آیا دختران مجرد مادران خوبی هستند؟

کد خبر: ۷۶۱۲۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۵
روزنامه «آرمان» امروز پنجشنبه بیست و نهم مرداد در مطلبی به بررسی واگذاری فرزند به دختران و زنان مجرد بالای 30 سال پرداخت.

در این یادداشت به قلم «عبدالرضا مصری» نماینده مجلس و وزیر اسبق راه آمده است: چند سالی است با تسهیل شرایط فرزندخواندگی افرادی با شرایط و ویژگی های مختلف و با رعایت اصول و موازین می توانند سرپرستی فرزند یا فرزندانی را بر عهده بگیرند. آنچه در سال های اخیر از اهمیت ویژه ای برخوردار است، واگذاری فرزند به دختران و زنان مجرد بالای 30 سال ضمن ارائه مرخصی 6 ماهه است. با توجه با چنین شرایطی این پرسش مطرح می شود آیا دختران مجرد مادران خوبی هستند؟

در ادامه می خوانیم: قانون ابلاغ آیین نامه اجرایی قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست، نشان از تغییرات اساسی و تسهیل شرایط فرزندخواندگی دارد. یکی از موادی که در این قانون به چشم می خورد فسخ حکم سرپرستی خانواده ای است که کودک تحت قیمومیت آنها به 18 سالگی رسیده است. از سوی دیگر، واگذاری فرزند به خانوده های دارای یک اولاد، واگذاری فرزند به دختران و زنان مجرد بالای 30سال ضمن ارائه مرخصی 6 ماهه، جایگزین های ارث و واگذاری فرزندخوانده به خانواده هایی که خارج از ایران زندگی می کنند، نشان از تغییرات و اصلاح قوانین در این زمینه دارد. شخصیت فرد در داخل خانواده رشد و پرورش می یابد. خانواده به عنوان اساسی ترین و حیاتی ترین اجتماع موجود در زندگی از سوی جامعه شناسان مطرح شده است. کودکان باید در قالب خانواده اصلی یا شبه خانواده پرورش یابند تا به این ترتیب نیازهای آنها تامین شود. از سوی دیگر، هم اکنون فرزندان بی سرپرست یا بدسرپرست فراوانی در مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی نگهداری می شوند؛ تاکنون قانون فقط به زوجین علاقه مند به نگهداری و سرپرستی فرزندان با شرایط ویژه اجازه قبول چنین مسئولیتی را می داد. با تکمیل این قانون متقاضیان سرپرستی همچون زوجین نابارور و بدون فرزند یا زوجینی که فقط یک کودک دارند، زنان و دختران مجرد بالای 30 سال نیز می توانند جزو سرپرستان قرار گیرند، این در حالی است که پیش از آن در قانون قبلی تنها زوجینی که پنج سال از زندگی مشترکشان گذشته و نابارور بودند، می توانستند کودک را تحت سرپرستی بگیرند. 

به نوشته مصری، با توجه به اینکه کم و کیف سرپرستی و قبول شرایط آن با نارسایی های متعدد رو به روست، فردی که خود زندگی مشترک را تجربه نکرده چطور می تواند مادر یا پدر مناسبی برای کودک باشد و از پس مسئولیت این امر بر آید؟ از طرف دیگر، اگر فرد سرپرست، زندگی مشترک را تجربه کرده و به دلیل عدم موفقیت هم اکنون در دوران مجردی به سر می برد، آن فرد چگونه می تواند نیازهای روحی و روانی را در کودک تامین کند؟ چون فرد سرپرست باید به تنهایی نقش پدر و مادر را بازی کند و ایفای این نقش ها مستلزم وجود حس مسئولیت است، در این زمینه چالش های متعددی در قالب اینکه آیا فرد متقاضی قادر به نگهداری فرزند است یا خیر؟مطرح است. برای مثال در برخی مواقع شاهدیم برخی از زنان تمکن مالی مناسب و توان نگهداری از فرزند را دارند. اقدام به سرپرستی مثبت است و فرد سرپرست با این اقدام می تواند اوقات فراغت خود را به کودک اختصاص دهد. حال این سوال مطرح است که اگر این فرد ازدواج کرد و همسر او فرزند را نپذیرفت یا بنای ناسازگاری گذاشت سرنوشت این طفل چه می شود؟ آیا او باید دوباره به مراکز شبانه روزی بهزیستی برگردانده شود؟ یا اینکه شاهد درگیری های این شبه خانواده باشد؟ در این زمینه باید گفت که اگر این فرد سرپرست مجرد بود آیا تامین امنیت، وضعیت اخلاقی و خانوادگی او قبل از حضانت از کودک بررسی می شود؟ 

در ادامه این یادداشت آمده است: این مسائل را می توان در زمینه کم و کیف شرایط سرپرستی مورد بررسی قرار داد آن هم به این دلیل که در کشور ما تاکنون نتایج چنین تجربه هایی مشاهده نشده است اما به نسبت درک این قضیه که یک زن یا مرد مجرد متقاضی دریافت طفل باشد چندان متداول نیست. زوج های فراوانی متقاضی نگهداری فرزند هستند اما در مقابل فرزند برای اختصاص به این افراد اندک است. برای مثال وقتی فرد مجرد است، علل و عوامل زندگی مجردی ممکن است به دلایلی از جمله عدم اخلاق پسندیده، درونگرایی، افسردگی و عدم هنر در تعامل با دیگران باشد. از سوی دیگر فرد مجرد علاقه مند به سرپرستی از کودک است، در این شرایط چطور می توان به عملکرد و نحوه قبول مسئولیت در این افراد امید داشت. اگر در فرزند پذیری با زوج مواجه باشیم به دلیل اینکه آنها بعد از گذشت مدتی ثابت کرده اند که توان تعامل با یکدیگر را دارند می توان با آرامش بیشتر کودک را در اختیار آنها گذاشت.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس مخالف
|
Germany
|
۱۷:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۸
0
0
من به شدت مخالف این‌قانونم.
میدونم که با بیان نظرم کلی امتیاز منفی میگیرم اما برام مهم نیست. من حرفمو میزنم‌.

خیلی ها دارن راجع به این قضیه احساسی رفتار میکنن. یکیو میشناسم هنوز تو خونه ی باباش زندگی میکنه و شاغل هم‌ نیست، اونوقت داره به گرفتن حق سرپرستی یکی دیگه فکر میکنه. نمیگم شرایط همه ولی شرایط اکثریت همینه.

من اصلا کاری به غلط بودن این ماجرا و اونایی که شرایط مالیشو دارن و شاغلن هم اگر نداشته باشم، اکثر دخترای مجرد حتی بالای 35 سال هنوز دارن خونه ی خانوادشون زندگی میکنن و حقوقشون برای یک نفر کافی نیست چه برسه به دو نفر! بعضیاشون حتی سر کار هم نمیرن یا یه شغل با درآمد پایین دارن. اونوقت میخوان حق سرپرستی بگیرن!
آخه پدر و مادر و اطرافیان اونا چه گناهی کردن که علاوه بر دادن خرج شما باید خرج یکی دیگه رو هم بدن و جای زندگی و امکانات رفاهی یک نفر دیگه رو هم فراهم کنن!
اونا رو نباید در شرایط انجام شده قرار داد!

بعدش هم، این فرزندی که میگیرن بجز خودشون هیچ والد دیگری نداره. اگر روزی خدایی نکرده خدایی نکرده خدایی نکرده اتفاقی براشون بیفته و به هر دلیلی نتونن بالای سر اون بچه باشن یا خوب ازش مراقبت کنن، تکلیف اون بچه چی میشه؟! چرا این بار باید یه جورایی به زور بیفته به دوش سایر نزدیکان و اقوامش؟!

بعدش هم. اولویت باید با خانواده ها و زوجین باشه نه با دختران مجرد.
الان که خانواده های دو موتوره (پدر و مادر) به زور دارن زندگی میگردونن، چجوری یه زن یا مرد مجرد میخواد تنهایی این کارو بکنه؟!
شاید اون بچه خودش یه روزی نخواد تو چنین شرایط سختی زندگی کنه! یا شاید خودش ترجیح بده هم مادر و هم پدر داشته باشه! مسئله که فقط رها شدن توسط والدین اصلی نیست!
همه چیز که صرفا پول یا تمایل شخصی و علاقه نیست!

تازه اینجوری شانس ازدواج اون دختر هم به نزدیک صفر میرسه. بچه داشتن خودش یک پوئن منفی برای ازدواجه.
و این طرح آمار ازدواج رو به شدت کاهش میده!
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار