بررسی عملکرد دولت در حوزه‌سیاست‌داخلی/ یک گام به پیش یک گام به پس

کد خبر: ۶۵۴۷۱
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۸
دولت حسن روحانی را شاید بتوان متفاوت‌ترین و حساس‌ترین دولت جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس تاکنون دانست. اولین رئیس‌جمهور منتخب مردم پس از حوادث سال ٨٨، قطعا از بسیاری وجوه با پیشینیان خود متفاوت است و این تفاوت را می‌توان از زمان نام‌نویسی و اعلام صلاحیت کاندیداها تا مراحل انتخاب و تشکیل کابینه مشاهده کرد. حسن روحانی برآمده از انتخاباتی است که در آن مقام‌معظم‌رهبری با تأکید ویژه بر حق‌الناس‌بودن رأی مردم، نقشی تاریخی در رقم‌خوردن نتیجه آن داشتند. تأثیر این جملات آن‌قدر مهم و سرنوشت‌ساز بود که نه‌تنها خود روحانی، بلکه رئیس دولت اصلاحات و هاشمی به‌عنوان دو عامل اصلی اقبال عمومی به روحانی، همواره از این سخنان رهبری به‌عنوان کلید پیروزی در انتخابات یاد و بر لزوم قدردانی از رهبری تأکید کرده‌اند.

با این اوصاف، نیازی به گفتن نیست که چنین دولتی، به اندازه همه حمایت‌ها و امیدهایی که از هر سو بدرقه راهش بود، باری سنگین و مسیری پرخطر را آغاز کرده است که در صورت به‌مقصدرسیدن می‌تواند آغاز فصلی نو در روابط دولت- ملت در ساختار جمهوری اسلامی ایران باشد. ازاین‌رو در دومین سالگرد انتخاب حسن روحانی از سوی مردم، نگاهی به چالش‌های دولت او با موانع داخلی و خارجی و دستاوردهای دولت در این مدت، بهانه‌ای است برای ارزیابی مردم از دولت منتخبشان و رسیدن به پاسخ این سؤال که منتخب ٢٤ خرداد، چه مسیری را پیموده است و چه راهی پیش‌رو دارد. مسیری که تا امروز برایندش در سیاست خارجی درخشان و در سیاست داخلی گاه کند و گاه درخورتحسین به نظر آمده است. در سالگرد انتخابات ٢٤ خرداد، نگاهی کوتاه داریم به موانع و دستاوردهای دولت در سیاست خارجی و همچنین برخی انتقادات موجود به عملکرد دولت در حوزه سیاست داخلی.

قفل هزارتوی سیاست داخلی باز می‌شود؟

شاید پاسخ به تحولات سیاست داخلی در عمر دوساله دولت روحانی دو کلمه باشد؛ احیای خانه احزاب و جان‌گرفتن بعضی از انجمن‌های اسلامی دانشجویی. البته روحانی قبل از انتخابات هم قدری ناامیدانه درباره رونق فعالیت احزاب در کشور سخن گفته بود، اما درباره دانشگاه‌ها و فعالیت‌های دانشجویی سخنان امیدوارانه‌تری را طرح کرده بود.

او گفته بود: «فضای دانشگاه باید فضایی بازتر، با احساس امنیت بیشتر و با آزادی بیشتر برای اظهارنظر باشد. امیدوارم با کمک همگان و همه فعالان دانشجویی بتوانیم در دانشگاه فضای بهتری برای تضارب آرا و گفت‌وگو، بحث و بررسی و انتقاد سازنده ایجاد کنیم»، اما درباره فعالیت احزاب بر رویکرد انتخاباتی آنها تأکید کرده و گفته بود اصلاح‌طلبی و اصولگرایی را تنها یک اصطلاح می‌دانم. او گفته بود: «متأسفانه ما در کشور حزب نداریم، متأسفانه جناح به معنی واقعی کلمه نداریم و بحث‌هایی که مطرح است، بحث‌های قبیله‌ای است. ممکن است دسته‌دسته گروه‌هایی جایی جمع شده باشند، ولی کرکره پایین است و موقع انتخابات این کرکره‌ها بالا می‌رود و بعد از انتخابات، دوباره این کرکره‌ها پایین می‌آید. ما تحزب به‌معنای واقعی در کشور نداریم». او همچنین به ذکر این جمله بسنده کرده بود که احزاب سیاسی، به‌عنوان مبانی حاکمیتِ مردم در چارچوب قانون توسعه یابند، با‌این‌حال دولت خود را یک دولت فراجناحی اعلام کرد که مانعی نمی‌بیند تا در کنار یک اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا، چراکه بیشتر این مسائل را «الفاظ» می‌دانسته است. تقریبا همین هم شد؛ یعنی آنچه روحانی می‌گفت در عمل محقق شد. روحانی وزیر کشور خود را یک اصولگرا انتخاب کرد.

احزاب در خاموشی

در حوزه احزاب تحول خاصی روی نداد، جز اینکه با آمدن محمدحسین مقیمی به معاونت سیاسی که رسما خود را یک اصلاح‌طلب معرفی کرده است، بالاخره قفل خانه احزاب باز شد. او که از استانداران دولت اصلاحات است در نخستین روزهای فعالیت خود گفته بود بازگشایی خانه احزاب را در دستور کار قرار خواهد داد، آن‌هم در شرایطی که برخی گروه‌های اصولگرا از زمان طرح این موضوع در دولت روحانی، همه همّ‌وغم خود را بر انحلال خانه احزاب و تأسیس باشگاه احزاب قرار داده بودند. به‌همین‌منظور هم جلسات متعددی در وزارت کشور برگزار شد و از قضا نظر وزیر اصولگرای دولت هم تأسیس باشگاه احزاب بود به‌جای خانه. مقیمی که آمد، قاعده بازی را تغییر داد. فعالیت خانه احزاب از سال ٨٨ به‌دلیل آنچه غیرقانونی‌بودن انتخابات شورای مرکزی پنجم خوانده می‌شد، تعطیل شده، دفتر آن پلمب و اسناد و مدارک هم ضبط شده بود. با آمدن مقیمی اسناد و مدارک بازگردانده شد. یک مجمع عمومی فوق‌العاده برگزار شد و بنا شد خانه دوباره با اصلاحاتی در اساسنامه، احیا شود. این شاید مهم‌ترین دستاورد دولت روحانی در حوزه احزاب باشد؛ یعنی احیای اولین نهاد مرتبط با احزاب که از دولت اصلاحات پایه‌گذاری شده و فعالیت آن آغاز شده بود، اما در دولت دوم احمدی‌نژاد فعالیت آن به محاق رفته بود.

از ماجرای «خانه» که عبور کنیم، در حوزه فعالیت احزاب رویداد چشمگیری اتفاق نیفتاد، اگرچه وزارت کشور در آخرین گزارشی که از فعالیت های خود ارائه کرده، گفته است بیش از ٢٤ حزب و تشکل سیاسی مجوز گرفته‌اند. محمدامین رضازاده، مدیرکل سیاسی وزارت کشور، اعلام کرده است در ٢٠ ماهی که از عمر دولت تدبیر و امید می‌گذرد، بیش از ٢٤ حزب و تشکل سیاسی مجوز تأسیس گرفته‌اند و برای ١٠ حزب هم پروانه فعالیت صادر شده است. این یعنی ٢٤ حزب مجوز گرفته‌اند که به تعداد احزاب موجود اضافه شوند، بی‌آنکه اثرگذاری آنها در فضای سیاسی نمود داشته باشد، اگرچه قضیه فعالیت احزاب در ایران موضوع روشن و داستان طویلی است؛ تشکل‌هایی که در آستانه هر انتخابات صرفا برای ارائه یک فهرست ظاهر می‌شوند و بی‌آنکه تمام مراحل تبدیل‌شدن به یک حزب واقعی سیاسی را پشت‌سر بگذارند، با پایان هر رقابتی، بی‌فروغ می‌شوند. در این فاصله تنها دو حزب ندای ایرانیان و اتحاد ملت ایران توانستند مجوز فعالیت بگیرند. ندای ایرانیان در این فاصله، هم کنگره تشکیل داده و هم شورای مرکزی انتخاب کرده است. این تشکل، البته در استان‌های مختلف عضوگیری هم انجام داده است، اما ظهور این جریان در میان اصلاح‌طلبان با نقدهایی هم همراه بود. اتحاد ملت ایران تا اینجا توانسته است مجوز فعالیت بگیرد؛ حزبی که دستِ‌کم از سوی اصلاح‌طلبان با استقبال مواجه شد.

مجوزی برای تندروی

در جریان اصولگرایی، مهم‌ترین طیف آن یعنی تندروهای جریان پایداری به‌راحتی مجوز فعالیت خود را از وزارت کشور دریافت کردند؛ گروهی که بیشترین نقدها را علیه دولت، چه در مجلس و چه در بیرون مجلس سامان می‌دهند. تظاهرات‌ خیابانی علیه مذاکرات هسته‌ای عمدتا از سوی حامیان این جریان فکری انجام می‌شود. همچنین از ابتدای روی‌کار‌آمدن دولت روحانی، بسیاری از جلسات و سخنرانی‌هایی که محوریت آنها با سخنرانان اصلاح‌طلب یا محتوای اصلاح‌طلبانه بود، از سوی همفکران این جریان به اخلال کشیده شد و لغو شد. حضور چهره‌هایی از اصلاح‌طلبان در فضای دانشگاه‌ها این نوید را می‌داد که فضای سیاست داخلی قرار است فعال‌تر باشد، اما مختل‌شدن برنامه‌ها این امید را کم‌رنگ کرد. چراکه گروه‌های خودسر در فضایی که توجه دولت به مذاکرات هسته‌ای معطوف شده است، بیش‌ازپیش جان گرفتند. همچنین ابقای بخش زیادی از مدیران میانی دوره احمدی‌نژاد و نیز وابستگان به جریان پایداری در این ماجرا نقش عمده‌ای را بازی کرد. این موضوع البته مختص فعالان سیاسی اصلاح‌طلب نبود؛ بلکه تندروها همین رفتار را در جلساتی که برخی از معاونان رئیس‌جمهور در آن حاضر می‌شدند انجام دادند. شیراز این روزها، البته به سنبل و شاید مأمن این گروه‌ها تبدیل شده است. نمونه بارز آنچه گفته شده هم برنامه سخنرانی علی مطهری در شیراز و تکرار آن در شهر کرج بود. به گفته علی مطهری، کرجی‌ها پیام داده بودند بدتر از ماجرای شیراز را تکرار خواهند کرد. این موضوع کار را به آنجا رساند که مطهری به رئیس‌جمهور نامه نوشت و بحث استیضاح وزیر کشور را مطرح کرد.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار