نقش و اهمیت مدیران در تصمیمات بزرگ

کد خبر: ۶۱۶۸۸
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۱
فرشید جعفری؛ استادیار روابط بین‌الملل در یادداشتی در شرق نوشت:

رابرت جرویس در آخرین شماره فصل‌نامه امنیت بین‌المللی، نقش و اهمیت رهبران سیاسی را در اتخاذ تصمیمات بزرگ سیاست خارجی مورد بحث قرار می‌دهد. او می‌گوید در باب اهمیت رهبران در سیاست خارجی، پاسخ جامع و معتبری وجود ندارد، اما در باب نقشی که آنها ایفا می‌کنند، دو برداشت متفاوت را می‌توان از یکدیگر باز شناخت: از یک نظر، آنها ترجیحات قوی و محکمی دارند و همین ترجیحات، شخصیت آنها را متفاوت می‌کند. شخصیت متفاوت موجب شده که آنها تحت‌تأثیر رویدادها و حوادث قرار نگیرند. از منظر دیگر، محیط داخلی و بین‌المللی، محدودیت‌هایی را برای آنها ایجاد می‌کند. از این‌رو، آنها نمی‌توانند رویدادهای بین‌المللی را تحت کنترل خویش درآورند و برعکس، این رویدادها و حوادث هستند که رهبران سیاسی را تحت کنترل خود درمی‌آورند.

به‌زعم نویسنده، رؤسای‌جمهور آمریکا، افراد متفاوتی هستند؛ افرادی‌ که لیاقت و شایستگی رئیس‌جمهورشدن را دارند تا سیاست خارجی را بهتر هدایت کنند، اما از سوی دیگر، وقتی کل دوره ریاست‌جمهوری آنها را مرور می‌کنیم، می‌بینیم آنها در بیشتر مواقع هدایتگر وضعیت‌ها هستند که ارتباطی به متفاوت‌بودن آنها و دیدگاه‌های شخصی آنها ندارد. این مسئله هم در بعد داخلی صادق است و هم در بعد بین‌المللی، به‌عبارت بهتر، وضعیت‌ها باعث تغییر دیدگاه‌های آنها می‌شود. محیط خارجی می‌تواند تصمیمات یک رئیس‌جمهور را تحت‌تأثیر قرار دهد.

اما جرویس می‌گوید وضعیت‌ها به‌طور برابر حادث نمی‌شوند. از سوی دیگر، افراد نیز برابر نیستند به این دلیل که جایی را که یک شخص ممکن است محدودیت تلقی کند، دیگری فرصت و مجالی برای انتخاب ارزیابی می‌کند. از منظر جرویس برخی فرصت‌های سیاست خارجی به اندازه‌ای خوب و مطلوب هستند که به‌راحتی می‌توان از مواضع شخصی دست کشید و حتی منکر آنها شد.

تفاوت‌ها و عدم استمرار در سیاست خارجی بحث دیگری است که جرویس مطرح می‌کند. از این منظر پرسش این است که هویت یک رئیس‌جمهور تا چه اندازه اهمیت دارد. آیا رهبران متفاوت در شرایط مشابه، از سیاست متفاوتی پیروی می‌کنند؟ رهبران مشابه در رفتارشان راسخ و پایدار هستند؟ جرویس اذعان دارد این کار در عمل ساده نیست و مهم نیست که رؤسای‌جمهور چگونه وارد دفتر ریاست‌جمهوری می‌شوند. اگر رؤسای‌جمهور قبلی مشهور باشند، آنها سیاست‌هایشان را ادامه خواهند داد. ولی اگر مشهور نباشند، درصدد تغییر برخواهند آمد، حتی اگر این تغییرات جزء ترجیحات آنها نباشد. بیشتر رؤسای‌جمهوری که در مسند قدرت قرار می‌گیرند، در ابتدای امر سعی می‌کنند خودشان را متفاوت جلوه دهند.  برخی از رؤسا‌ی جمهور از لحاظ سیاسی ماهر و زبردست هستند و برخی دیگر مهارت سیاسی کمتری دارند. از این بعد، شاخص‌هایی چون شناخت جریان‌های سیاسی داخلی، مطالبات افکار عمومی و حفظ ائتلاف‌ها مطرح است. برخی از رؤسای‌جمهور از ماشین حکومت بهتر از دیگران استفاده می‌کنند و برخی به دموکراسی ظالمانه کمتر تن می‌دهند. مهارت آنها این است که قصد دپارتمان‌هایی که سعی در عملی کردن سیاست‌های رئیس‌جمهور طبق روش خود را دارند، خنثی می‌کنند. آنها مانع جاه‌طلبی‌های نفاق‌افکن و مقامات کابینه می‌شوند. برحسب اطلاعات و گزینه‌ها، خط‌مشی حکومت را ترسیم می‌کنند. چرچیل یک نمونه از این‌دست رؤسای‌جمهور بود. از دید جرویس، جهت‌گیری عمومی رئیس‌جمهور به شغلش و جهان نیز حائز اهمیت است. در موارد خاصی، رؤسای‌جمهور واجد ضمیر معیوبی هستند. نیکسون سرسخت و لجوج بود و همین لجاحت و سرسختی تصویب میثاق جامعه ملل را به‌دنبال داشت. سرسختی، لجاجت، بچگی، ترس از تحقیرشدن و... همه در این ارتباط قابل‌بررسی است.

اینکه یک رئیس‌جمهور فعال است یا منفعل، نسبت به مقام خود جهت‌گیری مثبت دارد یا منفی نیز در این راستا قابل‌بررسی است. رؤسای‌جمهور مانند مردم عادی در صفاتی از قبیل داشتن انگیزه‌های تساهل در قبال مجهولات و داشتن تمایل برای شنیدن دیدگاه‌های متعارض، متفاوت‌ هستند. دلیل برخی از این ویژگی‌ها شاید امنیت و امنیت‌نداشتن شخصی باشد. روان‌شناسان سعی کرده‌اند ارتباطی میان این صفات و دیدگاه‌های اساسی سیاسی برقرار کنند. جرویس می‌نویسد ایمان و امید با فرض بر اینکه صفت باثباتی است که در همه حوزه‌ها کاربرد دارد، تأثیر مستقیمی بر سیاست دارد. رؤسای‌جمهوری که امیدوار و صادقند، نسبت به کسانی که از این بُعد ضعیف هستند، اراده ورود بیشتری به موافقت‌نامه‌های ریسک‌پذیر دارند. آنها کسانی هستند که در مسیر همکاری قرار خواهند گرفت. همچنین به‌زعم جرویس، می‌توان رؤسای‌جمهور را از ابعاد چندجانبه‌گرایی در برابر یک‌جانبه‌گرایی، انزواگرایی در برابر مشارکت فعال در سراسر جهان، داشتن تفسیر موسع و مضیق از منافع ملی، جنگ و تجاوز و رغبت توسل به زور در برابر برداشت صلح‌آمیز مورد ارزیابی قرار داد. همچنین رؤسای‌جمهور از لحاظ استعداد مواجهه با تهدیدهای خارجی و باورشان مبنی بر واکنش مؤثر اگر نه اجباری، متفاوتند. آنها از لحاظ تأثیرگذاری از بعد ویژگی‌های فردی، منافع داخلی سیاست خارجی و محیط خارجی با یکدیگر فرق دارند. او‌ می‌نویسد: نوشتن تاریخ بدون نام رهبران، کار دشوار و سختی است.

جرویس در خاتمه مقاله خود موضوع پراهمیتی را مورد بحث قرار می‌دهد و آن کنترل دموکراتیک است. او می‌گوید کنترل دموکراتیک سیاست خارجی، اشاره به این دارد که عموم مردم می‌توانند نقش اول را در سیاست خارجی ایفا کنند. این ایفای نقش از طریق کسی است که آنها برای ریاست‌جمهوری انتخاب می‌کنند، بنابراین انتخاب می‌تواند نقش تأثیر محیط خارجی در تصمیمات بزرگ سیاست خارجی را کم‌رنگ کند.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار