مبارزه قدرت پنهان برای حفظ شبه نظامیان واگنر در روسیه
چرا واگنر برای پوتین اهمیت دارد؟
در اوایل ماه مه تنش ها بین وزارت دفاع روسیه و واگنر، شرکت نظامی خصوصی نزدیک به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه آشکار شد.
صدای ایران؛ سینا معتمدراد- برای ماهها سربازان واگنر نقش اصلی را در محاصره باخموت در شرق اوکراین توسط روسیه بازی میکردند که هزینههای انسانی زیادی نیز به همراه داشت. اکنون یوگنی پریگوژین رهبر مبارز واگنر به اندازه کافی به همین مقدار بسنده کرده است.
در ویدئویی که واگنر اخیرا منتشر کرده، پریگوژین در محاصره اجساد سربازان واگنر در باخموت ایستاده و به سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه، رئیس ستاد کل و رئیس نیروهای روسیه در اوکراین با لحنی تند و تهدیدآمیز می گوید: «اگر فوراً مهمات بیشتری به آنها داده نشود، نیروهای خود را از باخموت خارج خواهد کرد.»
اولین ظهور واگنر در اوکراین
به گزارش فارن افرز حالا که پریگوژین ظاهراً با کل رهبر نظامی روسیه اینچنین خاصمانه و زاویه دار صحبت می کند، به عقیده بسیاری از ناظران این امر حاکی از ظهور یک شکاف بزرگی بین واگنر و کرملین به نظر می آید. برخی دیگر حدس می زنند که ممکن است روزهای پریگوژین به پایان رسیده باشد اما دو روز بعد پریگوژین تهدید خود مبنی بر بیرون راندن واگنر از باخموت را پس گرفت و سعی کرد وضعیت را به گونه ای نشان دهد که با موفقیت به نفع او حل شده است. وی سپس در یک ویدئوی جدید و کنایه ای برخی افراد ناشناس را که فکر می کنند او خیلی خوب است را به اصطلاح «پدربزرگ خوشبخت» نامید و مورد سرزنش قرار دادکه با واکنش های زیادی در مسکو به جهت اینکه او چه کسی را هدف قرار می دهد مواجه شد. در پایان اما این ملودرام همانند تلاش مذبوحانه پریگوژین برای حفظ شهرت واگنر به عنوان تنها واحد روسی که قادر به عملیات تهاجمی علیرغم تلفاتِ فاجعه بار در باخموت است، به نظر می رسید.
غافل از این دیدگاه به هر حال این پرسش مطرح می شود که چرا پوتین بازی جدید پریگوژین و جایگاهی که واگنر در سلسله مراتب نظامی و اطلاعاتی روسیه می گنجد را تاکنون تحمل کرده است؟ در واقع ظهور واگنر، جدیدترین پیشرفت در تاریخ طولانی روسیه و اتحاد جماهیرشوروی به نیروهای غیررسمی است که به دوران استالین بازمیگردد. علاوه برآن این گروه میراث قابل توجهی در اوکراین نیز دارد؛ زیرا اولین بار واگنر در طول جنگ قبلی روسیه در دونباس هشت سال پیش در آنجا ظاهر شد. برای پوتین واگنر همچنین به ابزاری حیاتی برای مهار ارتش تبدیل شده است که او مدتها آن را تهدیدی بالقوه برای حکومت خود میدانست. برخلاف تصورات غربی نقش پررنگ واگنر در جنگ به همان اندازه با پویایی قدرت در مسکو مرتبط است که با آنچه در میدان نبرد در اوکراین در حال روی دادن است.
نیروی نظامی مخفی استالین
برای درک قدرت نسبی پریگوژین و واگنر در روسیه لازم است در نظر بگیریم که این شرکت توسط حداقل چهار بخش مختلف دولت روسیه چگونه دیده میشود: سازمان اطلاعات نظامی GRU، ارتشِ کل، آژانس امنیت دولتی FSB، و خودِ شخص پوتین.
GRU نقش اصلی را در پیدایش واگنر ایفا کرد و دلایل آن تا حد زیادی در اصلاحات پر سر و صدایی است که سازمان اطلاعات نظامی در اواخر دهه 2000 و اوایل دهه 2010 انجام داد. در دوران شویگو، آناتولی سردیوکوف که از سال 2007 تا 2012 به عنوان وزیر دفاع خدمت می کرد، تلاش کرد تا نقش GRU را در ارتش کاهش دهد. با این حال بلافاصله پس از تصاحب، شویگو مسیر خود را تغییر داد و منابع جدیدی را در اختیار GRU قرار داد. در نتیجه سازمان با پرسنل جدید تقویت شد که بسیاری از آنها از اسپتسناز نیروهای ویژه نظامی که به طور سنتی تحت نظارت GRU بودند در آن استخدام شدند. برای ژنرالهایی که سازمان را اداره میکردند، آوردن اسپتسناز بیشتر منطقی بود. ارتش روسیه تا آن زمان به شدت درگیر مسائل سوریه و همچنین در کریمه و شرق اوکراین بود و GRU تمرکز خود را بر روی آنچه که «اطلاعات فعال» یعنی انجام عملیاتهای مسلحانه می نامد قرار داده بود نه صرفاً پرورش منابع مانند جاسوسیِ سنتی. در سالهای پس از آن این ذهنیت اسپتسناز در داخل سازمان رشد کرد و ژنرال ولادیمیر الکسیف که مسئول اسپتسناز بود، به معاون اول رئیس GRU ارتقا یافت.
روسیه از زمان استالین به نیروهای نظامی غیررسمی و انکارناپذیر متکی بوده است
نفر دوم از سمت چپ فلیکس ادموندوویچ دزرژینسکی بنیانگذار پلیس مخفی بلشویک که مارکسیست های انقلابی در سال 1919 بودند که بعد ها به KGB تغییر نام دادند.
در این میان تغییر در اولویت های GRU سبب شد که وجود واگنر برای اولین بار در رسانه های روسی گزارش شود. در سال 2015 سایت خبری مستقل Fontanka.ru مستقر در سن پترزبورگ گزارش داد که اعضای این شرکت نظامی خصوصی در شرق اوکراین فعال هستند. فونتانکا همچنین اولین کسی بودکه گزارش دادکه پریگوژین از حامیان اصلی واگنر است و دیمیتری اوتکین، که به عنوان فرمانده اسپتسناتز خدمت کرده بود، مسئول عملیات نظامی واگنر بوده است. در واقع اگرچه در آن زمان ناشناخته بود اما بخش جدیدی در داخل GRU برای نظارت بر فعالیت های شرکت های نظامی خصوصی از جمله واگنر تشکیل شده بود. چند ماه پس از اولین گزارش وجود واگنر، یکی از مقامات GRU وجود این بخش جدید را تایید کرد که این گروه شبهه نظامی به طور عجیبی توسط سربازان کهنه کار اسپتسناز کار می کرده است. برای GRU واگنر امکان انکارآسانی برای عملیات های خود در زمانی که روسیه آشکارا دخالت مستقیم خود در شرق اوکراین را گردن نمی گرفت، فراهم کرد.
در این میان تغییر در اولویت های GRU سبب شد که وجود واگنر برای اولین بار در رسانه های روسی گزارش شود. در سال 2015 سایت خبری مستقل Fontanka.ru مستقر در سن پترزبورگ گزارش داد که اعضای این شرکت نظامی خصوصی در شرق اوکراین فعال هستند. فونتانکا همچنین اولین کسی بودکه گزارش دادکه پریگوژین از حامیان اصلی واگنر است و دیمیتری اوتکین، که به عنوان فرمانده اسپتسناتز خدمت کرده بود، مسئول عملیات نظامی واگنر بوده است. در واقع اگرچه در آن زمان ناشناخته بود اما بخش جدیدی در داخل GRU برای نظارت بر فعالیت های شرکت های نظامی خصوصی از جمله واگنر تشکیل شده بود. چند ماه پس از اولین گزارش وجود واگنر، یکی از مقامات GRU وجود این بخش جدید را تایید کرد که این گروه شبهه نظامی به طور عجیبی توسط سربازان کهنه کار اسپتسناز کار می کرده است. برای GRU واگنر امکان انکارآسانی برای عملیات های خود در زمانی که روسیه آشکارا دخالت مستقیم خود در شرق اوکراین را گردن نمی گرفت، فراهم کرد.
در ظاهر اما استفاده از شرکت های نظامی خصوصی با الگوی جدیدی از جنگ قرن بیست و یکم مطابقت دارد. برای مثال از پیمانکاران نظامی که توسط ایالات متحده در عراق استفاده شده بود، واگنر بیشترشباهت هایی به بلک واتر، پیمانکار نظامی ایالات متحده داشته است. اما برای GRU واگنر همچنین ادامه سنت بسیار قدیمیتری بود که به دوران شوروی بازمیگردد، زمانی که کرملین از نیروهای نیابتی برای مداخله در درگیریها در سراسر جهان استفاده میکرد. یکی از مقامات GRU در سال 2017 زمانی که از او پرسیدیم چرا آژانس به یک شرکت نظامی خصوصی مانند واگنر نیاز دارد، به ما گفت: «این دقیقاً مانند زمانی است که ما ارتش خود را در اسپانیا در طول جنگ داخلی اسپانیا پنهان کرده بودیم.»
اگرچه دولت شوروی هرگز مداخله خود را به طور رسمی تأیید نکرد، اما به خوبی ثابت شده است که استالین در دهه 1930 مستشاران نظامی برای حمایت از نیروهای جمهوری خواه در اسپانیا فرستاده است. به همه سربازان شوروی که به اسپانیا رفتند اسامی دروغین اسپانیایی داده شد. (یکی از این مشاوران افسر شوروی حاجی مامسوروف بود که در اسپانیا با نام سرهنگ زانِتی شناخته می شد و شاید با یکی از نمونه های اولیه شخصیت رابرت جردن در رمان« زنگ ها برای چه کسی به صدا در می آیند» ارنست همینگوی مطابقت داشته باشد.) در سال 2015 یک شهر اسپانیایی در نزدیکی مادرید در مراسمی با حضور نوادگان مامسوروف و مقامات دولتی روسیه از بنای یادبود سرهنگ زانتی نیز رونمایی کرد.
مقامات نظامی شوروی و روسیه مدتها جنگ داخلی اسپانیا را یک «جنگ خوب» میدانستند زیرا سربازان شوروی در سمت راست قرار داشتند که نوعی نبرد غیرقابلِ انکارِ ضد فاشیستی بود و جمهوریخواهان هم با نیروهای ملیگرای ژنرال فرانسیسکو فرانکوکه متحد آن ها بود میجنگیدند و هم با موسولینی و هیتلر. در تاریخ نگاری رسمی روسیه، مداخله شوروی در اسپانیا به عنوان یک پیشروی بزرگ و نبرد تاریخی روسیه علیه آلمان نازی در جنگ جهانی دوم تلقی می شود.
بنابرین برای GRU تجربه روسیه در جنگ داخلی اسپانیا توجیه مناسبی برای پذیرش نیروهای واگنر در اوکراین شد، جایی که کرملین اصرار داشت بار دیگر با فاشیست ها می جنگد. واگنر حتی سرهنگ زانِتی خود را داشت: مانند افسر مشهور شوروی دیمیتری اوتکین که از یک نام جنگی «واگنر» استفاده میکرد و بهرهبرداریهای او شامل هدایت مزدوران روسی در مورد در سوریه بود.
بازی با ژنرال ها
با این حال یک سوال بسیار پیچیده تر مطرح می شود وآن میزان حمایت واگنر در ارتش و آژانس امنیت دولتی FSB است. در سالهای پس از ظهور واگنر در سال 2015 و بهویژه از زمان آغاز جنگ کنونی روسیه در اوکراین، ویژگی عملیات نظامی واگنر به طور قابل توجهی تغییر کرده است. این نیرو به عنوان یک نیروی مزدور نیابتی مخفی و انکارناپذیر شروع به کار کرد و به تدریج به یک واحد نظامی بزرگ با عملیات در چندین کشور تبدیل شد که بطور مستقل دارای توپخانه و نیروی هوایی می باشد که صاحب بیلبوردهای بزرگ استخدام در خیابان های شهرهای روسیه و همینطور تولید محتوی و فیلم های رسانه ای در تجلیل از اعمال خودش است. یک برج بزرگ درخشان در سن پترزبورگ نیز وجود دارد که به عنوان مقر اصلی فعالیت های واگنر شناخته می شود.
همانطور که پریگوژین به طور فزاینده ای در انتقاد خود از رهبر نظامی کشور جسورتر می شود، بسیاری از ناظران شروع به این سوال کرده اند که او تا چه زمانی می تواند از این موضوع قسر در رود. به گفته مقاماتی که در نیروهای اسپتسناز آژانس با آنها صحبت کرده ایم در حال حاضر GRU حمایت خود را از واگنر حفظ کرده است و به نظر می رسد GRU معتقد است که واگنر همچنان مفید است اما حمایت سازمان اطمینان چندانی به پریگوژین نمی دهد. در دوران تصدی پوتین، موارد قابل توجهی وجود داشته است که حمایت GRU اهمیت چندانی نداشته است. به عنوان مثال در سال های اولیه این قرن، GRU و نیروهای اسپتسناز بر یک گردان نظامی نیابتی در چچن به نام وستوک نظارت می کردند که توسط روسلان یامادایف یک جنگ سالار قدرتمند چچن اداره می شد. وستوک یک نیروی کارآمد بود و یامادایف به GRU نیز وفادار بود. اما زمانی که طایفه او با رمضان قدیروف رئیس جمهور چچن درگیر شدند، این برای محافظت از او کافی نبود. در سپتامبر 2008 یامادایف در حالی که در مرسدس بنز خود در پشت چراغ راهنمایی نشسته بود، در چند صد متری کاخ سفید در مسکو (مقر دولت روسیه) در یک تیراندازی به قتل رسید. بسیاری معتقدند که این قتل به دستور قدیروف بوده است.
در حال حاضر پریگوژین با وجود انتقاد تند از وزارت دفاع هنوز از حمایت نظامی برخوردار است. از سپتامبر 2022 زمانی که روسیه بخش زیادی از قلمرو خود را در اثر حمله اوکراین در شمال شرقی از دست داد، پریگوژین آشکارا به زنجیره فرماندهی نظامی روسیه حمله شدید الحن کرده است. با این وجود به رسانههای روسیه که به شدت کنترل میشوند، از جمله به اصطلاح وونکورها « voenkors» که خبرنگاران جنگی روسیه در ارتش محسوب می شوند دستور داده شده است که به تبلیغ واگنر و فعالیتهایش در اوکراین کمک کنند. در نتیجه، روزنامههای طرفدار کرملین به انتشار مصاحبههایی با افسران واگنر ادامه دادند که روحیه جنگندگی این گروه را تجلیل کنند.
در حال حاضر پوشش رسانه های روسی حامی واگنر فروکش نکرده است. علاوه بر این به نظر می رسد که ارتش خود به حمایت از واگنر ادامه می دهد. به گفته پریگوژین پس از انتشار ویدئوی باخموت حمل بر حمایت تسلیحاتی بیشتر، رهبر نظامی ژنرال سرگئی سوروویکین که رئیس سابق نیروهای روسیه در اوکراین بود و هنوز یکی از معتبرترین ژنرال های روسیه محسوب می شود، جهت نظارت بر تامین مهمات و منابعِ واگنر گماشته شده است.
پریگوژین معتقد است که به غیر از او، واگنر بی چهره مانده است و رهبر نظامی روسیه آن را آنچنان که باید نمی بیند. اگرچه پریگوژین پیوسته جنگنده های خود را به عنوان تواناترین نیروی جنگی در طرف روسیه تبلیغ می کند، از طرفی هم تلاش ویژه ای برای ناشناس نگه داشتن افسران و فرماندهان میدانی خود نیز انجام داده است. هیچ یک از نامهای آنها حتی نام اوتکین برای روسهای معمولی آشنا نیست و حتی زمانی که سربازان و افسران واگنر توسط ونکورها مصاحبه میشوند ناشناس میمانند. اغماض رهبر نظامی در مورد واگنر مهم است، اما در لحظه ای که ارتش یا کرملین صلاحیت انجام این کار را پیدا کنند می توان آن را کنار گزاشت. همچنین باید گفت که ژنرال های روسی به وفاداری به همرزمانشان هم معروف نیستند.
آژانس اطلاعات FSB : ضد شورش، ضدجاسوسی و سرکوبگر
موضع FSB آژانس اطلاعاتی اصلی روسیه نیز در حد و اندازه واگنر اهمیت دارد. پس از اشتباهات اولیه FSB در آغاز جنگ، آژانس اخیراً جایگاه و نفوذ خود را در تشکیلات روسیه بازیافته است. در خودِ روسیه، FSB در راستای سرکوب هرگونه مخالفت و نا آرامی عمل می کند اما در اوکراین نیز بسیار فعال است به ویژه در بخش ضد جاسوسیِ نظامی که نظارت بر ارتش را فراهم می کند و به سرکوب همه اشکال مقاومت در سرزمین های تحت اشغال روسیه نیز موظف شده است. واگنر به عنوان یک واحد نظامی، تحت مسئولیت این شاخه از FSB قرار می گیرد که این موضوع از طرفی قدرت مانور کمتری برای پریگوژین فراهم می کند.
چرا رهبر واگنر برای پوتین مهم است؟
مهم ترین عامل در ادامه نقش پریگوژین در اوکراین خودِ پوتین است. در واقع حملات مکرر پریگوژین به دو رهبر ارشد ارتش به قدری خارج از حد و مرز محسوب می شود که به نظر می رسد تنها حمایت شخصی پوتین می تواند نقش مستمر رهبر واگنر در جنگ را توجیه کند.
آخرین به روز رسانی(5 خرداد 1402) از نقشه پیشروی نیرو های نظامی روسیه در خاک اوکراین.
علت مهم بودن پریگوژین در رابطه پیچیده پوتین با ارتش روسیه نهفته است. در سالهای اولیه قدرت، یکی از بزرگترین چالشهای پوتین کنترل ارتش بود. او درصدد این بود که یکی از بزرگترین ارتشهای جهان در کشوری وسیع که همه چیز در داخل آن انجام میشود را احیا کند. به شیوه ای که مطمئن شود دنیای بیرون تا حد امکان کمتر از فعالیتهایش اطلاع دارد. این بدان معناست که اشکال معمول حکومت و نظارت عمومی چه از طریق پارلمان، مجری قانون یا رسانه ها به سادگی در روسیه انجام نمی شود. پوتین در دهه اول ریاست جمهوری خود با انتصاب ژنرال سابق کا گ ب و دوست مورد اعتمادش سرگئی ایوانف به عنوان وزیر دفاع تلاش کرد کنترل خود را بر ارتش محکم کند. اما پوتین در سال 2007 هنگامی که مشخص شد تلاشهای ایوانف برای انجام اصلاحات نظامی بزرگتر شکست خورده است، مجبور شد جایگزینی دیگر داشته باشد. بعدها پوتین با شویگو یکی دیگر از افراد خارجی ارتش، دوباره تلاش کرد تا اهرم فشار بیشتری به دست آورد.
آخرین به روز رسانی(5 خرداد 1402) از نقشه پیشروی نیرو های نظامی روسیه در خاک اوکراین.
علت مهم بودن پریگوژین در رابطه پیچیده پوتین با ارتش روسیه نهفته است. در سالهای اولیه قدرت، یکی از بزرگترین چالشهای پوتین کنترل ارتش بود. او درصدد این بود که یکی از بزرگترین ارتشهای جهان در کشوری وسیع که همه چیز در داخل آن انجام میشود را احیا کند. به شیوه ای که مطمئن شود دنیای بیرون تا حد امکان کمتر از فعالیتهایش اطلاع دارد. این بدان معناست که اشکال معمول حکومت و نظارت عمومی چه از طریق پارلمان، مجری قانون یا رسانه ها به سادگی در روسیه انجام نمی شود. پوتین در دهه اول ریاست جمهوری خود با انتصاب ژنرال سابق کا گ ب و دوست مورد اعتمادش سرگئی ایوانف به عنوان وزیر دفاع تلاش کرد کنترل خود را بر ارتش محکم کند. اما پوتین در سال 2007 هنگامی که مشخص شد تلاشهای ایوانف برای انجام اصلاحات نظامی بزرگتر شکست خورده است، مجبور شد جایگزینی دیگر داشته باشد. بعدها پوتین با شویگو یکی دیگر از افراد خارجی ارتش، دوباره تلاش کرد تا اهرم فشار بیشتری به دست آورد.
در مدل روسیه از دید پوتین، هرچه پریگوژین بیشتر شبیه یک شوخی درباری شریر عمل کند، بهتر است.
اما اکنون پس از بیش از یک سال جنگ در اوکراین شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد پوتین در رابطه با شویگو بیشتر از ایوانف موفق بوده است. علاوه بر این پوتین میداند که در زمان جنگ، ارتش تمایل دارد قدرت بیشتری در داخل دولت به دست آورد. او میداند که هر چه جنگ بیشتر ادامه یابد، این قدرت بیشتر میشود و ممکن است اعمال کنترل برای او سختتر شود. از آنجایی که او تمایل دارد جهان را از منظر تهدیدها ببیند، قدرت نسبی ارتش چیزی است که او را نگران می کند از جهاتی حتی بیشتر از عملکرد ارتش در میدان جنگ.
در نتیجه پوتین به روشهای غیرمتعارف فزایندهای برای مهار ژنرالها متوسل شده است. برای مثال از پاییز 2022 او ونکورها را تشویق کرد تا مشکلات موجود در ارتش را علنی کنند. اما مهمتر از آن نقش واگنر به عنوان یک نیروی متوازن در برابر ارتش بوده است. برای پریگوژین با وجود تلفات فوق العاده ای که سربازانش متحمل شدند، این یک موقعیت برد برد است. او میداند که هرگز تهدیدی سیاسی برای پوتین نخواهد بود، زیرا به جز حمایت خود پوتین، هیچ پشتوانه دیگری در نخبگان حاکم روسیه ندارد و پوتین نیز مراقب بوده که این وضعیت را حفظ کند.
پریگوژین با موقعیت ویژه خود که توسط GRU مدیریت می شود و ارتش آن را تحمل می کند و توسط پوتین نیز محافظت می شود امیدوار است موقعیت منحصر به فرد خود را در دربار قرون وسطایی کرملین حفظ کند. و در این شرایط حتی حملات ظالمانه پریگوژین نیز ممکن است بخشی از طراحی باشد. هر چه او بیشتر مانند یک شوخی دربار شریر عمل کند، بهتر است. این یک شیوه آشنا در تاریخ روسیه است. در قرن هجدهم، تزار پیتر کبیر، الکساندر منشیکوف را که نسخه خودش از یک شوخی دربار بود، قدرتمندترین شاهزاده کشور کرد. تقریباً به همین دلیل: منشیکوف با پیشینه متوسط خود هیچ جایگاهی در میان اشراف روسیه نداشت. بی رحم و کاملاً وفادار به تزار که عادت داشت او را با چوب بزند.
در نتیجه پوتین به روشهای غیرمتعارف فزایندهای برای مهار ژنرالها متوسل شده است. برای مثال از پاییز 2022 او ونکورها را تشویق کرد تا مشکلات موجود در ارتش را علنی کنند. اما مهمتر از آن نقش واگنر به عنوان یک نیروی متوازن در برابر ارتش بوده است. برای پریگوژین با وجود تلفات فوق العاده ای که سربازانش متحمل شدند، این یک موقعیت برد برد است. او میداند که هرگز تهدیدی سیاسی برای پوتین نخواهد بود، زیرا به جز حمایت خود پوتین، هیچ پشتوانه دیگری در نخبگان حاکم روسیه ندارد و پوتین نیز مراقب بوده که این وضعیت را حفظ کند.
پریگوژین با موقعیت ویژه خود که توسط GRU مدیریت می شود و ارتش آن را تحمل می کند و توسط پوتین نیز محافظت می شود امیدوار است موقعیت منحصر به فرد خود را در دربار قرون وسطایی کرملین حفظ کند. و در این شرایط حتی حملات ظالمانه پریگوژین نیز ممکن است بخشی از طراحی باشد. هر چه او بیشتر مانند یک شوخی دربار شریر عمل کند، بهتر است. این یک شیوه آشنا در تاریخ روسیه است. در قرن هجدهم، تزار پیتر کبیر، الکساندر منشیکوف را که نسخه خودش از یک شوخی دربار بود، قدرتمندترین شاهزاده کشور کرد. تقریباً به همین دلیل: منشیکوف با پیشینه متوسط خود هیچ جایگاهی در میان اشراف روسیه نداشت. بی رحم و کاملاً وفادار به تزار که عادت داشت او را با چوب بزند.
با این حال آنچه پریگوژین ظاهراً نمیفهمد، این است که روسیه پوتین متعلق به پتر کبیر نیست، آنقدر که او و پوتین تلاش کردهاند تا آنطور باشد. بسیاری از بخشهای جامعه روسیه، بهویژه بوروکراسی این کشور، فرارهای رئیس واگنر را با وحشت و انزجار تماشا میکنند. در حال حاضر واگنر بیش از هر واحد نظامی دیگری در حال سوخت کردنِ مهمات است اما با توجه به تحقق تصرف باخموت طبق وعده پریگوژین این امر قابل توجیه است. اگر اوضاع در میدان نبرد به سمت جنوب پیش می رفت، این کارزار عظیم چند ماهه که در آن واگنر هزاران جان انسان را قربانی کرده و مقادیر زیادی تجهیزات جنگی را از بین برده است، ممکن بود مانند هدر دادن عظیم منابع کمیاب به نظر برسد. اما اینکه اگر پوتین روزی شکست جدی واگنر را به عنوان یک جرم بزرگ ببیند، خود موضوع دیگری است. هرچند رئیس جمهور روسیه سابقه طولانی در استفاده مؤثر از بوروکرات ها، سیاستمداران و دیگر سرسپردگان شکست خورده دارد؛ گزینه هایی چون رئیس جمهور سابق و نخست وزیر دیمیتری مدودف نیز می توانند روزی به ذهن برسند و به عنوان یک جایگزین برای پریگوژین باشند.
خبرهای مرتبط
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار