دلیل مکلف بودن جنیان چیست؟
صدای ایران-ملاک تکلیف در مخلوقات، داشتن عقل و اختیار است که این ملاک هم در انسان وجود دارد و هم در جنّ. به همین دلیل است، که قرآن وقتی فلسفه خلقت را بیان می کند جن و انس را در کنار یکدیگر قرار داده و می فرماید: « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ اْلإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ ، من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!» [i] و نیز آن جا که صحبت از ارسال رسل است از هر دو گروه نام برده ومی فرماید:« یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ [ii] و آن جا که صحبت از بیان عذاب جهنم به خاطر نافرمانی خداوند متعال است می فرمایدَ:« لأَمَْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ أَجْمَعینَ ، جهنم را از همه (معصیت کاران) جن و انس پر خواهم کرد» [iii] و نیز شیطان به خاطر نافرمانی مطرود و ملعون درگاه خداوند متعال قرار گرفت:« وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا ِلآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ ...، به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: "برای آدم سجده کنید!" آنها همگی سجده کردند جز ابلیس، که از جن بود، و از فرمان پروردگارش سر پیچید....» [iv]
اما آ ی ا جن هم روح الهی دارد؟ باید متذکر شو ی م که نسبت خاک و آب و روح و هر چ ی ز د ی گر، به خداوند ی کسان است نه خانه خدا به او نزد ی کتر است نه روح آدمی به او چسب ی ده تر، بلکه ا ی ن که روح آدمی را به خداوند نسبت می دهند ا ی ن ی ک اضافه تشر ی فی است که دلالت بر شرافت و عظمت روح انسان م ی نما ی د، نه ب ی شتر، و روح جنّ از چ نین شرافتی برخوردار نیست.
سوره جن هفتاد و دومین سوره و از سورههای مکی است که در جزء ۲۹ قرآن جای دارد. نامگذاری این سوره به نام «جن» به دلیل وجود واژه جن در نخستین آیه و وجود مطالبی درباره جن، در این سوره است. سوره جن بعضی از عقاید خرافی مردم درباره جن را مطرح کرده و به آنها پاسخ میدهد و بر اساس آیات آن دعوت پیامبر اسلام(ص) برای جن و انس عمومیت دارد. آیه ۱۸ با نام المساجد لله و آیات ٢٦ و ٢٧ درباره عصمت پیامبران از آیات مشهور و نامدار این سوره است.
در فضیلت تلاوت سوره جن آمده است هر كس سوره جنّ را قرائت كند، خداوند به عدد هر جنّ و شيطانى كه پیامبر اسلام را تصديق و يا تكذيب كرده ثواب بنده آزاد كردن عطا میکند.
محتویات
۱ معرفی سوره
۲ محتوا
۳ شأن نزول
۴ آیات مشهور
۴.۱ آیه المساجد لله (۱۸)
۴.۲ آیات عصمت پیامبران (۲۶ و۲۷)
۵ فضیلت و خواص
۶ متن سوره
۷ پانویس
۸ منابع
۹ پیوند به بیرون
معرفی سوره
نامگذاری
این سوره را به دلیل وجود مطالبی درباره جن و وجود این واژه در نخستین آیه آن، «جن» نامیدهاند.[۱] برخی نیز با توجه به سرآغاز نخستین آیه آن، این سوره را به نام «قل اوحی» نامگذاری کردهاند.[۲]
جن را موجودی اسرارآمیز دانستهاند که مانند انسان دارای شعور، اختیار و تکلیف است و به اقتضای طبیعتش از حواس بشر پوشیده و در شرایط عادی، قابل درک حسی نیست.[۳] بنابر برخی آیات و روایات، جن، آفریده شده از آتش و یا آمیختهای از آتش است و مانند انسان، مکلف بوده و هدف از خلقت او، همانند انسان، عبادت و بندگی خدا است. او در آخرت برانگیخته میشود و میتواند مطیع یا عاصی، مؤمن یا مشرک باشد.[۴]
ترتیب و محل نزول
سوره جن جز سورههای مکی و در ترتیب نزول، چهلمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، هفتاد و دومین سوره است و در جزء ۲۹ قرآن جای دارد.[۵]
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره جن دارای ۲۸ آیه، ۲۸۶ کلمه و ۱۱۰۹ حرف است و از نظر حجم از سورههای مفصلات یعنی از سورههای نسبتا کوچک قرآن است که بخش اول حزب سوم جزء ۲۹ را تشکیل میدهد.[۶] سوره جن اولین سوره از سورههای پنجگانه مقولات است که با کلمه «قُل» آغاز میشود. این سوره را در شمار سورههای ممتحنات نیز آوردهاند؛ [۷] چراکه با سوره ممتحنه تناسب محتوایی دارد.[۸] [یادداشت ۱]
بخش اول سوره جن، شرح داستان طایفهای از جن است که با شنیدن تلاوت قرآن، از فصاحت آن شگفت زده شده و با اذعان به شگرف بودن و نیز راهنما بودن قرآن، به پیامبر اسلام(ص) ایمان آورده، در برابر قرآن اظهار خضوع کرده و به معاد معتقد میشوند.[۹] در این سوره به وجود دو گروه مؤمن و کافر در طایفه جن اشاره میکند که مانند انسانها برخی صالح و برخی فسادانگیزند. سوره جن بعضی از عقاید خرافی مردم درباره جن را مطرح و به آنها پاسخ میدهد و این نکته را متذکر میشود که دعوت پیامبر اسلام(ص) برای طایفه جن و انس عمومیت دارد.[۱۰]
در بخش دیگری از سوره جن به توحید و معاد اشاره شده و در آخرین بخش سخن از علم غیب است كه هیچکس غیر از آنچه خداوند اراده کرده، از آن آگاهی ندارد.[۱۱]
محتوای سوره جن[۱۲]
سعادت جن و انس در گرو ایمان به خداست
گفتار دوم؛ آیه ۱۶-۲۸
دعوت مشرکان به توحید و پیروی از پیامبر اسلام (ص)
گفتار اول؛ آیه ۱-۱۵
رستگاری جنهای مؤمن
مطلب اول؛ آیه ۱۶-۱۸
یادآوری فوائد ایمان
مطلب اول؛ آیه ۱-۲
ایمانآوردن جنها به پیامبر اسلام (ص)
مطلب دوم؛ آیه ۱۹-۲۸
بهانههای مشرکان برای ایماننیاوردن به پیامبر (ص)
هدف پیامبر (ص) دعوت به خود است؛
قدرت و نفرات ما بیشتر است؛
شاید پیامبر (ص) سخنان خدا را تغییر داده باشد
مطلب دوم؛ آیه ۳-۱۲
توبه جنهای مؤمن از عقاید انحرافی
پاداش جنهای مؤمن
شأن نزول
مفسران ماجرای حضور گروهی از جنّیان و گوش فرا دادن آنان به تلاوت پیامبر (ص) را که در سوره احقاف (آیات ۲۹-۳۲) آمده است را سبب نزول این سوره ذکر کردهاند.[۱۳] درباره سوره جن چند شأن نزول دیگر نیز گفته شده است:
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده است پیامبر اسلام(ص) برای دعوت مردم به اسلام از مکه به سمت بازار عُکاظ در طائف رفت ولی پاسخ مثبت نگرفت. در راه بازگشت در محلی که به نام وادی جن مشهور بود، مشغول تلاوت قرآن شد که گروهی از جنیان صدای او را شنیدند و ایمان آوردند و برای تبلیغ به سوی قوم خود بازگشتند.[۱۴]
از ابن عباس نیز روایت است پیامبر(ص) در نماز صبح به تلاوت قرآن مشغول بود که گروهی از جن برای تحقیق از علت قطع اخبار آسمان از خود، صدای قرآن خواندن پیامبر را شنیدند و گفتند علت قطع اخبار آسمان از ما همین است و به سوی قوم خود بازگشته و آنها را به اسلام دعوت کردند.[۱۵]
از عبدالله بن مسعود نیز نقل شده شبی در مکه پیامبر را نیافتیم و نگران حال او شدیم، بعد از جستجوی زیاد او را که از سوی کوه حراء میآمد، یافتیم و فرمودند دعوتکننده جن به سراغ من آمد و من برای خواندن قرآن، نزد آنها رفتم.[۱۶]
آیات مشهور سوره جن
آیه المساجد لله (۱۸)
نوشتار اصلی: آیه المساجد لله
«وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّـهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا﴿۱۸﴾»
(و مساجد ويژه خداست، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد.)
طبرسی در تفسیر مجمع البیان به نقل از خلیل میگوید: تقدیر این آیه «و لأنّ المساجد للَّه فلا تدعوا مع اللَّه احدا سوى اللَّه» بوده است؛ بنابراین در مساجد و اماکنی که برای عبادت خدا بنا نهاده شده است، هیچ کسی را در عبادت خدا شریک نکنید، همانطور که نصارا در معابد خود و مشرکان در کعبه چنین میکنند. طبرسی همچنین به نقل از سعید بن جبیر و زجاج و فراء مساجد را به مواضع سجده که در نماز در سجده بر زمین گذارده میشود تفسیر کرده است که شایسته نیست با آنها برای غیر خدا سجده شود.[۱۷]
آیات عصمت پیامبران (۲۶ و۲۷)
«عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا﴿۲۶﴾إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴿٢٧﴾»
(داناى نهان است و كسى را بر غيب خود آگاه نمىكند. جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد، كه [در اين صورت] براى او از پيش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت.)
این آیات یک قاعده را در مورد علم غیب بیان کرده که خدا كسى را بر غيب خود آگاه نمىكند و سپس «پیامبر برگزیده» را از این قاعده استثناء میکند.[۱۸] همچنین این آیات یکی از دلایل عصمت پیامبران است که با نیروی غیبی و امداد الهی و مراقبت فرشتگان، از لغزشها و خطاها و از شر شیاطین جن و انس و وسوسهها و آنچه اصالت وحی را خدشه دار میسازد، مصون و محفوظند.[۱۹]
فضیلت و خواص
در فضیلت قرائت سوره جن از پیامبر(ص) روايت شده، خداوند به عدد هر جنّ و شيطانى كه پیامبر اسلام را تصديق و يا تكذيب كرده، به قاری آن ثواب بنده آزاد كردن عطا میکند.[۲۰] از امام صادق(ع) نیز روایت است كسى كه زياد سوره « قل اوحى» را تلاوت كند در دنيا چيزى از چشم زخم، جادو، مكر و آزار جنیان به او نرسد و با پیامبر خواهد بود.[۲۱]
در برخی روایات برای قرائت این سوره خواصی چون ملاقات پیامبر در خواب،[۲۲] افزایش فهم و درک و هوش،[۲۳] ادای قرض،[۲۴] و دور شدن جن[۲۵] ذکر شده است.
متن سوره
سوره الرحمن
مـتـن ترجمه
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿١﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ ۖ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴿٢﴾ وَأَنَّهُ تَعَالَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿٣﴾ وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّـهِ شَطَطًا ﴿٤﴾ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا ﴿٥﴾ وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ﴿٦﴾ وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّـهُ أَحَدًا ﴿٧﴾ وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا ﴿٨﴾ وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ ۖ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ﴿٩﴾ وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا ﴿١٠﴾ وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِكَ ۖ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا ﴿١١﴾ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعْجِزَ اللَّـهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا ﴿١٢﴾ وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَىٰ آمَنَّا بِهِ ۖ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا ﴿١٣﴾ وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ ۖ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَـٰئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا ﴿١٤﴾ وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا ﴿١٥﴾ وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا ﴿١٦﴾ لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَمَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا ﴿١٧﴾ وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّـهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا ﴿١٨﴾ وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّـهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا ﴿١٩﴾ قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا ﴿٢٠﴾ قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا ﴿٢١﴾ قُلْ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّـهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿٢٢﴾ إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّـهِ وَرِسَالَاتِهِ ۚ وَمَن يَعْصِ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ﴿٢٣﴾ حَتَّىٰ إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا ﴿٢٤﴾ قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا ﴿٢٥﴾ عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا ﴿٢٦﴾ إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ﴿٢٧﴾ لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ﴿٢٨﴾ به نام خداوند رحمتگر مهربان
بگو: «به من وحى شده است كه تنى چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند: راستى ما قرآنى شگفتآور شنيديم. (۱) [كه] به راه راست هدايت مىكند. پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسى را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد. (۲) و اينكه او، پروردگار والاى ما، همسر و فرزندى اختيار نكرده است. (۳) و [شگفت] آنكه كم خرد ما، در باره خدا سخنانى ياوه مىسرايد. (۴) و ما پنداشته بوديم كه انس و جن هرگز به خدا دروغ نمىبندند. (۵) و مردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مىبردند و بر سركشى آنها مىافزودند. (۶) و آنها [نيز] آن گونه كه [شما] پنداشتهايد، گمان بردند كه خدا هرگز كسى را زنده نخواهد گردانيد. (۷) و ما بر آسمان دست يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاى شهاب يافتيم. (۸) و در [آسمان] براى شنيدن، به كمين مىنشستيم، [اما] اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد، تير شهابى در كمين خود مىيابد. (۹) و ما [درست] نمىدانيم كه آيا براى كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده يا پروردگارشان برايشان هدايت خواسته است؟ (۱۰) و از ميان ما برخى درستكارند و برخى غير آن، و ما فرقههايى گوناگونيم. (۱۱) و ما مىدانيم كه هرگز نمىتوانيم در زمين خداى را به ستوه آوريم، و هرگز او را با گريز [خود] درمانده نتوانيم كرد (۱۲) و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم؛ پس كسى كه به پروردگار خود ايمان آورد، از كمى [پاداش] و سختى بيم ندارد. (۱۳) و از ميان ما برخى فرمانبردار و برخى از ما منحرفند: پس كسانى كه به فرمانند، آنان در جستجوى راه درستند، (۱۴) ولى منحرفان، هيزم جهنم خواهند بود.» (۱۵) و اگر [مردم] در راه درست، پايدارى ورزند، قطعاً آب گوارايى بديشان نوشانيم. (۱۶) تا در اين باره آنان را بيازماييم، و هر كس از ياد پروردگار خود دل بگرداند، وى را در قيد عذابى [روز]افزون درآورد. (۱۷) و مساجد ويژه خداست، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد. (۱۸) و همين كه «بنده خدا» برخاست تا او را بخواند، چيزى نمانده بود كه بر سر وى فرو افتند. (۱۹) بگو: «من تنها پروردگار خود را مىخوانم و كسى را با او شريك نمىگردانم.» (۲۰) بگو: «من براى شما اختيار زيان و هدايتى را ندارم.» (۲۱) بگو: «هرگز كسى مرا در برابر خدا پناه نمىدهد و هرگز پناهگاهى غير از او نمىيابم. (۲۲) [وظيفه من] تنها ابلاغى از خدا و [رساندن] پيامهاى اوست.» و هر كس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند قطعاً آتش دوزخ براى اوست و جاودانه در آن خواهند ماند. (۲۳) [باش] تا آنچه را وعده داده مىشوند ببينند، آنگاه دريابند كه ياور چه كسى ضعيفتر و كدام يك شمارهاش كمتر است. (۲۴) بگو: «نمىدانم آنچه را كه وعده داده شدهايد نزديك است يا پروردگارم براى آن زمانى نهاده است؟» (۲۵) داناى نهان است، و كسى را بر غيب خود آگاه نمىكند، (۲۶) جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد، كه [در اين صورت] براى او از پيش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت، (۲۷) تا معلوم بدارد كه پيامهاى پروردگار خود را رسانيدهاند؛ و [خدا] بدانچه نزد ايشان است احاطه دارد و هر چيزى را به عدد شماره كرده است. (۲۸)