در آستانه جلسه استیضاح وزیر علوم؛

فرجی دانا "خائن" است یا "خادم"؟

صبح چهارشنبه مجلس شورای اسلامی میزبان رضا فرجی دانا وزیرعلوم و تحقیقات خواهد بود تا جوابگوی سوالات نمایندگان استیضاح کنندگان درباره نحوه عملکردش در دوره کوتاه نزدیک به یکساله خود در این مسئولیت باشد.
کد خبر: ۱۹۱۴۵
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۶
صدای ایران؛ حیدر سمیرکرم- صبح چهارشنبه مجلس شورای اسلامی میزبان رضا فرجی دانا وزیرعلوم و تحقیقات خواهد بود تا جوابگوی سوالات نمایندگان استیضاح کنندگان درباره نحوه عملکردش در دوره کوتاه نزدیک به یکساله خود در این مسئولیت باشد.

 فرجی دانا  در حالی می بایست در پیشگاه نمایندگان مجلس نهم قرار گیرد که در اذهان مردم به ویژه جامعه دانشگاهی چندین پرسش مانند چگونگی و نحوه فعالیش مطرح می باشد. به خصوص این پرسش اساسی که فرجی دانا با انجام فعالیت های خود در این دوره کوتاه مصداق یک خادم به ملت است و یا خائن؟

بی گمان بهترین راهکار برای یافتن این پرسش به آزمون گذاشتن فعالیت های او بر مبنای سیره و فرهنگ علوی می باشد. از این منظر می توان ایگونه سخن را آغاز کرد که:

هر جامعه ای تشکیل شده است بر یک اصول اخلاقی واجتماعی وفرهنگی؛ که این اصول برگرفته از ارزش ها وهنجارهایی است که در طول زمان در یک ملت نهادینه شده است و بر پایه این ارزشها وهنجارها انسانهایی که در آن جامعه می زیند روابط ومناسک خویش را تنظیم می کنند.

احترام گذاشتن ورفتار بر طبق آن اصول وارزشها برای مردم آن جامعه از اهمیت بسزایی برخوردار است لذا در بسیاری از ملل شاید خیلی از هنجارشکنان آن جوامع را طرد میکنند وآنها را خائن به میراث اجتماعی خود میدانند واگر کسی ویا کسانی بر طبق آن اصول وارزشها حرکت کنند ویا برای اعتلای آن ارزشها که بیشتر برگرفته از ذات مشترک همه انسانها جان فشانی کنند آنها را خادم آن جامعه میدانند وحتی برای آن اجتماع حکم یک قهرمان را دارند.

حالا ما در جامعه ای زیست می کنیم که فرهنگ  وهنجارهای آن بر گرفته از سه مولفه بومی؛دینی وجهانی است ودر این میان فرهنگ دینی از اهمیت بسزایی برخوردار است وبسیاری از ارزش های بومی ما نیز در چارچوب مفاهیم دینی قابل پذیرش است.

بنابراین باید با توجه به این سه مولفه ؛ باید میزانی ومحکی داشته باشیم تا بر اساس آن خائن وخادم به فرهنگ وارزش های اجتماعی خویش را بشناسیم.

بنابراین با توجه به اینکه مقوله عدالت در فرهنگ دینی وملی ما یکی از مولفه های مهم ارزشی است ودر فرهنگ دینی ما تجسم عدالت را در امام علی(ع) تعریف نموده اند باید کمی با تدبر ببینیم در فضایی که علی(ع)عهده دار مسئولیت اجتماع بود از دید ایشان خائن وخادم چه ویژگی هایی داشتند وبا توجه به این معیار اصیل ؛می توان در زمان خویش این نوع افراد را باز شناسی نمود.

اقسام مردم
در ابتدای بحث باید ببنیم حضرت علی (ع)مردم را از لحاظ روانشناسی اجتماعی چگونه می دیدند ایشان در خطبه 32 نهج البلاغه مردم را بر چهار گروه تقسیم نموده اند:

الف-گروهی اگر دست به فساد نمی زنند؛برای این است که روحشان ناتوان؛ و شمشیرشان کند؛ وامکانات مالی؛ در اختیار ندارند.

ب-گروه دیگر؛ آنان که شمشیر کشیده؛وشر وفسادشان را آشکار کرده اند؛لشکرهای پیاده وسواره خود را گردآورده؛وخودآماده کشتار دیگرانند.دین را برای به دست آوردن مال دنیا تباه کردند که یا رییس وفرمانده گروهی شوند؛یا به منبری فرا رفته؛خطبه بخوانند.

چه بد تجارتی؛ که دنیا را بهای جان خود بدانی؛ و با آنچه که در نزد خداست معاوضه نمایی.

ج-گروهی دیگر؛ با اعمال آخرت؛ دنیارا می طلبند؛ و با اعمال دنیا در پی کسب مقام های معنوی آخرت نیستند؛خود را کوچک ومتواضع جلوه می دهند.گام ها را ریاکارانه وکوتاه بر می دارند؛دامن خود را جمع کرده؛ خود را همانند مومنان واقعی می آرایند؛وپوشش الهی را وسیله نفاق ودورویی ودنیا طلبی خود قرار میدهند.

د-وبرخی دیگر؛ با پستی وذلت وفقدان امکانات؛از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند؛که خود را به زیور قناعت آراسته؛ و لباس زاهدان را پوشیده اند.اینان هرگز؛ در هیچ زمانی از شب وروز از زاهدان راستین نبوده اند)

کمی تدبر در این جملات دقیقا معیارهای خائنین در دین را نشان میدهد ویکی از وجوه بارز انسانهای خائن نفاق آنهاست. خود را به گونه ای نشان میدهند که نیستند؛ کلام وسخنانی را بر زبان جاری می سازنند که اعتقادی به آنها ندارند؛ اما در این فرهنگ خادمین چه کسانی هستند؟

حضرت در ادامه همان خطبه دسته ای از انسانها را معرفی می نماید که این ویژگی ها را دارند(در این میان گروه اندکی باقی مانده اند که یاد قیامت چشم هایشان را بر همه چیز فروبسته؛ و ترس رستاخیز؛ اشک هایشان را جاری ساخته است؛ برخی ازآنها از جامعه رانده شده؛وتنها زندگی میکنند؛وبرخی دیگر ترسان وسرکوب شده یا لب فروبسته وسکوت اختیار کرده اند؛بعضی مخلصانه همچنان مردم را به سوی خدا دعوت می کنند؛ و بعضی دیگر گریان ودردناکند که تقیه وخویشتن داری؛آنان را از چشم مردم انداخته است؛ و ناتوانی وجودشان را فراگرفته گویا در دریای نمک فرو رفته اند؛دهن هایشان بسته؛وقلب هایشان مجروح است؛ آنقدر نصیحت کردند که خسته شدند؛از بس سرکوب شدند؛ناتوانند وچنان که کشته دادند؛انگشت شمارند)

از دید فرهنگ علوی، پاکانی که زندگی خویش را بر اساس اصول انسانی وخدایی خویش می گذارند در عین اینکه شاید مهجور باشند وزندگی خویش را در راه اهدافشان از دست بدهند جزء خادمین حقیقی آن جامعه هستند.

اما این خادمین مگر دارای چه ویژگی ها یی بودند که در فرهنگ علوی، دارای مقامی بلند هستند:

1-امانت داری
یکی از ویژگی های انسان خادم حفظ حقوق مردم است؛ در هر مرتبه وجایگاهی که انسان باشد در فرهنگ علوی باید نسبت به حقوق مردم حساس باشد وامانت دار؛ ایشان در نامه 26 خویش می فرماید: (کسی که امانت الهی را خوار شمارد؛ و دست به خیانت آلوده کند؛خود ودین خود را پاک نساخته؛ و درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده؛ و در قیامت خوارتر ورسواتر خواهد بود وهمانا بزرگترین خیانت، خیانت به ملت ورسواترین دغلکاری؛ دغلبازی با امامان است)

در این فرهنگ؛ حساسیت به بیت المال به حدی است که در مقابل کسانی که به بیت المال دست درازی نموده بودند تندترین واکنشها را نشان میدهد حضرت در نکوهش یکی از فرمانداران خویش در نامه 41 می نویسد (دشمنت بی پدرباد؛گویا میراث پدر ومادرت را به خانه می بری سبحان الله آیا به معاد ایمان نداری؟ و از حسابرسی دقیق قیامت نمی ترسی؟......پس از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان؛ و اگر چنین نکنی وخدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم تو را کیفر خواهم کرد.......سوگند به خدا اگر حسن وحسین چنان می کردند که تو انجام دادی از من روی خوش نمی دیدند وبه آرزو نمی رسیدند تا آن حق را از آنان باز پس ستانم....)

2- اخلاق اجتماعی
یکی از ویژگی های خادم حقیقی در این فرهنگ پربار، آن است که صدافت در رفتار وگفتار وکرداراو متجلی است وتبلور آن را می توان در ارتباط با مردم نظاره گر بود.

حضرت در این زمینه در نامه 27 خویش به محمد بن ابی بکر می نویسند: (با مردم فروتن باش؛ نرمخو ومهربان باش؛ گشاد رو وخندان باش. در نگاه هایت؛ ودر نیم نگاه وخیره شدن به مردم؛ به تساوی رفتار کن؛ تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند. وناتوان ها در عدالت تو مایوس نگردند. زیرا خداوند از شما بندگان در باره اعمال کوچک وبزرگ؛آشکار وپنهان خواهد پرسید..........)

3- رضایت خدا
انسان خادم در فرهنگ علوی بدنبال رضایت خداست.او برای بدست آوردن دل مردم وبه نوعی مردم فریبی، خدای را به خشم نمی آورد البته نکته ای که در اینجا لازم به ذکر است اینکه کسی که برای رضای خدا حتی حاضر است در نزد مردم فرو کاهیده شود در حفظ حقوق واقعی مردم که در نزد خداوند از اهمیت بسزایی برخوردار است نیزخیانت نمی کند.

 ایشان در این زمینه در نامه 28 می نویسند(بر تو سزاوار است که با خواسته های دل مخالفت کرده؛ واز دین خود دفاع کنی؛هر چند ساعتی از عمر تو باقی نمانده باشد. خدا را در راضی نگهداشتن مردم به خشم نیاور؛زیرا خشنودی خدا جایگزین هر چیزی بوده ،اما هیچ چیز جایگزین خشنودی خدا نمی شود........)

4-معیارهای روابط اجتماعی
در فرهنگ علوی انسان های خادم اول بر خود سخت می گیرند لذا بر پایه قاعده طلایی (هر آنچه که بر خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند وهر آنچه که بر خود نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند) عمل می کنند.

آنها سعی دارند در عمل وزندگی شامل خطاب این آیه قرآنی نباشند(أتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم)بنا براین حضرت در نامه خویش به فرزندشان(نامه 31)می نویسند(ای پسرم نفس خود را میزان میان خود ودیگران قرار ده پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار...........ستم روا مدار آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود؛نیکوکار باش. آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند...........)

5-ساده زیستی وتوجه به زیر دستان
در فرهنگ علوی اصل زندگی بر کیفیت است نه بر کمیت؛وکیفیت در این فرهنگ، انسانی زیستن وتوجه به همنوعان است.

حال می خواهی در هر جایگاهی باشی؛ چیزی که در این فرهنگ مرتبت محسوب می گردد همان توجه داشتن به دواصل فوق است.

حضرت در توجه به این دو اصل در نامه معروف خویش به عثمان بن حنیف(نامه45) می نویسند(......آگاه باش امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده ودو قرص نان رضایت داده است.........من اگر می خواستم می توانستم از عسل پاک واز مغز گندم وبافته های ابریشم؛برای خود غذا ولباس فراهم آورم اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد وحرص وطمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم در حالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد ویا هرگز  شکمی سیر نخورد؛یا من سیر بخوابم وپیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پشت چسبیده وجگرهای سوخته وجود داشته باشد...............)

ودر پایان
در این فرهنگ با کنکاشی کوچک، می توان از این نوع معیارها  در رابطه با شناخت خادمین یک جامعه از دیگاه علوی را یافت  ولی همین چند نکته می تواند مارا به این معنا رهنمون سازد، که افرادی بسان ما که ادعای پیروی از این فرهنگ را داریم می بایست هرکس را که دارای این معیارها بود وحافظ وناشر  معیارهای این فرهنگ اصیل بود را پاس بداریم وهر کس که از این معیارها عملا دور بود، بدانیم خائن به این فرهنگ است.

هر چند به زبان ادعای اعتقاد به این فرهنگ را دارد وجامعه ای به سرانجام فلاح ورستگاری می رسد که پاکانش سرانجامی چون پاکان جامعه ای که علی در آن می زیست، را نداشته باشند.

حال پرسش اینکه:
تلاش برای حاکم کردن جو آرامش و اولویت یافتن تحصیل بر هر اقدام دیگر اقدام خائنانه تعبیر می شود؟ چه اینکه همراه با این تلاش توجه به این مهم شده که  دانشگاه به عنوان چشمان بیدار ملت می بایست گوشزد کننده کج روی ها در جامعه باشد و نمی توان و نمی بایست سکوت کند.

پرسش دیگر اینکه آیا تلاش برای اینکه تنها شایستگان برخودار از امکانات دولتی برای تحصیلات عالی باشند و برهم زدن رویه های نامتعارف گذاشته و پیشگیری از رانت تحصیلی، جز ناشی از دغدغه برای امانت داری نسبت به آنچه مردم به دست او سپرده اند، چیست؟

آیا اینکه اکثریت جامعه دانشگاهی در قالب بیانیه های جداگانه و به تعدد در سطح دانشجو، هیات علمی، استاد و نخبگان از اقدامات فرجی دانا حمایت کرده اند و اینکه وی توانسته اعتماد آنها را جلب کند، ناشی از این نیست که اخلاق و معیارهای اجتماعی مراعات شده است؟

و دست آخر این پرسش که آیا مگر رضایت خلق مصادق رضایت خداوند نیست؟

 و سرانجام پرسشی که باقی می ماند این است: فرجی دانا خائن است یا خادم؟


پربیننده ترین ها
آخرین اخبار