شهادت سید رضی موسوی / چرا ایران از تسلیحات کشتار جمعی استفاده نمی‌کند؟

مقام معظم رهبری معتقد بودند ضربه به عین‌الاسد «بالاتر از ضربه مؤثر نظامی» هم بود. آن یک «ضربه حیثیتی» بود.
کد خبر: ۲۸۹۵۰۶
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۰

به گزارش صدای ایران، علی مهدیان استاد حوزه و دانشگاه، طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: اگر بنا دارید ببینید این متن در نهایت مطالبه انتقام سخت درباره شهادت فرماندهان نظامی ما مثل سیدرضی شهید را دارد، خودتان را خسته نکنید. فرض کنید ایران یک ضربه مؤثر نظامی با قدرتی فوق‌العاده به دشمن وارد کند. سؤال این است که آیا این واقعه درست دیده می‌شود؟ درست روایت می‌شود؟ بعد از شهادت حاج‌قاسم، مقام معظم رهبری حمله موشکی به عین‌الاسد را یوم‌الله خواندند. (۹۸/۱۰/۲۷) یعنی روزی که قدرت الهی و اراده الهی خود را نشان می‌دهد. ایشان فرمودند این «یک ضربه مؤثر نظامی» بود. نگاه بسیاری از افرادی که خشم مقدسی هم دارند به این واقعه چه بود؟

مقام معظم رهبری معتقد بودند ضربه به عین‌الاسد «بالاتر از ضربه مؤثر نظامی» هم بود. آن یک «ضربه حیثیتی» بود.

عجز واشنگتن از درک تحرکات ایران در منطقه

پرسش درباره کارهای دیگری که ایران باید بکند نیست. سؤال این است که آنچه انجام می‌شود چقدر درست دیده می‌شود؟ درباره نبردی فراگیر با اسرائیل که بعد از ۷ اکتبر و به تبع طوفان‌الاقصی اتفاق افتاد، نیز مسئله همین است. به بیان فرماندهان نظامی ایران کار نداریم. سخنان سیدحسن نصرالله و فرماندهان حماس را هم کنار می‌گذاریم. اما بارها و بارها مسئولان نظامی اسرائیل و آمریکا مدعی شده‌اند که ایران محور شرارت است. البته آنها از درک سبک حرکت ایران در منطقه عاجزند. سبک اقدام جبهه مقاومت به روش ‌نیابتی استکبار نیست. اما اینکه احساس می‌کنند یک مرکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌ در کل منطقه وجود دارد معنایش چیست؟‌چرا ضربات مقاومت عراق و لبنان به ایران مربوط می‌شود.

چرا باید سبک جنگیدن یمن به ایران انتساب داده شود و با هر عملیات یمنی‌ها ایران تهدید شود؟ حالا اگر بدانیم که اساسا ایران جنگ با این دیو هفت‌سر استکباری را نه از ۷ اکتبر بلکه از مدت‌ها قبل شروع کرده بود، خواهیم فهمید که ترور شهید فخری‌زاده را نیز در همین میدان باید دید. ترور سردار سلیمانی و ابومهدی را نیز در همین میدان باید فهمید.

ضربات راهبردی ایران در برابر حملات جنایتکارانه دشمن

ضربات دشمن را می‌بینیم اما از خود نمی‌پرسیم چرا او این ضربه را زد؟ مگر ایران با او چه کرده بود که مستحق است چنین ضربه‌ای بخورد؟ مثلا در قصه ترور شهید فخری‌زاده، ایرانی که درگیر کرونا و دولت غربگرای ضعیف و ملت در فشار اقتصادی بود چرا باید ضربه نظامی امنیتی می‌خورد و دانشمندش ترور می‌شد؟ فهمی که دشمن از ضربات ایران دارد بسیاری از جوانان انقلابی ما ندارند؛ چرا؟ چون القای احساس تحقیر بخشی از پازل دشمن است. ما نباید بفهمیم چقدر قدرتمندیم. ضربات ایران دیرزمانی است که راهبردی است اما ضربات دشمن جنایتکارانه است و این دو با یکدیگر زمین تا آسمان متفاوتند. روش ایران شکستن اراده استکباری است. آدم‌کشی برای او اصل نیست. شما حتی اگر کل حاکمیت اسرائیل را هم نابود کنید این مردم غاصب جنایتکار وارداتی را به دریا نخواهید ریخت. یعنی چه؟ رهبر معظم انقلاب در جایی توضیح می‌دهند که عملیات والفجر ۴طراحی شد برای آنکه آتش توپخانه دوربرد دشمن که بر سر کردهای مریوان می‌ریخت، خاموش شود. رزمندگان ایران به سمت حلبچه عراق هم حرکت کردند و با آغوش باز مردم مواجه شدند. دشمن به تلافی چه کرد؟ به ایران که نمی‌توانست در آن شرایط نفوذ کند پس مردم کرد سرزمین عراق را بمباران شیمیایی کرد. او ضربه راهبردی خورده بود اما تلافی‌اش یک رفتار جنایتکارانه بود. شناخت این دو نوع ضربه و این دو سبک جنگیدن و عملیات نظامی مهم است.

چرا ایران از تسلیحات کشتار جمعی استفاده نمی‌کند؟

‌ایران از دهه ۴۰ که پرچم قیام را به‌دست روح خدا بلند کرد هم درگیر با پهلوی بود، هم اسرائیل و ‌ آمریکا. اما ضربه‌هایش بریدن دست‌های استکبار و بر ملا کردن هویت او بود. برای ایران تغییر اراده حاکمان و بیداری مردم در کشور و کل دنیا اساس بود به همین دلیل نیازی به خونریزی نبود.‌ خیلی‌ها هنوز متوجه نشده اند چرا ایران به دنبال دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی نیست؛ برای آنها حل نشده چون سبک مبارزه وجنگیدن ایران را نمی شناسند. اگر نگاه کلان و راهبردی نداشته باشید نقش ایران در ضربات فلج‌کننده فعلی به آمریکا و اسرائیل را نمی‌فهمید. ایران چه آن زمان که صبر می‌کند و چه آن زمان که تنبیه می‌کند به‌گونه‌ای می‌زند که رأس دشمن‌ آسیب بخورد و نقشه‌اش مختل و سپس محو شود. روش جنگیدن داعش را با روش مبارزه ایران مقایسه کنید. کدام جبهه جنایت کرد؟ کدام جبهه پیروز شد؟ تا این نکته را نبینید متوجه نخواهید شد که امروز در جنگ اسرائیل با جبهه مقابلش چه اتفاقی می‌افتد. این نکته را در سبک تحلیل بلقیس،ملکه عاقل سبا می‌توانید مشاهده کنید. سبک رفتار سلیمان را ببینید و تحلیل ملکه سبا را نیز به آن اضافه کنید. ملکه سبا می‌گوید: قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً ‌وَکَذلِکَ یَفْعَلُونَ (وقتی پادشاهان سرزمینی را فتح کنند، بزرگان آنجا را خوار و خفیف می‌کنند)(۳۵نمل) جبهه حق فساد نمی‌کند. جنایت نمی‌کند. تحقیر نمی‌کند. چرا؟ چون او بنایش بر آگاهی و رشد مردم است و درگیری اصلی‌اش با رأس حاکمیت طاغوت است. طاغوت نباید اراده‌اش را حاکم بر دیگران کند. لذا طرح او باید خراب شود. این محتوای همان دو جمله‌ای است که سلیمان در نامه‌اش به ملکه سبا توضیح داد: ِانَّهُ مِنْ سُلَیمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ‌الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. أَلَّا تَعْلُوا عَلَی وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ(این نامه از سلیمان چنین است: به نام خداوند بخشنده مهربان؛ برتری جویی نکنید و تسلیم شده به سوی من آیید.) (۳۰-۳۱نمل)‌

جاگیری در زاویه درست برای فهم انتقام ایران

دشمن برای پیش بردن طرح راهبردی‌اش اما محتاج جنایت است. چون او نه فقط با رأس حاکمیت الهی بلکه با کل بدنه مردمی آن نیز درگیر است؛ باید کاری کند که همه تابع او شوند و برای چنین نیازی باید به جان مردم بیفتد؛ به جان بیگناهان. ایران انتقام خواهد گرفت اما برای فهم انتقام‌های ایران باید زاویه نگاه درستی داشته باشید. قطعا خیلی‌ها این جمله مهم مقام معظم رهبری‌درباره انتقام خون حاج قاسم را نشنیده‌اند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار». این تعبیر که کاملا مخاطبش نخبگان و انقلابیون بودند چه اندازه دیده و تفسیر و معنی شد؟ بله کشتن آمران و قاتلان شهدای عزیز ما لازم است. ضربه‌هایی که هیمنه دشمن را مخدوش کند نیز لازم است. اما وقتی چشم‌های ما نه نگرشی کلان و راهبردی و نه ‌ عمیق و اندیشمندانه دارد، طبیعی است که نه آنچه رخ می‌دهد به‌عنوان انتقام دیده ‌و وزن اهمیتش درک می‌شود و نه اینکه اساسا کمکی برای انتقام‌های بالاتر و سخت‌تر به جبهه داده خواهد شد. این زاویه نگاه را باید علاج کرد.‌

پربیننده ترین ها