کد خبر: ۶۲۰۲۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۵۴
در عرصه موسيقي بايد پخته شد و به قول قديمي‌ها جور استاد برد و راه را آموخت. در اين مسير اما خوانندگان جواني هم هستند كه با توانايي و پشتكارشان مسيرها را با سرعت بيشتري طي مي‌كنند، از آنجا كه موسيقي يك هنر شنيداري است گوش‌ها زود با صدا و سبك كارشان عجين مي‌شود و آنها را در جواني به چهره‌اي شناخته شده تبديل مي‌كند. وحيد تاج، خواننده جوان موسيقي ايراني يكي از همين افراد است كه طي مدت فعاليت خود توانسته موفقيت‌هايي را كسب كرده و توجه مخاطبان موسيقي ايراني را به خود جلب كند. اين خواننده جوان داراي مقام نخست آواز جشنواره موسيقي خوزستان سال 85، مقام نخست جشنواره موسيقي جوان كشور سال 86 و چند مقام ديگر كشوري است و همچنين توانسته با قطعه پارسي برگرفته از شاهنامه فردوسي در جشنواره بين‌المللي ايتاليا مقام نخست را كسب كند. 
 
هنر آنلاين نوشته است: او كارهاي موفقي را هم با گروه آوازي تهران داشته و خواننده آلبوم برف‌خواني به آهنگسازي علي قمصري هم بوده است. خانه غريب و شيدا و عارف از جمله آلبوم‌هاي موفق اين خواننده است كه در انتظار انتشار آلبوم تازه‌اش با نام «زندان شب يلدا» است. تاج تاكنون در عرصه آواز ايراني فعاليت‌هاي خوبي داشته و چنانچه مي‌گويد عاشق آوازخواني است و آواز را هنر خواننده و تصنيف را هنر آهنگساز مي‌داند. با او به بهانه آخرين اجراي او در بزرگداشت فردوسي گفت‌وگويي داشته‌ايم:

درباره آخرين اجرايتان در مراسم بزرگداشت فردوسي شروع كنيم، از بخش آغازين كه شاهنامه‌خواني بود و مشكلاتي كه داشتيد بگوييد؟

من فكر مي‌كنم تجربه خيلي خوبي بود. چرا كه هم آهنگ‌سازي و هم خوانندگي روي اشعار شاهنامه كار سختي است. شاهنامه در ادبيات ما وزن و آهنگ خاصي دارد و تنوعي در آن نيست. به همين دليل شما بايد فقط روي‌‌ همان وزن كار موزيك و ريتم‌ها را انجام دهيد. شاهنامه يك متن روايتي است، مثل حافظ و سعدي نيست كه بتوانيم يك بيت از اول، يك بيت از آخر و يك بيت از وسط انتخاب كنيم. چرا كه در اين اشعار هر تك بيت براي خودش يك معناي كامل دارد. اما شاهنامه اينگونه نيست، شما نهايتا بتوانيد يك يا دو بيت آن را حذف كنيد. در عين حال بايد به مفهوم و داستان آن آگاه باشيد تا متناسب با معني بخوانيد. بدين‌ترتيب دست خواننده تا حدي بسته است و همانند آوازخواني كلاسيك نيست كه ما تك بيتي بخوانيم و تحرير بزنيم. از اين جهت محدوديت‌هايي هست. اما از جهت لحن خواندن، شاهنامه در خيلي از قسمت‌هايش حالت حماسي دارد. اينكه صدا و لحن خواننده چگونه باشد كه با حالات اشعار خودش را هماهنگ كند مقداري سخت است. ولي تجربه خوب و موفقي بود و كنسرت خوبي از آب درآمد. من از اجرا راضي بودم البته بايد ديد نظر مردم چيست.

شما شيوه آوازي خودتان را داريد. امروز در موسيقي ما اين روش تا حدي كنار گذاشته شده و بيشتر تاكيد روي تصنيف است. براي اينكه اين شيوه آوازي به دست فراموشي سپرده نشود چه كاري بايد انجام شود و پيشنهاد شما چيست؟

يك بخش از آن مربوط به ما و بخش ديگر مربوط به رسانه ملي يعني راديو و تلوزيون مي‌شود. ما تا حدي كه سليقه و نياز جامعه است مي‌توانيم آواز بخوانيم. خود من هميشه در نظر داشتم در كنسرت‌هايم يك قطعه آوازي وجود داشته باشد. چرا كه در گذشته آواز يكي از فرم‌هاي موسيقي بوده است. بدين‌ترتيب كه در قديم موسيقي‌هايي كه اجرا مي‌شده است ابتدا يك فرم پيش درآمد داشته، بعد مثلا ۴ مضراب داشته سپس تصنيف و آواز و رنگ. در حال حاضر آواز حذف شده است. حالا ممكن است رنگ هم حذف شده باشد اما آواز يكي از مهم‌ترين ركن‌هاي موسيقي ماست. در حالي كه وقتي شعر هست بايد آواز هم باشد. به نظر من اشكال در نبودن فرهنگ آوازي در روزگار ماست و من اين ايراد را در تلويزيون مي‌بينم. رسانه ملي بايد تمهيدات بیشتری براي معرفي فراهم كند. الان دو يا سه برنامه موسيقايي در تلويزيون هست. چطور آموزش گلدوزي و آشپزي و غيره بسيار است اما موسيقي كه يكي از دغدغه‌هاي فرهنگي اينقدر كم به آن پرداخته مي‌شود. به طور مثال در برنامه دستان آقاي علي جهاندار مختصر درباره رديف‌ها توضيح مي‌دهد ولي آيا اين كافي است؟ وقتي جوان ايراني ياد بگيرد و ببيند (كه حالا ديدنش هم خودش داستاني است) مطمئن باشيد كمتر به سراغ موسيقي‌ها و شبكه‌هاي ديگر مي‌رود.

به نظر شما واقف بودن كساني كه موسيقي ايراني كار مي‌كنند چقدر مي‌تواند در اين موضوع موثر باشد؟

قطعا يك بخشي از اين كمبود به هنرمند هم برمي‌گردد. متاسفانه در رسانه‌ها كمتر آواز از خوانندگان هم نسل ما پخش مي‌شود. ما دوست داريم با توجه به سنت‌ها و اصالت‌ها يك اثري را به جای بگذاريم اما حمايت نمي‌شويم چرا كه فرهنگ‌سازي نمي‌شود.

آيا اين موضوع صرفا به عهده رسانه ملي است؟ آيا سايت‌ها در اين‌باره مسئوليتي ندارند؟

مسلما دارند. اما تاثيرگذاري تلويزيون بيشتر است چون مخاطبان گسترده‌تري دارد. الان در هر خانه‌اي تلويزيون هست اما همه به رسانه‌هاي ديگر مثل سايت‌ها دسترسي ندارند. ضمن اينكه مردم به تلويزيون و راديو راحت‌تر اعتماد مي‌كنند. به عنوان مثال اگر راديو آوا در كنار سه قسمت موسيقي كه پخش مي‌كند بخش چهارمي هم اضافه كند كه مربوط به آواز طاهرزاده و ضلي و اقبال آذر و... باشد، مردم با آنها و آوازشان آشنايي بيشتري پيدا مي‌كنند. اگر اين اتفاق بيفتد توقع مخاطب عام بالا مي‌رود و به هر موسيقي سخيفي چه در موسيقي سنتي و چه در موسيقي پاپ رضايت نمي‌دهد. اشكال اينجاست كه ما در موسيقي منبع‌مان را فراموش كرده‌ايم و كسي هم نيست كه به ما آن را گوشزد كند.

خود شما كه مدرس دانشگاه هستيد چقدر در دانشگاه براي اين موضوع تلاش كرده‌ايد؟

كسي كه در دانشگاه آواز را دنبال مي‌كند ديد جدي‌تر و ريشه‌دارتري نسبت به كسي كه به صورت آزاد آن را دنبال مي‌كند دارد. البته در گذشته وضعيت دانشگاه‌هاي موسيقي خيلي بهتر بود. چه از لحاظ امكانات آموزشي و چه از لحاظ دانشجو‌ها و اساتيد. الان استادان بنام ما اكثرا به دليل كمبود بودجه دولت از دانشگاه بيرون آمده‌اند كه اين خود يك معضل جدي است.

آيا اينكه شما آواز را دنبال كرده‌ايد به خاطر شرايط خانوادگي علي‌الخصوص داشتن پدري آوازخوان بوده است يا از سر علاقه و استعداد به آن روي آورده‌ايد؟

آواز در خانواده من موروثي بوده است. پدر و همچنين خانواده پدري من همه آوازخوان بوده‌اند. من هم از دوران طفوليت بدون اينكه خودم بخواهم وارد دنياي آواز شدم. البته اين به معني اجبار نيست بلكه به معني تاثيرپذيري از محيط است. وقتي پدرم در خانه تمرين مي‌كرد من هم ناخودآگاه تقليد مي‌كردم و در آن دوران هرگز به حرفه‌اي شدن فكر نمي‌كردم. اتفاقي كه در حال حاضر برعكس شده است. برخي هنرجو‌ها مي‌آيند و مي‌گويند من چند جلسه ديگر مي‌توانم در تالار وحدت اجرا كنم؟! يعني هنرجو انتظار دارد بعد از ۴جلسه تبديل به سوپراستار يا يك برند شود. در حالي كه اين امكانپذير نيست چون آواز نيازمند زمان و تمرين بسيار است.

يعني معتقديد كه آواز بايد حتما به صورت آكادميك آموخته شود؟

خير لزوما اينگونه نيست. نخستين چيزي كه آموختن آواز نياز دارد صداي خوب است. در دانشگاه هنرجو صرفا ايده مي‌گيرد. در ۱۶جلسه كلاس نمي‌توان همه مطلب را آموخت. از آنجا به بعد بر عهده خود هنرجو است تا با ايده‌هایي كه گرفته است موضوع را دنبال كند.

خود شما شيوه تدريس فعلي در آموزشگاه‌ها را قبول داريد؟

در اكثر موارد اساتيد در آموزشگاه‌ها به آموزش رديف مي‌پردازند. اما آنچه كه ما مي‌بينيم و حس مي‌كنيم اين است كه تنها آموزش مطالب تئوري كفايت نمي‌كند بلكه نحوه اجرا هم خيلي مهم است. شيوه خود من به اينگونه است. ابتدا ارزيابي مي‌كنم شخصي كه به كلاس مراجعه كرده صدا و استعداد دارد يا خير و اگر داشت او را مي‌پذيرم. سپس در كلاس مباحث مختلفي نظير صداسازي به خاطر تنفس و نحوه نت‌هاي مختلف در پرده‌هاي مختلف، رديف، تلفيق شعر و موسيقي، آشنايي با ادبيات و سولفژ را تدريس مي‌كنم.

اينكه همه آوازخوان‌هاي هم‌نسل شما يا حتي نسل قبل شما به نوعي شبيه‌خواني مي‌كنند و يك نفر را الگوي خود قرار مي‌دهند موضوع صحيحي است؟

اينكه كسي شاگرد شخصي مثل آقاي ناظري باشد روا نيست كه به سبك كسي ديگر بخواند چرا كه در مكتب آن استاد آواز را ياد گرفته و بهتر است از استاد خود الگو بگيرد. استاد شجريان در موسيقي ايراني خيلي زحمت كشيد و موسيقي ايراني را به كمال رساند. آواز ايشان مثل شعر حافظ است. شما اگر بخواهيد اشعار كلاسيك خوبي بخوانيد بايد سراغ حافظ و سعدي برويد و از آنها تقليد كنيد نه نيما. چرا كه آنها استاندارد ادبيات ما هستند. ما در آهنگ‌سازي مقوله‌اي داريم با اين عنوان كه آهنگ‌سازهاي مدرن ابتدا بايد آثار كلاسيك مثل باخ و موتزارت و بتهوون را بشناسند و ياد بگيرند. تا جايي كه بتوانند آن را تجزيه تحليل كنند. بعد سراغ موسيقي مدرن و خلق آثار جديد بروند. اول بايد استانداردهاي موسيقي را پيدا كرد و شناخت و توانست مانند آنها آهنگ ساخت آن زمان مي‌توان آهنگسازي مدرن كرد. همچنين من كه شاگرد استاد شجريان بوده‌ام خيلي طبيعي است ويبراسيون در صدايم، رنگ‌آميزي نت‌ها و به طور كلي مسائل تكنيكي من مانند ايشان شود و شبيه ايشان شكل بگيرد. وقتي شاگرد اين مكتب بوده‌ام مشخص است سبكي كه دنبال مي‌كنم نشان‌دهنده سبكي است كه ايشان آموزش داده‌اند. اما با موضوع تقليد صرف مخالفم. اينطور نيست كه وقتي وحيد تاج مي‌خواند شما فكر كنيد كه شجريان مي‌خواند. ولي معلوم است كه دنباله‌رو آن مكتب است چون شاگرد آن مكتب بوده است. ضمن اينكه آنهايي كه شاگرد استاد شجريان نبوده‌اند اما شبيه ايشان مي‌خوانند دليلش اين است كه از وقتي چشم باز كرده‌اند صداي وي را شنيده‌اند. نسل ما يك انتخاب داشت و آن هم استاد شجريان بود.

شما بيشتر كدام شيوه آوازي را مي‌پسنديد؟ از آن در كارهاي خودتان هم استفاده مي‌كنيد؟

من چون شاگرد استاد شجريان بوده‌ام پس همين شيوه را مي‌پسندم و‌‌ همان را هم به دانشجويانم آموزش مي‌دهم. البته اين به آن معنا نيست كه از آنها بخواهم صداي آن استاد را تقليد كنند. بلكه منظور تكنيك‌ها و مسائل ‌ريزي كه در نوع آواز هست كه به نوعي تداعي‌كننده همان شيوه است.

اساتيد شما چه كساني بوده‌اند؟ و پدرتان چقدر روي شما تاثيرگذار بوده‌ است؟ آيا دوست نداريد با ايشان هم آلبومي داشته باشند؟

آقاي مظفر شفيعي، آقاي حميدرضا نوربخش، در ۴ سال دانشگاه. استاد رديف من آقاي كريم صالح عظيمي بودند. همچنين پدرم و استاد شجريان. اما درباره سوال دوم شما بايد بگويم خيلي، پدرم از دوران كودكي استاد من بود و من همين الان هم از ايشان بسيار كمك مي‌گيرم. راجع به آلبوم مشترك هم خودم اين اواخر به آن فكر كردم و اميدوارم اين كار صورت پذيرد.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
فرشید حافظی نیا
|
United States
|
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۴
0
2
صدای آقای وحید تاج واقعا منحصربه فرد هست ومن خیلی دوست دارم شاگرد ایشان شوم .
پربیننده ترین ها