معرفی کتاب «سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی»
کتاب «سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی روندها و چشم اندازها » تالیف آقای ولی کوزهگر کالجی با دیباچهای از دکتر سید محمد کاظم سجاد پور، رییس مرکز آموزش و پژوهش های بین المللی وزارت امور خارجه در سال 2016 از سوی اداره نشر وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران منتشر گردید.
آقای دکتر سیدمحمدکاظم سجادپور با طرح این پرسش که چرا و چگونه رفتار سیاست خارجی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی باید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد؟ به همسایگی آسیای مرکزی در جغرافیایی ایران اشاره می نماید که بر این اساس، امنیت کشور ما پیوسته و گره خورده به تحولات آسیای مرکزی است. هرگونه بی ثباتی و ناآرامی در این منطقه استراتژیک بر امنیت کشور ما اثر مستقیم دارد. به علاوه، این منطقه در چارچوب فلات قاره ایران از یک سو و در تداوم حوزه فرهنگی و تمدنی ایران از سوی دیگر می باشد.
افزون تراز این، پیوند های تاریخی، زمینی، اجتماعی و فرهنگی متعددی مردمان دو سوی آمودریا را به هم پیوند می دهد و در اقیانوس پر تلاطم تحولات جهانی به نوعی همسرنوشتی ایران و منطقه آسیای مرکزی انکار ناپذیر است و در کنار اهمیتی که آسیای مرکزی برای منافع همه جانبه ما دارد، باید در نظر داشت که قدرت های جهانی در آسیای مرکزی در گذشته و حال درگیر بوده و هستند. ایشان با نگاهی به دوران جنگ سرد و توجه آمریکا و سپس چین به این منطقه، برجسته بودن کفه شوروی در تحولات آسیای مرکزی در آن دوران را به منزله بی توجهی غرب و مخصوصاً آمریکا به منطقه طی آن دوران قلمداد نمی کند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ١٩٩١ میلادی منجر به ورود قدرت¬های موثر و مهم بین المللی و منطقه ای به فضای آسیای مرکزی شد که حضور آمریکا در آسیای مرکزی اهدافی چند منظوره از جمله مهار ایران را دنبال می کرد.
بنابراین مطالعه رفتار ایالات متحده در آسیای مرکزی به منزله موضوعی راهبردی برای کشور ما به شمار میرود. ضرورت مطالعه رفتار آمریکا در آسیای مرکزی را صرفاً نمی¬توان به محدوده های عملی سیاست گذاری امور خارجی و امنیت ملی کشور منحصر کرد، بلکه از نظر علمی و حوزه های گوناگون دانش سیاست، مطالعه رفتار ایالات متحده حائز اهمیت است. با توجه به ابعاد عملی و علمی مطالعه رفتار ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی، باید دید چگونه می توان چارچوبی مفهومی برای چنین مطالعه¬ای فراهم آورد؟ البته هر گونه چارچوب مفهومی جهت فهم رفتار آمریکا در آسیای مرکزی مستلزم در نظر گرفتن «نگرش ها»، «پویش ها» و «کنش های» سیاست خارجی آمریکا در یک نگاه ترکیبی است؛ یعنی توجه به مفاهیم در «سطح کلان سیاست های خارجی آمریکا» و نیز در «سطح مناسبات آمریکا با آسیای مرکزی» است.
نویسنده با نگاهی مختصر به تاریخ دوران استقلال کشورهای آسیای مرکزی، به اولین حضور آمریکا در منطقه طی حیات 300 ساله آن کشور اشاره می کند و با طرح این پرسش که با وجود همه پویش¬های سیاست خارجی آمریکا طی دو دهه اخیر، آیا منطقه آسیای مرکزی اهمیت و منزلت «استراتژیک» برای ایالات متحده داشتهاست؟ بیان می دارد، دلایل و شواهد به روشنی نشان می¬دهند که منطقه آسیای مرکزی «فی¬نفسه» و «پیوسته» اهمیت و منزلتی «استراتژیک» نزد آمریکایی ندارد، بلکه تحت تاثیر عوامل جانبی و البته تاثیرگذار - نظیر نوع تعامل و یا تقابل آمریکا و فدراسیون روسیه، منابع انرژی حوزه خزر و یا تحولات افغانستان- در مقطعی از زمان به سطح منزلت «استراتژیک» رسیده و با کنار رفتن و یا کمرنگ شدن آن عوامل، از این سطح منزلت خارج شدهاست.
البته «غیر استراتژیک بودن» منطقه آسیای مرکزی، برای ایالات متحده آمریکا به منزله «عدم اهمیت» این منطقه برای آن کشور نمی باشد، چراکه طی دو دهه گذشته، منطقه آسیای مرکزی از مناطق «با اهمیت» در سیاست خارجی آمریکا بوده و این کشور به عنوان تنها ابرقدرت پس از جنگ سرد نمی توانست به این منطقه مهم - که در کنار کانون منابع انرژی خزر و مجاور سه قدرت رقیب؛ یعنی فدراسیون روسیه، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین واقع شدهاست- بی تفاوت باقی بماند. سیاست ها و رویکردهای آمریکا را در این منطقه طیف متنوعی را در برمیگیرد از قبیل: اهداف و منافع هژمونیسم سیاسی (تغییر الگوی رفتاری در آسیای مرکزی)، هژمونیسم امنیتی- استراتژیک (حضور نظامی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی)، هژمونیسم اقتصادی (اقتصادگرایى و ثبات هژمونیک به محوریت منابع انرژی در آسیای مرکزی) و هژمونی فرهنگی (نظم آمریکایی و توسعه لیبرالیسم در آسیای مرکزی). برآیند این سیاستها را طی 25 سال گذشته می¬توان اتخاذ سیاست¬ها، رویکردها و طرح¬های مختلف از سوی ایالات متحده دانست.
طراحی و اجرای سازوکارهای جدیدی از همگرایی منطقه¬ای - به ویژه طرح «آسیای مرکزی بزرگ» و «استراتژی راه ابریشم جدید»،- از جدیدترین و مهم¬ترین موضوعاتی است که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا طی سال¬های اخیر در سطح منطقه آسیای مرکزی و مناطق پیرامون آن دنبال کردهاست.
این پژوهش در هفت بخش سازماندهی شدهاست. در بخش نخست، کلیات موضوع و نقد آثار موجود صورت پذیرفتهاست تا بر مبنای آن، هدف پژوهش مطرح و تبیین شود. در این بخش، با انتخاب «نظریه هژمونی» (برتری¬خواهی) کوشش شدهاست بنیان نظری حضور ایالات متحده آمریکا در مناطق مختلف جهان پس از جنگ سرد تبیین شود.
بخش دوم، تحت عنوان «اهداف و منافع هژمونیسم آمریکا در منطقه آسیای مرکزی: هژمونیسم چند وجهی»، به واکاوی اهداف و منافع سیاسی، استراتژیکی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی با کاربست مفاهیم و مولفه های نظریه هژمونی میپردازد. مباحث این بخش - به ویژه فرصت ها و چالش های پیش روی هژمونی آمریکا در ابعاد چهارگانه یادشده- در بطن خود حاوی نوعی مطالعه و نقد تحولات داخلی و خارجی کشورهای منطقه آسیای مرکزی نیز است که در برخی از حوزه ها موجب تسهیل و در برخی دیگر موجب ایجاد مانع بر سر پیشبرد اهداف هژمونیک ایالات متحده در منطقه آسیای مرکزی شدهاست.
بخش سوم - با عنوان «رویکردهای ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی: تداوم و تغییر»- در یک رویکرد تاریخی – تحلیلی و با رعایت اصل «کرونولوژی» به مطالعه و واکاوی سیاست ها و رویکردهای دولت های مختلف آمریکا، از جرج بوش پدر تا باراک اوباما، میپردازد. در این بخش، برای نخستین بار در بین پژوهش های فارسی زبان، جایگاه منطقه آسیای مرکزی در اسناد استراتژی امنیت ملی آمریکا مطالعه شده و بیش از 13 سند استراتژی امنیت ملی در فاصله سال¬های 1990 تا 2015 میلادی بررسی گردیده است. علاوه بر این «سطح اعلانی»، رویکردهای ایالات متحده در «سطح اعمالی» نیز در هر مقطع به تفکیک دوره های ریاست جمهوری آمریکا مطالعه و بررسی شدهاست.
در بخش چهارم - با عنوان «لایه های غیر رسمی سیاست خارجی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی»- کوشش شدهاست، با توجه به ساختار «متکثر» سیاست و حکومت در آمریکا، به جنبههای غیر دولتی سیاستگذاری در قبال منطقه آسیای مرکزی نیز توجه شود. در این راستا، ورای سطوح رسمی سیاست خارجی آمریکا - یعنی دولت، وزارت امور خارجه، پنتاگون و کنگره- نقش مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی، برنامه¬های تخصصی حوزه مطالعات اوراسیا و آسیای مرکزی در دانشگاه¬های مختلف آمریکا و معرفی چهره¬های شاخص و صاحب نظر در این حوزه مطالعه و واکاوی شدهاست.
در بخش پنجم - با عنوان «طرح ها و برنامه های جدید سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی و جنوبی»- نیز ماهیت، ابعاد و اهداف « طرح آسیای مرکزی بزرگ » و «استراتژی راه ابریشم جدید» به صورت تفصیلی مطالعه شده و به اهداف و دیدگاه های دو کشور کانونی و محوری در این دو طرح - یعنی قزاقستان و هند- نیز توجه شدهاست.
در بخش ششم - تحت عنوان «آمریکا، آسیای مرکزی و افغانستان پس از 2014 میلادی»- نیز اهداف و ابعاد ایجاد و تقویت «شبکه توزیع شمالی» و همچنین ابهامات، چالش¬ها و سناریوهای احتمالی پس از خروج نیروهای آمریکایی و اعضای ائتلاف از افغانستان در پایان سال 2014 میلادی (با تمرکز بر پیامدهای آن بر منطقه آسیای مرکزی) مطالعه و بررسی شدهاست. در انتهای این پژوهش نیز، با ارائه نتایج و یافته های پژوهش، کوشش شدهاست تصویر و درکی جامع، دقیق و واقع¬بینانه از «روندها و چشم¬اندازهای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی» حاصل شود.
فهرست مطالب
دیباچه دکتر سید محمدکاظم سجادپور
پیشگفتار
بخش اول: کلیات
مقدمه
ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی: ابهامات و پیچیدگی¬ها
تاملی بر ادبیات و پیشینه پژوهش
ضرورت تبیین نظری سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی
چهارچوب نظری پژوهش: نظریه هژمونی (برتری¬خواهی)
بخش دوم: اهداف و منافع هژمونیسم آمریکا در منطقه آسیای مرکزی: هژمونیسم چند وجهی
فصل اول: هژمونیسم سیاسی: آمریکا و تغییر الگوی رفتاری در آسیای مرکزی
فصل دوم: هژمونیسم نظامی- استراتژیک: حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی
فصل سوم: هژمونیسم اقتصادی آمریکا در آسیای مرکزی: اقتصادگرایى و ثبات هژمونیک با محوریت منابع انرژی
فصل چهارم: هژمونی فرهنگی آمریکا در آسیای مرکزی: قدرت نرم و توسعه ارزش¬ها و فرهنگ لیبرال
بخش سوم: رویکردهای آمریکا در آسیای مرکزی: چهره ژانوسی تداوم و تغییر
فصل اول: رویکرد امنیتی – استراتژیک: دوره ریاست جمهوری جرج بوش پدر (1988- 1992)
فصل دوم: رویکرد اقتصادی - استراتژیک: دوران ریاست جمهوری کلینتون (1992- 2000)
فصل سوم: رویکرد امنیتی- استراتژیک: دوران ریاست جمهوری جرج بوش پسر (2000- 2008)
فصل چهارم: رویکرد اقتصادی- امنیتی: دوران ریاست جمهوری باراک اوباما (2008 تا کنون)
بخش چهارم: لایه های غیر رسمی سیاست خارجی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی
فصل اول: اتاق¬های فکر: نقش و جایگاه مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی ایالات متحده آمریکا
فصل دوم: دانشگاه¬ها و مراکز آموزشی آمریکا: برنامه¬های تحقیقاتی اوراسیای مرکزی و آسیای مرکزی
بخش پنجم: طرح ها و برنامه های جدید سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی و جنوبی
فصل اول: موسسه آسیای مرکزی و قفقاز جانز هاپکینز: محور تدوین طرح¬های جدید آمریکا در آسیای مرکزی
فصل دوم: طرح آسیای مرکزی بزرگ¬: تجمیع ژئوپولیتیکی مناطق آسیای مرکزی، افغانستان و آسیای جنوبی
فصل سوم: استراتژی راه ابریشم جدید: یکپارچگی اقتصادی آسیای مرکزی، افغانستان و آسیای جنوبی
فصل چهارم: کشورهای کانونی در روند تجمیع آسیای مرکزی و جنوبی: از بندر آکتائو تا دهلی نو
بخش ششم: آمریکا، آسیای مرکزی و افغانستان پس از 2014 میلادی
فصل اول: شبکه توزیع شمالی: افزایش نقش و جایگاه لجستیکی آسیای مرکزی
فصل دوم: آسیای مرکزی و افغانستان پس از 2014 میلادی: ابهامات، چالش¬ها و سناریوهای احتمالی
بخش هفتم: نتیجه¬گیری: سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی (1991- 2015): نتایج و یافته¬های پژوهش
آقای دکتر سیدمحمدکاظم سجادپور با طرح این پرسش که چرا و چگونه رفتار سیاست خارجی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی باید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد؟ به همسایگی آسیای مرکزی در جغرافیایی ایران اشاره می نماید که بر این اساس، امنیت کشور ما پیوسته و گره خورده به تحولات آسیای مرکزی است. هرگونه بی ثباتی و ناآرامی در این منطقه استراتژیک بر امنیت کشور ما اثر مستقیم دارد. به علاوه، این منطقه در چارچوب فلات قاره ایران از یک سو و در تداوم حوزه فرهنگی و تمدنی ایران از سوی دیگر می باشد.
افزون تراز این، پیوند های تاریخی، زمینی، اجتماعی و فرهنگی متعددی مردمان دو سوی آمودریا را به هم پیوند می دهد و در اقیانوس پر تلاطم تحولات جهانی به نوعی همسرنوشتی ایران و منطقه آسیای مرکزی انکار ناپذیر است و در کنار اهمیتی که آسیای مرکزی برای منافع همه جانبه ما دارد، باید در نظر داشت که قدرت های جهانی در آسیای مرکزی در گذشته و حال درگیر بوده و هستند. ایشان با نگاهی به دوران جنگ سرد و توجه آمریکا و سپس چین به این منطقه، برجسته بودن کفه شوروی در تحولات آسیای مرکزی در آن دوران را به منزله بی توجهی غرب و مخصوصاً آمریکا به منطقه طی آن دوران قلمداد نمی کند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ١٩٩١ میلادی منجر به ورود قدرت¬های موثر و مهم بین المللی و منطقه ای به فضای آسیای مرکزی شد که حضور آمریکا در آسیای مرکزی اهدافی چند منظوره از جمله مهار ایران را دنبال می کرد.
بنابراین مطالعه رفتار ایالات متحده در آسیای مرکزی به منزله موضوعی راهبردی برای کشور ما به شمار میرود. ضرورت مطالعه رفتار آمریکا در آسیای مرکزی را صرفاً نمی¬توان به محدوده های عملی سیاست گذاری امور خارجی و امنیت ملی کشور منحصر کرد، بلکه از نظر علمی و حوزه های گوناگون دانش سیاست، مطالعه رفتار ایالات متحده حائز اهمیت است. با توجه به ابعاد عملی و علمی مطالعه رفتار ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی، باید دید چگونه می توان چارچوبی مفهومی برای چنین مطالعه¬ای فراهم آورد؟ البته هر گونه چارچوب مفهومی جهت فهم رفتار آمریکا در آسیای مرکزی مستلزم در نظر گرفتن «نگرش ها»، «پویش ها» و «کنش های» سیاست خارجی آمریکا در یک نگاه ترکیبی است؛ یعنی توجه به مفاهیم در «سطح کلان سیاست های خارجی آمریکا» و نیز در «سطح مناسبات آمریکا با آسیای مرکزی» است.
نویسنده با نگاهی مختصر به تاریخ دوران استقلال کشورهای آسیای مرکزی، به اولین حضور آمریکا در منطقه طی حیات 300 ساله آن کشور اشاره می کند و با طرح این پرسش که با وجود همه پویش¬های سیاست خارجی آمریکا طی دو دهه اخیر، آیا منطقه آسیای مرکزی اهمیت و منزلت «استراتژیک» برای ایالات متحده داشتهاست؟ بیان می دارد، دلایل و شواهد به روشنی نشان می¬دهند که منطقه آسیای مرکزی «فی¬نفسه» و «پیوسته» اهمیت و منزلتی «استراتژیک» نزد آمریکایی ندارد، بلکه تحت تاثیر عوامل جانبی و البته تاثیرگذار - نظیر نوع تعامل و یا تقابل آمریکا و فدراسیون روسیه، منابع انرژی حوزه خزر و یا تحولات افغانستان- در مقطعی از زمان به سطح منزلت «استراتژیک» رسیده و با کنار رفتن و یا کمرنگ شدن آن عوامل، از این سطح منزلت خارج شدهاست.
البته «غیر استراتژیک بودن» منطقه آسیای مرکزی، برای ایالات متحده آمریکا به منزله «عدم اهمیت» این منطقه برای آن کشور نمی باشد، چراکه طی دو دهه گذشته، منطقه آسیای مرکزی از مناطق «با اهمیت» در سیاست خارجی آمریکا بوده و این کشور به عنوان تنها ابرقدرت پس از جنگ سرد نمی توانست به این منطقه مهم - که در کنار کانون منابع انرژی خزر و مجاور سه قدرت رقیب؛ یعنی فدراسیون روسیه، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین واقع شدهاست- بی تفاوت باقی بماند. سیاست ها و رویکردهای آمریکا را در این منطقه طیف متنوعی را در برمیگیرد از قبیل: اهداف و منافع هژمونیسم سیاسی (تغییر الگوی رفتاری در آسیای مرکزی)، هژمونیسم امنیتی- استراتژیک (حضور نظامی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی)، هژمونیسم اقتصادی (اقتصادگرایى و ثبات هژمونیک به محوریت منابع انرژی در آسیای مرکزی) و هژمونی فرهنگی (نظم آمریکایی و توسعه لیبرالیسم در آسیای مرکزی). برآیند این سیاستها را طی 25 سال گذشته می¬توان اتخاذ سیاست¬ها، رویکردها و طرح¬های مختلف از سوی ایالات متحده دانست.
طراحی و اجرای سازوکارهای جدیدی از همگرایی منطقه¬ای - به ویژه طرح «آسیای مرکزی بزرگ» و «استراتژی راه ابریشم جدید»،- از جدیدترین و مهم¬ترین موضوعاتی است که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا طی سال¬های اخیر در سطح منطقه آسیای مرکزی و مناطق پیرامون آن دنبال کردهاست.
این پژوهش در هفت بخش سازماندهی شدهاست. در بخش نخست، کلیات موضوع و نقد آثار موجود صورت پذیرفتهاست تا بر مبنای آن، هدف پژوهش مطرح و تبیین شود. در این بخش، با انتخاب «نظریه هژمونی» (برتری¬خواهی) کوشش شدهاست بنیان نظری حضور ایالات متحده آمریکا در مناطق مختلف جهان پس از جنگ سرد تبیین شود.
بخش دوم، تحت عنوان «اهداف و منافع هژمونیسم آمریکا در منطقه آسیای مرکزی: هژمونیسم چند وجهی»، به واکاوی اهداف و منافع سیاسی، استراتژیکی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی با کاربست مفاهیم و مولفه های نظریه هژمونی میپردازد. مباحث این بخش - به ویژه فرصت ها و چالش های پیش روی هژمونی آمریکا در ابعاد چهارگانه یادشده- در بطن خود حاوی نوعی مطالعه و نقد تحولات داخلی و خارجی کشورهای منطقه آسیای مرکزی نیز است که در برخی از حوزه ها موجب تسهیل و در برخی دیگر موجب ایجاد مانع بر سر پیشبرد اهداف هژمونیک ایالات متحده در منطقه آسیای مرکزی شدهاست.
بخش سوم - با عنوان «رویکردهای ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی: تداوم و تغییر»- در یک رویکرد تاریخی – تحلیلی و با رعایت اصل «کرونولوژی» به مطالعه و واکاوی سیاست ها و رویکردهای دولت های مختلف آمریکا، از جرج بوش پدر تا باراک اوباما، میپردازد. در این بخش، برای نخستین بار در بین پژوهش های فارسی زبان، جایگاه منطقه آسیای مرکزی در اسناد استراتژی امنیت ملی آمریکا مطالعه شده و بیش از 13 سند استراتژی امنیت ملی در فاصله سال¬های 1990 تا 2015 میلادی بررسی گردیده است. علاوه بر این «سطح اعلانی»، رویکردهای ایالات متحده در «سطح اعمالی» نیز در هر مقطع به تفکیک دوره های ریاست جمهوری آمریکا مطالعه و بررسی شدهاست.
در بخش چهارم - با عنوان «لایه های غیر رسمی سیاست خارجی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی»- کوشش شدهاست، با توجه به ساختار «متکثر» سیاست و حکومت در آمریکا، به جنبههای غیر دولتی سیاستگذاری در قبال منطقه آسیای مرکزی نیز توجه شود. در این راستا، ورای سطوح رسمی سیاست خارجی آمریکا - یعنی دولت، وزارت امور خارجه، پنتاگون و کنگره- نقش مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی، برنامه¬های تخصصی حوزه مطالعات اوراسیا و آسیای مرکزی در دانشگاه¬های مختلف آمریکا و معرفی چهره¬های شاخص و صاحب نظر در این حوزه مطالعه و واکاوی شدهاست.
در بخش پنجم - با عنوان «طرح ها و برنامه های جدید سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی و جنوبی»- نیز ماهیت، ابعاد و اهداف « طرح آسیای مرکزی بزرگ » و «استراتژی راه ابریشم جدید» به صورت تفصیلی مطالعه شده و به اهداف و دیدگاه های دو کشور کانونی و محوری در این دو طرح - یعنی قزاقستان و هند- نیز توجه شدهاست.
در بخش ششم - تحت عنوان «آمریکا، آسیای مرکزی و افغانستان پس از 2014 میلادی»- نیز اهداف و ابعاد ایجاد و تقویت «شبکه توزیع شمالی» و همچنین ابهامات، چالش¬ها و سناریوهای احتمالی پس از خروج نیروهای آمریکایی و اعضای ائتلاف از افغانستان در پایان سال 2014 میلادی (با تمرکز بر پیامدهای آن بر منطقه آسیای مرکزی) مطالعه و بررسی شدهاست. در انتهای این پژوهش نیز، با ارائه نتایج و یافته های پژوهش، کوشش شدهاست تصویر و درکی جامع، دقیق و واقع¬بینانه از «روندها و چشم¬اندازهای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه آسیای مرکزی» حاصل شود.
فهرست مطالب
دیباچه دکتر سید محمدکاظم سجادپور
پیشگفتار
بخش اول: کلیات
مقدمه
ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی: ابهامات و پیچیدگی¬ها
تاملی بر ادبیات و پیشینه پژوهش
ضرورت تبیین نظری سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی
چهارچوب نظری پژوهش: نظریه هژمونی (برتری¬خواهی)
بخش دوم: اهداف و منافع هژمونیسم آمریکا در منطقه آسیای مرکزی: هژمونیسم چند وجهی
فصل اول: هژمونیسم سیاسی: آمریکا و تغییر الگوی رفتاری در آسیای مرکزی
فصل دوم: هژمونیسم نظامی- استراتژیک: حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی
فصل سوم: هژمونیسم اقتصادی آمریکا در آسیای مرکزی: اقتصادگرایى و ثبات هژمونیک با محوریت منابع انرژی
فصل چهارم: هژمونی فرهنگی آمریکا در آسیای مرکزی: قدرت نرم و توسعه ارزش¬ها و فرهنگ لیبرال
بخش سوم: رویکردهای آمریکا در آسیای مرکزی: چهره ژانوسی تداوم و تغییر
فصل اول: رویکرد امنیتی – استراتژیک: دوره ریاست جمهوری جرج بوش پدر (1988- 1992)
فصل دوم: رویکرد اقتصادی - استراتژیک: دوران ریاست جمهوری کلینتون (1992- 2000)
فصل سوم: رویکرد امنیتی- استراتژیک: دوران ریاست جمهوری جرج بوش پسر (2000- 2008)
فصل چهارم: رویکرد اقتصادی- امنیتی: دوران ریاست جمهوری باراک اوباما (2008 تا کنون)
بخش چهارم: لایه های غیر رسمی سیاست خارجی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی
فصل اول: اتاق¬های فکر: نقش و جایگاه مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی ایالات متحده آمریکا
فصل دوم: دانشگاه¬ها و مراکز آموزشی آمریکا: برنامه¬های تحقیقاتی اوراسیای مرکزی و آسیای مرکزی
بخش پنجم: طرح ها و برنامه های جدید سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی و جنوبی
فصل اول: موسسه آسیای مرکزی و قفقاز جانز هاپکینز: محور تدوین طرح¬های جدید آمریکا در آسیای مرکزی
فصل دوم: طرح آسیای مرکزی بزرگ¬: تجمیع ژئوپولیتیکی مناطق آسیای مرکزی، افغانستان و آسیای جنوبی
فصل سوم: استراتژی راه ابریشم جدید: یکپارچگی اقتصادی آسیای مرکزی، افغانستان و آسیای جنوبی
فصل چهارم: کشورهای کانونی در روند تجمیع آسیای مرکزی و جنوبی: از بندر آکتائو تا دهلی نو
بخش ششم: آمریکا، آسیای مرکزی و افغانستان پس از 2014 میلادی
فصل اول: شبکه توزیع شمالی: افزایش نقش و جایگاه لجستیکی آسیای مرکزی
فصل دوم: آسیای مرکزی و افغانستان پس از 2014 میلادی: ابهامات، چالش¬ها و سناریوهای احتمالی
بخش هفتم: نتیجه¬گیری: سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی (1991- 2015): نتایج و یافته¬های پژوهش
خبرهای مرتبط
نظر شما