روایتی از دیدار هواداران احمدینژاد با او
روزنامه آرمان گزارشی از یک دیدار در دفتر احمدینژاد و جزئیات آن را منتشر کرده است.
به گزارش صدای ایران، در گزارش روزنامه آرمان آمده است: 16 اردیبهشت افرادی به ولنجک رفتند که هدایایی همراه خود داشتند و یک لوح تقدیر! رده سنی آنها جوان بود و کمتر میانسالی در میان آنها دیده میشد. لباسهایی هم که بر تن داشتند بسیار ساده و با آنچه به قول معروف «مد» است فاصله داشت اما موبایلهایشان «مد روز» بود چون میدانستند باید آنچه تا ساعتی بعد اتفاق خواهد افتاد را برای خود و البته هم طیفانشان که مشخص نیست بعد از انتخابات سال 92 چه تعداد هستند، ماندگار کنند.
شاید اگر از هر کدام از آنها پرسیده می شد «شما کجا، ولنجک کجا؟» لبخند کمرنگی تحویل میدادند و میگفتند پیش معلممان میرویم! دروغ هم نمیگفتند چون شاید محمود احمدینژاد برای آنها حکم معلم را داشته باشد اما به نظر میرسد معدودی هستند که در پاسخ به یک سوال طفره نمیروند و مابقی با اظهارات و پاسخهای دوپهلو تصور میکنند که به قول معرو ف مخاطبشان را پیچاندهاند!
اگر فرض بر قانع شدن پرسشگر از پاسخ «تصمیمی گرفته نشده است» به این سوال باشد که احمدینژاد و مشایی چه برنامهای برای آینده دارند اما شدت گرفتن فعالیتهای آنها در ماههای اخیر خلاف این پاسخ را ثابت میکند.
راه اندازی سایتهای خبری متعدد به نام حامیان و شاید به کام مسئولان دولت قبل، فراخوان ثبت نام هواداران از سوی مرد مورد وثوق احمدینژاد یعنی غلامحسین الهام، حضور در مراسمها و تجمعات مردمی و... همه اینها نشانی از احیای جریان احمدینژادی است. البته تصاویر گویای واقعی نبودن ثبت نام 5 هزار هواداری است که سایت «هواداران محمود احمدینژاد» مدعی آن شده است که این موضوع با نگاهی به تصویر و افرادی که دور تا دور اتاق نشستهاند کاملا مشخص خواهد شد.
گل به دستان کجا رفتند؟
جمعی از دوستداران محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیممشایی با حضور در نمازخانه دفتر احمدینژاد به مناسبت روز معلم از ایشان تقدیر کردند. این دیدار قرار بود پنجشنبه گذشته برگزار شود که گفته میشود به دلیل تراکم کاری احمدینژاد به شنبه موکول شد.
بنابراین گزارش یکی از دوستداران دکتر احمدینژاد به نمایندگی از جمع در این دیدار متنی را قرائت کرد که در بخشی از آن آمده است: «در حضور محمود احمدینژاد و اسفندیار مهربانش نمیتوان جز سخن مهر گفت. اصلا همه عالم معطوف به رحمت واسعه خدایند. همه، طفیلی هستی عشقاند. چرا بنای خلقت، التفات آن یگانه بیهمتا به اسماء خود بود؛ او با آفرینش انسان کامل، آینهای ساخت تا اسماء خود را به احسن وجه بنگرد. و برخود آفرین گفت: فتبارکالله احسن الخالقین. آنجا که ایمان دارم که احمدینژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدینژاد. لذا ضمیر خطاب سخنم مفرد است.»
در بخش دیگری هم تصریح شده است: « تو به من راه ایمان را نشان دادی. من سالها معتقد بودم. ولی ایمانم ناقص بود. فهمیدم که ایمان غیر از اعتقاد است. چرا که خداوند در قرآنش مدام انسانها را به ایمان دعوت میکند. ایمان همان اتصالی است که نور لایزال را بر قلب میتاباند.
همان علمی ست که منشأش نه کتابخانهها و دانشگاهها که اینها همه وسیله اند؛ بل نوری ست که از وجود ازلی بر قلب آماده میتابد. تو به من آموختی؛ اساس برپایی حکومت بر انسانها، برقراری قسط و عدل است. تو اثبات کردی؛ میتوان در سیل ویرانگر امواج دشمنیها و کینهها، همچون تخته سنگی سِتُرگ، استوار و پابرجا باقی ماند. تو بر خدا تکیه کردی. حتی آن زمان که هلیکوپتر دچار سانحه شد، تنها دست خدا و دعای ولی او، تکیه گاه تو بود. تو به من فهماندی؛ بزرگترین ماموریت و وظیفه حقطلبان عالم، آمادهسازی و شناساندن مردم جهان با انسان کامل است. و تا او شناخته نشود، معرفتی حاصل نمیشود و طلب حضور وی در جانها فوران نخواهد کرد. و او تا آن روز نخواهد آمد. ». این گزارش حاکی از آن است که در پایان مراسم، حاضران هدایایی را به احمدینژاد و رحیم مشایی تقدیم کردند.
در بخشی از متنی که به همراه هدیه احمدینژاد تقدیم شد بدین شرح است: « تقدیم به معلم فرهیخته و استاد خود ساخته، آقای دکتر احمدینژاد. بهپاس آنکه معلم بشر گردید در طریق توحید و عدالت و به انسان آموخت که تا در درون خویش، به عدالت توحیدی محض نرسیده باشد امکان ندارد بتواند در جهان خارج، که نسخه بزرگتری از جهان درونی انسان است، عدالت و توحید را تحقق ببخشد. تقدیم به معلمی که راه ورسم عشق به انسان کامل و امام معصوم غریب مضطر را به همه عالم آموخت، باشد که غیبت مظلومانه او هرچه زودتر به حضور وظهور حقانی اش در مسند حاکمیت جهانی برای اصلاح الهی جامعه بشری بدل شود. »
تلاش برای ممکن ساختن غیرممکن
در نهایت برگزاری چنین مراسمهایی با حضور اندک جوانان حامی احمدینژاد در ساختمان ولنجک نشان از آن دارد که این جریان تلاش زیادی برای بازگشت به عرصه قدرت دارد اما دیگر خبری از حامیان سال 84 و 88 نیست. آنطور که آرمان متوجه شد جریان رئیسجمهور سابق در حال شبکهسازی کشوری است و از این طریق درصدد است با جذب مخاطبان جدید و نه قبلی که اکنون هر کدام از آنها به سمتی رفتهاند، به بازیابی تشکیلاتی بپردازد.
شاید انتخابات مجلس دهم سوژه این جریان باشد که به ضرس قاطع باید امید کمی به آن داشت. اگر گفته شد اصولگرایان با احمدینژاد تماس گرفتند از این باب بوده که شاید اصولگرایان که این روزها شاهد تشتت در اردوگاهشان هستند برای افزایش یاران خود به احمدینژاد زنگ زده باشند یا شاید بواسطه دوستی دیرینه بار دیگر خواستند تا او را از آنچه آنها عیب میدانند برحذر سازند. یا شاید این تماسها هم ساخته و پرداخته ذهن یکی از حامیان باشد که رسانهای شده است .
به گزارش صدای ایران، در گزارش روزنامه آرمان آمده است: 16 اردیبهشت افرادی به ولنجک رفتند که هدایایی همراه خود داشتند و یک لوح تقدیر! رده سنی آنها جوان بود و کمتر میانسالی در میان آنها دیده میشد. لباسهایی هم که بر تن داشتند بسیار ساده و با آنچه به قول معروف «مد» است فاصله داشت اما موبایلهایشان «مد روز» بود چون میدانستند باید آنچه تا ساعتی بعد اتفاق خواهد افتاد را برای خود و البته هم طیفانشان که مشخص نیست بعد از انتخابات سال 92 چه تعداد هستند، ماندگار کنند.
شاید اگر از هر کدام از آنها پرسیده می شد «شما کجا، ولنجک کجا؟» لبخند کمرنگی تحویل میدادند و میگفتند پیش معلممان میرویم! دروغ هم نمیگفتند چون شاید محمود احمدینژاد برای آنها حکم معلم را داشته باشد اما به نظر میرسد معدودی هستند که در پاسخ به یک سوال طفره نمیروند و مابقی با اظهارات و پاسخهای دوپهلو تصور میکنند که به قول معرو ف مخاطبشان را پیچاندهاند!
اگر فرض بر قانع شدن پرسشگر از پاسخ «تصمیمی گرفته نشده است» به این سوال باشد که احمدینژاد و مشایی چه برنامهای برای آینده دارند اما شدت گرفتن فعالیتهای آنها در ماههای اخیر خلاف این پاسخ را ثابت میکند.
راه اندازی سایتهای خبری متعدد به نام حامیان و شاید به کام مسئولان دولت قبل، فراخوان ثبت نام هواداران از سوی مرد مورد وثوق احمدینژاد یعنی غلامحسین الهام، حضور در مراسمها و تجمعات مردمی و... همه اینها نشانی از احیای جریان احمدینژادی است. البته تصاویر گویای واقعی نبودن ثبت نام 5 هزار هواداری است که سایت «هواداران محمود احمدینژاد» مدعی آن شده است که این موضوع با نگاهی به تصویر و افرادی که دور تا دور اتاق نشستهاند کاملا مشخص خواهد شد.
گل به دستان کجا رفتند؟
جمعی از دوستداران محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیممشایی با حضور در نمازخانه دفتر احمدینژاد به مناسبت روز معلم از ایشان تقدیر کردند. این دیدار قرار بود پنجشنبه گذشته برگزار شود که گفته میشود به دلیل تراکم کاری احمدینژاد به شنبه موکول شد.
بنابراین گزارش یکی از دوستداران دکتر احمدینژاد به نمایندگی از جمع در این دیدار متنی را قرائت کرد که در بخشی از آن آمده است: «در حضور محمود احمدینژاد و اسفندیار مهربانش نمیتوان جز سخن مهر گفت. اصلا همه عالم معطوف به رحمت واسعه خدایند. همه، طفیلی هستی عشقاند. چرا بنای خلقت، التفات آن یگانه بیهمتا به اسماء خود بود؛ او با آفرینش انسان کامل، آینهای ساخت تا اسماء خود را به احسن وجه بنگرد. و برخود آفرین گفت: فتبارکالله احسن الخالقین. آنجا که ایمان دارم که احمدینژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدینژاد. لذا ضمیر خطاب سخنم مفرد است.»
در بخش دیگری هم تصریح شده است: « تو به من راه ایمان را نشان دادی. من سالها معتقد بودم. ولی ایمانم ناقص بود. فهمیدم که ایمان غیر از اعتقاد است. چرا که خداوند در قرآنش مدام انسانها را به ایمان دعوت میکند. ایمان همان اتصالی است که نور لایزال را بر قلب میتاباند.
همان علمی ست که منشأش نه کتابخانهها و دانشگاهها که اینها همه وسیله اند؛ بل نوری ست که از وجود ازلی بر قلب آماده میتابد. تو به من آموختی؛ اساس برپایی حکومت بر انسانها، برقراری قسط و عدل است. تو اثبات کردی؛ میتوان در سیل ویرانگر امواج دشمنیها و کینهها، همچون تخته سنگی سِتُرگ، استوار و پابرجا باقی ماند. تو بر خدا تکیه کردی. حتی آن زمان که هلیکوپتر دچار سانحه شد، تنها دست خدا و دعای ولی او، تکیه گاه تو بود. تو به من فهماندی؛ بزرگترین ماموریت و وظیفه حقطلبان عالم، آمادهسازی و شناساندن مردم جهان با انسان کامل است. و تا او شناخته نشود، معرفتی حاصل نمیشود و طلب حضور وی در جانها فوران نخواهد کرد. و او تا آن روز نخواهد آمد. ». این گزارش حاکی از آن است که در پایان مراسم، حاضران هدایایی را به احمدینژاد و رحیم مشایی تقدیم کردند.
در بخشی از متنی که به همراه هدیه احمدینژاد تقدیم شد بدین شرح است: « تقدیم به معلم فرهیخته و استاد خود ساخته، آقای دکتر احمدینژاد. بهپاس آنکه معلم بشر گردید در طریق توحید و عدالت و به انسان آموخت که تا در درون خویش، به عدالت توحیدی محض نرسیده باشد امکان ندارد بتواند در جهان خارج، که نسخه بزرگتری از جهان درونی انسان است، عدالت و توحید را تحقق ببخشد. تقدیم به معلمی که راه ورسم عشق به انسان کامل و امام معصوم غریب مضطر را به همه عالم آموخت، باشد که غیبت مظلومانه او هرچه زودتر به حضور وظهور حقانی اش در مسند حاکمیت جهانی برای اصلاح الهی جامعه بشری بدل شود. »
تلاش برای ممکن ساختن غیرممکن
در نهایت برگزاری چنین مراسمهایی با حضور اندک جوانان حامی احمدینژاد در ساختمان ولنجک نشان از آن دارد که این جریان تلاش زیادی برای بازگشت به عرصه قدرت دارد اما دیگر خبری از حامیان سال 84 و 88 نیست. آنطور که آرمان متوجه شد جریان رئیسجمهور سابق در حال شبکهسازی کشوری است و از این طریق درصدد است با جذب مخاطبان جدید و نه قبلی که اکنون هر کدام از آنها به سمتی رفتهاند، به بازیابی تشکیلاتی بپردازد.
شاید انتخابات مجلس دهم سوژه این جریان باشد که به ضرس قاطع باید امید کمی به آن داشت. اگر گفته شد اصولگرایان با احمدینژاد تماس گرفتند از این باب بوده که شاید اصولگرایان که این روزها شاهد تشتت در اردوگاهشان هستند برای افزایش یاران خود به احمدینژاد زنگ زده باشند یا شاید بواسطه دوستی دیرینه بار دیگر خواستند تا او را از آنچه آنها عیب میدانند برحذر سازند. یا شاید این تماسها هم ساخته و پرداخته ذهن یکی از حامیان باشد که رسانهای شده است .
گزارش خطا
"رده سنی ... جوان ... کمتر میانسال ... لباسهایی هم که بر تن داشتند بسیار ساده و با آنچه ب... «مد» است فاصله داشت اما موبایلهایشان «مد روز» بود"!!
این ترکیب امروزه در اروپا هم "مد" است!
"« تو به من راه ایمان را نشان دادی ... "!!
حالا حی بنویسید که "اون" با مردم کشورش چه کرده!
"تو به من آموختی؛ اساس برپایی حکومت بر انسانها، برقراری قسط و عدل ..."!!
"حکومت بر انسانها"! تقیه از دستش در رفت!
زندگی قسطی برای فرودستان و عدل برای فرادستان!
"حتی آن زمان که هلیکوپتر دچار سانحه شد ... "!!
"هاله نور" را فراموش نکنید!
"... ظهور حقانی ..."!!
مگر آنها به گروه "حقانی" تعلق داشتند!؟
"تلاش برای ممکن ساختن غیرممکن"!
آرزو بر جوانان عیب نیست!
"پيروزي اَشرافيتِ ب... و باجگير از مردمِ ايران(از كرباسچي و غرضيِ كارگزارِ سازندگي تا صدقهگيرانِ از شهرام جزايري و روشنفكران"!!
پس بقیه هم طبقه ای ها چی، بابک زنجانی، ...!؟ "روشنفکران" ایران کار و کاسبی شون سکه است، صدقه هم که می دهند!
"... این دولت قطار انقلاب را به ریل اصلی برگرداند "!!
پس قهر و ناز رئیس "نورانی" فرقه برای که بود!؟
"ناشناس" گرامی لطفاً چک بی محل نکشید!
"دوچه" روحت شاد که مریدانت زیاد شدند!
این ترکیب امروزه در اروپا هم "مد" است!
"« تو به من راه ایمان را نشان دادی ... "!!
حالا حی بنویسید که "اون" با مردم کشورش چه کرده!
"تو به من آموختی؛ اساس برپایی حکومت بر انسانها، برقراری قسط و عدل ..."!!
"حکومت بر انسانها"! تقیه از دستش در رفت!
زندگی قسطی برای فرودستان و عدل برای فرادستان!
"حتی آن زمان که هلیکوپتر دچار سانحه شد ... "!!
"هاله نور" را فراموش نکنید!
"... ظهور حقانی ..."!!
مگر آنها به گروه "حقانی" تعلق داشتند!؟
"تلاش برای ممکن ساختن غیرممکن"!
آرزو بر جوانان عیب نیست!
"پيروزي اَشرافيتِ ب... و باجگير از مردمِ ايران(از كرباسچي و غرضيِ كارگزارِ سازندگي تا صدقهگيرانِ از شهرام جزايري و روشنفكران"!!
پس بقیه هم طبقه ای ها چی، بابک زنجانی، ...!؟ "روشنفکران" ایران کار و کاسبی شون سکه است، صدقه هم که می دهند!
"... این دولت قطار انقلاب را به ریل اصلی برگرداند "!!
پس قهر و ناز رئیس "نورانی" فرقه برای که بود!؟
"ناشناس" گرامی لطفاً چک بی محل نکشید!
"دوچه" روحت شاد که مریدانت زیاد شدند!
آخرین اخبار
امام خامنه ای در ابتداي دولت احمدينژاد فرمودند: « این دولت قطار انقلاب را به ریل اصلی برگرداند »
و در انتهاي 8سال خدمت فرمودند:
امسال و امروز من اصرار داشتم - خودم به آقاى رئيس جمهور پيشنهاد كردم - كه دوستان صحبت كنند و گزارش دهند؛ چون روزهاى آخر اين دولت و ايام مناسبى است براى اينكه از مجموعه كارهائى كه در اين دولت شده - البته به عنوان يك نمائى، يك نمونهاى - گزارشى ارائه شود. و ما دوست داريم كه اين اظهاراتى كه امروز اينجا شد، به سمع مردم عزيزمان هم برسد؛ هم خواص و كسانى كه اهل فنّند و آشنا هستند، مطلع شوند - چون بسيارى از اين مطالبى كه گفته ميشود، دوستان اينها را نميدانند؛ ميبينيم گاهى اوقات اطلاعات كافى و وافى ندارند - هم عموم مردم مطلع شوند و بدانند؛ اگرچه برخى از كارها جلوى چشم است. البته مخالفين و كسانى كه بياطلاعند - بعضى از دستگاههاى رسانهاىِ خارجىِ مغرض، و گاهى بعضى در داخل - برخى از چيزهائى را كه جلوى چشم هم هست، انكار ميكنند. يعنى كارى انجام گرفته، جلوى چشم است، همه ميبينند، منعكس شده، اين را دوست دارند انكار كنند. كارى به اين نداريم كه حالا بعضيها ممكن است نگاه خوشبينانهاى يا دوستانهاى يا منصفانهاى نداشته باشند؛ بالاخره در فضاى عمومى كشور بايد اينها گفته شود و ثبت شود؛ اينها بسيار مهم است. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهاى خوبى انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانهروزى را شماها نشان دادید؛ یعنى دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همهى دورههاى دیگر بود و هست؛ این نقطهى برجستهاى است که نباید این را نادیده گرفت. همهى کسانى که میخواهند دربارهى دولتها، دربارهى کابینهها، دربارهى رؤساى جمهور قضاوت کنند - چه پیش خودشان، چه در منظر عموم - و نظرى بدهند، خوب است به این نکته هم توجه کنند: حجم کار بالا و تلاش خستگىناپذیر و اعراض از آسایشها و آسودگىها و امتیازاتى که معمولاً مسئولان کشورها در دنیا دارند؛ استراحت میکنند، تفریح میروند، امتیاز میگیرند؛ اینها را نخواستن، ندیدن، طلب نکردن، امتیاز بزرگى است که این دولت بحمدالله از این امتیاز برخوردار بود. یک نکتهى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. اين دولت اين شعارها را مطرح كرد، برجسته كرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار كرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگيزههاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شيوههاى انقلابى نكرد؛ اين خيلى كار بزرگى بود.
رهبربصير و عزيز مسلمين در آخرین دیدار با هیئت دولت دهم - ۱۳۹۲/۰۴/۲۳
هاشمي رفسنجاني بعد از پيروزي روحاني: "مردم" ریل آیندۀ کشور را عوض کردند