سرقت مجسمه‌های تهران را چگونه تفسیر کنیم؟!

کد خبر: ۷۲۰۴۵
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۷
باز هم سرقت مجسمه در تهران؛ باورش سخت است، ولی باز هم یکی از مجسمه‌های پایتخت به سرقت رفت و هیچ کس خبردار نشد تا این پرسش پیش آید که متولی حراست از در و دیوار شهر کیست؟

به گزارش «تابناک»، سال‌هاست ‌«مجسمه»‌های بی جانی که در گوشه و کنار شهرهای کشور نصب شده‌اند، گاه در کانون توجه عمومی قرار گرفته و آنچنان خبرساز می‌شوند که تا مدت‌ها سؤالات پیش آمده درباره‌شان ذهن بسیاری را به خود مشغول می‌کند و شاخ و بال می‌گیرد؛ روالی که با افتادن جامعه از تب و تاب پیگیری موضوع به پایان می‌رسد و تا رقم خوردن حادثه بعدی از این دست، کسی خیالش نیست که پرونده‌های گشوده شده قبلی به کجا رسید.

شروع ماجرا البته متفاوت است؛ داستان گاه با اعتراض شهروندان نسبت به حذف یک مجسمه آغاز می‌شود، مثل حذف مجسمه میدان انقلاب تهران، حذف مجسمه اسب‌ها و سواران میدان امام ساری، برداشتن مجسمه فردوسی از میدان فردوسی در سلماس یا حتی مجسمه آریوبرزن در یاسوج، یا گاه با نصب این مجسمه‌ها آغاز می‌شود (که مثال زدن درباره آن ممکن است حاشیه‌هایی بیافریند!) و گاه با سرقت یک مجسمه کلید می‌خورد.

نمونه سرقت این‌ مجسمه‌ها را بسیاری از اهالی پایتخت در سال 89 به وفور دیدند، زیرا دوازده مجسمه از سطح شهر تهران غیب شدند و هنوز هیچ کسی نمی‌داند که سرنوشت اغلبشان چه شد و انگیزه سارقان زنجیره‌ای از رقم زدن این سرقت‌ها چه بود؛ سرقت‌هایی که دو روز پیش با ناپدید شدن مجسمه «صندوق» از مقابل موزه پست، باز ماجرایشان به یاد خیلی‌ها آمد و یادآوری شد.

مجسمه صندوق در حالی به سرقت رفته که یکبار سال گذشته انگشت هایش به سرقت رفته بود و توسط سازنده اثر ترمیم شده بود؛ بعد از آن اتفاق و پس از آنکه یکبار عده‌ای با پتک به سراغ مجسمه آمده بودند و با اعتراض مردم متواری شدند، سازنده اثر از مسئولان موزه پست درخواست نصب دوربین روی اثر با هزینه شخصی را مطرح می‌کند که مورد قبول واقع نمی‌شود.

بدین ترتیب جای تعجب نداشت که همه اخبار منتشر‌ه درباره این سرقت اخیر، به یادآوری آن پرونده گره بخورد و حتی برخی رسانه‌ها با تیتر بازگشت سارقان مجسمه‌ها آن را بازنشر دهند، زیرا ماهیت اتفاق رخ داده و جنس برنزی تمامی مجسمه‌های به سرقت رفته در تهران و عوامل دیگر همه به تقویت این ظن کمک می‌کنند که سرقت اخیر چیزی جدای آن سرقت‌های قبلی یا الگو گرفته از آنها نیست.

این در حالی است که اگر از این فرضیه سازی‌ها بگذریم و پیگیری پرونده را به کارآگاهان پلیس بسپاریم، سرقت مجسمه‌های نصب شده در سطح شهر برای بسیاری معنا و مفهومی فراتر از سرقت داشته و به نوعی مؤید این فرضیه است که امنیت جامعه آسیب دیده و سارقان بسیار جسور شده‌اند؛ شاهد ماجرا هم شمار کف زنی‌ها، جیب زنی‌ها، زورگیری‌ها و امثال جرایمی از این دست است که بسیاری از خانواده‌ها با گوشت و پوست خود آن را درک کرده‌اند!

به عبارت بهتر، بسیاری که از سرقت آسیب دیده و دریافته‌اند ‌پیگیری‌ها در این باره کمتر به نتیجه می‌رسد، وقتی خبر سرقت یک مجسمه را می‌شنوند، ممکن است احساس کنند ‌به نوعی کنترل سارقان از دست همه خارج شده و نمی‌توان برای مقابله با سرقت‌ها، کاری جز پیشگیری و مراقبت شدید از اموال صورت داد، زیرا مالی که از دست برود، احتمال بازگشتش اندک است.

بنابراین پرونده سرقت مجسمه‌ها رنگ و بویی متفاوت به خود می‌گیرد و به نوعی تبدیل به نمادی برای نشان دادن اوضاع جامعه می‌شود؛ چیزی شبیه ضرب‌المثل «مشت نمونه خروار» که چه بخواهیم و چه نخواهیم، غیب شدن مجسمه‌ها از پایتختی که در آن زندگی شبانه هم کم و بیش در جریان است، بر آن مهر تایید می‌زند و اوضاع را نگران کننده جلوه می‌دهد.

اینکه مجسمه ها در شیشه بگذاریم یا برایشان دزدگیر تعبیه کنیم، کار جالبی به نظر نمی‌رسد ولی کدام مهم تر است؛ ممانعت از سرقت مجسمه یا نازیبا کردن آن با این شیوه ها؟ سازندگان مجسمه علی کریمی پاسخ اول را ترجیح داده‌اند!‌‎

همه اینها در حالی است که نه تنها مجسمه‌های سرقت شده یافت نمی‌شوند، بلکه توضیحی درباره پیگیری‌های صورت گرفته هم ارائه نمی‌شود و از آن بدتر، ماجرا از منظر بررسی انگیزه سارقان از انجام این کار هم مورد توجه کسی قرار نمی‌گیرد، حال آنکه یکی از انگیزه‌های سارقان مجسمه‌ها ممکن است تزریق حس ناامنی و مخدوش کردن گوهر گرانبهای امنیت در جامعه باشد؛ گزاره‌ای که توسط برخی در سال 89 مطرح شد و بر اساس آن انتظار داشتیم مسئولان امنیتی به ماجرا ورود کرده و از سرنخ‌های موجود به دستگیری سارقان مجسمه‌ها یا یافت شدن برخی از این اجسام بی جان شهرها شوند که وقتی نیست می‌شوند، جای خالی شان خیلی‌ها را آزار می‌دهد.

البته همه اینها در حد حدس و گمانه زنی است، ولی هنوز جا دارد ‌از مسئولان انتظامی و امنیتی بپرسیم که چگونه نتوانستند بعد از سرقت چند مجسمه، سرقت دیگر مجسمه‌ها را برای سارقان دشوار کنند و تدابیری به کار ببندند که مانع از به سرقت رفتن این گنجینه‌های شهری و مطرح شدن حرف و حدیث‌های فراوان شود؟

آیا تجهیز مجسمه‌ها به ابزارهای ضدسرقت ممکن نبود یا ترسیدیم که به رغم نصب این ابزارها باز شاهد تکرار سرقت مجسمه‌ها باشیم؟ دیگر روش‌های مراقبتی چطور؛ نرده کشی، محکم کردن پایه‌های مجسمه در زمین و...؟ راستی چه کسی باید از مجسمه‌ها مراقبت کند و آیا قصور مرتکب شده که مجسمه‌های شهر یکی یکی غیب و ناپدید می‌شوند؟ اصلا چرا هیچ یک از مسئولان و نهادها درباره این پرونده که برای مردم مهم است سخن نمی‌گویند و سعی ندارند برخی از ابهامات فراوان دزدی مجسمه‌ها را پاسخ بگویند؟!
پربیننده ترین ها