تفاوت هنرمند و فیلسوف

کد خبر: ۱۷۳۲۱۵
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۵
به گزارش صدای ایران علی فرامرزی ـ هنرمند نقاش ـ در یادداشتی برای ایسنا درباره آثار «بعد چهارم»ش که قرار است در نمایشگاهی به معرض دید گذاشته شوند می‌نویسد:

« فضا، زمان وحرکت تنها دلایلی نیستند که باعث می‌شوند من معتقد باشم، سطح در هنر، سه بعدی و  حجم، چهاربعدی است!

چنانچه ناظر بخشی از اثر هنری باشم که در تعریف هنر معاصر چنین است، پس به هریک از ابعاد تعریف شده درهندسه باید بعدی انسانی هم افزود. یعنی دوبعدی را سه بعدی، وحجم را چهاربعدی دانست.

از سویی آن جهان خلاقه‌ای که عامل بوجودآمدن اثر هنری است، آیا نمی‌تواند بعدی جدید به ابعاد هستی ماده خام اضافه کند؟ اگر نمی‌تواند پس خلاقیت به معنی آفریدن بعدی نو و جدید در کجا به حساب می‌آید؟

گذشته از بحث تئوریک بالا، من در عمل نیز دست به خلق آثاری چند بعدی زدم که جهان نقاشانه جدیدم را تشکیل می‌دهد. دنیایی که با بهره‌گیری از آثار دوره هجوم کویری‌ام واستفاده از رنگهایی رنگین و گرم خلق کرده‌ام. آثاری که نه تنها برجنبه‌های زیبا شناسی مناظر کویری تاکید دارد بلکه به عنوان واقعیتی تهدیدکننده نیز مورد جستجو قرار می‌گیرد.

هنرمند به دو طریق در ایجاد بعدی دیگر در  پروسه خلق اثر موثر است؛ نخست آنکه اولین ناظر لحظه به لحظه در به وجودآمدن یک تولید هنری است و دوم اینکه او در روند شکل گیری اثر، تمام هستی محتوایی و احساسی خود را به آن اضافه کرده و اثری نو و بدیع خلق می‌کند.

اگر اثر هنری را تبلور یافته فرهنگ بدانیم، زمانی تبدیل به محصول هنری می‌شود که دریافت کننده و یا استفاده‌ کننده‌ای وجود داشته باشد تا آن اتفاق فرهنگی در ذهن ناظر یا بیننده شکل بگیرد و چنانچه دریافت کننده‌ای در بین نباشد، پس اتفاقی فرهنگی شکل نمی‌گیرد و درحقیقت حیات هنری وجود نخواهد داشت.

درباره حجم باید تعریفی متفاوت با آنچه گفته شده، اضافه کنم و آن این است که بیننده برای دیدن تمام ابعاد یک حجم یا باید حرکت داشته باشد و بگردد یا ناظر به دور آن به حرکت درآید تا بتواند همه جوانب حجم را دریابد.

در اینجا حرکت به میان می‌آید و می‌دانیم که حرکت یعنی زمان، و زمان بعدی دیگر است که به سه بعد طول، عرض وارتفاع اضافه می‌شود و از این نظر هم اتفاقی که می‌افتد(کانسپت) یک اتفاق چهاربعدی است.

فلسفه بستر فرهنگی هر اثر هنری است. اگر تفکر دکارتی نبود، اتفاق بزرگی هم در هنر تجسمی به نام مکتب «کوبیسم» نمی‌افتاد و اگر کوبیسم خلق نشده بود، این نگاه چند وجهی به یک انسان در ادبیات و سینما شکل نمی‌گرفت. پس هر تئوری فرهنگ خود را می‌سازد و هر فرهنگ محصول هنری خاص خود را خلق می‌کند.

تفاوت هنرمندان با فیلسوف‌ها همین است. فیلسوف از تئوری به سراغ واقعیت می‌رود و هنرمند از واقعیت به فلسفه هستی پی می‌برد؛ برای همین هم هنرمندان و فیلسوف‌ها هریک، در دو سر حلقه معرفتی انسان قرارمی‌گیرند.

من در پی آن هستم که تجربه‌های جدیدم را با بینندگانم در میان بگذارم ولی این آثار تعدادی از سقف گالری آویزان می‌شود و تعدادی هم در ابعاد بزرگ از مجموعه‌های کویری من هستند. »
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار