اثرات مرگ رمزآلود ملاعمر
وقتی قوای بینالمللی پس از ١١ سپتامبر افغانستان را اشغال کردند، کمتر کسی باور میکرد «امیرالمؤمنین طالبان» که پشت موتورسیکلت از قندهار فرار کرد، بتواند سالها در رأس مهمترین گروه فشار نهتنها امنیت ملی افغانستان، بلکه قوای نظامی چند صد هزار نفری را با تهدید جدی روبهرو کند. بعد از ١٥سال نهتنها جایزه ١٠میلیون دلاری و مقابله نظامی با وی، بلکه تهدیدها و تلاشهای ترغیبکننده به مذاکره و صلح نیز نتوانست حتی ملاعمر را به سر میز مذاکره بیاورد. تا اینکه بالاخره در بیستونهم جولای و فقط دو روز قبل از جلسه مذاکرات صلح با طالبان در چین، خبر حیرتانگیز مرگ این فرد در بیمارستان شهر کراچی آن هم با تأخیری دوساله، فصلی جدید بر معمای رازآلود زندگی وی و ابهامی جدید در مقابل مذاکرات صلح ایجاد کرد. حال که این خبر تأییدشده و طالبان در خاک پاکستان بهدنبال تثبیت جانشین وی -ملااخترمحمد منصور- هستند، میتوان براساس برداشتها از مستندات و آخرین اخبار تحلیلی از رویدادهای گذشته، پنداشتی از حقایق تاریخی و افق آینده صلح افغانستان در سطح منطقه و جهان را به شرح زیر بیان کرد:
١- تکاندهندهترین بخش خبر درگذشت ملاعمر شاید وقوع آن در بیش از دو سال قبل بوده است. همین واقعیت نشاندهنده اوج بیاطلاعی و بیخبری نظامهای اطلاعاتی کشورهای درگیر در امور افغانستان از تغییرات و تحولات درونی شبکه طالبان است. مرگ رهبر قدرتمند طالبان، شبکهای متمرکز و متکی به فرد، بعد از دو سال، آنهم از سوی گروههای مرتبط و رقیب با طالبان، منتشر میشود در حالی که حتی شایعه این رویداد از سوی هیچ سازمان اطلاعاتی کشورهای غربی، منطقهای و همسایه ازجمله پاکستان منعکس نشد.
٢- براساس آخرین اخبار که حاوی جزئیات و مشروح روند علنیشدن خبر فوت ملاعمر است، دو دلیل عمده را برای افشاشدن این خبر میتوان برشمرد: اولین دلیل، شدتیافتن فشار بر طالبان از سوی تمامی کشورهای ذینفع بهویژه پاکستان برای مذاکره با دولت افغانستان بوده است. ضرورت مذاکره بدون حضور ملاعمر بهعنوان رهبر بلامنازع، عملا اختلافات هیأت رهبری شورای طالبان در دو سال گذشته را تشدید کرده است بهطوری که حقیقت پشتپرده که غیبت وی بود را لاجرم افشا کرد. دلیل دوم ظهور سریع و قدرتیافتن داعش در منطقه و حضور این گروه بهعنوان رقیب جدی در صحنه اختلافات منطقهای است. روند تحولات سریع و عمیق در منطقه، زمینه مساعدی برای ظهور گروههای تندرو و لاجرم بروز تعارضات و تضاد منافع با شبکههای سنتی و بومی بنیادگرایی است که آنها را بهشدت به تکاپو انداخته تا جایگاه سنتی خود را حفظ کنند.
٣- مرگ ملاعمر، گذشته از رمزآلودبودن آن، بدونشک ضربه عظیمی بر پیکر طالبان خواهد بود.
شاید اصلیترین دلیل مخفیماندن این خبر نیز ترس از مخاطرات و تضعیف همبستگی و قدرت طالبان بوده است. کاریزمای رهبری ملاعمر بدونشک در طول حیاتش عامل انسجام و بقای تشکیلات فردمدار طالبان شد اما به همان میزان در زمان مرگش نیز لطمه ساختاری بر پیکر طالبان وارد کرد بهنحوی که خبرهای جدید همگی حاکی از اختلافات و انشعاب روبهرشد درون شبکه طالبان است. ٤- مرگ ملاعمر و رشد اختلافات، زمینهای برای اعمالنظر پاکستان و کنترل رهبری طالبان خواهد بود، موضوعی که دولت و نظام اطلاعاتی پاکستان در بحرانهای کنونی و بنبست مذاکرات صلح بهشدت به آن نیازمند است. ارتش پاکستان نیز که درحالحاضر در تقابل با هند، طالبان پاکستانی، ناسیونالیستهای بلوچ و گروههای مسلح در کراچی قرار دارد، از مبارزه با یک گروه افغان که امیدوار است در آینده از آنان بهعنوان وسیله استفاده کند، قطعا استقبال خواهد کرد. ٥- روایتها حاکی از آن است ملااخترمحمد منصور در دو سال گذشته رهبری پنهان طالبان را برعهده داشته است اما تحت نقاب و پوشش کاریزماتیک ملاعمر و به همین دلیل در دوسال گذشته نشانههایی از انعطاف و تمایل به مذاکرات صلح را ار خود بروز داده است. اما هماکنون «امیرالمؤمنین»بودن وی نیازمند اجماع رهبران متفرق شبکه طالبان است؛ آنهم در شرایطی که مسابقه تندروی با گروههای رقیب بهویژه داعش نیازمند چهرهای ستیزهجو و انقلابی از رهبر جدید است تا بتواند مشروعیت بیرونی و مطلوبیت درونی خود را تحکیم بخشد. همانطور که در اولین پیام صوتی وی نیز منعکس شده است، رهبر تثبیتنشده جدید طالبان برای تحکیم جایگاه خود به دو موضوع میاندیشد؛ اول احیای اتحاد درونی شبکه طالبان و دوم ادامه جنگ و ستیز با دولت مرکزی. این دو مورد برای بقای جایگاه وی لازموملزوم یکدیگرند. ٦- اما در سطح منطقهای تأثیرگذاری دوسویه تحولات فوق عمیقتر است. هرچند در دو سال گذشته کشور چین برای پیشگیری از شیوع بنیادگرایی در استان «سینچیان» به یکی از حامیان صلح و مذاکره با طالبان پیوسته است، اما اوجگرفتن رقابت قطبهای قدرت ایدئولوژیک و تغییر بازیگرهای منطقهای در خاورمیانه و آسیای مرکزی میتواند مانند دوران بعد از جنگسرد، گروههای تندرو در افغانستان را به رقابت و لاجرم خشونت شدیدتر ترغیب کند. ٧- در سطح جهانی نیز این تحولات میتواند معادلات و معاهدات قبلی را تغییر دهد. مقامهای میانرتبه آمریکایی تاکنون از گفتوگوهای صلح با دولت افغانستان حمایت کردهاند، ولی مقامهای بلندمرتبه آمریکایی هنوز به استراتژی خروج از افغانستان معتقدند و به همین دلیل منافع آنها مانند نیروی نظامیشان در افغانستان درحال کاهش است. اگر مرگ ملاعمر و ابهام در گفتوگوهای صلح و تشدید رقابت در بین گروههای تندرو (با حمایت قدرتهای منطقهای) توجه مقامهای بلندپایه را دوباره به افغانستان جلب کند، ممکن است واشنگتن را با تجربه تلخ خود بعد از جنگسرد به این باور برساند که «داشتن نقطه اتکا در آسیا» بدون ادامه مداخله مستقیم در افغانستان، ممکن نخواهد بود.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار