استاد قنبری مهر: نیازی به ابداع سازهای جدید نداریم

کد خبر: ۲۴۹۸۶
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۷
بی شک اهالی موسیقی با شنیدن نام‌هایی چون ویولن، سر پنجه تار، قالب سه تار، بربت، پرده  فلزی متحرک، سیم تاب ، رباب ایرانی و... فقط به یاد یک شخص می‌افتند و او کسی نیست جز استاد ابراهیم قنبری مهر طراح و ایده پرداز در سازهای ملی ایران و سازنده سر شناس ویولن. قنبری مهری که موزه موسیقی ایران از سازهایش نگهداری می‌کند و قنبری مهری که شاگردی صبای بزرگ را می‌کند و او را الگوی زندگی خویش قرار می‌دهد.وی این روزها در هشتاد و شش سالگی اوقات خود را در تهران سپری می‌کند و همچنان می‌کوشد تا باز ایده‌های جدیدی را برای سازهای ایرانی مطرح نماید. شاید دو نوازنده تار و سه تارِ مطرح با سبک‌های مختلف نوازندگی باعث شدند که سازهای طراحی قنبری مهر جای خود را در جامعه موسیقی باز کنند و آنها حسین علیزاده و کیوان ساکت هستند که با این سازها می‌نوازند. پی بردن به عمق وجود قنبری مهر کار ساده ای نیست او انسانی است ژرف اندیش و پایبند به اصالت بدون تعصب. شاید ایده پردازی، خلاقیت، مدیریت و سلامت او را در دنیا بتوان با استیو جابز مقایسه کرد با این تفاوت که جابز در صنعت الکترونیک طراح و ایده پرداز بود و قنبری مهر در صنعت چوب و سازگری.

وی برای تحصیلات ساز‌سازی‌اش به اروپا سفر می‌کند. در آنجا وقتی به استعداد او پی می‌برند درخواست می‌کنند که در آنجا بماند اما او در جواب می‌گوید من با سرمایه مملکت خود به تحصیل پرداختم و حال نسبت به آن احساس مسئولیت می‌کنم و به ایران باز می‌گردم تا به آنجا خدمت کنم و این اطلاعات را به مردمان سرزمینم انتقال دهم.در اینجا باید صمیمانه از زحمات هنرمند والامقام حسین بهروزی نیا تشکر کنم که بدون همیاری ایشان این گفت و گو با استاد قنبری مهر شکل نمی‌گرفت. قنبری مهر آنقدر آثار ارزشمندی خلق کرده‌است که در گفت و گوی با «آرمان» امکان نداشت به همه آنها پرداخته شود لذا به برخی از فعالیت‌های او پرداختم.

چطور شد سراغ ساز سازی رفته‌اید؟

اینکه بخواهم تمام زندگی‌ام را برایتان بازگو کنم ممکن نیست چون زمان زیادی را طلب می‌کند و در حوصله  مصاحبه شما نمی‌گنجد اما چطور شد که سراغ سازسازی رفتم باید بگویم رفتم خدمت مرحوم ابوالحسن صبا ساز فرابگیرم. ایشان بعد از یک سال به من پیشنهاد دادند که بروم سراغ ویولن سازی در واقع ایشان من را استعدادیابی کردند  جمله‌ای که ایشان در آغاز این راه به من گفتند در ذهن من باقی مانده است که گفتند  ساز سازی هفت خان رستم است  و باید بگویم ایشان تا آخر عمرشان در حق من خوبی‌های فراوانی کردند و من از او بسیار آموختم و حق بزرگی به گردن من دارند. فکر نمی‌کنم تاریخ موسیقی ما انسان بزرگی چون صبا را به خود دیده باشد. روزی نویسنده ای نزد من آمد و گفت حال که شاگردی صبا را کرده ای یک جمله درباره او بگو می‌خواهم در کتابم بنویسم. من گفتم  بزرگان هنر ما همیشه در تاریکی می‌آیند و در تاریکی از دنیا می‌روند.  واقعا صبا خودش را فدای موسیقی کرد. هر چه دارم از صباست.

از نظر من قبل از این که شما سازگر باشید، انسان خلاقی هستید حال سوالی برای من پیش می‌آید که آیا شکوفا شدن خلاقیت شما تحت تاثیر آن زمانی است که در خارج از ایران به تحصیلات ساز سازی پرداختید یا اصلا به این موضوع ارتباطی ندارد. چرا که بسیاری از جوانان معتقدند در ایران و با تحصیلات ایران نمی‌توان خلاق بود یا خلاق شد اما اگر خارج از ایران به تحصیل بپردازند به کمال خواهند رسید؟

ببینید ژن هر انسانی تعیین می‌کند که او چه کاره است و این اصلا به تحصیلات داخل و خارج از کشور بستگی ندارد. شاید بتوان از علم آنها استفاده کرد بالاخره آنها قرن‌هاست که مثلا مشغول ساخت ویولن هستند اما این که آنجا باعث شده باشد که من اینگونه کار کنم تفکری اشتباه است. من از کودکی به ساخت و تغییر علاقه داشتم مثلا اسباب بازی‌هایی طراحی می‌کردم و می‌ساختم و به همبازی‌هایم می‌دادم حتی در ساخت دیگر اشیای چوبی هم طرح‌هایی داده‌ام که مورد استفاده قرار گرفته است.

استاد عزیز چطور شد که دوباره به فکر احیای ساز بربت افتادید؟

پیش از انقلاب آقای دکتر مهدی فروغ مقاله‌ای درباره  بربت ایران در مجله  وزارت فرهنگ و هنر نوشته بودند،  وزیر فرهنگ و هنر ( آقای پهلبد ) این مقاله را خوانده بودند و به مدیر کل فعالیت‌های هنری ( جناب آقای روحانی ) دستور دادند که نزد من بیایند و من را راهنمایی کنند تا خدمت آقای دکتر فروغ بروم و با ایشان به گفت و گو بنشینم تا به تاریخچه این ساز پی ببرم و اگر بشود من بربت ایران را طبق این تاریخچه بسازم و همین طور هم شد با توجه به اطلاعاتی که دکتر فروغ به من دادند و همچنین با بررسی مینیاتورها، سنگ نگاره‌ها ، نقاشی‌های قدیمی‌نمونه  بربت ایرانی توسط من  ساخته شد. طبق تحقیقات به این نتیجه می‌رسیم که بربت از ایران به کشورهای عربی مهاجرت کرده، کاسه  ساز مطابق فیزیک بدنی اعراب بزرگ تر شده و نام   عود   را به خود اختصاص داده است.

پس از این همه تحقیق و ساخت نمونه  بربت به چه نتیجه‌ای رسیدید؟

ایرانیان همیشه اهل ذوق و خلاقیت و زیبایی بوده‌اند هرگز سازی را طراحی نمی‌کنند که از بدن انسان بزرگ‌تر باشد و باعث نامتعادل شدن ساز در بدن نوازنده باشد. عود از روی بربت ایرانی ساخته شده است، منطبق با بدن نوازندگان عرب.

چطور شد که این ساز وارد جامعه  موسیقی شد و امروزه بسیاری این ساز را به طور تخصصی می‌نوازند؟

قرار بود فقط یک نمونه بربت برای موزه ساخته شود اما کسی که باعث شد این ساز مورد توجه قرار گیرد و از آن استفاده شود جناب آقای حسین بهروزی نیا هستند.روزی ایشان برای تعمیر عود خود به کارگاه من مراجعه کردند، بربت موزه در گوشه کارگاه بود و ایشان با آن برخورد کردند و پی‌جوی این شدند که این ساز چیست و چگونه به وجود آمده؟ من هم روند شکل گیری آن را توضیح دادم. آقای بهروزی نیا کمی‌با آن نواختند و مشتاق شدند که به طور دائم به نوازندگی این ساز بپردازند. در برخورد با این موضوع من مخالفت کردم و از ایشان خواستم که این کار را انجام ندهند چرا که هستند کسانی که در جامعه قشری  عمل می‌کنند و راه را ناهموار می‌سازند، گفتم فقط وظیفه من این بود که نمونه‌ای از این بربت را احیا و تحویل موزه دهم  چون ساز ایرانی است و ما هم ایرانی هستیم و حاضر نیستم دستوری برای کسی صادر کنم که با آن به نوازندگی بپردازد اما ایشان روی خواسته خود پا‌فشاری کردند و گفتند هر طور شده می‌خواهم با این ساز به نوازندگی بپردازم و خطرات آن را هم به جان می‌خرم و در نهایت من قبول کردم واز آن پس ایشان به نوازندگی بربت پرداختند.  البته پس از آن، مقالات تندی علیه این کار من نوشته شد که قنبری مهر به بربت و عود چه کار دارد و همان ویولنش را بسازد اما من قلبا در این مورد احساس مسئولیت می‌کردم و باید بربت را احیا می‌کردم. ضمنا بر این اعتقاد هستم که صدای بربت برای موسیقی ایرانی بسیار مناسب تر از صدای عود است و همچنین از نظر ساختار با بدن ایرانیان منطبق‌تر است.

اولین نمونه این ساز قبل از انقلاب ساخته شد یا بعد از انقلاب؟

همان طور که عرض کردم قبل از انقلاب تحقیقات درباره احیای دوباره بربت آغاز شد. در آن زمان من بسیار گرفتار بودم و مسئولیت‌های گوناگونی داشتم و وقتم برای مطالعه و تحقیق بسیار کم بود. بعد از انقلاب  تمام وقتم آزاد بود و شروع به مطالعه کردم بعد از این مرحله جمعی از مقامات نزد من آمدند و گفتند ما می‌خواهیم موزه موسیقی را راه اندازی کنیم و از شما می‌خواهیم که کارگاهی تاسیس کنید و سالی پنج شاگرد تربیت کرده و خودتان هم سالی سه ساز از سازهای ملی ما را بسازید که در موزه قرار دهیم و بعد از من پرسیدند در ازای این کار شما از ما چه می‌خواهید؟ من گفتم کارگاهی که تدارک دیده‌اید بسیار مجهز است و چیزی احتیاج نیست. آنها لبخندی زدند و گفتند دیگر چه می‌خواهی؟ تازه من متوجه شدم که منظور آنها دستمزد است، به آنها گفتم در حال حاضر من 60 سال سن دارم و یک حقوق بازنشستگی می‌گیرم و بقیه اوقات را ساز می‌سازم. اگرقرار باشد من در این کارگاه باشم هم همان تعداد ساز را خواهم ساخت و شاگرد هم تربیت خواهم‌کرد. من در این مملکت سازگر شدم و حال این دین بر گردن من است که به فرهنگ و هنر سرزمینم خدمت کنم. من دیگر چیزی نمی‌خواهم. کارگاه آغاز به کار کرد و شاگردان هم آمدند. برای نمونه آقای طاهریان که در حال حاضر در کرمانشاه هستند در همان کارگاه به ساخت ساز پرداختند. کارها خوب پیش می‌رفت اما پس از چندی مقامات عوض شدند در نتیجه مدیران فرهنگی هم تغییر کردند و کارگاه تعطیل شد. پس از چند سال آقای مرادخانی مرا خواستند و گفتند که ما می‌خواهیم موزه موسیقی و کارگاه ساخت ساز را مجدد راه‌اندازی کنیم که من هم دوباره کار را آغاز کردم و نتیجه آن کارها هم اکنون در موزه موسیقی موجود است. برای مثال می‌توانم به کوئینتت کمانچه که ساخته‌ام اشاره کنم. در آن زمان هم  که آقای علیزاده فعال بودند و گفتم از نظر من ایشان صلاحیت دارند ارکستری از این کوئینتت تشکیل دهند و برای آن رپرتوار بنویسند و با این ارکستر در کل دنیا کنسرت دهند ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد و حال این سازها در موزه موسیقی هستند.

استاد گرامی‌شما به غیر از ساخت ویولن و احیای بربت ساز رباب را هم ارتقا داده و به صورت ایرانی ساختید. لطفا در این باره توضیح دهید؟

بله همین طور است. دسته آن مطابق با سازایرانی و دستگاه موسیقی ایرانی طراحی و فیزیک نوازنده ایرانی ساخته شد اما  دوست دارم جواب سوال شما را کامل تر پاسخ دهم. ببینید کسانی وجود دارند که کپی کار هستند اما من ذاتا کپی کار نیستم و کاری را که می‌خواهم انجام دهم اول حفظ مسئولیت می‌کنم و بعد به تجربیاتم نگاه می‌کنم و در آخر با خود می‌گویم حالا چه کار باید کنم. من نمی‌توانم این همه تجربه و این همه دوره‌های آموزشی که در خارج از ایران با سرمایه این مملکت دیده‌ام را رها کنم و مثلا شروع کنم از الگو‌های موجود ویولن ساختن و فروختن و پول درآوردن. باز هم تکرار می‌کنم که ذاتا چنین انسانی نیستم.

شما روی سر پنجه تار هم تغییراتی ایجاد کردید لطفا در این باره بگویید؟

بله، از نظر من سرپنجه تار دچار ایراد است چرا که زاویه یک سیم حدود 47 درجه است و زاویه سیم دیگر دوازده درجه است در نتیجه نیرو‌هایی که به شیطانک وارد می‌شود نمی‌تواند آنی به ارتعاش سیم وارد شود وساز خوب کوک نمی‌شود، تارنواز ساز را کوک می‌کند و تا مضراب می‌زند می‌بیند سازش از کوک می‌افتد. من همیشه شاهد آن بودم که نوازندگان تار موقع نواختن، مرتب سازشان را کوک می‌کنند و همیشه نگرانی از کوک افتادن سازشان هنگام اجرا وجود دارد و این موضوع من را اذیت می‌کرد به همین دلیل سرپنجه جدید را طراحی کردم.

آیا روی کوک سنتور هم تغییراتی ایجاد کرد؟

بله، جالب است سخنی از مرحوم فرامرز پایور برایتان بگویم که روزی به من گفتند قنبری جان ما دو ساعت ساز کوک می‌کنیم دو دقیقه می‌نوازیم فکری برای کوک سنتور بکن. خدا را شکر در زمان حیاتش این کار را شروع کردیم. از نظر فنی اگر بخواهم بگویم ما در کوک سنتور فلزی داریم به نام گوشی که داخل چوب می‌رود که کنیک هم شده است یعنی یک سر آن ضخیم است و سر دیگر آن نازک. آن را داخل چوب پیچ می‌دهند و چون کنیک شده است محکم سر جای خود می‌ایستد و سیم را هم دور خود چرخانده است اما نکته اینجاست که سیم مرتب به آن فشار وارد می‌کند تا خود را رها کند . من آمدم با گام دنده سیم‌ها را بستم که چون سیم با دنده کشیده می‌شود دیگر راه برگشت و شل شدن ندارد.افرادی آمدند اطلاعات این طرح را گرفتند و به نام خودشان ثبت کردند و دارند ارائه می‌دهند. من از همین تریبون استفاده می‌کنم و از این افراد تشکر می‌کنم چرا که هدف من این بود که این طرح به اجرا دربیاید و سنتورنوازان آسایش بیشتری پیدا کنند شخصا به دنبال کسب نام نیستم بلکه به دنبال رفع نقایص هستم.

برای کوک بربت چه کرده‌اید؟

دقیقا همان مشکلی که در سر پنجه تار بود در سر پنجه بربت هم وجود داشت، بعد از انداختن سیم، در سر پنجه سیم شکسته می‌شد من طرحی دادم، سر پنجه تند بربت را صاف طراحی کردم همچنین برای کسانی که دوست دارند همان سرپنجه تند را داشته باشند قرقره‌ای طراحی کردم که بعد از شیطانک نصب می‌شود و سیم‌ها داخل آن قرار می‌گیرند. در حال حاضر صنعت این نوع سازها نزد برادران محمدی است که در اصفهان هستند و از شاگردان بسیار خوب و سطح بالای من هستند.

شما وسیله ای بسیار کارآمد طراحی کردید به نام   سیم تاب  که نوازندگان تار و سه تار برای تابیدن سیم‌های ساز خود از آنها استفاده می‌کنند. در این باره برایمان بگویید؟

من برای این وسیله خیلی زحمت کشیدم و فکر کردم چون حرفه من ساز سازی است اما ساخت این وسیله وارد مقوله  ابزار مهندسی و فنی می‌شد. ما برای تابیدن سیم‌های تار و سه تار مشکل تابیدن سیم را داشتیم، سیم‌ها باید دور انگشت تابیده می‌شد و گاهی خوب با هم تنیده نمی‌شدند. من این وسیله را ساختم که سیم‌ها به صورت فنی و حساب شده به صورت چپ و راست دور هم بتابند و امتحان کردم اگر سیم‌ها هفت دفعه تابیده شوند دیگر شل نمی‌شوند. در طرح اول سایز این وسیله بزرگ بود و با این مشکل مواجه شدیم که حمل و نقل آن برای نوازنده مشکل است و نمی‌تواند آن را همیشه همراه داشته باشد در نتیجه در طراحی‌های دوباره اندازه آن تغییر کرد تا به سایز کنونی خود  رسید.

پس از این همه سال کار و اندوختن تجربه خود را در این راه چگونه می‌بینید؟

فقط می‌توانم بگویم من مقلد نیستم و کلا ذاتم در هیچ مسئله‌ای این گونه نیست. در تمام عمر سعی کرده ام اگر اشکالی در ساز‌ها وجود دارد آن را پس از تفکر بسیار و تحقیق رفع نمایم. بسیاری چه پشت سر من و چه در حضور من می‌گویند که من می‌خواهم اصالت‌ها را از بین ببرم و پایمال کنم اما واقعا هیچ گاه چنین تفکری نداشته‌ام من فقط ایراد‌ها را رفع کردم و نسخه‌ای برای نوازندگان نداده‌ام. خب حالا فقط با سازهایی که من طراحی کرده ام بنوازید.

استاد گرامی‌مسئله‌ای که در حال حاضر رواج زیادی پیدا کرده ساخت ساز‌های ابداعی است. به نظر شما آیا ما واقعا به ابداع کردن ساز جدید نیاز داریم؟

خیر . اصلا نیازی به ابداع کردن سازهای جدید نداریم. ما باید موسیقی مان نگاه کنیم و ببینیم آیا نیازی به صدای جدید داریم یا خیر.

از نگاه شما یک سازگر چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد تا یک سازگر استاندارد به حساب آید؟

فقط باید عاشق کارش باشد و بداند مهم ترین و با‌ارزش ترین سرمایه‌ای که دارد از دست می‌دهد زمان است. اگر بخواهد این عشق را کنار بگذارد و فقط پولی که از این راه کسب می‌کند را ببیند هرگز در کارش موفق نخواهد‌شد.

روند سازسازی کنونی ایران را چگونه می‌بینید؟

موسیقی ما پیشرفت فراوانی کرده است اما ساز سازی ما نه. روی سازهای ایرانی کم فکر و کار شده است.

مهم ترین عامل رشد ساز سازی ایران چیست؟

دوری از تعصبات. تعصب وارد هر جا و هر مقوله‌ای شود ویرانگر است. خلقت ما آزاد بوده است و دارای عقل هستیم تا خوب را از بد تشخیص دهیم. 
 
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
احمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۵
0
0
بهترین ساز ویلن اقای قمبری مهر چند قیمت هست.
احمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۴۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۵
5
3
میخوام بگم به اقای قمبری مهربگم.که چه خبره یک تکه چوب بیست میلیون تومان.درسته که صدای سازهاش خوبه نه دیگه انقدر گران.سازها رو بایدبه یک قیمتی بدند تامردم بتونند بخرند.نه اینکه پول دارهای بی استعداد برن بخرند.
پربیننده ترین ها