سید شهیدان انقلاب

فروتنی از ویژگی های سیدالشهدای انقلاب بود

از صفات نیک آن عالم ژرف اندیش، پذیرفتن حق بود، حتی اگر به ضرر او تمام می شد. همین که می فهمید سخنی حق است، آن را می پذیرفت؛ و این بیانگر صفای روح آن اسوه اخلاق است.
کد خبر: ۱۵۲۲۰۹
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۹
 صدای ایران - شهید بهشتی در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی(ره) ‏ شورای انقلاب را تشکیل داد و در تدوین قانون اساسی نقش داشت. در هفتم تیر 1360 به همراه 72 نفر از یاران به شهادت رسید.

به گزارش صدای حوزه ، شهید مظلوم آیت الله بهشتی در سال 1307 در یک خانواده روحانی در اصفهان دیده بدنیا گشود. تحصیلات ابتدائی و سطح را در حوزه علمیه اصفهان گذراند و پس از آن رهسپار قم شد. در قم از محضر اساتید بزرگی چون آیت الله بروجردی، آیة الله محقق داماد، امام خمینی و علامه طباطبائی در رشته های فقه، اصول، فلسفه و عرفان کسب فیض کرد. علاوه بر فلسفه اسلامی، فلسفه های مکتبهای فلسفی شرق و غرب را نیز مطالعه کرد تا از این رهگذر علاوه بر اینکه نسبت به آن مکاتب آگاهی و بینش کسب کند به حقانیت فلسفه و عرفان اسلامی نیز پی برد. آشنایی و تسلط او به زبانهای عربی، انگلیسی و آلمانی باعث شد که مستقیما متون اصلی کتب اسلامی و منابع مکتبهای شرقی و غربی را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهد.

شهید مظلوم آیت الله بهشتی بزودی در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، معارف قرآن، علم حدیث، علم رجال، ادیان، روانشناسی، جامعه شناسی، تاریخ و کتبهای اقتصادی جهان صاحب نظری اندیشمند و توانا شد. یکی از مهمترین و پرثمرترین فعالیتهای شهید بهشتی را باید حرکت او به اروپا و تلاشهای خستگی ناپذیرش برای هدایت نسل جوان مسلمان ایرانی که برای تحصیل به خارج عزیمت کرده بودند نام برد.

شهید بهشتی بنا بر ضرورت و با اصرار مراجع تقلید به هامبورگ سفر نمود تا در مسجدی که توسط مرحوم آیت الله بروجردی بنیان گذارده شده بود و محل تجمع مسلمانان هامبورگ بود، به فعالیت و هدایت و ارشاد پردازد.

شهید بهشتی بیش از پنج سال در آلمان بسر برد و در سال 1349 به ایران آمد و ساواک بازگشت مجدد او را به آلمان ممنوع کرد...
اندیشه های شهید بهشتی(ره)
ما بی شناسنامه نیستیم، ما از مردم جدا نمی باشیم؛ ما بی شناسنامه نیستیم، اولاد زجر کشیده آل عبا (ع)، فرزندان زندان های بی نام و نشان و حبس ها و دخمه های فراموشی.

ما بی شناسنامه نیستیم، اهل قنوتیم، ساکن دهستان نیایش و بچه جنوب عشقیم، کبوتران قباپوشی که بال در خون شهیدان کربلا نهاده ایم و عمری بر شاخه ها مرثیه خوان ذبح بنی آدم، ما از امتزاج دو ایمان بدوی روستایی از تصادم دو عدم ساده بوجود آمده ایم، با هیچ کس هیچ فرقی نداریم و نمازمان را اول وقت می خوانیم.

ما محصول آن لحظاتی هستیم که خسته از بیل و رنجور از داس، خیمه دعایی برافراشته اند، ما ساده نشینان کاخ ویرانه فقر و فناییم؛ پنجره هایی که رو به سوی افق سبز توکل باز می شوند؛ ما مثل کتابی در هر گوشه خاک و در هر لحظه از روزگار باز می شویم و دیگران را از خود باخبر می کنیم؛ ما مثل وضو ساده و پاکیم؛ عین اقطار بی آلایش و معصومیم؛ ما را می شود در هر گوشه مسجد پیدا کرد؛ در هر جنسی جستجو نمود با هر دردی دریافت؛ ما مثل تلاوت غمگینیم، مثل تکبیر حالت خنجر داریم و دوستان ما شیران روز و پارسایان شب هستند. از نوح به بعد تا کربلا و هویزه و تا هویزه حضور داریم، پشت هر سنگی روییده ایم، با هر بوته ای رسیده ایم، بر هر شاخی بر داده ایم؛ ما در این آب و خاک سبز می شویم؛ ما بی شناسنامه نیستیم.
سیره های فردی و اجتماعی شهید بهشتی(ره)
یکی از ویژگی های شهید مظلوم، آیةاللّه دکتر بهشتی قدس سره، توجه فراون به نماز بود هیچ گاه چیزی نمی توانست ایشان را از نماز اول وقت باز دارد. هنگام نماز، کارها را رها می ساخت و به سوی تکلم با خدا می شتافت و اگر چناچنه جلسه ای بود و موقع نماز فرا می رسید، یادآوری می کرد که موقع نماز است، برای عبادت خدا خودمان را آماده کنیم.

فروتنی؛ از دیگر ویژگی های سیدالشهدای انقلاب بود. شهید باهنر درباره تواضع و فروتنی ایشان چنین گفته است: خصلت های ایشان ممتاز بود. ایشان در عین آن متانت و ابهتی که داشت به لحاظ آن مقام و شخصیت در عین حال، حالت تواضع و برخورد بسیار مؤدبانه ای پر از احساس و عاطفه همراه با روان شناسی اصیل ژرف اسلامی داشتند. جلسات ایشان معمولا همراه با صفا و نشاط بود و صداقت کاملی در قضاوت ها و اظهار نظرشان به چشم می خورد، اعتماد می آورد و اطمینان می بخشید.

یکی دیگر از صفات نیک آن عالم ژرف اندیش، پذیرفتن حق بود، حتی اگر به ضرر او تمام می شد. همین که می فهمید سخنی حق است، آن را می پذیرفت؛ و این بیانگر صفای روح آن اسوه اخلاق است.

زندگی شهید بهشتی قدس سره سراسر نظم بود و موفقیت چشمگیرش بیشتر در گرو نظم بوده و بدین وسیله این مسیر را با موفقیت پیموده است.
در آینه خاطرات
شهید بهشتی در یکی از سخنرانیهایش تحت عنوان «انقلاب اسلامی در مقابل کفر و مستکبرین » که در کانون مالک اشتر، مورخ 28/7/59 ایراد شد، خاطره ای را این چنین بیان کردند:

بزرگداشت جمعی از شهدا بود، با وجود کارهای بسیار زیاد، تمام کارهایم را رها کردم و در جمع خانواده شهدا در بهشت زهرا، حاضر شدم . مادر یکی از شهدا، زنی حدود 60 یا 65 ساله بود، این مادر چند کلمه برای خانواده ها و تشییع کنندگان صحبت کرد . قبل از این که صحبت کند من به مزار مرحوم آیة الله طالقانی و مزار شهدا رفتم و فاتحه ای خواندم، بعد که آمدم به آن مادر تبریک و تسلیت گفتم . او گفت به غیر از این پسرم که شهید شده، من پنج پسر دیگر و یک داماد دارم که الان در جبهه است; من به امام و امت اسلامی می گویم که این پنج پسرم را هم تقدیم می کنم . او مردانه و با ایمان و چنان شجاع و پر شور بود که به همه مادران و پدران که آنجا بودند نیرو می بخشید.

در این هنگام من با خود گفتم به آمریکا بگویید چشم طمعت را از جمهوری اسلامی ایران بکن! جامعه ای که چنین مادران و فرزندانی پرورده است، برای آمریکا جای خالی ندارد!
پرواز سرخ
طبق معمول از یکی - دو ساعت قبل از مغرب، در محل حزب حاضر می شد و با اعضای آن جلساتی داشت. مشکلات و مسائل را هم در میان می گذاشتند و به بحث و تبادل نظر می پرداختند. پس از خاتمه جلسه با مسؤولان مملکت و نمایندگان مجلس دور هم جمع می شدند، نماز جماعت را برقرار کرده و پس از آن به بحث می پرداختند.

هنگام غروب شد و مؤذن اذان گفت. دوستان دور هم جمع شده و برای برگزاری نماز جماعت آماده شدند. آن شب عده ای قریب صد نفر از وزرا، وکلا و شخصیتهای مملکت در نماز جماعت حاضر شدند. بهشتی به نماز ایستاد؛ نماز آخرین و نماز وداع.

آن شب نماز جماعتش از همه شبها طولانی تر بود و اصرار بچه ها هم بسیار بود که می خواهیم پشت سر تو نماز بخوانیم و محل برگزاری نماز در حیاط دفتر حزب بود. عکاس آمد و از آن نماز، عکسی یادگاری گرفت.

ساعت 5/8 بود که نماز تمام شد؛ شهید بهشتی پیشنهاد کرد که زودتر به سالن بروند و آماده انجام برنامه شوند. همه برخاستند و به سالن رفتند. هرکس در گوشه ای و در محلی نشست و آماده استفاده از بیانات بهشتی و بحث و تبادل نظر شد.
شهید بهشتی از نگاه امام و رهبری
اشخاصی که برای خدمت خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزار این کشور بودند اشخاصی بودند که آنقدری که من از آن ها می شناسم، از ابرار بوده اند، از اشخاص متعهد بوده اند که در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم، مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود و آن چه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی که بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلابند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود. تهمت ها، تهمت های ناگوار به ایشان می زدند. از آقای بهشتی اینها می خواستند یک موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصاف ها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدین، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم. (امام خمینی(ره))

بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این‏که در دوران زندگی‏اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. (مقام معظم رهبری حفظه الله)
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار