راز بازگشت ناطق نوری
به گزارش صدای ایران روزنامه آرمان ملی نوشت: از 1384 به این سو و از زمانی که اصولگرایان تندرو قدرت را در کشور قبضه کردند، چندان در عرصه سیاست فعال نبود و حضورش محدود به جلسات جامعه روحانیت مبارز میشد. نه در انتخاباتی شرکت میکرد و نه مسئولیت اجرایی خاصی را میپذیرفت با این وجود به سبب مرام و روش خاصش در دوران مسئولیت، هنوز در یاد مردم باقی مانده بود و حضورش در هر انتخاباتی میتوانست معادلات معمول را برهم زند. بعد از مناظرات انتخاباتی 1388 که محمود احمدینژاد از طریق رسانه ملی تهمتهایی به او و خانوادهاش زد، از جامعه روحانیت هم به دلیل عدم حمایتشان از او در برابر تهمتها فاصله گرفت و دوری از صحنه اول سیاست را ترجیح داد. ناطق نوری از آن زمان مرد پشت پردههای سیاست است که در آستانه هر انتخابات دو جریان اصلی سیاسی کشور میکوشند تا حمایتش را جلب کنند و گامی بزرگ به سوی پیروزی بردارند. شواهد نشان میدهد تا پایان انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 ناطق نوری که روزگاری مرد اول اصولگرایان بود و در انتخاباتها برای این جریان میدانداری میکرد، به حمایت از چهرههای معتدل نظیر حسن روحانی میپرداخت و توجهی به اصولگرایان نداشت. حال اما زمزمههایی از بازگشت شیخ نور به عرصه آشکار سیاست به گوش میرسد. علیاکبر ناطق نوری هفته گذشته پس از 10 سال با دعوت اعضای جامعه روحانیت مبارز در جلسه این نهاد حاضر شد؛ اتفاقی که در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی کمی عجیب و دور از انتظار به نظر میرسید. از سوی دیگر او که برای مدتها در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر نمیشد در شهریور 1398 در جلسات مجمع حاضر شد. بنابراین میتوان تصریح کرد که دوران قهر سیاسی ناطق پایان یافته است. سیدرضا اکرمی، عضو جامعه روحانیت مبارز درباره جلسهای که با حضور ناطق نوری تشکیل شد، میگوید: «به هیچ عنوان حضور ناطق در مقام میهمان نبوده و در مقام صاحبخانه به جامعه بازگشتند. و تلاشمان این است که انشاءا... این حضور ادامه پیدا کند.»
تکلیف حضور
پیشتر نیز پیشبینی میشد که اگر بزرگان در کشور از شرایط موجود احساس خطر کنند، امکان بازگشتشان به عرصه سیاست وجود دارد. عبدا... ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره معتقد است: «حضور نیروهای فراجناحی نظیر آقای ناطق نوری در بزنگاههایی که گروهها و احزاب سیاسی دچار بحران میشوند یا افکار عمومی در کارایی آنها تردید پیدا میکنند، میتواند بسیار مؤثر باشد. با این حال گمان نمیکنم که در مجموعه حاکمیت ارادهای برای دعوت از حضور این چهرهها به صورت مستقیم باشد اما این چهرهها میتوانند به بازیگردانی و تجمیع شخصیتهای اصلی و اثرگذار کمک کنند». او مکانیسم انتخاباتی و رفتار برخی نهادها را از جمله دلایل عدم حضور چهرههای تأثیرگذار در عرصه سیاست میداند و میگوید: «اشخاصی چون آقای ناطق نوری میتوانند زمینهساز ایجاد یک تفاهم مشترک و ملی میان حکومت و مردم شوند. دکتر مصدق میگفت که سرباز را سالها تربیت میکنند تا در زمان جنگ در مقابل دشمن بایستد. او نمایندگان و نخبگان کشور را به سربازانی تشبیه کرد که در زمان نیاز باید برای مصلحت ملت به میدان آیند و وظیفه خود را انجام دهند. با توجه به این موضوع، معتقدم زمانی که آقای ناطق نوری به این نتیجه برسند که حضور آنها نیاز کشور است، حتما به میدان خواهند آمد». مصطفی هاشمیطبا، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1396 نیز تأکید دارد: «آقای ناطق نوری به پختگی و آیندهنگری قابل قبولی رسیده است که میتواند در عرصه سیاسی نقشآفرینی مثبتی داشته باشد. بیتردید با ورود او به صحنه سیاسی برخی نیروهای افراطی علیه او موضع میگیرند که این موضوع ارتباطی به اصلاحطلب یا اصولگرا بودن نیروهای تندرو ندارد. البته ورود مجدد آقای ناطق به سیاست منوط به حوصله او برای کاری سیاسی است زیرا فعالیت سیاسی مستلزم کار همهجانبه است. در چنین حالتی دیگر مهم نیست که چه طیف یا شخصی چه میگوید».
هراس دلواپسان
تأکید کارشناسان بر لزوم حضور چهرههای ملی، چهرههای جریان دلواپس پیروزی خود را در عدم حضور اینگونه افراد میبینند. علیرضا زاکانی، دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی در این باره گفته بود: «ورود چهرههای به اصطلاح فراجناحی نظیر ناطق نوری از طراحیهای عناصر دوم خرداد است و از فقر گفتمانی و نیروی انسانی ناشی میشود». با توجه به اظهارات میتوان دریافت که انتخاباتهای آتی در ایران نه بر سر اصلاحطلبی و اصولگرایی، بلکه بر سر میانهروی و تندروی خواهد بود و با توجه به شرایط خطیر کشور در عرصه سیاست خارجی، حضور نیروهای تندرو در قدرت میتواند به فاجعهای غیرقابل جبران منجر شود. در این شرایط چهرههایی که توان بسیج مردم برای حضور در انتخابات را داشته باشند، نقش تأثیرگذاری در ممانعت از گذار کشور به سوی افراطگرایی دارند. استمرار وضع موجود و حضور چهرههای کم تأثیر در عرصه انتخابات با توجه به شرایط خطیر کشور نمیتواند راهگشا باشد و نیاز است که بزرگان دوباره کمر همت ببندند.
تکلیف حضور
پیشتر نیز پیشبینی میشد که اگر بزرگان در کشور از شرایط موجود احساس خطر کنند، امکان بازگشتشان به عرصه سیاست وجود دارد. عبدا... ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره معتقد است: «حضور نیروهای فراجناحی نظیر آقای ناطق نوری در بزنگاههایی که گروهها و احزاب سیاسی دچار بحران میشوند یا افکار عمومی در کارایی آنها تردید پیدا میکنند، میتواند بسیار مؤثر باشد. با این حال گمان نمیکنم که در مجموعه حاکمیت ارادهای برای دعوت از حضور این چهرهها به صورت مستقیم باشد اما این چهرهها میتوانند به بازیگردانی و تجمیع شخصیتهای اصلی و اثرگذار کمک کنند». او مکانیسم انتخاباتی و رفتار برخی نهادها را از جمله دلایل عدم حضور چهرههای تأثیرگذار در عرصه سیاست میداند و میگوید: «اشخاصی چون آقای ناطق نوری میتوانند زمینهساز ایجاد یک تفاهم مشترک و ملی میان حکومت و مردم شوند. دکتر مصدق میگفت که سرباز را سالها تربیت میکنند تا در زمان جنگ در مقابل دشمن بایستد. او نمایندگان و نخبگان کشور را به سربازانی تشبیه کرد که در زمان نیاز باید برای مصلحت ملت به میدان آیند و وظیفه خود را انجام دهند. با توجه به این موضوع، معتقدم زمانی که آقای ناطق نوری به این نتیجه برسند که حضور آنها نیاز کشور است، حتما به میدان خواهند آمد». مصطفی هاشمیطبا، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1396 نیز تأکید دارد: «آقای ناطق نوری به پختگی و آیندهنگری قابل قبولی رسیده است که میتواند در عرصه سیاسی نقشآفرینی مثبتی داشته باشد. بیتردید با ورود او به صحنه سیاسی برخی نیروهای افراطی علیه او موضع میگیرند که این موضوع ارتباطی به اصلاحطلب یا اصولگرا بودن نیروهای تندرو ندارد. البته ورود مجدد آقای ناطق به سیاست منوط به حوصله او برای کاری سیاسی است زیرا فعالیت سیاسی مستلزم کار همهجانبه است. در چنین حالتی دیگر مهم نیست که چه طیف یا شخصی چه میگوید».
هراس دلواپسان
تأکید کارشناسان بر لزوم حضور چهرههای ملی، چهرههای جریان دلواپس پیروزی خود را در عدم حضور اینگونه افراد میبینند. علیرضا زاکانی، دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی در این باره گفته بود: «ورود چهرههای به اصطلاح فراجناحی نظیر ناطق نوری از طراحیهای عناصر دوم خرداد است و از فقر گفتمانی و نیروی انسانی ناشی میشود». با توجه به اظهارات میتوان دریافت که انتخاباتهای آتی در ایران نه بر سر اصلاحطلبی و اصولگرایی، بلکه بر سر میانهروی و تندروی خواهد بود و با توجه به شرایط خطیر کشور در عرصه سیاست خارجی، حضور نیروهای تندرو در قدرت میتواند به فاجعهای غیرقابل جبران منجر شود. در این شرایط چهرههایی که توان بسیج مردم برای حضور در انتخابات را داشته باشند، نقش تأثیرگذاری در ممانعت از گذار کشور به سوی افراطگرایی دارند. استمرار وضع موجود و حضور چهرههای کم تأثیر در عرصه انتخابات با توجه به شرایط خطیر کشور نمیتواند راهگشا باشد و نیاز است که بزرگان دوباره کمر همت ببندند.
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار