آیا مردگان در عالم برزخ از خانواده خود مطلعند؟

کد خبر: ۱۴۰۲۵۶
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۳
از ديدگاه قرآن و روايات، برزخ و قبر يک چيز است که گاهي از آن به عالم قبر و گاهي از آن به عالم برزخ ياد مي شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد. ازاين رو به جهاني که ميان دنيا و آخرت واقع مي شود برزخ اطلاق مي گردد؛ چنان که در آیاتی از قران، برزخ بيانگر فاصله ميان دو درياست. برزخ در اصطلاح حکمت : به همان عالم مثال اطلاق می شود ، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است.و در اصطلاح شریعت : فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند.برزخ قيام و زندگي جديد و جهاني نو است؛خواه گودالي از گودال‎هاي دوزخ باشد، يا باغي از باغ‎هاي بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودي به قيامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسير زندگي دنيا وارد جهان برزخ مي شود، که سراسر آگاهي و حيات است «النّاس نيام فإذا ماتوا انتبهوا»

قرآن کريم در آياتي از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند:
۱ـ «... و من ورائهم برزخ إلي يوم يبعثون :واز پس انان برزخی است ، تا روزی که مبعوث شوند.« این آیه حكايت مى‏كند كه ، بعد از مردن تا قيامت حالتى وجود دارد كه آن حالت ،حائل و فاصله ميان زندگى اين دنيا و قیامت است.

۲-النّار يُعرضُون عليها غدوّاً وعشيّا پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمودند: هرگاه يکي از شما از دنيا برود، اگر از اهل بهشت باشد از بهشت، و اگر از اهل آتش باشد از جهنّم هر صبح و شام جايگاهش به او عرضه مي شودو به او گفته مي شود: اين موقف معين، جايگاه توست وقتي در قيامت خداوند تو را مبعوث کرد، به اين جا منتقل مي شوي «امام صادق علیه السلام نیز در تفسير آيه مزبور فرمودەاند: اين رخداد پيش از قيامت است؛ زيرا در قيامت صبح و شام نيست. پس اگر کافران هر صبح و شام معذّب مي شوند معلوم مي شود در برزخ و پيش از قيامت است.»

۳- خداوند متعال درباره ی بت پرستان زمان حضرت نوح علیه السلام مي فرمايد: «مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلواناراً؛ بر اثر خطا کاري‎ها غرق شدند و به مجرد غرق شدن، به آتش وارد شدند.» البتّه اين سخن غير از تشريفات فقهي مانند لزوم غسل دادن، حنوط ، کفن کردن ،نماز خواندن و خاک سپاري و نيز نماز لیلة الدّفن است. مفسران، اين آتش را همانند آتشي که در آيه بعد مطرح است، برزخي مي دانند و اين گونه از آتش‎ها در درون آب هم موجود است؛ زيرا مربوط به خود شخص تبه کار است. اگر میّت را دفن نکنند نيز برزخ و سؤال و جواب قبر دارد. از اين رو برزخ را قیامت صغری مي نامند.

 

تفاوت برزخ وقیامت


تفاوت برزخ با قيامت در جهات گوناگوني است كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم :

الف) قيامت(قیامت کبری) بعد از منقضي شدن اين دنيا است , در حالي كه برزخ(قیامت صغری) با مردن افراد آغاز مي شود.
ب) در عالم برزخ روح با بدن مثالی (اجساد لطيف ) همراه است كه نه به كلي مجرد است و نه مادي محض ؛ بلكه داراي يك نوع تجرد برزخي است به این معنی که عالم مثال ، هم خصوصیاتی از عالم ماده را دارد ، مثل شکل و رنگ و مقدار و هم خصوصیاتی از عالم عقل و مجردات تام را، مثل ثبات و تغییر ناپذیری وزوال ناپذیری و تقید ناپذیری . بدين صورت به حيات خود ادامه مي دهد,در حالي كه در قيامت روح با بدن جسماني همراه است كه نظير همين بدن مادي دنيوي است.

ج) نعمت هاي بهشتي در قيامت به مراتب از نعمت هاي برزخي والاتر است ; هم چنان كه عذاب دوزخي از عذاب برزخي بسي سخت تر است ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل مي كند كه فرمودند: مومنان در حالي كه در عالم برزخ برخوردار از نعمت اند, پيوسته مي گويند: «ربنا اقم لنا الساعه وانجز لنا ما وعدتنا; پروردگارا قيامت را برپا كن و وعده هاي خود را درباره ی ما محقق ساز.»و برعكس مشرکان در حالي كه در برزخ معذبند پيوسته مي گويند:«ربنا لاتقم لنا الساعه ولا تنجزلنا ماوعدتنا؛ پروردگارا قيامت را برپا مساز و وعده هاي خود را درباره ی ما محقق نفرما.»

بدن برزخی


بسيارى از حقايق هستى و خصوصا حقايقى كه در ماوراء جهان طبيعت وجود دارد، براى ما مجهول است. البته اين ندانستن، بيشتر در كم و كيف و چگونگى آن حقايق است ولى اصل آن حقايق را عقل و وحى در جاى خود اثبات كرده‏اند و ما نسبت به آن آگاهى داريم .بنا بر این سنخيت و چگونگى بدن‏هاى برزخى براى ما به صورت كامل و دقيق روشن نيست ولى در عين حال از مجموعه آيات و روايات و تحليل‏هاى عقلى مى‏توان دورنمايى از كم و كيف بدن برزخى را تصوير كرد.ابتدا نکاتی مقد ما تی مطرح می شود :

الف) در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قيامت) انسان داراى بدن است و در هيچ عالمى بى ‏بدن نيست؛ به دليل اين كه روح حقيقتى است عين تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابيده است. از اين رو، ممكن نيست كه روح باشد و بدنى در كار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبيعت، برزخ و قيامت، داراى روح است - كه هست - واجد بدن نيز خواهد بود.

ب) هر يك از عوالم هستی داراى نظام، احكام، آثار و قوانين مخصوص به خود است يعنى، در عالم طبیعت قوانينى حاكم است غير از سننى كه بر عالم برزخ حكم ‏فرماست و در عالم برزخ، نظامى وجود دارد كه در عالم قيامت وجود ندارد و در عالم قيامت، آثارى است كه در دو عالم برزخ و طبيعت نيست. از اين رو، بدنى كه در عالم طبيعت است هم سنخ با قوانين حاكم بر اين دنيا است و اين بدن غير از بدن برزخى است. بدن برزخى، هم سنخ با احكام و آثار عالم برزخ است. هم‏چنين بدن در قيامت غير از بدن برزخى و بدن مادى است و بدنى است كه هم سنخ با سنن ويژه عالم قيامت و آماده پذيرش آن قوانين مخصوص است. مثلاً بدن قيامتى، بدنى است كه در عين سوختن مدام، از بين نمى ‏رود؛ يا مثلاً بدن قيامتى يك فرد بهشتى، به صورتى ساخته شده است كه در عين خوردن و آشاميدن، نيازى به تخليه مواد تغذيه شده از بدن ندارد. بنابراين نبايد تصور كرد كه بدن مادى، برزخى و قيامتى يكسان هستند.

 

در جاى خود مستدل شده است كه عالم تجرد و قيامت، عالم بالاتر و نزديك ‏تر به مبدأ متعال است و از اين رو موجودات آن از مراتب وجودى بالاتر و كامل‏ترى برخوردارند. قبل از آن (يعنى در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است كه مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانيات و يا نظام مادى است كه دورترين عالم از مبدأ متعال است. از اين رو، موجودات آن نيز از مراتب ضعيف ‏تر و ناقص ‏ترى برخوردارند. بنابراين، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادى، كامل ‏تر ولى نسبت به موجودات عالم قيامت و تجرّد، ناقص‏ ترند.بنا براین با توجه به مطالب فوق، در وجود بدن برزخی شکی نیست.بحث در کیفیت آن است. بدن برزخى از آن جا كه از بدن مادى بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبيعى نيست كه احكام ماده بر آن غالب باشد. ولى از آن جا كه از بدن قيامتى پايين ‏تر است، واجد برخى لوازم ماده چون، شكل، اندازه و مقدار مى‏باشد.روايات نيز به صراحت بيانگر اين حقيقتند كه بدن برزخى، شبيه بدن دنيوى است.امام صادق علیه السلام مى‏فرمايد: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدن‏هايى شبيه بدن‏هاى دنيوى آنان است.» و در جمله اى ديگر مى‏فرمايد: «ارواح انسان‏ها (در برزخ) به صورت جسدهاى دنيوى‏اند.»  لکن هر چند بدن برزخى بالاتر و كامل‏تر از بدن مادى است، در عين حال، از بدن قيامتى ناقص ‏تر است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بدن‏هايى شبيه بدن‏هاى دنيوى» يا «در صورت جسدهاى دنيوى» كه بيانگر شباهت، است نه يكسان بودن. شبيه آن است چون شكل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مرده‏اى، مرده ی ديگر رادراين قالب، مشاهده كرده، او را مى‏شناسد.

ارواح برزخی و دیداربا خانواده

 

 روح انسان‌ها پس از مرگ می‌توانند از مسائل دنیا آگاهی پیدا کنند و تا حدودی از احوال خانواده خود آگاه شوند.در کتاب کافی در سرفصلی با نام «أَنَّ الْمَیِّتَ یَزُورُ أَهْلَه‏،» روایاتی در این موضوع وجود دارد که برای نمونه چند روایت را بیان می‌کنیم براساس روايات و همچنين با توجه به ارتباط نسبى كه بدن برزخى با بدن مادى پنهان در زير خاك دارد ارواح انسانى در برزخ، براساس منزلت و فضايلى كه در دنيا داشته‏اند، امور دنيوى را درك كرده، حتى به خانواده خود سر مى‏زنند و آنها را زيارت مى ‏كنند. اين امر مى‏تواند در هر زمانى و براى هر فردى باشد ولى روز جمعه كمترين و مشخص ‏ترين زمانى است كه در روايات وجود دارد. در اين جا به ذكر دو روايت بسنده مى ‏كنيم:

۱- «اسحق ‌بن عمار از امام کاظم علیه السلام پرسيد: آيا مؤمن خانواده خويش را زيارت مى ‏كند؟ فرمود: آرى. گفتم: چقدر؟ فرمود: بر حسب فضايلشان. پاره ‏اى از آنان هر روز و پاره‏اى هر سه روز، خانواده خود را زيارت مى ‏كنند. اسحق بن عمار مى ‏گويد: در اثناى كلام حضرت، دريافتم كه مى‏فرمود: كم‏ترين آنان هر جمعه (خانواده خود را زيارت مى ‏كنند) پس گفتم: در چه ساعتى؟ فرمود: هنگام زوال خورشيد، يا مثل آن، پس خداوند فرشته‌ اى را با او روانه مى‏ كند تا چيزهايى را به او نشان دهد كه شاد شود و از وى چيزهايى را بپوشاند كه او را غمگين سازد.»

۲.امام صادق علیه السلام فرمود: «به درستى كه مؤمن خانواده خويش را زیارت مى ‏كند. پس آنچه را دوست دارد، مى ‏بيند و آنچه را ناخوشايند دارد از او پوشيده مى‏شودو به درستى كه کافر خانواده خويش را زيارت مى‏كند. پس مى‏بيند آنچه ناخوشايند اوست و از او پوشيده مى ‏شود آنچه را دوست دارد. امام علیه السلام فرمود:« پاره‏اى از ايشان هر جمعه زيارت مى ‏كنند و پاره‏اى بر حسب عمل خود، زيارت مى ‏كنند.»

3. همچنین از امام صادق(ع) نقل شده است روز جمعه که می‌شود یا روز عید، خداوند به نگهبان جهنم می‌فرماید به ارواح مؤمنان اعلام کند که خداوند به شما اجازه داده است تا به دیدار خانواده و دوستان خود در دنیا بروید.

4.در مورد چگونگی این دیدار راوی از امام هفتم پرسید که مرده در چه صورتى و شکلی نزد خانواده خود می‌آید؟ فرمود: در صورت پرنده لطیفى بر دیوارهاشان می‌نشیند و به آنها سرکشى می‌کند، اگر خوش باشند شاد می‌شود، و اگر بدشان ببیند و نیازمند، اندوهناک و غمگین می‌شود. همچنین از امام کاظم(ع) نقل شده است به مرده به صورت گنجشک یا کوچک‌تر به دیدارشان می‌آید: «قَالَ فِی صُورَةِ الْعُصْفُورِ أَوْ أَصْغَرَ مِنْ ذَلِکَ»

فرجام سخن:

تكامل علمي در عالم برزخ هست؛ چرا که براي انسان خيلي از معارف در برزخ روشن شده و بدانها عالِم مي‌شود، اما تكامل عملي در برزخ وجود ندارد؛ يعني كسي كه در اينجا كافر بود، آنجا نمی‌تواند ايمان بياورد؛ زیرا ایمان از مصادیق اراده و عمل است و در عالم برزخ عمل نیست، همان طوری که نماز و روزه و احسان و اعمال دیگر نیست.به عبارت دیگر، ایمان، مرتبط باعقل عملي، اراده، عزم، نيّت و تصميم است و در آنجا انسان دیگر چنین قدرتی ندارد؛ زیرا بر اساس روایات، عقل عملي یعنی«مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ» آن چیزی است که بندگی و کسب بهشت شود که همان اعمالی چون ایمان و دیگر اعمال صالح است. (الاصول من الکافی، ج1، ص11، ط اسلامی) وقتی آدمی از دنیا رفت دیگر جائی برای عمل یعنی ایمان آوری و دیگر اعمال صالح نیست.  به تعبیر روایات : «الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَ حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَ عَمَل؛ دنیا جای عمل است نه حساب وقیامت جای حساب است، نه عمل» (الاصول من الکافی، الشيخ الکلينی، ج8، ص58، ط اسلامی).

هر کسی در عالم برزخ از آثار اعمالی که گذاشته بهره مند خواهد شد، همان طوری که از اصل عمل بهره‌مند می‌شود. پس اگر حسنات جاری و باقیات صالحاتی داشت ،به عنوان اعمال خودش در برزخ بهره مند می‌شود. خداوند می‌فرماید: نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ؛ یعنی فرستاده‌های علمی و عملی را با آثار آن می‌نویسیم. (یس، آیه 12) نظير سنت‌هایی که از خود به جا می‌گذارد، حالا بد و یا خوب به نامش ثبت می‌شود و آثارش برای او در برزخ است. یعنی از مصادیق آثار همان «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً و مّن سن سُنَّةً سَیئَةً» است که در روایات بیان شده است. (الاصول من الکافی، ج5، ص9، ط اسلامی) پس این دسته آثارنیز از اعمال خود انسان است نه اینکه در برزخ، اعمالی را انجام می‌دهد.

منابع:
-مجلسی،محمد باقر،بحارالانوار،ج۶،ص ۲۷۵.
-الطبرسی،الشيخ أبي علي الفضل بن الحسن،ج۸،ص۸۱۸.
-الحویزی،الشیخ عبد علی ابن جمعة العروسی،تفسیر نور الثقلین،موسسه ی اسماعیلیان،قم،ج۳،ص۵۵۳.    .
-کلینی محمد بن ابراهيم، كافى، به تصحيح على‏اكبر غفارى، ج ۳، كتاب الجنائز،ص ۲۳۰، روايت اوّل.

پربیننده ترین ها
آخرین اخبار