(طنز) ماجرای آستينها
شهرام شهیدی در شرق نوشت:
محمدباقر قاليباف گفت: من با تفكيك جنسيتي مخالفم
ضربالمثل رايج: كي بود كي بود من نبودم...
ترانه فولكلور: من نبودم... دستم بود... تقصير آستينم بود
يك پند تاريخي: هميشه از آستينها بترسيد. دست ديگران گاهي از آستين شما ميآيد بيرون.
يك توصيه جانسوز: اگر دست ديگران از آستينتان بيرون آمد يعني شما مار در آستين پروراندهايد. زودتر مار را از آستين مبارك دفع كنيد.
پاسخ يك آستيندار باسابقه: در آستين ما مار نبود. چوب در آستين ما كرده بودند و ما خبر نداشتيم.
يك تجربه: آستين تان را براي كاري بالا نزنيد. شايد مار درون آستينتان بزند بيرون.
صداي يك طرفدار پيراهن مردانه آستين بلند: احسنت.
داستان تاريخي آستين: ملانصرالدين به مهماني رفت و وقتي او را بر صدر نشاندند به آستينش گفت آستين نو بخور پلو، آستين نو بخور خورشت. از او پرسيدند چرا به آستينت غذا ميدهي ؟ گفت يك بار با لباس ديگري خواستم وارد شوم. آستينم مندرس بود راهم نداديد. حالا كه با اين جامه آمدهام راهم داديد. پس آستين من از من مهمتر است. بخور آستين جان بخور.
ديگر مقصران ماجرا: وقتي آقاي دكتر قاليباف ميگويد من نبودم پس كي بوده؟
گزينه 1: عمه بنده. احتمالا عمه من طي فرآيندي زيرجلكي به خاطر ضربه زدن به شهردار تهران اين تصميم را گرفته و صبح علي الطلوع تفكيك جنسيتي را در شهرداريها عملي كرده.
متهم شماره 2: جناب آقاي خودسر با همكاري عوامل خودجوش. نامبردگان جهت خراب كردن روابط بين ملت و شهردار اقدام به جابهجايي ميزها در اتاقهاي اداري شهرداري كردند طوري كه حتي شهردار در ديدارش از مناطق شهرداري تعجب كرد و گفت چه حركت خودجوش جالبي. كي يادتون داده بود ناقلاها؟
پرسش اساسي: آيا همه گزينهها اكنون روي ميز است؟
پاسخ: خير. بعضي گزينهها را آدم بايد بگذارد براي روز مبادا.
پرسش فلسفي: كساني كه به تفكيك جنسيتي منسوب به قاليباف واكنش نشان دادند و به به و چه چه كردند حالا چه ميكنند؟
GPS: با جيپياس پيدا كنيد اكنون موضع آقاي علي مطهري كجاست؟
پاسخ استعلام از جيپياس: ايشان هماكنون در حال نوشتن نامه بازپسگيري تشكر انجام داده از شهردار تهران هستند.
صداي اپراتور تلفن همراه بعد از شمارهگيري شماره تلفن صفار هرندي: مشترك موردنظر بعد از حرف قاليباف در دسترس نيست.
محمدباقر قاليباف گفت: من با تفكيك جنسيتي مخالفم
ضربالمثل رايج: كي بود كي بود من نبودم...
ترانه فولكلور: من نبودم... دستم بود... تقصير آستينم بود
يك پند تاريخي: هميشه از آستينها بترسيد. دست ديگران گاهي از آستين شما ميآيد بيرون.
يك توصيه جانسوز: اگر دست ديگران از آستينتان بيرون آمد يعني شما مار در آستين پروراندهايد. زودتر مار را از آستين مبارك دفع كنيد.
پاسخ يك آستيندار باسابقه: در آستين ما مار نبود. چوب در آستين ما كرده بودند و ما خبر نداشتيم.
يك تجربه: آستين تان را براي كاري بالا نزنيد. شايد مار درون آستينتان بزند بيرون.
صداي يك طرفدار پيراهن مردانه آستين بلند: احسنت.
داستان تاريخي آستين: ملانصرالدين به مهماني رفت و وقتي او را بر صدر نشاندند به آستينش گفت آستين نو بخور پلو، آستين نو بخور خورشت. از او پرسيدند چرا به آستينت غذا ميدهي ؟ گفت يك بار با لباس ديگري خواستم وارد شوم. آستينم مندرس بود راهم نداديد. حالا كه با اين جامه آمدهام راهم داديد. پس آستين من از من مهمتر است. بخور آستين جان بخور.
ديگر مقصران ماجرا: وقتي آقاي دكتر قاليباف ميگويد من نبودم پس كي بوده؟
گزينه 1: عمه بنده. احتمالا عمه من طي فرآيندي زيرجلكي به خاطر ضربه زدن به شهردار تهران اين تصميم را گرفته و صبح علي الطلوع تفكيك جنسيتي را در شهرداريها عملي كرده.
متهم شماره 2: جناب آقاي خودسر با همكاري عوامل خودجوش. نامبردگان جهت خراب كردن روابط بين ملت و شهردار اقدام به جابهجايي ميزها در اتاقهاي اداري شهرداري كردند طوري كه حتي شهردار در ديدارش از مناطق شهرداري تعجب كرد و گفت چه حركت خودجوش جالبي. كي يادتون داده بود ناقلاها؟
پرسش اساسي: آيا همه گزينهها اكنون روي ميز است؟
پاسخ: خير. بعضي گزينهها را آدم بايد بگذارد براي روز مبادا.
پرسش فلسفي: كساني كه به تفكيك جنسيتي منسوب به قاليباف واكنش نشان دادند و به به و چه چه كردند حالا چه ميكنند؟
GPS: با جيپياس پيدا كنيد اكنون موضع آقاي علي مطهري كجاست؟
پاسخ استعلام از جيپياس: ايشان هماكنون در حال نوشتن نامه بازپسگيري تشكر انجام داده از شهردار تهران هستند.
صداي اپراتور تلفن همراه بعد از شمارهگيري شماره تلفن صفار هرندي: مشترك موردنظر بعد از حرف قاليباف در دسترس نيست.
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار