگره دهم در می 2016، چيزي جز يك جدايي تكنيكي تعبير نمي‌شود كه همانند تجارب مشابه آن در مصر، سودان، الجزاير، يمن و غيره، تأثيري بر آن نداشته و نتايج مثبتی به بار نخواهد آورد. چراكه اين جدايي در تجربه‌هاي مذكور يك جدايي خيالي قلمداد شد و حزبِ تشكيل‌شده همان جمعيت ديني بود كه در قالب حزب قرار مي‌گرفت. تجربه حكومت اسلام‌گرايان در تونس، با آنكه تحت تأثير اخوان المسلمين هم هست، متفاوت از تجارب حكومتي اخوانی در كشورهاي مشرق عربي است. ولی اين تجربه نيازمند دهه‌ها زمان است تا به پختگی برسد و نيازمند تربيت و توليد نخبگاني است كه هنوز در اختیار ندارد و نيز نيازمند به‌حدّ كمال رساندن انديشه چرخش قدرت در داخل خود و برنامه‌اي حقيقي (فارغ از شعارها) است.

فهرست مطالب
پیشگفتار مترجم
مقدمه نويسنده بر نسخه فارسی
پيشگفتار
مقدمه
رويكرد نظري - نگاهي به پديده اسلام‌گرايي و حركت‌‌هاي اسلامي در جهان عرب
بخش اول - ريشه‌هاي «جنبش جماعت اسلامي» و شكل‌گيری آن تا حدود سال 1979
فصل اول: محيط عمومي ظهور حركت اسلامي در تونس از استقلال تا آغاز دهه هفتاد
فصل دوم: متمركز‌سازي سياسي و سازمانی حركت (1970 تا 1979)
بخش دوم - رابطه جنبش با نظام: از رويارويي تا ایجاد روابط
فصل اول: بازتاب‌هاي انقلاب اسلامي ايران بر حركت اسلامي در تونس، گفتمان راديكالي و تحركات ميداني (1979 تا 1984)
فصل دوم: استفاده از سياست تنش‌زدايي،كشف امنيتي و حركت به سوي اقدام آشكار
فصل سوم: بازگشت به سياست تنش‌زدايي (1984 تا 1987)
فصل چهارم: گسترش جنبش و ريشه‌گيري اجتماعي آن از خلال محاكمه‌ها
فصل پنجم: رابطه جنبش با ديگر جريان‌هاي خارج از حكومت و مواضع مختلف همه‌ طرف‌ها (1970 تا 1988)
فصل ششم: حركت اسلامي در دوره زين‌العابدين بن علي؛ از مشاركت تا رويارويي (1987 تا 2007)    
فصل هفتم: اسلام‌گرايان پس از بهار عربي: دشواری تجربه حکومت و ناتوانی از رویارویی با چالش‌ها    
سخن پاياني (ملاحظات و نتايج)

نظر شما